خراش کرونا بر پیکره فردگرایی
به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، روزنامه صبح نو در تازه ترین شماره خود با حجتالاسلام سیدسجاد ایزدهی، رییس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه گفتوگویی درباره اجتماعگراییِ نوعِ کرونایی را ترتیب داده که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
غرب برای مدیریت کرونا مشغول اعمال «نسخه اقتدارگرایی» است
ایزدهی در مطلع این گفتوگو با اشاره به آثار کرونا بر جوامع غربی، گفت: یکی از ویژگیهای ویروس کرونا، ضعیفکشبودن آن است، یعنی این ویروس معمولا به افرادی هجوم می آورد که بدن ضعیفی دارند یا از بیماریهای زمینهای برخوردار هستند. وی افزود: فراگیرشدن کرونا باعث شد تا بسیاری از هنجارهای پذیرفتهشدهِ جهانی از جمله لیبرال دموکراسی که مدعی هدایت انسان به بهشت برین یا تامین رفاه است، با مشکل مواجه شوند و میبینیم که بالاترین نرخ مشکلات و بیماری و حتی مرگ و میر، عمدتا در کشورهایی ظاهر شده که نظام آنها مبتنی بر لیبرالدموکراسی، سرمایهداری و ماتریالیسم و الحاد است.
ایزدهی با طرح این پرسش که اپیدمی مزبور آیا مسالهای تصادفی است، اذعان کرد: بحران کرونا علاوه بر اینکه ضعیفکش است، ضعیفنشانده هم هست، یعنی این بحران به وضوح ثابت کرد که کشورهای به ظاهر پیشرفته دنیا، در عمل ضعیف هستند. حال این سوال مطرح است که این ضعف آیا ناشی از سختافزارهای آنهاست؟ این درحالی است که سختافزارهای آنها عمدتا خوب است و بیشترین فناوری و تکنولوژی، در اختیار آنها قرار دارد؛ بنابراین به نظر میرسد اصل مشکل، در نرمافزار آنها باشد که تمام نظام سرمایهداری روی آن بنا شده است.
وی با برشمردن دلایل نرمافزاریِ مستاصل شدنِ دنیای غرب در برابر کرونا، گفت: اگر در غرب با شیوع گسترده ویروس کرونا مواجه میشویم، یک علتش آن است که در غرب، مساله خانواده به طور جدی وجود ندارد، یعنی در آنجا خانواده، چندان محور نیست و اگر در جوامع شرقی، صحبت از مهار ویروس به میان میآید، در واقع اشاره به مهار و درمان خانگی دارد که باعث میشود اعضای خانواده از یکدیگر حمایت کنند و مراقب همدیگر باشند. ایزدهی تاکید کرد: اما در غرب که خانههای مجردی و عدم تعلق خاطر به بزرگترها و سالخوردگان وجود دارد، باعث شده تا دولت و نهادهای بهداشتی بهتنهایی توانایی مقابله نداشته باشند و عملا به بحران برخورد کنند. الان در کشوری مثل ایران، عمدتا مراقبتهای خانگی باعث پایین آمدن حجم مراجعات به بیمارستانها شده است اما در غرب چنین چیزی چندان وجود ندارد.
حجتالاسلام ایزدهی در بخش دیگری از اظهارات خود با اشاره به اصل محوریت فرد در جوامع غربی، گفت: دنیای غرب در برابر خود اساس منطق جامعهگرای سوسیالیستی و آزادی افراد و فردگرایی را تا مادامی که موجب شکایت دیگران نشود، قرار داد؛ لذا بسیاری از ناهنجاری هایی که در آنجا شاهدش هستیم، از همین فردگرایی ناشی میشود. وی افزود: در نظامهای شرقی و مبتنی بر جامعه به دلیل حاکم بودن سنتها، اجازه بروز بسیاری از این ناهنجاری ها وجود ندارد.
ایزدهی در همینباره با بیان اینکه مهمترین عنصر در اسلام، جامعهگرایی و اجتماعگرایی است، گفت: نماز جماعت، نماز جمعه، جهاد، حج، اعتکاف و زیارتها عمدتا مقولاتی اجتماعی هستند و ما معمولا در اسلام، فردگرایی نداریم و در ادبیات ما، نهتنها گرایش به فرد توجیه نمیشود، بلکه مذمت هم میشود.
وی با بیان اینکه جامعهگرایی در غرب اصالتی ندارد و اساسا در آنجا جامعهای وجود ندارد، اظهار کرد: وقتی از جامعه صحبت میکنیم، میان جامعه و اجتماع تفاوت وجود دارد. شاید در غرب مثلا در یک مسابقه فوتبال یا در سینما یا در جشنهای موسیقی، اجتماع وجود داشته باشد اما وقتی صحبت از جامعه میکنیم، مرادمان وجود نوعی همبستگی و پیوستگی درونی است که باعث پیوندزدن افراد آن جامعه به یکدیگر میشود و آنها را نسبت به همدیگر، شریک و مسوول میداند. ایزدهی اضافه کرد: در غرب چون منطق سرمایهداری و اصالت فرد حاکم است، ضرورتا مسوولیتی نسبت به افراد جامعه وجود ندارد؛ مثلا سرمایهدار باید سرمایهداری کند و مسوولیتی در قبال فقرا ندارد و حتی همسایهها نیز نسبت به یکدیگر، مسوولیتی احساس نمیکنند؛ لذا جامعه، ازهمگسیخته و فردمحور است اما در جوامع شرقی اینطور نیست و این جامعه است که اصالت دارد. وی افزود: مثلا وقتی کرونا وارد ایران شد، نهادی مانند بسیج وارد عرصه شده و اقدام به ضدعفونی معابر یا تهیه ماسک کرد اما وقتی همین ویروس وارد غرب شد، دیدیم که به فروشگاهها حمله کردند و حتی اعضای اتحادیه اروپا نسبت به کشورهای همپیمان خود، ماسکدزدی کردند.
رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی با اشاره به نبود روح تعاونگرایی در غرب، تصریح کرد: چنین رفتارهایی در غرب، نهتنها اتفاقی تصادفی نیست، بلکه مبتنی بر فرهنگی است که آن فرهنگ، بحث تعاون و تکافل اجتماعی را ضعیف میکند و در مواقع بحران و فشار و مشکلات، عوارض خود را نشان میدهد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پاسخ به این سوال که آیا شما تلاشهای تئوریک فیلسوفان غربی برای تکوین «جامعه مدنی» را بازکننده مسیری به سوی ایجاد جامعه نمیدانید، گفت: اگر بخواهیم منطق اندیشه غرب را در چند مفهوم خلاصه کنیم، آن مفاهیم عبارتند از: سرمایهداری، فردگرایی، اومانیسم یا انسانمحوری، الحاد و ماتریالیسم. در چنین فضایی اگر بحث «جامعه مدنی» هم مطرح میشود، این جامعه را باید ذیل مفاهیمی که بخشی از آن ها را نام بردم، معنا کرد. وی در اینباره افزود: من قصد توجیه سوسیالیسم و کمونیسم را ندارم اما اگر بخواهیم امروز یک محاسبه سرانگشتی داشته باشیم، میبینیم که کشوری مثل چین و تا حدودی ایران، توانستند کرونا را مدیریت کنند اما غرب نتوانست و موفق نبود. از دل این محاسبه، این سوال مطرح میشود که آیا دموکراسیخواهی و آزادی در بحث مدیریت بحران بیشتر تاثیرگذار است یا اقتدارگرایی. ایزدهی تاکید کرد: امروز غربیها با وجود اینکه از دموکراسیخواهی و اصالت فرد دم میزنند، اما برای مدیریت بحران کرونا مشغول اعمال نسخهای هستند که به تعبیری «نسخه جمعگرایی» یا «نسخه اقتدارگرایی» است، یعنی اعلام کردهاند هر کسی از منزل خارج شود و قرنطینه را رعایت نکند، جریمه یا زندانی خواهد شد. وی در اینباره اضافه کرد: البته من قصد توجیه و توصیه اقتدارگرایی را ندارم اما در غرب که مدل دموکراسیخواهی آرمان بود، دیدیم که در بحران کرونا به وضوح فشل شد.
نه اقتدارگرایی نوع چینی، نه دموکراسی نوع غربی
ایزدهی با اشاره به مدل مورد پسند برای مدیریت بحران گفت: امروز تمدن غرب نتوانست واکنش لازم را در برابر بحران کرونا از خود بروز بدهد و البته نظامهای اقتدارگرایی مانند چین یا شبیه آن هم عملا برای همه کشورها توانایی ندارند؛ بنابراین آن مدلی که میتواند بحران را مدیریت کند (از حیث نرمافزاری و نه سختافزاری)، مردمسالاری دینی یا مردمسالاری مبتنی بر شایستگی است که از یک طرف واجد ویژگیهای اقتدارگرایی به معنای نهاد برتر شایسته و جمعکننده تکثرهاست که میتواند در مواقع لزوم، همه امکانات را به خط کند و از طرف دیگر، مبتنی بر نوعی دموکراسی بوده که نظر و رای مردم در آن دخیل است.
حجتالاسلام ایزدهی تصریح کرد: ما امروز نمیتوانیم به مدل اقتدارگرایی از نوع چین اعتماد کنیم چون در آنجا با وجود اینکه اجتماع و جامعهپذیری وجود دارد اما عملا، مردممحور نیستند، یعنی نمیتوان امورات را در درازمدت مدیریت کرد و از سویی، امکان اعتماد به دموکراسی از نوع غربی هم وجود ندارد چون در آنجا هم با وجود اینکه میشود در درازمدت مدیریت کرد اما در کوتاهمدت به دلیل ضعف در اداره بحران، در نهایت مدل اقتدارگرایی، الگو میشود.
وی در بخش دیگری از اظهارات خود با اشاره به اصالت سرمایه در غرب و تقدم آن بر سلامتی افراد، تاکید کرد: در جایی مثل آمریکا شاهد هستیم که در دعوای میان جان و نان، نان اولویت پیدا میکند. برای دولت آمریکا اقتصاد و رقابت اقتصادی در جهان بر جان و سلامتی مردم این کشور، اولویت دارد و به همین دلیل، برای شخصی مثل ترامپ سیاست قرنطینگی یا حفاظت اساسا مهم نیست یا از اهمیت پایینی برخوردار است.
سیدسجاد ایزدهی در پاسخ به این سوال که روح جمعگراییِ نوع کرونایی که هماکنون در غرب ایجاد شده، تا چه حد اصالت و تداوم خواهد داشت، گفت: در موارد بسیار ضروری که انسانها به مشکل برمیخورند، طبیعی است که روحیه نزدیک شدن به یکدیگر پیدا میکنند؛ لذا جامعه غربی در شرایط فعلی که درگیر کروناست، مجبور شده تا فرد را از جامعه جدا نکند و فرد را به عنوان یکی از اعضای جامعه ببیند. وی اضافه کرد: لذا جوامع غربی در کوتاهمدت، اصالت را بر همبستگی و جمعگرایی قرار میدهند اما قطعا این قضیه امتداد پیدا نخواهد کرد چون بستر جامعهگرایی در غرب فراهم نیست و از ۲۰۰ سال پیش تاکنون بر اساس منطق فردگرایی و آزادیهای فردی رشد کردهاند. ایزدهی تاکید کرد: بحران کرونا قطعا باعث ایجاد تَرَک در سد فردگرایی خواهد شد و این سوال را در اذهان به وجود میآورد که آیا میشود جوری غیر از وضعیت کنونی زندگی کرد یا نه که البته جاافتادن این موضوع نیاز به تبلیغات دارد، به شرط اینکه بوق های رسانهای غربی اجازه بدهند.
رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه همچنین درباره تاثیر کرونا بر شیوه زیست ایرانیان گفت: این بیماری باعث شد تا در کوتاهمدت، اجتماعی نداشته باشیم اما در درازمدت چون ما در مجموع به جامعه و همبستگی گرایش داریم و چون جامعه برای ما اصل است، بار دیگر به سمت اجتماع گرایش پیدا خواهیم کرد. ایزدهی تصریح کرد: همین الان وقتی یک زیارتگاهی در ایران تعطیل میشود، همان زیارتگاه به محلی برای تهیه و تولید مثلا ماسک یا ابزارهای دیگر تبدیل میشود. البته این را هم باید تصریح کرد که متاسفانه طی سالهای گذشته، به دلیل تبلیغ زیباییهای غرب، جامعه ایران هم تا حدودی به سمت ارزشهای غربی گرایش یافته که آثار آن را مثلا در رواج خانههای مجردی یا دیگر رفتارهای اجتماعی میبینیم.
این بیماری باعث شد تا در کوتاهمدت، اجتماعی نداشته باشیم اما در درازمدت چون ما در مجموع به جامعه و همبستگی گرایش داریم و چون جامعه برای ما اصل است، بار دیگر به سمت اجتماع گرایش پیدا خواهیم کرد.