شهردار جدید بابل بخواند (2)
وجه تشابه حسین بیژنی با باقر قالیباف، سرداری و شهرداری است. این شباهت باعث شد آنهایی که با تعبیری نه چندان صحیح، بابل را تهران کوچک می دانستند مجالی دوباره برای اثبات مدعای خود پیدا کنند. در این بین البته همکاری نزدیک سردار بیژنی با سردار قالیباف در دو مجموعه نیروی انتظامی و شهرداری تهران، قرینه دیگری برای تثبیت و القای این طرز تفکر بوده و گاه منجر به شکل گیری تعبیر ناخوشایند دیگری گردید که سردار بیژنی را قالیباف کوچک قلمداد می کند! این نوع تعابیر، بار معنایی خاص خودش را حمل می کند؛ چونان که ایده ناپخته " تهران، توکیوی اسلامی "! نیز که بی توجه به ترکیب نامتجانس و تضاد ماهوی دو واژه مذکور، ظهور یافته، هزینه ای غیرضرور و ناموجّه بر گرده فرهنگ و ساختار اجتماعی کشورمان باقی گذاشته است.
بابل اگر چه از نظر مساحت و جمعیت از تهران کوچک تر است ولی نباید کتمان کرد که اصرار بر تکرار و تثبیت این واژه، خواه ناخواه، این تلقی را معتبر می سازد که بابل از همه لحاظ کوچکتر و کمتر از تهران بوده و چاره ای جز حرکت پشت سر آن ندارد.
شناخت ظرفیت های متعدد شهر بابل در زمینه های انسانی، طبیعی، اقتصادی، فرهنگی و ... خط بطلانی بر این نوع نگرش است. با این حال متأسفانه، برخی از مردم بابل و سایر شهرستان ها در مقابل نام دهان پرکن تهران و به تبع آن، تهرانی، احساس انفعال و خودباختگی می نمایند که این امر، علاوه بر ایجاد معضلاتی چون مهاجرت و فرار استعدادهای بومی، تقلید کورکورانه و تأثیرپذیری منفی در قبال سبک زندگی پایتخت نشینان را نیز به همراه داشته که کمترین زیان آن، به فراموشی سپرده شدن آداب و رسوم محلی و فرهنگ بومی مردم این سرزمین بوده است. این مختصری از شرح نسیان و محو ارزش ها و باورهای سنتی مردم دیار ماست. اشتباه استراتژیک جناب سرافراز در ملی کردن شبکه استانی تهران به جای خراسان و آذربایجان و... نیز در سرایت خوی تهران نشینی و تقویت حس خودباختگی در برخی شهرستان نشینان، تأثیری شگرف داشته است. حقیقت آن است که تهران در مقوله های فرهنگی و اجتماعی، حرفی برای گفتن و ظرفیتی برای الگو قرار گرفتن، ندارد.
بابل از نظر مساحت و جمعیت، کوچکتر از تهران است، قبول؛ اما با تکیه بر توانایی ها و با همت مردان و زنانی که از اسارت های تحدید آفرین ذهنی، رها شده اند قادر است قله هایی از رشد و ترقّی را بپیماید که تهران و مسئولان نهادهای بودجه خور آن را به الگوپذیری از خود وادار نماید. فرهنگ غنی مردم شهرستان دارالمؤمنین نیز برای همه مکاتب فرهنگی خودساخته بشر، درس آموز خواهد بود.
چه کسی گفته است سردار بیژنی، کوچکتر از سردار قالیباف است؟ حتی اگر بپذیریم همکاری در زیر مجموعه ایشان به معنای شاگردی و رهروی سردار بیژنی است باید گفت چه بسیار دانش آموزانی که از معلمان و مربیان خویش برجسته تر و درخشنده تر شده اند و به قله ای رسیده اند که خود آن معلم آرزوی رسیدن به آن را در خواب هم نمی دید. سردار ما در طول سالیان تجربه کار تشکیلاتی خویش به نیکی دریافته است که چه بسیار زیردستانی که در مجال ظهور توانایی هایشان، بهتر و والاتر از رؤسای پیشین خود عمل نموده و انگشت حیرت را به دهان همگان، نشانده اند.
آن چه بیان شد نکته ای ظریف اما سرنوشت ساز بود که البته در محضر سردارمان، از نگاه این قلم، فقط یک آزمون و درس پس دادنی بیش محسوب نخواهد شد. بابل قرار نیست به تهران برسد و تهران قابلیت الگو شدن برای بابل را ندارد. سردار با کوله باری از تجربیات مدیریتی در عرصه های کلان، بهتر می داند که الگو سازی در مقیاسی کوچک، گاه بهتر و بیشتر قابل دسترسی و تحقق خواهد بود. شهر ما، افق بی انتهای رشد و کمال و پیشرفت را بر مبنای اندیشه تمدنی ایران اسلامی طی خواهد نمود، به اذن الله تعالی. چون که صد آید نود هم پیش ماست.
سید حمید مشتاقی نیا15/09/1394
- ۹۴/۰۹/۱۵