اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۴۵ مطلب در اسفند ۱۴۰۳ ثبت شده است

أین المنتقم

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ اسفند ۱۴۰۳، ۰۳:۴۷ ب.ظ

از ایران چه کسانی در تشییع پیکر سیدحسن نصرالله شرکت می‌کنند؟

 

دردی که از داغ فراق تو بر جانمان نشسته است با اشک و آه و فغان، با نوحه و شعر و شعار درمان نخواهد شد. جز انتقام خون مطهر تو و یاران لبنانی و فلسطینی و سوری و عراقی و یمنی و ایرانی تو التیمامی بر زخم عمیق روحمان وجود نخواهد داشت. آمریکا و اسرائیل برای انبوه جنایتهایی که در حق مردم بی دفاع غزه و لبنان انجام داده اند باید تاوان سختی پس بدهند. اگر می خواهیم دوباره شاهد این همه فجایع دردناک و حیوانی نباشیم باید به تنبیه متجاوزان بیاندیشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

معبر آسمان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ اسفند ۱۴۰۳، ۰۹:۵۳ ق.ظ

پسرم را سربریدند، اما محکم ایستادم - ایسنا

 

برای شهادت آماده بود. حقوقی که سپاه به او می داد را هم نگرفت، وسایلش را به این و آن هدیه می داد، از همه تعلقات مادی دل کند؛ اما برای مادرش دلتنگ می شد. یکبار نشست و گریه کرد. می دانست دل مادر هم پیش اوست. بعد گفت نکند مادر دعا کند که شهید نشوم؟ به خودش قول داد اگر شهید شد به بهشت نرود، صبر کند تا مادر بیاید، بعد.

روزی که در نامه مادر خواند از او راضی است، گل از گلش شکفت.

گفته بود این بار که بروم عملیات دیگر بر نخواهم گشت. روزی که خبر شهادتش پخش می شود را هم تعیین کرد، نوزده اسفند. همان روز حجله اش جلوی مسجد بر پا شد.

مادر خواب دید از بدن حسن آب می چکد. تنش خیس است. شب عملیات، دوش گرفته بود تا برای آخرین بار غسل شهادت کند. وسایلش را که چند هفته بعد آوردند حوله اش هنوز نم داشت. پدر، همان را کشید روی دستش که دچار مشکل بود. دردش خوب شد و تا ده سال بعد که زنده بود دیگر از حرکت نایستاد.

مادر خواب دید بانویی آمده پیکر شهیدی را از خانه او با خود می برد؛ پیکر اما ناقص بود. پیکر حسن که هیچگاه بازنگشت. بعدها روزنامه عراقی را پیدا کرده بودند عکس کارت شناسایی حسن و چند نفر دیگر را چاپ کرده بود. تیتر هم زد اینها بعد از اسارت، الله اکبر و الموت لصدام گفتند، با تیر زدیمشان و سر از تن مجروحشان جدا کردیم. بدن حسن و دوستانش در چذابه ماند تا بدرقه راه زائران کربلا باشد. خودش که گفت قرارمان ان شاءالله کربلای اباعبدالله.

بر اساس خاطراتی از شهید حسن حجاریان/ کتاب حوله خیس

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این روایت، دقیق تر است

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۴ اسفند ۱۴۰۳، ۰۳:۰۶ ب.ظ

آلبوم تصاویر/ سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر فرمانده دلاور گردان 155  لشگر انصار الحسین (ع)/قسمت چهارم

 

شهید ستار ابراهیمی هژیر، سردار سرافراز سپاه استان همدان است. درباره او اگر در اینترنت جستجو کنید اینگونه گفته می شود که به رغم توانایی درانتقال پیکر مطهر برادر شهیدش صمد، از این کار امتناع ورزید تا فرقی بین او و سایر شهدا نگذاشته باشد. مشابه این خاطره را درباره رفتار مهدی باکری با شهادت برادرش حمید نیز شنیده ایم. مشابه آن باز هم در تاریخ حماسه های دفاع مقدس وجود دارد. مثلا شهید نجاریان با این که میتوانست پیکر برادر شهیدش را به عقب منتقل کند، بدن سنگین مجروحی تنومند را به دوش کشید و عقب آورد و از او خواست که بعد از مداوا به جبهه برگردد و راه شهدا را ادامه دهد.

اما آنچه درباره شهید ستار ابراهیمی هژیر در کتاب "دختر شینا" روایت شده فراتر از بحث انتقال پیکر برادر و مربوط به لحظات قبل از شهادت اوست.

صمد ابراهیمی هژیر در کربلای چهار، جزیره ام الرصاص به شدت مجروح می شود. غیر از او مجروحان دیگری هم درون سنگر بتنی دشمن افتاده بودند. ستار که فرمانده آنهاست، می ماند برادرش را از مهلکه نجات دهد یا سایر نیروها را. به خصوص یکی از نیروها که به شدت بی قراری می کرد. او فقط می توانست یکنفر را با خود به عقب بکشاند. برادرش را می بوسد و ترجیح می دهد آن رزمنده مجروح را به دوش بگیرد تا مرتکب تبعیض نشده باشد. صمد از وی می خواهد پس از او مراقب همسر و کودکانش باشد. در این حین دشمن وارد سنگر شده و همه را به رگبار می بندد. صمد به شهادت می رسد، آن رزمنده مجروح، اسیر می شود، ستار هم تیر می خورد اما می تواند از حفره ای بیرون پریده و خودش را به آب بیندازد...

ستار البته دو ماه بعد در مراحل تکمیلی عملیات کربلای پنج شلمچه به برادرش صمد می پیوندد.

اتخاذ این تصمیم سخت در آن شرایط بحرانی، برای همه ما دنیایی درس را به همراه دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

استیضاح، ناکافی اما لازم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲ اسفند ۱۴۰۳، ۰۸:۵۴ ب.ظ

هشدار روزنامه همشهری به نمایندگان مجلس درباره استیضاح وزرا؛ احتیاط کنید!

 

استیضاح همتی نمی تواند تأثیر شگرفی بر کنترل بازار و ثبات قیمتها و بهبود معیشت مردم داشته باشد. چه بسا باندهای مافیایی پشت اقتصاد سرمایه داری، با ایجاد گرانی کاذب درصدد انتقام از برکناری همتی برآِیند. مسعود پزشکیان هم آنگونه که پیداست بی شک با سفارش همتی گزینه ای همفکر و همدست و همداستان او را جایگزین وی در وزارت اقتصاد قرار خواهد داد. دولت هیچ برنامه ای برای اقتصاد و معیشت مردم ندارد و همان طور که پزشکیان تصریح کرد همه مسئولان (سیاستهای نظام) مسئول وضع فعلی هستند و نباید تقصیرها را گردن یکنفر انداخت! او اعتمادی به کارشناسان خبره و مستقل ندارد و دولت را دست همان طیف فکری مدیران سابق با اندیشه مبتنی بر "خودت بمال" و "خودش خاموش می شود" سپرده است.

استیضاح همتی چاره وضع بحرانی موجود نیست اما اقدامی لازم و بایسته است تا لااقل مردم احساس کنند در سطوح کلان، صدای خرد شدن استخوانهایشان شنیده شده و پژواک آه و فغانشان به گوش بالادستی ها رسیده است.

حقیقت امر آن است تا دولت در اختیار کسانی باشد که اعتقادی به ارائه برنامه و فعالیت سازنده و رشد کشور مگر در پرتو وابستگی به غرب نداشته باشند اوضاع بر همین منوال خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

استقلال – الریان، سه نکته

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱ اسفند ۱۴۰۳، ۰۷:۴۷ ق.ظ

سه دو یک، کوشکی و گل! | ورزش سه

 

کوشکی بازیکن فیکس نبود. شاید اصلاً قرار نبود وارد بازی شود. از دقیقه سی و چهار با آسیب دیدگی مسعود جمعه، مربی تن به تعویض اجباری داد و علیرضا کوشکی را وارد میدان کرد. کوشکی در نیمه اول بیشتر از بازیکنی که به جایش وارد زمین شده بود صاحب توپ شد اما اغلب با کندی و معطلی یا کم تجربگی، فرصتها را از بین می برد، جوری که آدم حق می داد مربی او را بازیکن رزرو و روی نیمکت نگه دارد.

نیمه دوم اما کوشکی ریز نقش، قدر فرصتهایی که به دست آورد را بیشتر دانست. جوری درخشید که به نوعی محور زمین قرار گرفت و اغلب توپها ختم به او می شد. گل اول را که محمدرضا آزادی به ثمر رساند با پاس و موقعیت سازی خوب کوشکی شکل گرفت. گل دوم را که خودش زد تاکتیکی و زیبا آنهم در بین چهار مدافع قطری، گل تاریخی به حساب می آمد. تا پایان بازی هم نام کوشکی از زبان گزارشگر نمی افتاد. اگر بازی خیره کننده و کم نظیر سیدحسین حسینی در دروازه تیم استقلال را کنار بگذاریم، کوشکی جوان و خوش آتیه را باید بهترین بازیکن میدان دانست.

یک- گاهی شرایطی که از سر جبر و بر خلاف تدبیر و برنامه بر ما تحمیل می شود بیشتر به نفع ماست.

دو- آدم هایی که روی شان حساب نمی کنیم یا لااقل آدم های اصلی بازی زندگی ما نیستند گاه می توانند در روند زندگی ما سرنوشت ساز باشند.

سه- آدم ها گاهی خراب می کنند و خوب نمی درخشند، اما نباید زود ناامید شد و باز هم باید به آنها فرصت داد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا