اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۳۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

نام میدان انتفاضه بابل را تغییر دادند

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۵۲ ق.ظ

با تصویب شورای اسلامی! شهر بابل نام میدان انتفاضه این شهر به نام بهارنارنج تغییر پیدا کرد و در عوض خیابانی بسیار کوچک در مرکز شهر (حدفاصل میدان 17شهریور تا تقاطع آیت الله سعیدی) انتفاضه نام گرفت. باعث و بانی این مصوبه غلط همان کسانی هستند که پیش از این تلاش داشتند نام بلوار شهید یاسینی بابل را به بهارنارنج تغییر دهند.

این که برای اعضای شورای شهر بابل درجه اهمیت نام بهارنارنج بالاتر از اهمیت انتفاضه مردم فسلطین و خط و مشی انقلابی نظام اسلامی ایران در مبارزه جهانی با صهیونیسم خون آشام قرار دارد نکته ای عجیب و غیرقابل تصور نبوده است.

نکته عجیب فقط سکوت بزرگانی است که جز امضای لوح تقدیر و پیام تشکر، تأثیر دیگری در رویکردهای متفاوت شهرداری و شورای شهر بابل در عرصه فرهنگ، در دو سال اخیر نداشته و ناخواسته زمینه تجرّی و جسارت بدخواهان به مبانی اعتقادی امام راحل و آرمان های شهدا را فراهم آورده اند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از پای فتاده، سرنگون باید رفت ...

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۱۵ ق.ظ

برای محمدحسین طبرستانی راد

همان خدایی که نه پول و شهرت و مقام و نسب که "تقوا" را معیار قرابت انسان ها به خود دانست برای آن که عده ای، کنج عافیت و کهف اعتکاف خویش در پستوی انزوا و راحت طلبی را به حساب تقوای خود نگذارند فرمود: "فضّل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً"

جنگ فقط یک جلوه از عرصه هایی است که دمیدن شیپور آن، مرد را از نامرد جدا می سازد. هر جا که میدان امتحان برای اثبات صداقت مومنان گسترده می شود، عَلَم سرافرازی، تنها به دست کسانی به اهتزاز درخواهد آمد که فراتر از ادعا و ژست و عکس و بیلان کار و جنجال و هیاهو، با پای اراده به کارزار خدمت و مجاهدت قدم بگذارند.

محمدحسین طبرستانی راد از آن دست مومنان با صداقتی است که بی هیچ داعیه ای، در ساعات نخستین وقوع زلزله، در حالی که هنوز خستگی ناشی از راه اندازی و مدیریت یکی از بزرگ ترین موکب های اربعین را از تن به در نکرده بود، سر از پا نشناخته به معرکه امداد و خدمت به زلزله زدگان استان کرمانشاه شتافت و تا امروز نیز به رغم توفیق ساخت چند خانه مسکونی و رفع نیازهای اولیه مردم محروم این خطه، با شور و شوقی وصف ناپذیر به تلاش خود ادامه می دهد.

جوان بسیجی و هیأتی بابلی، برخلاف سلبریتی های پرادعا و بعضی مدعیان شعاری عرصه فرهنگ و هنر که هر موضوعی حتی آوار گی و یا نیاز هموطنان را نیز ابزاری برای جلب توجه و کیسه دوزی و فرصت طلبی خویش قرار داده و البته در بزنگاه کار و تلاش و خدمت به ناگاه از دیده ها محو می شوند، عرصه بی منتهای گمنامی را بر گرد و غبار خودنمایی مردنماهای عرصه مَجاز ترجیح داد و بار دیگر ثابت کرد که در میدان جهاد فی سبیل الله و حضور در خط مقدم مبارزه با فقر و مصیبت و دستگیری از محرومان و پابرهنگان، باز هم بچه های مخلصی پیشگام هستند که از سر خوان عنایت اباعبدالله علیه السلام و محفل نورانی اشک و روضه برخاسته اند وگرنه شیفتگان آنتالیا و خوشگذران های ویلانشین و دلدادگان شهوت و شهرت را بضاعتی جز غرولند و شبهه اندازی و تمسخر مرام حق، نیست و نخواهد بود.

درود خدا و شهیدان راه خدا بر محمدحسین طبرستانی و محمدحسین طبرستانی ها که قول و فعل خویش را بر طریقت "یریدون وجه الله" استوار ساخته و لبخند رضایت معبود را به لنز نزدیک بین دنیا خواهان و میزپرستان، رجحان داده اند.

تکمله:

ذکر سبوحٌ قدوس حزب الله، خشت خشت عمارتی است که سایه سر ایتام و مستضعفان و محرومان قرار می گیرد و البته بنای رفیع آن سر به آسمان رستگاری می ساید. وادی "نور"، وادی حق و حقیقت است و جهاد فی سبیل الله، ثمره درک و وصول آن. راهیان "نور"، در واقع وصف شیداییانی است که به برکت قدم هایی که در راه "عمل" به حق بر می دارند، چتر ولایت الله را بر سر خود می گسترانند؛ الله "ولیّ" الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی "النور". گروهان جهادی مسلم، بنا دارد نوزور 97 زائران شهدا را برای ارائه خدمات فرهنگی و جهادی، میهمان زلزله زدگان استان کرمانشاه کند و مشق شهید گونه زیستن را بیاموزد و بیاموزاند. بر و بچه های بسیجی بابل و شهرهای دیگر، می توانند با کاروان محمدمهدی آقاجانی و بچه های گروهان مسلم خودشان را به محمدحسین طبرستانی و دیگر خط شکنان جهادگر برسانند. هر که دارد هوس کرب و بلا، بسم الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دو روایت از واقعه فرودگاه مونیخ

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۴۸ ق.ظ

منتقدان دولت: شرکت های هواپیمایی آلمان مستقر در فرودگاه مونیخ، از ترس تحریم های ایالات متحده حاضر نشدند به هواپیمای وزیر خارجه ایران سوخت رسانی کنند. این مسأله نشان می دهد برجام بر خلاف ظاهر بزک کرده ای که مسئولان ارائه دادند در حد تأمین بنزین هواپیمای ظریف هم دستاوردی نداشته است.

مدافعان دولت: خبر امتناع شرکت های هواپیمایی آلمانی مستقر در فرودگاه مونیخ از فروش بنزین به هواپیمای ظریف دروغ بوده و ساخته و پرداخته ذهن برجام ستیزان است. قضیه از این قرار است که به دلیل عدم هماهنگی های لازم به هواپیمای وزیر امور خارجه ایران در فرودگاه مونیخ، سوخت رسانی نشد. دولت آلمان که دید این مسأله ممکن است باعث آبروریزی کشورش بشود به "ارتش" دستور داد تا بنزین مورد نیاز هواپیمای طریف را تأمین کند. به راستی اگر برجام نبود آیا دولت آلمان حاضر بود چنین دستوری به ارتش این کشور بدهد؟

قضاوت با شما.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چهارشنبه نوری! یک کار خوب از بچه های مسجدی قم

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۵۶ ق.ظ

jrj_photo_2017-12-28_21-36-08.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تقابل حزب الله با حزب الله خوشآیند نیست

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۵۲ ق.ظ

دوستان بسیاری در سازمان اطلاعات سپاه دارم و تا حدودی با زحمات این عزیزان در حفظ امنیت و ثبات کشور آشنا هستم. خیلی از کارهای بر زمین مانده اطلاعاتی و امنیتی کشور با ایثار و رشادت سربازان گمنام این سازمان به سرانجام می رسد در حالی هیچ کس از آن مطلع نبوده و جز خدا کسی را یارای ارزش گذاری بر آن نیست.

رویکرد قوه قضائیه در تقابل با نیروهای احمدی نژادی، اتفاق جدیدی نیست. بخشی از بدنه مخلص انقلاب به دلیل حمایت درست یا غلط از محمود احمدی نژاد مدت هاست که مجبور به تردد در راهروهای دستگاه قضا هستند. فعلاً قصد نقد عملکرد دستگاه قضا در این رابطه را ندارم و گفتنی های لازم در این خصوص توسط آنانی که باید بیان بشود، بارها بیان شده است.

نکته درد آور این جاست که متأسفانه گاه شنیده می شود سازمان اطلاعات سپاه به عنوان ضابط قضایی، مأموریت دستگیری، تفتیش و بازداشت این دست از بچه های انقلابی را برعهده گرفته است که به نظر می رسد طراحی این فرآیند در راستای ایجاد تقابل بین نیروهای ارزشی جبهه انقلاب اسلامی صورت گرفته باشد. فراموش نکنیم کسانی که در خطرناک ترین گردنه های حیات انقلاب اسلامی یعنی دفاع مقدس و فتنه شوم 88 پشت نظام نایستاده و جانب احتیاط و کنج عافیت را انتخاب نمودند انگیزه لازم برای حفظ یکپارچگی نیروهای متدین را نیز دارا نبوده و بهتر از هر کس می دانند که فراغت انقلابیون از رویارویی با هم، تمرکز جبهه انقلاب بر چپاولگری اذناب قدرت را بیشتر خواهد کرد.

از دوستان و برادران مومن و دلسوز خود تقاضا دارم اعتبار سپاه و اطلاعات سپاه را در راه حفظ منافع لاریجانی ها فدا نکنند. خطری که استحاله نظام را در پی دارد از جانب احمدی نژادی ها نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زیرساخت های فرهنگ و ورزش در کنار هم

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۳۲ ق.ظ

مطابق آمار رسمی، تعداد مجروحان بازی دیروز پایتخت به عدد351 رسید. 

بعد از اتفاق تلخی که پس از بازی خونه به خونه بابل و نساجی قائمشهر روی داد عده ای نامناسب بودن فضای ورزشگاه را عامل درگیری خیابانی هواداران دو تیم آن هم بعد از اتمام بازی دانستند.

اگر چه همان وقت هم این قلم تأکید داشت که ورزشگاه هفت تیر بابل زمین و استادیوم مناسبی در شأن این شهرستان ندارد؛ اما واقع امر آن است که باید اذعان داشت فرهنگ سازی برای بعضی از تماشاگران مسابقات ورزشی از ساخت استادیوم ورزشی هم مهمتر و ضروری تر به نظر می رسد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از عمو حسن ورامین تا آقا غلام بابل!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۴۶ ب.ظ

اسفند 1394 بود که با معرفی یکی از دوستانم در تهران به نام آقای قائمی با آقای پورقناد آشنا شدم. آقای پورقناد که الان جزو دوستان خوب من است هدف خود از این آشنایی را دیدار با آقا غلام اوصیا بازگو کرد. برایم جالب بود بدانم او غلام را از کجا شناخته که عطش دیدار او را دارد؟ می گفت:

"حدود سال 1392در بین جمعی از دوستان، صحبت  یکی از فرماندهان جنگ به میان آمد که به عمو حسن ورامین معروف بود. عمو حسن که یک بسیجی بود عملیاتی در کردستان برگزار نشد که در آن شرکت نداشته باشد. بعد از دوران دفاع مقدس، این بازمانده شهدا و ایثارگران به سختی امرار معاش می کرد. ایشان در اواخر زندگی خود به دستفروشی و هندوانه و خربزه فروشی در کنار خیابان مشغول بوده که براثر مصرف بیش از حد قرص آرامبخش در رودخانه ای در ورامین افتاد و غرق شد و دار فانی را وداع گفت. ما کمی با تاخیر جریان او را فهمیده بودیم و زمانی متوجه شده بودیم که او به رحمت خدا رفته بود. البته برای انجام کارهای خانواده اش و رسیدگی به وضع رفاهی آنها که در مضیقه مالی به سر برده و در خانه استیجاری زندگی می کردند کارهایی صورت دادیم.

همان ایام در جمع ما یکی از دوستان که بابلی بود گفت که ما در شهر خودمان یک چنین شخصی داریم بنام عمو غلام که از فرماندهان جنگ بود و الان وضعیت معیشتی مناسبی ندارد.

من آن روز به حرف دوستم زیاد دقت نکردم. مدت یک سال و نیم از این قضیه گذشت تا اینکه موقع مطالعه کتاب *شبهای موصل نوشته جانباز آزاده محمد حسین منصف* به اسم اقا غلام اوصیا برخورد کردم و یاد حرف دوست بابلی خود افتادم. برای همین دلم می خواهد با این آقا غلام شما آشنا شوم."

به آقای پورقناد قول دادم که برنامه ای برای دیدار او و دوستانش با آقا غلام تدارک ببینم. اواخر فروردین 95 بود که دوستان تماس گرفتند و گفتند قصد سفر به بابل را دارند. موضوع را با حاج علی آقای فردوس هم در میان گذاشتم و هماهنگی لازم را با آقا غلام انجام دادیم. غلام در سفر مشهد بود؛ اما به خاطر وعده ای که به ما داده بود سفرش را نیمه کاره گذاشت و به بابل برگشت و تا پذیرای میهمانان تهرانی باشد.

قبل از رسیدن به منزل آقا غلام توضیحات مختصری از شرح حال و خلق وخوی او خدمت دوستان تهرانی عرض کردم. با تعدادی از دوستان بابلی و سه نفر از دوستان تهرانی مهمان منزل اقا غلام شدیم. در همان ابتدای ورود و پذیرایی گرم و صحبت های اولیه غلام، آقای پور قناد که کنارم نشسته بود گفت: آقای مهدیزاده! عمو غلام درست همان چیزی است که شما گفتید و آنچه در ذهنم بوده، داش مشتی، بی ریا، و ....

بعد از این دیدار بود که آنها با هم دوست شدند و هر از گاهی با هم ملاقات داشتند.

گروهی که آقای پور قناد هدایتشان را به عهده دارد بنام گروه انصار میباشد و کارشان جستجوی رزمندگانی است که فراموش شده و البته در زندگی روزمره شان مانده اند. سرلوحه کارشان همان توصیه معروف حضرت امام (ره) است که فرمود:  *نگذارید پیشکسوتان جهاد و شهادت در پیچ و خم  زندگی روزمره خود، به فراموشی سپرده شوند.*

فوت ناگهانی آقاغلام آقای پورقناد را به بابل کشاند. شب بعد از خاکسپاری غلام، در منزل آن مرحوم بودیم که آقای پورقناد لب به سخن گشود:

"مدتی که از اولین آشنایی ما با آقا غلام گذشت به طور مرتب با ایشان ارتباط داشتیم.غلام رزمندگانی که می دانست از نظر وضعیت مالی در مضیقه هستند را به ما معرفی میکرد تا برایشان قدمی برداریم اما هیچگاه با ما در باره مشکلات شخصی خودش نمیگفت و صرفاً نگران دوستان رزمنده ای بود که مشکلات معیشتی داشتند.

 اوقاتی که با هم کنار منزلشان واقع در شهرک تاکسیرانی بلوار مادر قدم میزدیم حرفی از مشکلات شخصی خودش به میان نمی آورد و دغدغه و نگرانی اش بیشتر از وضع سیاسی کشور و از اینکه حرفها و پیامهای حضرت آقا را مسئولین کمتر درک میکنند بوده است.

زمانیکه آقای حاج علی فردوس به من زنگ زد و خبر فوت آقا غلام را داد باور نکردم؛ ولی گفتم که علی آقا که اهل شوخی نیست. خیلی متأثر شدم و به همراه دوستانم به بابل آمدیم و وقتی مراسم تشییع پیکر پاک این عزیز را دیدیم و مشاهده کردیم که اقا غلام چقدر برای مردم این شهر عزیز بوده و چگونه ایشان را بدرقه کردند با خودمان گفتیم چرا به جای هرماه، به صورت هفتگی و زودتر با ایشان ملاقات نمی کردیم.

اقا غلام فرمانده ای بود خاکی، بی ریا، بی ادعا، دلسوز، مهربان که همیشه به یاد دوستان شهیدش بود و نیر به یاد ورزمندگانی که در 8سال دفاع مقدس در راه خدا جهاد کردند واز وضعیت مالی خوبی برخوردار نبودند. غلام تا آخر هوای نیروهایش را داشت بی آن که برای خودش توقعی داشته باشد.

به روایت حاج حسن مهدی زاده
  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای غربت انقلاب

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۳۹ ب.ظ

در جریان اقدام انقلابی علی رضا کریمی و باخت مصلحتی جهت پرهیز از رویارویی با کشتی گیر رژیم غاصب صهیونیستی، عده ای از روحانیون و شخصیت های فعال در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در حرکتی خودجوش اقدام به تجلیل از این پهلوان جوان کشورمان کردند.

جسته و گریخته خبرهایی مبنی بر برخورد احتمالی مسئولان با مأمور وظیفه شناس انتظامی که دختر هتاک به ارزش ها را در خیابان انقلاب پایین کشید به گوش می رسد. از این دولت منفعل در مقابل غرب و غربگراها چنین برخوردی دور از ذهن نیست. به نظر می رسد یکبار دیگر چهره های فعال در جبهه انقلاب اسلامی باید پا پیش گذاشته و با تجلیل از اقدام انقلابی این مأمور انتظامی مانع از افول انگیزه های ناهیانه مأموران ناجا در مواجهه با منکرات اجتماعی بشوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چرا بهارنارنج در اولویت نیست؟ (بازنشر)

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۱۸ ق.ظ

داشته ها به دو قسم هستند یا تحمیلی و یا تحصیلی. ارزش واقعی انسان به داشته های اکتسابی اوست. حتی اگر با نگاه مادی به چرخه امور بنگریم، تحسین برانگیزتر از همه، کسی است که با تکیه بر توانایی های خود توانسته باشد قله ای هر چند کوچک را فتح کرده باشد.

در عرف جامعه، اگر دوران امر بین دو نفر واقع شود که یکی بر حسب اتفاق یا جبر روزگار، مال و منالی به چنگ آورده باشد، مثلاً از راه وراثت، و دیگری با کار و سعی خود عوایدی را تحصیل نموده باشد، تحسین و تشویق از آن کسی است که جَنَم صعود و پیشرفت را به ظهور رسانده است.

اگر انسانی زیبایی خدادادی خود را به رخ دیگران بکشد چه بسا مورد شماتت قرار بگیرد اما کسی که توفیقات زندگی خود را بازگو کند مورد تحسین خواهد بود.

کشور ایران به دارا بودن منابع طبیعی مانند نفت و معادن و ... افتخار نکرده و آن را نشانه برتری خود نمی داند؛ اما همین کشور به دستاوردهای نانوتکنولوژی، چرخه سوخت هسته ای، پرتاب موجود زنده به فضا، کسب رتبه برتر سد سازی دنیا و... می نازد و آن را به درستی، نشان توانایی و بالندگی خود می داند.

الغرض، بهارنارنج، عنوان زیبا و لطیفی است که تطبیق آن، تنها شایسته شهری به مثال بابل است؛ اما به یقین هزینه ده ها میلیونی در طول سالیان، برای تثبیت این نام، اسرافی محرز و توجیه ناپذیر قلمداد می شود. درختان زیبای نارنج و طراوت و شادابی غیرقابل کتمان و منحصر به فرد طبیعت بابل و اطراف آن، یک نعمت خدادادی است که باید شکرگذار آن بود؛ اما از آن بالاتر و افتخارآمیزتر، وجود انسان هایی بزرگ و برجسته است که توجه به نام و یاد آنها مرتبه علمی و فرهنگی مردم فرهیخته این دیار را بیشتر عیان می سازد. از عالمان و دانشمندان و سرداران و خیّران بزرگ تا هنرمندانی که در سطح جهان درخشیده اند و ورزشکاران و ... همگی جلوه های غرورآفرین قطعه ای از خاک بهشت است که دارالمؤمنین بابل بر آن بنا شده و استعداد بی نظیر این دیار برای محوریت فکری، فرهنگی، علمی، اقتصادی، ورزشی و... جهان را به اثبات می رساند. با این رویکرد است که نگاه به بابل یک نگاه شهری و منطقه ای نبوده و از منظری جهانی، کشف و پرورش قابلیت های این شهرستان افتخارآفرین و خوش نام و تمدن ساز در اولویت قرار خواهد گرفت.

این درد را به کجا باید برد که بی اغراق، اغلب مردم و جوانان این شهر با مفاخر نام آور خطه خویش، کمترین آشنایی را ندارند؟

اگر شهرداری و دیگر نهادهایی که در امور فرهنگی شهر دخیل هستند بتوانند نام آوران بابل را به همگان بشناسانند، علاوه بر آن که تعظیم و احترام مردمان همه بلاد را نسبت به این شهر برمی انگیزند، فرهنگ خودباوری را نیز در بین جوانان این شهر گسترش داده و زمینه ساز پرورش انسان هایی خواهند شد که با تکیه بر قابلیت های فردی خویش، به قله های رفیع پیشرفت و کرامت نائل می آیند. بی شک آینده نگری در حوزه شهری،  حکم می کند که زیرساخت های تربیتی آینده سازان این دیار را مورد توجه بیشتر قرار داده و کار در حیطه فرهنگ را از ریشه و اساس آن مدّنظر قرار دهیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این فقط یک نمونه است!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۶، ۱۰:۴۶ ق.ظ

g36i_photo_2017-12-25_22-39-20.jpg


بصیرت افراد ربطی به جایگاه و یا فیش حقوقی شان ندارد. بصیرت مقوله ای از بالا به پایین نیست که بگوییم هر کس جایگاه اداری بالاتری داشت پس بصیرت بیشتری هم دارد. میزان وابستگی به نظام نشانه میزان آگاهی و بینش اشخاص نیست؛ شاید فقط میزان بهره مندی آنها از سفره انقلاب را نشان بدهد.

چه بسا یک بسیجی ساده عمار انقلاب باشد در حالی که فرمانده اش چند منزل از تکلیف حقیقی خود عقب مانده است. فیروزآبادی تنها یک نمونه است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اشرافیت، اثر مازیار بیژنی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۶، ۱۰:۲۹ ق.ظ

s2eq_photo_2017-12-25_22-22-43.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چه درد بدی است درد پهلو

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۶، ۰۷:۰۶ ب.ظ

از دیروز عصر، دل و روده هایم ریخت به هم. بعداً به من گفتند نوعی ویروس گوارشی به جانم افتاده. نیمه های شب بود که دردهایم انگار کشید به سمت پهلو. پهلوی سمت چپم داشت از درد مرا از پای در می آورد. می دانستم خسته ام، بیمارم و به خواب نیاز دارم؛ اما مگر درد پهلو اجازه می داد لحظه ای آرام داشته باشم؟ دور خودم می چرخیدم، دستم روی پهلویم بود، دندان هایم را به هم می فشردم که طاقتم طاق نشود و صدای دردم کسی را نیازارد. چاره ای نبود. یکساعت مانده به اذان، همسرم را صدا زدم و با هم به دکتر رفتیم. حتی با مصرف دارو و انجام تزریقات هم باز درد پهلو امانم را می برید و تا عصر امروز، داشت نفسم را بند می آورد.

همان نیمه های شب که از درد، نفس نفس می زدم به ذهنم آمد که من مرد هستم، زن نیستم، ریحانه نیستم. پهلوی من، مشت و لگد نخورده و ضرب ندیده است.

بمیرم برای مادرمان که بانویی جوان بود، ریحانه نبی بود. پهلویش، بازویش، سینه اش ...

خودش را نگاه می داشت مبادا فرزندان خردسالش از رنج مادر، دل آشوب شده، پریشان بشوند و عذاب بکشند. شب ها را اما بیدار می ماند، عبادت می کرد و جز نجوای با محبوب، صدایی از او شنیده نمی شد. همسرش هم زخم های او را ندید تا آن شب وقتی اسماء آب می ریخت، دستش به بازوی ورم کرده دردانه نبی خورد. انگار نه انگار که خودش بچه ها را از شیون و گریه با صدای بلند منع کرده بود. یادش رفت که سپرده است همسایه ها از غسل شبانه مادر مطلع نشوند. صدای هق هق علی در گوش تاریخ پیچید تا سند غربت و مظلومیت ام ابیها و مادر امت راستین رسول الله تا ابد در ذهن ها باقی بماند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسئولان نظارتی، به انقلاب اسلامی بدهکارند

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۰۰ ب.ظ

اصلاً نباید کار به این جا برسد که امام جمعه ای مرتکب رفتارهای هنجارشکنانه و اشرافی در ملأعام بشود بعد اتفاق خاصی نیفتد تا این که طلبه یا دانشجویی زبان به نقد او باز کند و بعد راهی دادگاه شود و ...

اصلاً مهم نیست که این طلبه یا دانشجو در دادگاه محکوم می شود یا نه. بسیجی واقعی خودش را برای دادگاه و زندان مهیا می داند. مسأله این است که چرا کارها از روال منطقی و معمول خود پیش نرفته و در نهایت چاره ای جز خدشه دار نمودن اجتناب ناپذیر جایگاه منصوبان نظام باقی نمی ماند؟ هیچ کس از بی آبرویی امامان جمعه و نمایندگان ولی فقیه خشنود نمی شود مگر بدخواهان اسلام و انقلاب اسلامی.

این ماجراها در ایلام و ... به کجا ختم خواهد شد نمی دانم؛ اما به یقین باید یقه مسئولان نظارتی را گرفت که چرا به موقع به وظیفه خود عمل نکرده و رویه غلط اشرافی گری برخی منصوبان نظام را اصلاح نکرده اند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فقط از باب یادآوری

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۶، ۰۱:۴۰ ب.ظ

یک ماه از وعده رییس قوه قضاییه مبنی بر انتشار نام و تصویر قضات متخلف گذشت.

هیچ عجله ای برای تحقق این وعده ندارم؛ فقط از باب یادآوری خواستم چیزی گفته باشم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امسال عید، خیلی ها شرمنده می شوند

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۴۶ ب.ظ

بسیاری از مالباختگان موسسات مالی و اعتباری هنوز نتوانسته اند به مطالبات خود دست پیدا کنند.

صدای فغان کارگرانی که چندماه است حقوقشان را دریافت نکرده اند همچنان به گوش می رسد. امسال عید خیلی ها شرمنده زن و بچه هایشان می شوند.

بازاری ها و صاحبان تولیدی های بزرگ و کوچک صدای خورد شدن استخوان های خود را به راحتی می شنوند.

طبق آمار منتشر شده در رسانه ها در شش ماه دوم امسال ده ها هزار نفر از کار بیکار شده اند.

قیمت تخم مرغ همچنان رو به فزونی دارد.

مجلس برای افزایش قیمت آب و برق و گاز به دولت اختیار تام داد.

دولت ده ها تن کود انسانی از ترکیه وارد می کند و لابد این موفقیت را از نتایج برجام می داند.

مسئولان خوشحالند که توانسته اند با تدبیر خود آشوب های دی ماه را فروبنشانند.

امروز مقاله ای خواندم که به استناد حدیثی، از مردم می خواست شکرگذار نعمت امنیت باشند. حرفش درست است اما بیانش ناقص!

مسئولان نیز بابت داشتن چنین مردمان نجیبی باید شکرگذار نعمت امنیت باشند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه هایی از واقعه شب22 بهمن بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۴ اسفند ۱۳۹۶، ۰۸:۱۸ ق.ظ

انتشار فیلم کوتاهی از الله اکبر گفتن مسئولین بابلی در یک رستوران سنتی، جنجال آفرین شد و به نظر می رسد به عنوان یکی از وقایع مضبوط تاریخ سیاسی بابل در حافظه مردم این دیار، ماندگار بماند. در این خصوص ذکر چند نکته را لازم می دانم:

1- انتقاد از یک فرد به معنای نفی سایر نقاط قوت و ویژگی های مثبت آن فرد نیست.

2- یک عذرخواهی و توضیح ساده می توانست از کش پیدا کردن ماجرا جلوگیری کند.

3- به اذعان دوستان دانشجو، شخص امام جمعه، آن گونه که از ایشان انتظار می رفت، از منتقدین شکوه ای نداشت و نقدشان را به جان خرید و سپاس گفت؛ اما امان از دورقابچین ها که به اقتضای ذات بادمجانی خود، سرخ شدند و سوختند و عطرافشانی کردند. به گمان باطل این طیف، بگیر و ببند و تهدید و ارعاب و تهمت پراکنی و ناسزاگویی، حاشیه ای امن برای گریز صاحبان میز از گزند نقد دیگران ایجاد خواهد کرد.

4- برادران عزیز دانشجو در دانشگاه علوم پزشکی، آزاد، فنی و ... و بسیاری دیگر از مومنین منتقد در مقابل هتاکی حضرت خواهرزاده و برادری که سبیلش در آن شب کذایی چرب شد و قلم به دست گرفت و مقابل آینه شرح حال نوشت، خویشتن داری و بزرگواری نشان دادند که الحق از مرام جوانان بسیجی جز این نباید انتظار داشت.

5- موضوع آن قدرها هم بزرگ نبوده و نیست. اتفاقی افتاد، دوستانی خودی و دلسوز، تذکری دادند که تمام شد و رفت. فراموش نشود که این فیلم توسط برگزارکنندگان برنامه، ضبط و منتشر شد و بازتاب میلیونی پیدا کرد و در کانال ها و گروه های مجازی دوست و دشمن منعکس گردید. بازدید میلیونی کاربران به خودی خود، باور عرف درخصوص سیره بزرگان و تعجب از رفتارهای مغایر را به اثبات می رساند.

6- فوت آقا غلام اوصیا در چنین ایامی جالب توجه بود. غیر از همزمانی آن با ایام فاطمیه و سالگرد عملیات یازهرایی والفجر هشت و تقارن با اجتماع رزمندگان شهر و حضور آهنگران و ... که نشان از عنایت ویژه دوستان شهید آن مرحوم داشت، تلنگری برای نسل جدید عدالتخواهان و نیروهای مستقل ارزشی شهر در بر داشت که به یاد بیاورند ایستادگی در این مسیر نورانی، ممکن است تبعاتی چون تهمت و وهن و عزل و انزوا به دنبال داشته باشد. این بار البته اتحاد مثال زدنی نیروهای خط مقدم حزب الله، مانع از تکرار تجربه های تلخ گذشته است.

7- از باب مزاح عرض می کنم برنده این ماجرا، رستوران صفویه بود که نامش در سراسر کشور و حتی در بین ایرانیان مقیم خارج بر سر زبان ها افتاد! الان خیلی ها گمان می کنند بابل نیز علاوه بر تبریز و قزوین و اصفهان، مدتی پایتخت شیوخ صفوی بوده است.

8- معروف است یکی از دوستان شهید نوبخت وقتی قصد مسافرت داشت سوئیچ ماشین گرانقیمتش را در اختیار او قرار داد. نوبخت اما گفت من اگر با این اتومبیل مدل بالا بیرون بروم مورد اتهام و سوءبرداشت مردم قرار خواهم داد. بنابراین از انجام این کار پرهیز کرد. سیره این شهید و همه شهدا، آموزه ای از توصیه مکرر و موکد مولا علی علیه السلام به همگان مبنی بر ضرورت "اجتناب از موضع تهمت" است. یعنی عرف را بشناسیم و حواسمان باشد با دست خود کاری نکنیم که مورد تهمت و ظنّ دیگران قرار بگیریم. اتخاذ این راهبرد سازنده بی شک در "عصر حاکمیت رسانه" بیش از پیش ضرورت پیدا می کند. برگزاری جلسه در رستوران (که بسیاری از مردم قادر به تأمین هزینه بهره مندی از آن نیستند) شرکت در شونیشت یلدایی آن هم در آستانه اربعین حسینی، یا مجلس سالگردی با هنرنمایی مریم حیدرزاده، اصرار بر حفظ نرده های تبعیض، ضایع کردن یک پزشک بسیجی در حین سخنرانی و ... ممکن است نمونه ای از رفتاری باشد که به مرور انسان را در مظان اتهام و سوءبرداشت جامعه قرار بدهد. حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا را از یاد نبریم.

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چه کسی گفت باجناق، فامیل نمی شود؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۲۵ ق.ظ

چه کسی گفته ناطق نوری از فعالیت در عرصه سیاست کنار رفته و دیگر در روند تحولات جامعه نقشی ندارد؟

اگر می خواهید به میزان صحت این ادعا پی ببرید فقط کافی است به این پرسش جواب بدهید که چرا به رغم اتفاق نظر منتقدان و حامیان دولت (حتی نمایندگان مجلس) در ناتوانی و قصور مکرر عباس آخوندی در عرصه مدیریت، او همچنان بر مسند وزارت تکیه زده و متکبرانه به تحقیر منتقدان خود مشغول است؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حمله اتوبوسی، یک حرکت احساسی نبود!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۶، ۱۰:۱۹ ق.ظ

حمله اتوبوسی به نیروهای انتظامی در تهران، یک اتفاق احساسی نبود. چنان که دیدید بعد از آن نیز دراویش با خودروهایی دیگر به جان مأموران افتادند.

دراویش معتقد بودند که یکی از دوستانشان به اشتباه و غلط بازداشت شده است. حتی اگر بپذیریم که بازداشت فرد مذکور، خطا بوده، نوع اعتراض به این موضوع نمی تواند در قالبی چون قتل مأموران انتظامی و بسیج، ظهور پیدا نماید. آیا صرفاً یک فضای احساسی منجر به حمله ناجوانمردانه دراویش و اوباشگری آنان گردید؟

حقیقت امر این است که مبنای فرق صوفی و دراویش بر رجحان "طریقت" نسبت به "شریعت" استوار است. آنها معتقدند رسیدن به خدا از راه های مختلف و متعددی آن هم بنا بر فهم و دریافت شخصی افراد ممکن بوده و آن چه اهمیت دارد صرف حس و باور رسیدن و فنای فی الله است. از این رواست که می بینید بخشی از دراویش نماز را ترک گفته اما از طریق شرب خمر و گاه تجاوز جنسی به دنبال رشد معنوی و تقویت حسّ وارستگی! و دل کندن از مادیات هستند!

مبنای حمله ناجوانمردانه و وحشیانه به مأموران انتظامی و بسیج و حتی مردم معمولی و اموال عمومی را باید بر مدار همین باور غلط جستجو کرد. طریقت محوری در واقع همان مبنای منافقین و اغلب مارکسیست ها و مجموعه ماتریالیست ها در توجیه پذیر بودن "وسیله" برای نیل به "هدف" است. برای همین است که می بینید از منافقین و داعش و القاعده و آل سعود تا آمریکا و صهیونیسم و همه تربیت شدگان مکتب ماکیاول، برای حفظ منافع خود، ارتکاب هر جنایتی را در حق زن و کودک و پیر و جوان و بیگناه و ... جائز می شمارند.

ده دوازده سالی است که پیروان فرقه موسوم به دراویش، در قم، بروجرد، دزفول، گراش، تهران و ... دست به اقدامات خشونت آمیز زده اند بی آن که برخورد قاطعی را از سوی حاکمیت شاهد باشند. در برخی موارد البته دلجویی از این طیف متوحش نیز رخ داد که نتیجه اش جری تر شدن این اوباش دین گریز گردید.

باید دید این بار مسئولان قضایی و امنیتی آیا بی اعتنا به جنجال آفرینی رسانه های بیگانه و احیاناً برخی مطامع انتخاباتی، اغتشاشگران درویش مسلک را متنبه ساخته و درس عبرتی فراموش ناشدنی به آنها خواهند داد؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا