اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

خون دل و دل خون

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۲۹ ق.ظ


تیربار دشمن، امان رزمنده‌ها را بریده بود. هر کس داخل کانال می‌رفت، هدف قرار می‌گرفت و شهید می‌شد. بچه‌ها زمین‌گیر شده بودند. تا آن تیربار آن‌جا بود نمی‌شد کاری کرد. اگر رزمنده‌ها پیشروی نمی‌کردند، عملیات با مشکل مواجه می‌شد. شرایط، حساس بود

احمدرضا اسماعیل‌زاده، رو کرد به من و گفت: به نظرت خون دل خوردن آسان‌تر است یا خون دادن؟ ماندم چه بگویم. وسط این اوضاع، منظورش چه بود، خدا می‌دانست!

خودش ادامه داد: به نظر من، خون دادن، آسان‌تر از خون دل خوردن است. الآن اگر نتوانیم کاری کنیم، در آینده باید بنشینیم و خون دل بخوریم.

این را گفت، از جا برخاست و چند نارنجک را با خود برد. احمد که رفت، تیربار دشمن برای همیشه خاموش شد. حالا گره کار باز شده بود، هر چند خودش تا مدت‌ها نتوانست برگردد. پیکر پاکش میهمان ام‌الرصاص شد.

کتاب چهل حماسه

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">