اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۵۲ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

این کتاب را حتما بخوانید

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۵۵ ق.ظ


اگر کتاب خاطرات شهید ابراهیم هادی را تا کنون نخوانده اید شک نکنید که ضرر کرده اید.

این را کسی به شما می گوید که اهل مطالعه آثار مختلف دفاع مقدس در نزدیک به سه دهه است و خودش دستی به کار نویسندگی دارد و از این فضا بیگانه نیست.

کتاب خاطرات ابراهیم هادی، رمان نیست و آب بسته نشده و از پردازش های وهم انگیز و غیر واقعی به دور است.

متن آن با قلمی ساده به نگارش درآمده و نویسنده حقیقت را آنگونه که هست فقط با مدد فن درست نویسی به مخاطب ارائه داده است. از این باب خاطرات شهید هادی رنگ و بویی صادقانه داشته و به دل می نشیند.

اما راز دیگری نیز در این اثر نهفته که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

فارغ از جنبه های معنوی و حماسی شخصیت عبد مخلص خدا شهید پهلوان ابراهیم هادی که از عرفای بزرگ وادی ایثار و شهادت است نویسنده یا نویسندگان اثر نیز با تأسی از سیره آن شهید بزرگوار، اسم و رسمی برای خود قائل نبوده و به رغم تیراژ وسیع کتاب، از وسوسه شهرت چشم پوشیده و از درج نامشان بر شناسنامه اثر اجتناب ورزیده اند.

کتاب ابراهیم هادی نشان می دهد گیرایی و توفیق یک اثر بیش از آن که نیازمند بهره گیری از روش های جشنواره پسند و سبک های نوین هنری باشد نیازمند محتوایی غنی، قلمی صادق و دل صاف و بی پیرایه خالق اثر است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رأی خود را از این دو نفر پس می گیرم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۴۵ ق.ظ

در جریان انتخابات شورای اسلامی! شهر بابل فهرستی پانزده نفره منتشر نموده و به شهروندان پیشنهاد دادم که به هر یک از این پانزده نفر رأی بدهند به نفع پیشرفت شهر و دیارشان است. در بین این پانزده نفر اسامی جعفر واثقی، مرمر فیروزپور، رضا شافعیان و ... به چشم می خورد. برای این دوستان متنی مستقل و تبلیغی نیز نگاشته و منتشر کردم.

در حال حاضر با توجه به رفتارهای خاص و سیاسی این دوستان پی به اشتباه خود برده و از رأی و تبلیغ برای واثقی و فیروزپور ابراز ندامت می کنم.

از نظر من خانم فیروزپور نشان داده است به حواشی سیاسی و تعلقات جناحی بسیار علاقمند است و آقای واثقی هم تفاوتی با سیف الرضا شهابی ندارد.

چه فرقی می کند جواد بیژنی با دست راست خود امضا می کند یا با دست چپ؟!

از باب هزینه فایده، چنان که پیشتر و مفصل و بارها نوشته ام با اصل وجود شوراهای شهر مخالفم.

شورای شهر بابل را با توجه به بدنامی اعضای مستعفی و بعضی اعضای فعلی، مستحق پلمپ و تعطیلی می دانم و همچنان مصرّ به انحلال آن هستم.

اما درباره دو فرد مذکور به همان میزان که برای رأی آوردنشان تلاش کردم برای رأی نیاوردنشان در دوره های بعد تلاش خواهم نمود. درباره آقارضا هم از باب حدیث رفع القلم فعلا سکوت می کنم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زمینه برای نفوذ جیسون ها فراهم است

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۱۸ ق.ظ

امام جمعه ای داشت میرفت برای افتتاح یکی دو باب منزل اهدایی به زلزله زدگان که پولش را مردم داده بودند. تمام مسیر گوشی دستش بود و شخصا با خبرنگارها تماس میگرفت که یادتان نرود این خبر را خوب و کامل پوشش بدهید.

اصلا راه دور چرا برویم. وزیری امنیتی حتی موقع حضور در جلسه ای مهم که با دعوت کمیسیون امنیت ملی مجلس برگزار شده بود یکی را با خودش میبرد و میگفت اشکال ندارد خبرنگار است! و او را پسرم صدا میزد.

اغلب سازمانها و نهادهای دولتی بودجه ای مخصوص برای تهیه اقلام اهدایی به خبرنگاران دارند تا خودشان و مجموعه تحت مدیریتشان بیشتر و بهتر دیده شوند.

اشتهای دیده شدن در مسوولان چند آفت را به دنبال دارد:

تدلیس حقایق و بزک نمودن و بزرگ نمایی فعالیت ها

عادت خبرنگاران به باج ستانی در ازای خبرسازی و آنتن فروشی و ...

ایجاد حفره برای نفوذ جاسوس های به ظاهر خبرنگار در مخفی ترین لایه های مدیریتی نهادها

زمینه برای پیدایش جیسون رضاییان ها به وفور دیده می شود. برای شهوت دیده شدن مسوولان ساده لوح و بلند پرواز باید فکری کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

علم مثل شمشیر

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۷ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۴۶ ق.ظ

به علم و دانش اهمیت میداد. دنبال این بود که زیرساخت های فکری جامعه را مستحکم کند. شاگرد جذب میکرد و کرسی های علمی را در همه جا بنیان می نهاد. برای دانشمندان احترام ویژه ای قایل بود. شاگردانی را که در گوشه و کنار به رفع شبهات فکری مردم مشغول بودند حسابی مورد تشویق قرار می داد.

اما

راه همانی است که از کرب و بلا می گذرد.

علم بدون معنویت و جهاد معنا ندارد.

می گفت:کسانی که نماز را سبک بشمارند مورد شفاعت ما قرار نخواهند گرفت.

روضه اباعبدالله را برپا میکرد و خودش می ایستاد دم در مجلس. می گفت:مادرمان حضرت زهرا هر جا که روضه حسین برپا شود می آید و به گریه کن ها خوش آمد می گوید.

آمدند که دستگیرش کنند ترس و وحشت راه انداختند. خانه اش را به آتش کشیدند. 

چشمانش خیس اشک شد. دشمن لبخندی زد به خیال آن که سلاله زهرا از دود و آتش ترسیده است.

حرفهایش طعم روضه داشت:من اینجا ایستاده ام. بزرگترها کنار کودکانم هستند. گزندی از آتش به فرزندانم نخواهد رسید. با این حال ترسیده اند و فریاد می زنند. اما چه کشیدند بچه های حسین که تشنه و گرسنه بودند. دیگر پشت و پناهی برایشان نمانده بود. وسط بیابان میان دشمن پست از آتش خیمه ها با پای برهنه به وسط خارها می دویدند. لایوم کیومک یا اباعبدالله ...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بچه های بالا شب به خیر!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۲۰ ب.ظ

بچه های بالا اینقدری که روی منتقدین دولت به خصوص از نوع حزب اللهی تمرکز کرده اند حواسشان به دانه درشت ها نیست. این میشود که چند طلبه به خاطر نقد دولت تحت نظر گرفته میشوند و گاه با دستبند و چشم بند به بازداشتگاه میروند اما در غفلت حضرات پاچه خوار شانزده مدیر ارشد نفتی اسیر هوس میشوند و میلیونها دلار از اموال ملت را به خال هندوی یک زن نفوذی به باد میدهند و کسی حواسش نیست تا قبل از وقوع حادثه اقدام به پبشگیری کند و ...

انگار نظارتها فقط برای بی کس و کارهاست.

سالها پیش مهدی نصیری در ماهنامه صبح به افشای مفاسد و تخلفات مهندس غرضی در وزارت پست و تلگراف و تلفن پرداخت. او با شکایت وزیر به دادگاه رفت و از اتهام تهمت و نشر اکاذیب تبریه شد. یعنی هر چه که گفت راست بود.

ولی هیچ کس یقه وزیر را نگرفت که هیچ سالها بعد توسط شورای نگهبان برای اخذ کرسی ریاست جمهوری صاحب صلاحیت تشخیص داده شد و ...

همین مهدی نصیری یکبار در ماهنامه صبح اقدام به افشای مفاسد وزارت نیرو نمود. وزیر وقت نیرو جناب مهندس زنگنه بود. خاتمی که آمد همان وزیر نیرو را  به وزارت نفت رساند. ماهنامه صبح ویژه نامه ای منتشر کرد و به مفاسد وزارت نفت پرداخت اما آب از آب تکان و کسی حتی یقه مهدی نصیری را نگرفت که مثلا چرا دروغ میگویی و ...

زنگنه ماند و امروز باز هم حواشی مربوط به مفاسد اطرافش نقل مجالس شده اما بعید است باز هم اتفاق خاصی رخ بدهد. نظارت که برای دانه درشتها نیست حتی اگر میلیاردها تومان به کشور ضرر برسانند ...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرصتهای بر زمین مانده

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۰۶ ق.ظ

میخاییل گورباچف رهبر جماهیر شوروی سابق کتاب خاطرات قطوری دارد که به همه زبانهای دنیا ترجمه شده و در ایران نیز مورد استقبال قرار گرفته است.

میخاییل پیش از انکه به رهبری حزب کمونیسم انتخاب شود مدتی مسوولیت بخش کشاورزی حزب را بر عهده داشت.

او معتقد بود زمین خالی و بی مصرف اصلا معنا ندارد و برای کاربری هر قطعه از زمین در سراسر کشور پهناور شوروی برنامه ریزی مشخصی ارایه داد.

از نظر او شوروی مستقل اگر می خواهد از وابستگی اقتصادی رها شده و دستش جلوی هیچ کشوری دراز نباشد باید در کشاورزی و دامداری به قطبی فعال تبدیل شود. از این رو به کارایی زمین های بلااستفاده و رها شده و بی صاحب بر اساس موقعیت جغرافیایی و شرایط جوی اهمیت داد و در هر نقطه ای بر مبنای استعداد منطقه ای کشت محصولات کشاورزی و زراعی و یا پرورش دام را تجویز نمود.

راستش را بخواهید کلمات این کتاب هر بار که از کنار دشتهای رها شده و پهناور استانهای مختلف کشور عبور میکنم در ذهنم مرور می شود. کافی است تمام مسیر استانهای اصفهان و مرکزی و قم و تهران و سمنان و خراسان و ... را نخوابید و از پنجره ماشین یا قطار به زمینهای گسترده و بی استفاده اطراف خیره شوید ...

جماهیر شوروی با بهره گیری از زمین های بی استفاده و بیابانی و ... نه تنها از نظر کشاورزی و دامپروری مستقل شد و مشکل اشتغال جوانان را حل کرد بلکه با درامدهای حاصل از صادرات آن صنایع تولیدی و نظامی و ... کشورش را در قامت یک ابرقدرت نگاه داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آبادان و مشهد!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۰۴ ق.ظ

آبادانی ها به امام رضا علقه خاصی دارند. در این شهر مکانی است که از آن بعنوان قدمگاه امام رضا یاد می شود. بسیاری از مورخین معتقدند امام هشتم موقع ورود به ایران و انتقال به طوس از این شهر عبور کرده است.

جالب است وقتی آبادان به محاصره دشمن در آمد نام عملیاتی که منجر به شکست حصر آن شد ثامن الایمه انتخاب گردید و جالب تر اینکه یگان پیشرو در شکست حصر آبادان و پیشتاز نجات این شهر لشکر ۷۷ خراسان بود.

آبادان شهر مهمی است و دشمن خیلی تلاش کرد این شهر را به تصرف درآورده و نامش را عبادان بگذارد.

منافقین کوردل در انتقام از شکست تلخ ارتش بعث در عملیات ثامن الایمه و به تلافی آن اقدام به ترور شهید هاشمی نژاد در شهر مقدس مشهد نمودند.

جالب است که در لهجه مشهدی ها و آبادانی ها هم شباهت های جالبی وجود دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روابط عمومی، شر خر ادارات نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۵۹ ق.ظ

جناب آقای روابط عمومی!

بد و بیراهایت را به حسین منصف گفتی؟ دلت خنک شد؟ سبک شدی برادر؟ لبخند رضایت را بر لبان رییست نشاندی؟ از او بالاتر ارباب حلقه هارا از خودت راضی و خشنود ساختی؟ خدا قوت دلاور خسته نباشی

حالا بیا و وظیفه ت را انجام بده:

در زمان تصدی اردشیر بیژنی در اتاق شهردار دیداری با ایشان داشتم. دفتر وی زیبا و خوش رنگ و لعاب بود. در شرایط وخیم اقتصادی و کسری درآمدهای شهرداری تغییر مجدد دکور این اتاق چه ضرورتی داشت؟

از مراجعات حضوری و تماس های تلفنی و انبوه پیام های مندرج در فضای مجازی اینگونه بر می آید که نحوه تعدیل نیروهای قراردادی شهرداری دارای شک و شبهه و حرف و حدیث هایی است که عدم شفاف سازی پیرامون آن به التهاب در جو روانی جامعه دامن خواهد زد. 

درباره رفتار یکی از معاونین شهردار با کارگران حرف هایی زده شده که رسالت ذاتی روابط عمومی ایجاب میکند به روشنگری اذهان عموم اقدام نماید.

وظیفه روابط عمومی رفع ابهام است نه طلب مدرک که رسیدگی به مدرک و سند وظیفه مقام قضایی است.

اینکه مدرک تحصیلی و تخصص و تجربه شهردار بر اساس موازین قانونی بوده یا نه اتفاقا اصلا ربطی به روابط عمومی شهرداری ندارد. بلکه پاسخگویی به آن وظیفه شورای شهر است و چند عنصر بدنامی که پس از رسوایی آتلیه خواستند توپ مشکلات شهر را با مدد پروپاگاندای رسانه ای به زمین امام جمعه بیندازند و نیز اصولگرایان گاگولی که متوجه طرح و نقشه عناصر فتنه برای روی کار آوردن جوان ناکام و نامزد ردصلاحیت شده اصلاحات در جایگاه معاونت سیاسی و سپس جایگزینی فرماندار نشدند.

البته با توجه به ناتوانی روابط عمومی بهترین راه برای رفع شبهات و ابهامات برگزاری جلسه پرسش و پاسخ شهردار با رسانه هاست که در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری در تاکید بر پاسخگویی مسوولان ضروری بنظر می رسد. به یقین کسی که منطق دارد ترسی از مواجهه با پرسش ها نخواهد داشت.

والسلام علی من اتبع الهدی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آینه های زنگ زده

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۴ تیر ۱۳۹۸، ۱۱:۱۷ ب.ظ

یک خانم بازیگری با استناد به فیلم آزار و قتل فجیع یک توله خرس نوشته بود که ما ایرانی ها سنگدل و بی رحم و فاقد فرهنگ و وجدان و خشن هستیم و ...

دو سه روزی است فیلمی منتشر شده از مردی روستایی که هر روز شاهد حضور یک توله خرس در باغ خود است که از درختها بالا رفته و میوه میخورد و ... اما مرد روستایی کاری به کارش نداشته و در قبال ضرری که به درختان باغش میرسد صبوری به خرج داده است.

ندیدم کسی بنویسد ما ایرانی ها مردمانی دلرحم و مهربان و با فرهنگ و فهیم هستیم و...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آقا سلام علیک

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۵:۵۷ ق.ظ

گنبد حرم آقا برای ما حکم یک کپسول بزرک اکسیژن را دارد. باید هر چند وقت یکبار بیاییم و مخزن حیاتمان را شارژ کنیم و دوباره جان بگیریم.

دلخوشی ما در این عالم همین است که گفته اند به تعداد دفعاتی که به زیارت آقای جان مشرف شدید علی بن موسی الرضا نیز پس از مرگ به دیدارتان خواهد آمد.

سرمایه ای بیش از این وعده روح افزا و طرب انگیز برای آخرتمان نداریم.

به حرم که وارد می شوی و میگویی سلام آقا یعنی آقای من تو از طرف من خیالت راحت باشد سلامت می مانی و روح و راه و اندیشه ات گزندی از جانب من نخواهد دید و دلت از دست من به درد نخواهد آمد.

یک نفر که مهمانتان کند انصاف داشته باشید و معرفت به خرج دهید دغدغه تان می شود اینکه هوایش را داشته باشید و محبتش را به طریقی جبران کنید. محبت امام را چگونه میتوان پاسخ داد؟ امام رضا جلوه ای از ثبوت آیه "راضیة مرضیه" است. هم از خدا و آنچه مقدر دانسته راضی است و خدا هم از او چنین است.

رضا مدخل ورود به جمع باصفای عباد الرحمن است "وادخلی جنتی" را نوید می دهد اگر اهل باشیم و حصن "انا من شروطها" را پذیرفته باشیم.

امام بعد از مرگ به دفعات زیارتت به دیدار تو می آید و چادر ضد حریق "أمن من عذابی" را بر سرت می کشد اگر از باب رحمتش به "کلمة لااله الاالله" وارد شده و قلعه گنج توحید را به کسی و چیزی نفروخته باشی.

اگر از امام حاجت می خواهی جز شکر زیارت ذکری بر زبان نیاور که این شکر، نعمتت را افزون نموده و دنیا و آخرتت را با زیارت مکرر جمال رضایت حق، برکت خواهد داد.

دخیل ارادت ما به پنجره فولاد عشق آقا بسته باد تا ابد ان شاءلله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شکایت از روحانی انقلابی منتفی شد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۲۷ ب.ظ

شورای شهر بابل شکایت از حجت الاسلام صالحیان را پس گرفت.

چندی پیش حجت الاسلام صالحیان، امام جماعت مسجد پیرعلم که در سخنان خود شورای شهر بابل را شورای فساد خوانده بود با شکایت اعضای شورا به دادگاه فراخوانده شد.

سید مقیم مقیمی و فرامرز ابوالحسنی از نخستین کسانی بودند که به احترام بچه های هیأتی و مسجدی از ادامه شکایت خود نسبت به این روحانی انقلابی اعلام انصراف نمودند و این مسأله منجر به تعویق جلسه دادگاه شد.

در افواه عموم، مدت هاست که اصطلاح شورای فساد برای شوراهای مختلف شهر در بسیاری از نقاط کشور کاربرد دارد.

 این عبارت البته به معنی فساد همه اعضای شورای شهر نیست؛ اما مردم حق دارند شورایی که چهارعضو آن به اتهام ارتکاب فساد استعفا داده اند و چهار عضو دیگر آن درگیر راه پله های دادگاه بوده و محکومیت بدوی شان صادر شده است را مفتضح بخوانند. ملاحظه هزینه فایده وجود شوراها در نقاط مختلف کشور نیز اذهان عموم را به بی خاصیتی و خسران این مجمع شهری سوق داده است. خیلی از دلسوزان بر اساس تجربه عملکرد شوراها بر این باورند تعطیلی این نهاد هزینه ساز، نفعی فراوان برای مردم و توسعه خدمات عمومی خواهد داشت.

به راستی هر عضو شورا – به ادعای بعضی کانال های خبری- برای هر ساعت حضور در جلسه، مبلغی نزدیک به هفتاد هزارتومان دریافت می کند؟ بابت چند ساعت جلسه با موضوع شکایت یا عدم شکایت از یک روحانی انقلابی چه میزان از حساب بودجه مردم کسر گردید؟

نکته جالب این جاست که به رغم طرح انواع هجویات و اتهامات و اکاذیب درباره شورای بدنام شهر بابل در فضای مجازی، این شورا از میان همه منتقدان تنها به شکایت از یک روحانی انقلابی اقدام نمود که نباید از کنار این استثنا و رفتار سوال برانگیز به سادگی گذشت.

حجت الاسلام صالحیان در همان فایل صوتی مشهور علاوه بر انتقاد از شورا به انتقاد از رییس جمهور اسبق نیز پرداخت که با واکنش بی ادبانه گروهکی از اصلاح طلبان مواجه گردید. در اعلامیه اتاق فکر فتنه و سرباز پیاده های رژیم صهیون، این روحانی مدرس دانشگاه، بی سواد قلمداد گردید و وعده شکایت از او مطرح شد. این که اصلاح طلبان از بس با شخصیت های کم مایه ای مثل بیات و کروبی (مبدع ترجمان نوین دول الخلیج العربیه!) و ... دمخور بودند همه را بیسواد می دانند عجیب نیست؛ اما رگه هایی از نیابت بعضی بازیگردانان اصلاح طلب شورا در شکایت اخیر مشهود بود که قابل اغماض نخواهد بود.

از جمله برکات این اتفاق، وحدت و یکپارچگی نیروهای انقلابی و خط مقدمی شهر بود که بی پروا آمادگی خود را برای ابراز هر نوع واکنشی در قبال جسارت عناصری که باید بخاطر رفتارشان خجالت زده و سرافکنده باشند اما در سایه مماشات مسئولان نهادهای قضای و نظارتی به گرن کشی روی آورده اند، بارها اعلام نمودند.

یاداوری افتضاح عناصری که در فقدان نظارت استصوابی و در پرتو روابط گعده ای نمایندگان مجلس و دولت به شورا راه یافته بودند فرصت مغتنمی بود که جریان بچگانه شکایت از روحانی انقلابی پیش پای فعالان فضای مجازی قرار داد.

در این میان اما ماهیت خاکستری دو عروسک خیمه شب بازی بیژنی که به گمان خود با حرکتی زیرکانه و زیگزاگ قادر خواهند بود هم خدا را داشته باشند و هم به گندم ری برسند برای معدود خوش باورانی که دل به سیمای ظاهرالصلاح آنان داشتند نیز آشکار گردید. به حول و قوه الهی رفتار مرموزانه اصحاب تزویر بی پاسخ نخواهد ماند.

 زحمات همه دوستان پا به کار در حمایت از روحانی انقلابی ستودنی است. در این بین البته نقش حجت الاسلام شکریان بسیار موثر و پررنگ بود که جای تقدیر ویژه دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

طبیب دوّار!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۸، ۰۴:۱۷ ب.ظ

آیت الله مرحوم شیخ محمد فاضل، موسس فیضیه مازندران در شهرستان بابل بود که خلق و خوی مردمی وی همواره باعث جذب طبقات مختلف جامعه گردیده و دفتر یا منزل ایشان همیشه محل رجوع مردم بود. این عالم بزرگوار هیچ فرصتی را برای تبلیغ دین از دست نمی داد.

در مسیر ایشان قهوه خانه ای وجود داشت. یک بار حاج آقا از راننده خواست تا برای دقایقی توقف کند. وقتی صاحب قهوه خانه و جوان هایی که در آن جا نشسته بودند چشمشان به آیت الله فاضل افتاد با تعجب هم دیگر را نگاه می کردند. برایشان سوال بود که این عالم بزرگ برای چه به قهوه خانه آمده است؟!

حاج آقا با همه سلام و علیک و خوش و بشی کرد. بعد رو کرد به صاحب قهوه خانه و گفت: همین قدر که در این جا گناه نمی شود و از قمار و پاسور و محرمات دیگر خبری نیست، کفایت می کند. دست شما هم درد نکند. همه مشتری های شما الان مهمان من هستند. بعد دستش را در جیبش برد و پول چای مشتریان را حساب کرد. همین اتفاق باعث شد اهالی قهوه خانه هم از ارادتمندان حاج آقا بشوند و گاه و بی گاه به ایشان سر زده و مسائلشان را مطرح کنند.

راوی: حجت الاسلام تقی نیا

  • سیدحمید مشتاقی نیا