امام رضا سلام!
سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۶ ق.ظ
ایستاده بودم دم هیأت و بچه ها را نگاه میکردم که سوار اتوبوس می شدند. سه روز مانده بود به شهادت آقا و رفقای هیأتی داشتند می رفتند برای مشهد.
یکی آرام زد روی شانه من و گفت: از چیزی ناراحتی؟ با اصرارش جواب دادم. وقتی فهمید بخاطر مشکل مالی نمیتوانم زیارت بروم، رفت و چند دقیقه بعد برگشت. پولی که توی جیبم گذاشت برای سفر کفایت میکرد. قبول نکردم. برای من امکان ادای قرض وجود نداشت. لبخندی زد: به فکر پس دادنش نباش. پابوس آقا که رفتی سلام مرا هم برسان. آن موقع همدیگر را نمی شناختیم. امروز اما سید جواد اسدی را به خوبی میشناسم.
فلش کارت شهدای خانطومان