لیست سیاه
آن طلبه ای که با نزدیک شدن به چهره های مطرح قم و تهران اقدام به کارچاق کنی و پول گرفتن از افراد فاسد برای کمک به آنها در امور قضایی و گمرکی و ... میکرد، بلاک کردم.
آن برادر مدافع حرمی که از خوردن پول مردم ابایی نداشت و اگر به سوریه رفت صرفا از باب عذاب وجدان درونش بود که به خودش ثابت کند با داعش لااقل از لحاظ مرز جغرافیایی تفاوت دارد، بلاک کردم.
آن خواهر محترمی که جانماز آب میکشید؛ اما یک لحظه بدون جنس مخالف نمیتوانست نفس بکشد، یکی را برای پول کندن میخواست، یکی را برای انجام تکالیف دانشگاه، یکی را برای چت ارضایی شبانه و ... انداختم دور.
آن امام جمعه ای که در مقابل پول ضعف داشت و دست و پایش می لرزید و همسفره شدن با سرمایه داران زالو صفت رانت خوار و مفسدان اقتصادی را در مسیر خدمت به ولایت! تلقی میکرد دورش خط کشیدم.
آن عزیز هزارچهره ای که در باطن خودش بدخواه بود و از توفیقات دیگران به خشم و حسد در می آمد و آه می کشید کنار گذاشتم.
آن دوست نابرادری که موقع مشکلات به یاد دیگران می افتاد و خرش که از پل رد میشد جفتک می انداخت را حذف کردم.
آدم قرار نیست همه را اصلاح کند. اصلاً قرار نیست همه اصلاح شوند. آدم قرار نیست همیشه صبور باشد. گاهی حفظ آرامش نه برای آرامش که برای دورخیز در برداشتن گامهای بزرگ تر، لازم و ضروری است.