حسن روحانی یا محمدعلی رجایی؟!
فرق حسن روحانی با محمدعلی رجایی چیست؟
این یکی معمم است آن یکی مکلّا. اصلا این یکی اسمش هم روحانی است و لباسش و سابقه تحصیلی اش، حتی عزیزان دلسوز خبرگان که امثال آقاتهرانی را با آنکه استاد مسلّم دروس عالی حوزه بود رد صلاحیت کردند، اجتهاد حسن روحانی را تأیید نمودند!
محمدعلی رجایی یک آدم معمولی است که شنیده هایش از اسلام را جدی گرفت و به آن عمل کرد. شما کجا میتوانید اثری از حسن روحانی که به اقتضای کسوت طلبگی باید طبیب دوّار باشد میان مردم کوچه و بازار پیدا کنید؟ چقدر نخوت و کبر و منیّت از او دیده اید؟ کجا دغدغه ضعفا و پابرهنگان را داشت؟ کدام طرح و مصوبه اش به نفع پابرهنگان بود؟ و...
دو تا حرف دارم این وسط.
یکی اینکه علم دین با فهم دین فرق دارد. چه بسا انبوهی کتاب دین را خوانده باشید و اصلا اعتقادی به عمل نداشته باشید و چه بسا به همان سطح شناختی که از دین دارید عامل باشید و پیش خدا رو سفید.
اما حرف دوم:
هر وقت بحث دستاوردهای انقلاب مطرح میشود میرویم سراغ آمار و ارقام مربوط به پیشرفتهای علمی و صنعتی و رفاهی و خدماتی و ... که البته همه اش با ارزش و ستودنی است. ولی یادمان نرود یکی از بالاترین دستاوردهای انقلاب که در ادبیات امام هم مورد توجه بوده، تربیت انسانهایی است که بر مدار فطرت حرکت کرده، به حساب و کتاب آخرت ایمان داشته، از جان فشانی در راه خدا ابایی ندارند. پرورش یافتگان مکتب جهاد و ایثار و شهادت، نگاهشان به وجه الله است و چرب و شیرین و زرق و برق دنیا فریبشان نمی دهد. اهل باند بازی و فساد و منفعت طلبی و قدرت طلبی نیستند. همان قدر که رضایت خدا را بر خوشآمد انسانها ترجیح نمی دهند میدانند که رضای خدا در گرو خدمت به خلق خداست و از خودگذشتی در راه خدمت بیشتر به مردم، اجری بی پایان دارد.... یکی از بالاترین دستاوردهای انقلاب اسلامی بها دادن، تربیت و کشف انسان های خودساخته و کمال جویی چون رجایی و باهنر، هاشمی نژاد، صیاد شیرازی، عباس دوران، حسین فهمیده، عباس بابایی تا محمود رادمهر و هادی ذوالفقاری و مجید قربانخانی و محسن حججی و ... است.
هر گاه دیدید نظام به جای بهره مندی از موهبت وجود انسان های مومن و کاربلد و مخلص و دغدغه مند به سمت روی کار آوردن خوش نشین های پرادعای بی عمل و خودشیرین کن و جاه طلب گرایش پیدا کرد میتوانید حد و مرز انحراف آن را تشخیص دهید.