آقازاده ها در امان از آتش بلوا
اغلب این بچه های بسیجی که برای دفاع از حیثیت اسلام و انقلاب به میدان آمده اند هم دهه هشتادی هستند. بچه هایی که پدرها و مادرهایشان کاره ای نیستند، سهمی از سفره انقلاب ندارند، خیلی هایشان جزو اقشار ضعیف و محروم جامعه هستند، شهید و مجروح میدهند... فرزند امام جمعه کجاست، فرزند فرماندار و شهردار و...؟
آن طرف هم بچه های کم سن و سالی که نمیدانند برای چه به خیابان می آیند و به محض بازداشت، زیر گریه میزنند و زاری میکنند و تازه میفهمند که چه بر سر آینده خود آورده اند نیز جزو آقازاده ها و نورچشمی ها نیستند.
آقازاده ها به ریش همه میخندند. آماده میشوند بارشان را برای عزیمت به فرنگ ببندند و در قالب کذب نخبگان پشمکی آینده مدتی بعد به کشور برگشته و باقی مانده اعتبار مملکت را به دشمن بفروشند.
چپ و راست هم ندارد. سلبریتی حقیقی مسئولان مفت خور نمکدان شکنی هستند که از انقلاب فقط شعارهایشان را یاد گرفته اند و با حرف ها و رفتارهای متناقض و منفعت طلبانه شان بستر بی اعتمادی به نظام را فراهم آورده اند.
بزرگان چپ و راست به ریش این جوانها میخندند. مفسدان کلان اقتصادی و دانه درشت های رانتخوار چند صباحی دیگر در کنج عافیت به عیش و نوش میپردازند.
کاش آنهایی که بازی رسانه های معاند را میخورند و از هیجان آفرینی سیاستمدارن نفوذی عافیت طلب و بیگانه پرست تحریک میشوند زودتر بفهمند که چه آتشی به جان خود و جوانان مدافع انقلاب می اندازند. بفهمند که بازیچه ای بیش نیستند.
کاش همانطور که مسئولان چپ و راست در ائتلافی نانوشته در مقام انتفاع و مزیت خواهی و خودبرتر بینی و ویژه خواری متحد هستند، جوانان کشور هم بی اعتنا به دسته بندی های فریبنده سیاسی در آبادانی سرزمین خود و اعتلای دنیا و آخرت خویش اتحاد داشتند.
همه ما بخصوص اون جوانان فریب خورده باید بدونن این که در مواقع فتنه چه کشوری حمایت میکنه مثل یه چراغ روشنه
وقتی دشمنان قسم خورده کشورمون از چیزی حمایت میکنن و ترغیب پس میفهمیم که به ضررمونه.
وقتی حرف من هم وطنو گوش نمیدی و حرف دشمنتو و اون کسی که اگه کوچک ترین اتفاقی بیفته بارشو میبنده میره فک میکنی چه سرنوشتی در انتظارته؟