به بهانه عزل یک فرماندار
برای من و امثال من که جنگ را از زاویه خاطرات و شب نشینی های معطر به رائحه وصال و شهادت به گوش جان شنیده ایم، نام " یحیی خاکی " با اسم نورانی شهیدانی چون " سید علی اکبر شجاعیان " گره خورده است.
امکان ندارد کسی پای در لشکر ویژه 25 کربلا گذاشته باشد و نام فرمانده ای دلیر و خاکی به نام یحیی خاکی را نشنیده باشد.
آن سال ها که میان مازندران و گلستان کنونی، دیوار نکشیده بودند، این فرمانده شرقی لشکر، با بچه های گردان خط شکن یارسول، انس گرفت و نامش چنان به دل شیدایی و زبان صداقتشان گره خورد که من و امثال من شاید تا همین سال ها گمان می بردیم یحیی اهل بابل یا همین اطراف است.
دیشب وقتی خبر عزل فرمانده ای که به تدبیر موقت صاحبان دولت و شوکت، فرماندار گرگان شده بود را خواندم و فهمیدم که پای فشاری اش در امانت داری از آرای مردم، علت العلل خشم مسندنشینان بود با تمام وجود خوشحال شدم که این همنفس دلدادگان کوی عشق، فارغ از دسته بندی های سیاسی، همچنان بر عهد باطنی خویش با صراط رستگاری و صداقت و اخلاص، پایدار مانده است.
یادگاران راستین جنگ را نباید از زاویه تنگ سیاست زدگی نگریست. عیار مردانگی بسیجیان خاکی مکتب روح الله را باید در بزنگاه ایمان و شرافت و در مصاف با نفاق و تباهی جستجو کرد؛ درست در همان لحظه ای که شیپور جنگ با شیاطین ظاهر و باطن به صدا در می آید.
- ۹۵/۰۱/۲۲