آرشیو مهر91 اشک آتش
بودجه ای که به جای صرفه جویی چهار برابر شد!
+ نوشته شده در یکشنبه سی ام مهر 1391 ساعت 19:46 شماره پست: 1164
نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: آیا حتی یکبار نیز تلویزیون نشان داده است که این سه قوه مرامشان عوض شده، در سفره هایشان عدس پلو یا ماست و پیاز بود، آیا شما نمی گویید که ماست و پنیر گران شده، چرا سه قوه مرامشان را عوض نمی کنند؟
کامران افزود: آیا یکبار مقامات سه قوه اعلام کردند که در مسافرت به خارج از کشور ارز ماموریتی دریافت نمی کنند؟
نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی با بیان این سوال که چرا باید وکلای مجلس حج مستحبی بروند؟ ادامه داد: حج تنها یکبار واجب است، برخی این استدلال را برای حج هر ساله خود می آورند که روحانی کاروان هستند، در حالیکه تعداد زیادی از روحانیون بچه شهید هستند که در آرزوی حج واجب هستند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با تاکید بر لزوم کاهش هزینه های مجلس تصریح کرد: بودجه مجلس در سال گذشته حدود ۱۷۰ میلیارد تومان بود که به ۷۰۰ میلیارد تومان افزایش پیدا کرد. مجلس نباید به بودجه های خود اضافه کند، مجلس نباید به بار هزینه های دولت اضافه کند.
وی با تاکید بر لزوم مقابله با بی تدبیری ها در اقتصاد اظهار داشت: سیاست بازرگانی، ارزی، تنبیهی و توزیعی باید تدوین شود.
کامران با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر جلوگیری از تملق گویی به برگههایی اشاره کرد که برای تقدیر از وی از سوی ارگان های مختلف ارسال شده است و بیان کرد: این تقدیرنامه ها همگی با کاغذهای مرغوب و جلدهای نفیس با پول مردم برای تملق گویی مکتوب تهیه شده است.
نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر لزوم جلوگیری از تملق گویی و دروغ گویی در نظام های اداری گفت: ما باید در راستگویی رهبر انقلاب را الگوی خود قرار دهیم.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تاکید کرد: باید از سفرهای غیرضروری داخلی و خارجی خودداری کرد.
در مجلس یادبودی که به یاد مرحوم حجت الاسلام حسن مویدی در شام غریبان امام جواد علیه السلام در حسینیه شهدای قم برگزار شد آقامجید لاهیجانی از طلاب فاضل مدرسه صدر بابل، متن زیبا و خاطره انگیزی را قرائت کرد که به قلم حجت الاسلام روح الله حبیبیان از مفاخر اهل قلم حوزه علمیه به نگارش درآمده و بخش هایی از آن با تصرف آقامجید برای محفل یادبود مرحوم حسن مویدی آماده شده بود. این مقاله سوزناک که تار و پود کلماتش یاد و خاطره آن مرحوم را زنده می کرد به دل دوستان نشست. حیفم آمد به را حتی از کنار آن بگذرم. ثبت این مقاله لااقل می تواند برای دل غمزده دوستان حسن، هر از گاه، یاد شیرین خاطرات او را زنده کند:
بسم الله الرحمن الرحیم
عصر جمعه نهم تیرماه ، برای بسیاری از طلاب بابل و بخصوص حجره نشینان سال های دور ونزدیک مدرسه صدر ، عصری بود دلگیرتر و محزون تر از هر عصر جمعه دیگری که غربت غروب جمعه آن با خبری تکان دهنده عجین شد ، خبری که ابتدا باور نمی کردی اما با دو سه تماس دیگر صحتش آشکار شد ، در بهتی سخت ذکر "امن یجیب" را زمزمه می کردی که خبری دیگر مجال تکلمی برایت نگذاشت جز آنکه بگویی " انا لله وانا الیه راجعون".
درآن شب غم انگیزکه بیش ازهرچیزدرسکوت وبهت و فکرگذشت ، خاطرات سال های گذشته برایت تکرار شد ، خاطرات سال هایی که مهمترین نقش را در زندگی امروز و فردایت و بلکه عالم دیگرت داشته و خواهد داشت ، سال های ن روز با آپر فراز و نشیب حجره نشینی و حضور در سربازخانه حضرت .
خاطرات کلاس ها و درس و بحث ها ، شور و حال ورزش و نظافت عمومی و رژه هفته بسیج و نشاط اردوی نظامی ، قیل و قال ایام امتحان و شب های خسته کننده اما باصفایش ، خاطرات مراسمات و جشن ها و عزاها ، دعای توسل شبهای چهارشنبه ، ادعیه باصفای بعد از نماز صبح ، دعای افتتاح ماه مبارک و روضه های حجره به حجره محرم و صفر ، خاطرات مرحوم حاج آقای بزرگ ، درس اخلاق ها و تفسیرهایش ، خاطرات مدیران و اساتید گذشته و حال ، و البته خاطرات تک تک بچه هایی که مدت ها بود در ذهن تداعی نکرده بودی .
دراین میان امابرخی چهره هاآنقدرپررنگ وواضح درذهنت باقی است که مجال بی توجهی به آن ها را نداری و به حضور همیشگی آن ها در کنج ذهنت - بدون آنکه بخواهی و بدانی - عادت کرده ای و گمان نمی بری که خبری ناگوار در مورد یکی از آن ها تا این حد آرامش ذهنت را به هم بریزد واکنون می بینی که دراین میان تصویرحاج حسن مویدی،آن طلبه دوستداشتنی وخونگرم تا چه حد با همه خاطرات دیگرت از آن سال ها گره خورده ؛ کسی که صدای گرم و گیرایش ، سلام های با "والرحمه " منحصر به فردش ، خنده های دوست داشتنی وهمیشگی و برخورد ساده و صمیمی اش ، ضمیمه جدانشدنی آن چهره معصوم و نورانی بود و براستی آیا می توان چنین تصویری را از خاطرات بهترین سال های عمر حذف کرد ؟
نیمه شعبان امسال برای بسیاری از دوستان بابلی آمیخته ای از خوشحالی و اندوه و شادی و غم بود که مجال تبریک گفتن اعیاد شعبانیه را از آن ها گرفت و لااقل حقیقت مومنانه "بِشرُه فی وَجهه و حُزنه فی قلبه" را برایشان رقم زد و مگر می توان چنین حادثه ای را به فراموشی سپرد ؟.
یاد همه خاطرات خوب بخیر! یاد آن شبها که وقتی شبهای پنجشنبه برای جلسه استاد شهید مطهری انتخاب میشود، میگوید من بعد از نماز جماعت میتوانم شرکت کنم.
یاد نافلههای نماز جماعت حسن مویدی بخیر!
یاد اشک دل شب و دعای کمیل نیمه شب حرم حاج حسن آقا بخیر!
یاد چهله گرفتنهای اول ذیقعده تا دهه ذیحجه بخیر او!
یاد آن روز بخیر که وقتی در مدرسه علمیه غذای آن شب سوخته و تمام غذا طعم سوختگی میگیرد در جواب اعتراض طلبهها میگوید غذای امام زمان است و همه آن باید خورده شود، کاسهای از آن را برای خود کشیده و دیگران نیز از او تبعیت میکنند!
یاد آن روز بخیر که وقتی وارد کنگره شعر فاطمی میشود و جایی برای نشستن نمییابد همان دم در بر روی زمین نشسته و با همان بیت اول شاعر در رسای زهرای اطهر سلام الله علیها اشک ماتم میریزد!
یاد آن روز بخیر که میگفت: نجات از آن تصادف شدید و واژگونی اتوبوس به دره که همه جز سه تن از جمله خودش جان باختند، میگوید که حضرت زهرا مرا نجات داده است!
یاد آن روز بخیر که وقتی چندین محل برای سخنرانی و تبلیغ در شهر با آسایش و نزدیکی راه به او پیشنهاد میشود، میگوید فقط فاروج، به استخاره و به وظیفه تبلیغی خودم عمل میکنم ، رفت و دیگر او را ندیدیم!
و یاد امیررضای عزیز بخیر که روزی به مادرش میگوید: مادر شما را خیلی دوست دارم، پدر را هم خیلی دوست دارم،ولی یک چیز بگویم ناراحت نمیشوی ؟ خدا را بیشتر از شماها دوست دارم!
اما ما در همان سال های نه چندان دور ، در همین حجره ها و در همین درس اخلاق ها و کلاس ها از اساتیدمان آموختیم که تفکر و مرام و منش طلبگی در همه امور منطبق بر آموزه های دینی است نه تفکرات و رفتارهای عوامانه و آنگاه که دیگران در جزع و فزع های بیهوده اند ما باید رضایتمندانه و شاکرانه نماد «راضیةً مرضیةً» باشیم .
آنگاه که دیگران مرگ ها را نابهنگام می خوانند ما به حکم قضای الهی تن دردهیم و به حکم کریمه « و اذا جاء اجلهم لایستاخرون ساعه و لایستقدمون » هر اجلی را در وقت خود و بهنگام بدانیم و بخوانیم .
آن گاه که دیگران با معیار و محور قرار دادن خود و آنچه صلاح خود می انگارند ، حوادث را جاهلانه به گوارا و ناگوار تقسیم می کنند ، بیندیشیم که گوارایی حادثه را در حکمت و مصلحت الهی و برای خود فرد مبتلا ببینیم و خدا می داند که قضای الهی برای حاج حسن و فرزند دوست داشتنی اش جز به مصلحت و حسن عاقبت رقم نخورد .
ما گرچه بر اساس ساحت بشری ، بر این مصیبت و فقدان می گرییم که خواجه دو سرا فرمود «تدمع العین ویحزن القلب» و هرچند بیش از هر چیز آگاه بر داغ دل همسر مکرمه و والده مومنه و والد فاضل و وارسته آن عزیز سفرکرده هستیم اما در سفره پر نعمت قال الصادق و قال الباقر آموخته ایم که عبارت «الهی رضاً بقضائک و صبراً علی بلائک » نه روضه ای جانسوز از مصائب اباعبدالله که درسی برای همه شیعیان آن حضرتِ خون خداست که در تلخ ترین ساعات زندگی مان باید بر زبان جاری کنیم و در عمل به نمایش بگذاریم و خدا می داند که هزار هزارِ این رنج ها و مصیبت ها با همه سنگینی هایش به سختی گوشه ای از مصیبات حضرات معصومین نمی رسد و وقتی آن حضرت عشق در اوج مصیبت های عاشورا و نهایت کار در حالی که جانی برای برخواستن در بدن شریفش نبود ، نگاه خسته خود را به آسمان انداخت ، "فرَفَعَ طَرفه الی السماء " و این زمزمه عشق عارفانه و صابرانه را سرداد ، ما درس آموختگان مکتب حسینب تکلیف خود را در سخت ترین شرائط زندگی به خوبی می آموزیم .
خدا می داند که اندوه و رنج بسیاری از دوستان حاج حسن آقا در هفته تلخی که گذشت بخاطر خود او نبود که حسن آقا به لطف پاکی رفتار و صافی عقیده و خلوص نیت و اتصال به دستگاه حسینی و ارزش هدف تبلیغ دین خدا و البته طهارت حاصل از زیارت قریب خانه خدا ، ان شاء الله در جوار رحمت حق آرمیده است ؛ بلکه به خاطر سختی و ناگواری تحمل این صبر از جانب همسر داغدار و والده مکرمه ایشان بود و البته والد معظمشان که حق استادی علمی و عملی بر همه دوستان صدری و مومنان بابلی دارند خود مصداق صابرین و بشارت داده شدگانند و برای اهل معرفت از اقران و دوستانشان نماد " البلاءُ لِلوَلاء " محسوب می شوند و ما هم همان دعای مرحوم حاج آقای روحانی را در حق ایشان تکرار می کنیم که "ایشان مویَّد هستند و خداوند بر تاییداتشان بیافزاید "
این هفته گذشت و آن جمعه ناگوار با همه تلخی ها و رنج ها و غصه هایش به جمعه ای دیگر رسید و در ایامی که متبرک به نام امامان معصوم و حضرت صاحب زمین و زمان است سربازی مخلص از جمع سربازان بی ادعا و خدمتگزار ایشان بار خود بست و سفر ابدی خویش را آغاز نمود ، اما ماماندیم و عاقبتی مبهم و نامعلوم که که چه خواهیم کرد و چه خواهیم شد ؟
حاج حسن آقا تکلیف خود را به سرانجام رساند و در مسیر طلبگی و خدمت به دین و در راه زیارت حضرت ثامنِ ضامن ، مصداق « ومنهم من قَضی نَحبه » شد و ان شاء الله در زمره « فرحین بما آتاهم الله من فضله » جای گرفت؛ اما ما ماندیم و نگاهی به گذشته و حال و آینده خود و تاملی دیگر بار در فرصت های کوتاه باقیمانده و مجالی که نمی دانیم به کوتاهی فرصت حسن آقا است یا اندکی بیشتر .
حُسن عاقبت آخرین خاطره ما از حاج حسن مویدی بود و خدا می داند سرنوشت وختام امر چگونه برای ما رقم خواهد خورد و به مصداق « و ما تَدری نفسٌ بِاَیِّ اَرضٍ تَمُوت » آیا عاقبتی خوش همچون وی و در مسیر زیارت حضرت ثامن الحجج برایمان مقدر خواهد شد ؟
و نکته پایان ما خطاب به استاد بزرگوارمان حاج آقای مویدی و فرزندان بزرگوار و همه اعضاء خانواده محترمشان و وابستگان به مرحوم حسن آقا آن است که :
برای طلاب مدرسه صدر خاطره سفرهای هرساله به مشهدالرضا به یقین شیرین ترین خاطره آن سالهاست ؛ معمولا از ماه ها قبل از حرکت ، در پایان درس اخلاق مرحوم حاج آقا روحانی بعد از دعای "زیارت کربلا نصیب ما بفرما" با هماهنگی قبلی ، همه می گفتیم "زیارت مشهد نصیب ما بفرما" و بعد از چندین هفته مرحوم حاج آقا می فرمود "ان شاء الله زیارت مشهد هم نصیبتان می شود" و دیری نمی پایید که مقدمات سفر فراهم می شد و سفری با شور و حال و و البته با همراهی صدای گرم حسن آقا رقم می خورد ؛ اما قسمت تلخ این سفر ، زیارت وداع و قصد بازگشت بود که باز اشک و آه حسن آقا در مجلس آخر و زیارت وداع از یاد دوستان نرفته و نمی رود .
آنچه تسلای دل ما و البته مایه غبطه ما نسبت به حسن آقا است این است که این سرباز مخلص و بی ادعا و این زائر حضرت شمس الشموس این بار به زیارتی رفت که وداع نداشت و در جوار قرب حضرت شمس الضحی و بدر الدجی و مغیث الشیعه و الزوار فی یوم الجزاء جای گرفته است و چه نیکو گفته اند :
آنانکه درجواررضا (ع) جاگزیده اند کفران نعمت است بهشت آرزوکنند
پس همانند خود آن عزیز سعید فقید باید عاجزانه از درگاه الهی بطلبیم :
الهی چنان کن سرانجام کار توخشنودباشی و ما رستگار
والسلام علیکم و رحمه الله
طلاب مدرسه صدر
طلبه سیرجانی در زعفرانیه!
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم مهر 1391 ساعت 22:27 شماره پست: 1162
روز گذشته موفق شدم با پیگیری های پدر محسن شیرازی و مساعدت یکی از قضات محترم و دلسوز دادگاه ویژه روحانیت تهران با حجت الاسلام جهانشاهی و محسن شیرازی در محل این دادگاه واقع در خیابان زعفرانیه دیدار کنم. محسن در زندان دچار اسهال خونی شده بود اما شکر خدا هر دو بزرگوار از روحیه فوق العاده بالایی برخوردار بودند. شاید هر کس دیگری جای آنها بود با این وضعیت تا الان دور انقلاب و نظام را خط کشیده بود. حجت الاسلام جهانشاهی پیام خود برای دوستان عدالتخواهش را در یک جمله خلاصه کرد:
ما همچنان ایستاده ایم.
همصحبتی و بحث مختصر با قاضی محترم پرونده که روحانی دوست داشتنی و رزمنده ای بود و می شد از صحبت هایش فهمید کینه ای با فرزندان انقلاب ندارد تجربه جالبی بود که به اقتضای زمان و برخی ملاحظات حقوقی٬ بخش هایی از آن را بازگو خواهم کرد.
--------------------------------------------------------------------
خبر تکمیلی: طلاب بروجردی که به اتهام نهی از منکر با برخورد سخیف دستگاه های امنیتی و قضایی زندانی شده بودند روز گذشته پس از مقاومتی سی و سه روزه آزاد شدند. ضمن تبریک این پیروزی بزرگ بر فرزندان راستین ولایت٬ انشالله به زودی شاهد محاکمه علنی عوامل پرونده ساز این اتفاق خواهیم بود. بی شک کسانی که در تخریب چهره و آزار سربازان خط مقدمی انقلاب نقش داشته اند دیگر خواب راحت نخواهند داشت.
ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم
محفلی به یاد مرحوم حجت الاسلام حسن مویدی
شام غریبان امام جواد علیه السلام (سه شنبه) بعد از نماز عشا٬
قم خیابان صفائیه٬ حسینیه شهدا
گزارشی برای تاریخ
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم مهر 1391 ساعت 11:52 شماره پست: 1160
بسم الله الرحمن الرحیم
گزارشی از برخورد دستگاه های امنیتی و قضایی با طلاب عدالتخواه بسیجی
1- جمعی از طلاب مدرسه امام صادق علیه السلام بروجرد اعتراضاتی را نسبت به ناهنجاری های اجتماعی شهرشان خود صورت دادند که با توجه به عدم پاسخگویی مسئولان، تعدادی از آنها مقابل نیروی انتظامی شهر بروجرد تجمع کرده تا اعتراض خود را به گوش مسئولان مذکور برسانند.
2- به دنبال این اتفاق با تنظیم شکایتی از سوی کلانتری بروجرد سه تن از این طلاب در دادگاه ویژه روحانیت اهواز محاکمه شده و به اتهام توهین و تجمع غیرقانونی به جرایمی چون زندان، شلاق و تبعید محکوم گردیدند.
3- با توجه به تأیید این حکم عجیب توسط دادگاه تجدیدنظر، طلاب ناهی از منکر که هر گونه توهین به نیروی انتظامی را کذب و خلاف واقع دانسته و نسبت به عدم تناسب جرم مورد ادعا با مجازات تعیین شده اعتراض داشتند در یکی از حجره های مدرسه علمیه مذکور دست به تحصن زدند. آنها این پرسش را طرح کردند که چرا این تحکّم هیچ گاه در قبال معدود روحانیونی که در تجمعات فتنه گران بر ضد نظام حضور علنی داشتند و یا در قبال مرّوجان بی بند و باری به کار گرفته نشده است. از نظر آنان این برخورد شائبه بغض بعضی مسئولان نسبت به پاسداران احکام الهی را دامن می زند.
4- چند نفر از طلاب حوزه علمیه قم به همراه حجت الاسلام جهانشاهی معروف به طلبه عدالتخواه سیرجانی – که پیش از این به خاطر اعتراض به زمین خواری های گسترده سیرجان محاکمه، خلع لباس! و زندانی گردیده و در نهایت با عنایت مقام معظم رهبری آزاد شده بود – برای ابراز همدردی و حمایت از طلاب ناهی از منکر راهی بروجرد شدند.
5- حدود ده روز پس از تحصن طلاب، در نیمه های شب حدود 50 مأمور با حمله به مدرسه امام صادق علیه السلام و ایجاد وحشت در بین طلاب، نه نفر از آنان را بازداشت نمودند. تا حدود یک هفته پس از این دستگیری کسی از سرنوشت طلاب بازداشت شده آگاه نبود.
6- بعضی از سایت های معتبر با درج خبر حمله شبانه به حوزه علمیه – در حالی که ورود نیروهای انتظامی به دانشگاه ها ممنوع است- نسبت به برخورد با طلاب بسیجی هشدار دادند. کمتر از یک روز این سایت ها با تهدید به فیلتر توسط برخی نهادها، خبر خود را حذف کرده و از پیگیری ماجرا انصراف دادند. چند وبلاگ شخصی طلاب و بسیجیان هم که به انعکاس این وقایع پرداخته بودند هک یا فیلتر شدند.
7- تعدادی از طلاب و رزمندگان شهر مقدس قم نیز به دلیل توزیع نشریه یالثارات الحسین علیه السلام که به انعکاس این موضوع پرداخته بود بارها دستگیر شده و پس از ساعاتی آزاد گردیدند. یکی از طلاب بروجرد که برای بیان وقایع این شهر به دفاتر مراجع عظام در قم به مراجعه کرده بود با تعقیب و مراقبت نیروهای امنیتی در حمله ای غافلگیرانه در یکی از خیابان های قم دستگیر شده و به زندان اهواز منتقل گردید.
8- طلاب بروجرد در اهواز زندانی شدند و چهار نفر از طلاب حوزه علمیه قم به زندان اوین در تهران منتقل گردیدند. دو نفر از طلاب قمی پس از دو هفته از زمان بازداشت با قید ضمانت و تهدید به ده سال زندان در صورت پیگیری این واقعه! آزاد شدند.
9- حجت الاسلام جهانشاهی و محسن شیرازی (که تنها نوزده بهار از عمرش را سپری کرده) همچنان با گذشت بیش از یک ماه از زمان دستگیری، بدون محاکمه در اوین نگهداری می شوند. در این مدت برخی از نیروهای وزارت اطلاعات و دادگاه ویژه روحانیت در قم و تهران این اتهامات را به طلبه سیرجانی وارد کرده اند:
الف- قیام به قصد براندازی! ( این در حالی است که حجت الاسلام جهانشاهی و مجموعه طلاب عدالتخواه بارها در سخنرانی ها و بیانیه های رسمی خود اعلام کرده اند مشکل اصلی در ایجاد فاصله بین وضعیت جامعه با آرمان های انقلاب به خاطر عدم توجه به منویات مقام معظم رهبری بوده است. واقعیت آن است که نمی توان در ولایت پذیری این روحانی مبارز واقعی، ذره ای تشکیک نمود.)
ب- وابستگی به اسفندیار رحیم مشایی! ( اگر چه این عنوان نمی تواند جرم تلقی شود اما لازم به ذکر است حجت الاسلام جهانشاهی جزو منتقدین آقای مشایی بوده و هیچ نوع ارتباطی با ایشان نداشته است.)
ج- ادعای دیدار با امام زمان (عج)، شعیب بن صالح بودن و دستبوسی وی توسط طلاب!! ( تا کنون هیچ کس نشنیده حجت الاسلام جهانشاهی چنین ادعایی داشته باشد. جالب آن که دوستان طلبه وی بارها تأکید کرده اند که به غیر از مقام معظم رهبری و والدین خود، دست کسی را نخواهند بوسید. به رغم تماس طلاب با مسئولان امنیتی و درخواست سند در خصوص این ادعای واهی، تاکنون هیچ گونه دلیلی برای این اتهام ارائه نگردیده است.)
د- اتهام دزدی! ( دلیل این اتهام که بارها از سوی برخی مسئولان در جمع های مختلف اظهار شد در نهایت دریافت شهریه طلبگی این روحانی به خاطر غیبت در کلاس های درسی عنوان گردید! قابل توجه آن که شهریه طلبگی ایشان مدت هاست که به صورت نصف پرداخت می گردد.)
حرف آخر: متأسفانه مجموعه جوان های بسیجی و طلبه ای که از روند این قضایا مطلع هستند از سطح تحلیل و استقامت یکسانی برخوردار نمی باشند. از این رو بخشی از بدنه طلاب و دانشجویان ضمن دلسردی و بدبینی در خصوص پیگیری مطالبات عدالتخواهانه مقام معظم رهبری با این ابهام و تردید دست به گریبان شده اند که چه بسا سایر اتهاماتی هم که از ابتدای انقلاب تا کنون در مورد برخی باندها و جریانات سیاسی توسط نهادهای امنیتی برملا شده نوعی پرونده سازی بوده باشد!
شکر خدا اکثر طلاب و نیروهای خط مقدمی انقلاب ضمن پایبندی به مطالبات مقام معظم رهبری بر این باورند که عافیت طلبی، منفعت خواهی و نگرش های سوءسیاسی نسبت به جریان ارزشی و اصیل انقلاب تنها عامل وجود این نوع کژاندیشی در مسئولان برخی از نهادهای امنیتی و قضایی است که نباید سوء رفتار، فرصت سوزی و دشمن سازی آنان را به پای نظام نوشت. با این وصف به نظر می رسد تنها راه ختم این ماجرا و اعاده حیثیت از طلاب در بند، آزادی فوری آنان و دلجویی از خانواده های نگران شان و نیز برخورد با عناصر میز پرست و میزان گریزی است که گمان می کنند به دلیل برخوردای از فیش حقوقی سنگین و مزایای شیرین آن، متولی اصلی انقلاب بوده و برای له کردن منتقدین خود اجازه هر نوع هتک حرمت و ایراد تهمت را تحت لوای جمهوری اسلامی دارا می باشند.
والسلام علی من اتبع الهدی
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک ریاست محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم حضرت آیت الله یزدی سلام علیکم
احتراماً با اهداء تحیات الهی و آزوی سلامت برای آنجناب به استحضار می رساند:
چنان که مطلع هستید نشریه رصد وابسته به جامعه مدرسین، چندی پیش با درج خبری در خصوص حجت الاسلام جهانشاهی معروف به طلبه عدالتخواه سیرجانی - که هم اکنون به اتهام دفاع از طلاب آمر به معروف شهرستان بروجرد بدون محاکمه در زندان اوین بازداشت است- اقدام به نشر اکاذیب و ایراد اتهاماتی واهی نمود که باعث حیرت طلاب خط مقدمی انقلاب و روحانیون فدایی ولایت گردید. به دنبال مراجعه و توضیح جمعی از روحانیون و طلاب عدالتخواه، جناب آقای صوفی، سردبیر محترم نشریه مذکور وعده داد که تکذیبه ای را در این خصوص منتشر خواهد کرد؛ اما ایشان ضمن خلف وعده، اقدام به انتشار ویژه نامه ای حاوی اتهاماتی غیر مستند به منظور تخریب وجهه این روحانی عدالتخواه و توزیع آن بین علمای سراسر کشور نمود. نامبرده در توجیه این رفتار تأسف آور که بدبینی جمع کثیری از طلاب بسیجی را به دنبال داشت نامه حجت الاسلام عبداللهی از دادگاه ویژه روحانیت قم را دلیل درج این مطالب کذب و خلاف واقع عنوان نمود. جالب این جاست که حجت الاسلام عبداللهی سر منشأ اصلی سرکوب و برخوردهای تبعیض آمیز با طلاب مظلوم عدالتخواه است که شکوائیه های مستند از عملکرد سوال برانگیز وی هم اکنون – در گام نخست – از سوی مراجع قانونی در دست بررسی می باشد.
به نظر می رسد به منظور احیای اخلاق و فرهنگ اصیل مکتب تشیع لازم باشد دامنه امر به معروف و نهی از منکر نسبت به مدعیان حراست از حریم حوزه های علمیه وسعت بیشتری پیدا نماید. به راستی آیا در مکتبی که مطابق با تعالیم ناب و انسان ساز آن حرمت مؤمن از جایگاهی ویژه برخوردار بوده و بر اساس آموزه های امیرمومنان علیه السلام تهمت به مؤمن، سنگین تر از وزن آسمان و زمین قلمداد گردیده، می توان از کنار عملکرد غیراخلاقی برخی افراد به ظاهر مسئول اما بی تعهد به سادگی گذشت؟ چگونه است که یک فرد به صرف دارا بودن مقامی متزلزل و زودگذر در یک نهاد، در حالی که خود یک طرف دعوا بوده و جایگاه عدالتش در این عرصه قابل خدشه است می تواند آن چه را که اغراض نفسانی اش فرمان داده با بودجه بیت المال منتشر ساخته و با پنهان شدن در زیر لوای مهم ترین تشکیلات فرهنگی – سیاسی حوزه علمیه، بی اعتنا به تقوای الهی به هتک حرمت مؤمنان اقدام ورزد اما صدها طلبه و روحانی فدایی اسلام و انقلاب و ولایت - که در بزنگاه های سخت تاریخ، یاور خط مقدمی رهبر عزیز خویش بوده و به فضل خدا در این راه مقدس و دشوار تاوان هر هزینه ای را به جان خواهند خرید – حتی حق دفاع از حیثیت و آبروی خویش را دارا نمی باشند؟!
بدین وسیله از محضر شریف آن استاد ارجمند انتظار می رود در حد بضاعت و توان خود از تداوم هتک حرمت روحانیون عدالتخواه جلوگیری نموده و ترتیبی اتخاذ نمائید تا مسئولان نشریه رصد با انتشار ویژه نامه ای نسبت به درج پاسخ های مستند طلاب عدالتخواه بسیجی و رفع اتهام از چهره های خدوم و بی ادعای عرصه دفاع از ارزش ها مکلف شوند.
والسلام علی من اتبع الهدی
جمعی از طلاب و روحانیون عدالتخواه حوزه های علمیه کشور
بیانیه جمعی از دانشجویان استان فارس
+ نوشته شده در شنبه بیست و دوم مهر 1391 ساعت 22:25 شماره پست: 1158
سوال از رئیس جمهور حق نمایندگان مجلس است. استیضاح وزرا هم حق نمایندگان است به شرطی که به قصد انتقام جویی یا باج خواهی نباشد.
نخستین بار که طرح سوال از رئیس جمهور مطرح شد میدان دار این ماجرا علی مطهری بود. مطبوعات و رسانه ها او را به عنوان فرد اصلی پیگیری این قصه می دانستند و آخرین اخبار مربوط به سوال از رئیس جمهور را در مصاحبه با او جویا می شدند.
اما جالب است اگر این بار ماجرای سوال از ئیس جمهور را پیگیری کرده باشید با نام نماینده جوانی برخورد کرده اید که اخبار مربوط به آخرین وضعیت طرح سوال از رئیس جمهور را به اطلاع رسانه ها می رساند. این نماینده کسی نیست جز علی ایرانپور نماینده جنجالی شهرستان مبارکه در مجلس شورای اسلامی که ماجرای رد اعتبارنامه او پر سر و صدا ترین خبر مجلس نهم بوده و روند آن منجر به ناامیدی بخشی از بدنه جریان های ارزشی نسبت به رویکرد این دوره از مجلس گردید. علی ایرانپور به اتهام چند فقره کلاهبرداری در دادگاه محاکمه شده و دارای پرونده کیفری بوده است. با این حال توانست با بهره گیری از حفره های موجود امنیتی از تیغ نظارت شورای نگبهان در امان مانده و صلاحیتش برای شرکت در انتخابات تایید شود. افشاگری برخی نمایندگان مجلس همچون احمد توکلی و الیاس نادران درباره سوابق کیفری او باعث حیرت مردم نسبت به عملکرد اشتباه نهادهای امنیتی و نظارتی گردید؛ با این حال چشم اکثریت نمایندگان ملت بر روی این خطای آشکار بسته شد و اعتبارنامه علی ایرانپور به تایید رسید تا یک بار دیگر سندی از میزان عدالت طلبی و حق گرایی نمایندگان مجلس در تاریخ این کشور به ثبت برسد.
امروز یک مجرم اقتصادی پرچم سوال از رئیس جمهور را به دست گرفته و قطب مقابل فرزند ملت را رهبری می کند. این اتفاق را هم باید به فال نیک گرفت و بر صداقت و درستی راهی که منتخب واقعی مردم طی می کند صحه گذاشت؛ چرا که گفته اند: تعرف الاشیاء باضدادها. هر کس را می خواهی بشناسی ببین چه کسی با او دشمنی می ورزد.
قیام بد است حتی برای احیای عدل!
+ نوشته شده در سه شنبه هجدهم مهر 1391 ساعت 21:49 شماره پست: 1156
یکی از اتهامات طلاب عدالتخواه که مدت هاست در زندان اوین بدون محاکمه به سر می برند اقدام علیه امنیت ملی است! کسانی که این اتهام را به نیروهای خط مقدمی انقلاب وارد کرده اند بر این باورند که تحصن چند طلبه در یکی از حجره های مدرسه علمیه بروجرد می تواند باعث براندازی نظام بشود! کاشفان این اتهام دلیل دیگری را نیز مورد استناد قرار می دهند. آنها می گویند: در زمان حاکمیت اسلامی، استفاده از واژه قیام برای امر به معروف و نهی از منکر مسئولان معنایی جز اقدام علیه امنیت ملی ندارد!
جالب است که مسئولان دستگاه دشمن تراشی برای انقلاب، لااقل به خودشان زحمت نداده اند عبارت " قیام یاران ولایت " را به طور کامل بخوانند. با این وصف استفاده از عباراتی مانند اقامه عدل و داد٬ اقامه نماز و... هم نوعی قیام محسوب شده و برخلاف مصالح نظام تصور خواهد شد!
محسن شیرازی بسیجی نوزده ساله قمی و مدیر وبلاگ " ۹دی پرچم حسین را برافراشتیم " است که مانند حجت الاسلام جهانشاهی و دیگر طلاب عدالتخواه نزدیک به یک ماه است که به اتهام قیام! و اقدام بر علیه امنیت ملی بازداشت شده است. محسن شیرازی برای معرفی خود در ابتدای وبلاگ می نویسد:
"من محسن٬ بسیجی امام خامنه ای هستم همانی که در9دی سال 1388 بیرق حسین را برافراشت وبا مرگ برآمریکا ومرگ براسرائیل گفتن برائت خود را ازکفار جانی اعلام داشت برای سلامتی امام امت حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای صلوات این وبلاگ به تبادل لینک به سایتها ووبلاگهای ارزشی می پردازد."
خدا به نفوذی های دشمن در دستگاه ها دو زار عقل عطا کند. انشالله.
هواالرئوف
حضرت حجت الاسلام والمسلمین شیخ علی رضا جهانشاهی
سلامی به سردی برخی از دوستان و به گرمی دوستی دشمنان با یکدیگر
شنیدم که 18 روز است که در انفرادی اوین هستی خواستم از باب نصیحت و خیرخواهی برایت نامه ای بنویسم تا شاید کمی اصلاح شوی !
جناب جهانشاهی تورا سنه نه که در این مملکت رهبر تنها مانده است. به تو ربطی ندارد. طلاب بروجرد را بخاطر امر به معروف می گویی محکوم کرده اند تو را چه و این حرف ها؟ تو مگر چه کاره رهبری که می خواهی با حمایت از سربازان رهبری باری از دوش آقا برداری؟؟
یادم می آید که اسفندیار مشایی می خواست شب مقدس!! یلدایش را با تو سپری کند ولی تو نپذیرفتی. حالا شنیده ام که می گویند از عوامل اسفندیار شده ای! آری راست می گویند اگر فردا اینطوری هی عدالت و... را پیگیر شدی و گفتند که از عوامل موساد هستی رو من حساب نکن. شاید فردا پس فردا بگن جریان اون خانوم یا اون آقا چیه ؟ شاید یکی هم بیاد بگه ازت بچه داره ! خدا را چی دیدی یه دفعه یه مردی میاد و میگه جهانشاهی بابامه ...
علیرضا دست بردار برو پی کارت.... تو را چه و ارزشها را چه؟ مگر تو جمعیت دفاع از ارزشها هستی؟ راستی اندازه فائزه هم سیاست نداشتی لااقل می گفتی رفته بودم حوزه علمیه بروجرد برای خوردن ساندویچ! عجب دیوونه ای هستی اصلا می رفتی دانشگاه لندن در بروجرد با ماموریت فوق العاده ...
بچه سیاه سیرجان برو پی کارت ... چطوره که با شهرام پیمان ببندی و زندان اوین طرفدارش بشی! اصلا از زندان بیا بیرون خانه غیر موسیقی ... جرم تو از موسوی و کروبی هم سنگین تره ... اونا تو حصرند و لی تو اوین...
علی رضا یادم میاد ری هرشب بیدار می شدم می دیدم نماز شب می خونی حالا شنیدم که گربه ای را از لذت بوسیدی و از روی لذت آب خوردی و توالت رفتی !! واقعا چه دیوونه ای هستی!!
ای طلبه ضد انقلاب !! بیا برو تو شبکه عمه سی و صدای معده یه مصاحبه ای کن شاید اومدیم رقیب قالی باف در انتخابات یازدهم شدی!!
رضا تو می تونستی فقط نمازتو بخونی و حالا تو خونت خوابیده بودی!!!
جهانشاهی جات خالی وحید جلیلی و حسن عباسی و سعید قاسمی با الله کرم و حاج منصور و حدادیان ازت حمایت کردند و بچه ها قراره ازشون پول بگیرن و برات چند جعبه سیگار وینیستون اصل آمریکایی بخرند. چون حمایت از آمر به معروف با خریدن سیگار حال داره !!
تازه بچه های مسجد ارک پول گذاشتن برات موز بخرن باهم بخورین و حال بکنید. یه روزنامه کیهان برات می فرستم تا از لابلاش ساندویچی که بر اساس تکلیف برات می فرستم میل بکنی!!
دانشجویان جنبش عدالتخواهی تهران هم که برات آبگوشت می پزن البته بدون گوشت چون خوردن گوشت در اوین نا عدالتیه!! ببین می نمی تونم ازت زیاد حمایت کنم چون فردا حیثیت انقلابیمو از دست می دم. آخه چرا باید بخاطر دفاع از یه روحانی که درد دین دارد بی حیثیت بشم.
ای طلبه خیال می کنی که با عمل به دین می شود تکلیف طلبلگی را ادا کرد؟ تو فقط می توانی با ضرب زید عمرا تکلیفتو ادا کنی !!
سلام مرا به مهدی پسر حاج آقااکبر و فائزه خانوم برسان... ازشون بخواه تا سیاست را بهت یاد بدن. برو تو پروندت اقرار کن که برای خریدن پیتزا یا نون خالی وارد بروجرد شدی؟ شاید با 8 ماه کارت حل بشه !!! به همه طلبه های بروجرد سلام این دیوانه را برسان.......
مردی که مثل ماهی است!
+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم مهر 1391 ساعت 20:16 شماره پست: 1154
حمید ماهی صفت را که می شناسید. چند سالی است که در عرصه طنز آنهم به شکل محفلی، نام این چهره بر سر زبان هاست. خیلی ها هم سی دی های او را به طور کامل جمع می کنند و بارها گوش می دهند و از ته دل خنده سر می دهند. حمید ماهی صفت را بعضی ها مستر بین ایران نامیده و برخی نیز او را مستر سین و... لقب داده اند. حمید ماهی صفت تقریبا در همه برنامه هایی که در جشن ها و عروسی ها برگزار می کند لا به لای لطایف و تقلید صدا و شیرین کاری هایش یادی از شهدا می کند، آیه ای از قرآن می خواند، حدیثی قرائت می کند، جمله ای گاه از حضرت امام و بزرگان نقل کرده و همگان به خصوص جوانان را به یاد خدا فرامی خواند. جمع کثیری از طرفداران و همچنین مخالفان ماهی صفت بر این باورند که توصیه های اخلاقی و معنوی وی تنها از سر ظاهرسازی و به این نیت است که مجالس او از سوی نهادهای نظارتی با مشکل مواجه نشود. آنها معتقدند ماهی صفت که نیم قرن از زندگی را تجربه کرده با این حربه می کوشد تا سرپوشی بر هجویات مبتذل خود قرار بدهد. این ویژگی او را از "سیدکریم" سال های سیاه طاغوت جدا می سازد و...
حقیقت آن است که نیت باطنی افراد را تنها خدا می داند و بس. اما نکته ای که باید در این بین مورد توجه قرار داد این است که حمید ماهی صفت به خاطر همان دلایلی که از سوی موافقان و مخالفانش در سطور فوق بیان شد می تواند به همین میزان از ظاهرسازی اکتفا کرده و به آن چه که به زعم دیگران در ذهن دارد دست پیدا کند؛ در حالی که آن چه که در رفتار و گفتار ماهی صفت بارها دیده شده، تلاش برای دفاع از عقاید دینی مردم مسلمان کشورمان بوده است. به طور مثال ایشان بارها در لابه لای طنازی ها و دلقک بازی های خود ناگهان در راستای تحقیر اهانت گران به ساحت نبی اکرم (ص) لطیفه ای تعریف کرده و یا سیاست های تجاوزگرانه آمریکا در خلیج فارس را به سخره می گیرد. گاهی نیز به شکل مستقیم و غیرمستقیم مبانی تفکر مادی غرب به خصوص فرضیه موهوم داروین را به زیر سوال می برد. بعید به نظر می رسد این مشی ایشان نیز تنها به خاطر جلب رضایت اداره اماکن عمومی باشد. چه این که بارها دیده شده وی این رویکرد را حتی در محافل مربوط به ایرانیان مقیم خارج از کشور که شاید نسبتی با گفتمان دینی ملت ایران نداشته باشند نیز دنبال می کند.
البته من قصد ندارم لطیفه های خلاف عفت عمومی حمید ماهی صفت را به این بهانه توجیه کنم. راقم این سطور اصرار و امید دارد حمید ماهی صفت این رفتار غلط خود را هر چه زودتر اصلاح نماید. در عین حال بر خود فرض می دانم علمداری تبلیغ حق در این عرصه از اجتماع را به حمید ماهی صفت تبریک بگویم. فراموش نکنیم بسیای از هنرمندان به اصطلاح مردمی کشومان که چهره شدنشان را بیش از آن که مدیون هنر خود باشند مرهون رسانه های بیت المال مسلمین هستند هرگز چنین همت و غیرتی را در دفاع از باورهای ملی و اعتقادی خود به خرج نداده اند.
وبلاگ "ما تا آخرین نفس ایستاده ایم" توسط یکی از طلاب علوم دینی اداره می شد که به دلیل پرداختن به جریان دستگیری طلاب عدالتخواه فیلتر شد. به دنبال تهاجم برخی ماموران امنیتی به حوزه علمیه بروجرد و دستگیری شبانه تعدادی از طلاب عدالتخواه از جمله حجت الاسلام جهانشاهی، سایت هایی که به پوشش این خبر پرداخته بودند با تهدید نهادهای نظارتی مجبور به حذف مطلب خود گردیدند. چند وبلاگ مستقل نیز به همین دلیل در شهرهای قم، تهران، تبریز و بروجرد فیلتر شدند.
بر اساس رایزنی ها و خبرهای موجود، معدودی از مسئولان که از رفتارهای عدالتخواهانه طلاب بسیجی به ستوه آمده و موفق به محو آن نشده اند این روزها در تلاش هستند با ایراد اتهامات واهی، حجت الاسلام جهانشاهی را از نظر اعتقادی منحرف نشان دهند. در حالی که فردی به تازگی مدعی شده حجت الاسلام جهانشاهی به دلیل قرمز بودن رنگ یکی از پرچم های نصب شده توسط دوستانش در بروجرد، گرایش کمونیستی دارد اخیراً برخی دیگر از همکاران وی این ادعا را طرح کرده اند که این روحانی انقلابی نگرش حجتیه ای داشته و او و همراهانش به دلیل تحصن در حجره یک مدرسه علمیه، قصد براندازی و اقدام علیه امنیت ملی را داشته اند!!! این افراد که می پندارند این بار می توانند با یک پاپوش ساختگی برای همیشه از شرّ طلاب ولایی که منافع آنان را به خطر انداخته اند راحت شوند ویژه نامه ای را نیز در این خصوص منتشر نموده و در میان علمای شهرستان ها توزیع کرده اند. بر اساس شنیده ها جمعی از طلاب عدالتخواه تبریز و قم که خواندن اتهامات واهی این جزوه و مستندات مضحک آن را باعث انبساط خاطر دانسته اند درصدد هستند کتابی را در رد این تهمت های ساختگی و تبیین راه و منش ولایی طلاب خط مقدمی انقلاب منتشر نمایند.
چندی پیش فیلم سینمایی قلاده های طلا به خوبی از نفوذ برخی مهره های دشمن در شبکه های امنیتی به منظور حذف نیروهای مخلص و بی ادعای انقلاب پرده برداشته بود.
به فاصله یک روز پس از مصاحبه مطبوعاتی رئیس جمهور که طی آن به تعلل برخی دستگاه های امنیتی و قضایی در خصوص برخرود با متخلفان بازار ارز اعتراض شده بود دادستانی تهران اعلام کرد که شانزده نفر از اخلالگران ارزی دستگیر شدند.
این واکنش شتاب زده دادستانی در برخورد یک روزه با تعدادی از دلالان بازار ارز به این شبهه دامن زد که اگر می توان در این فرصت کم این تعداد از فعالان تاثیرگذار در گرانی نرخ ارز را شناسایی و دستگیر نمود پس چرا تا کنون اقدامی در این راستا صورت نگرفته بود؟ آیا باید مسئول نخست اجرایی کشور با کنایه های تهدید آمیز از افشای پشت پرده گرانی های اخیر به میدان می آمد تا بالاخره از سوی مسئولان قضایی با اخلالگران اقتصادی برخوردی صورت بگیرد؟
پرسش آخر این که آیا به راستی مافیای ارز و سکه تنها در اختیار این شانزده نفر بوده است؟
۱-بسته شدن بازار آن هم در پایتخت کشور که مرکز اصلی تبادل و توزیع کالا در گستره ملی محسوب می شود به هر بهانه ای که باشد نتیجه ای جز اخلال در شبکه اقتصاد و بالتبع آن بالا رفتن قیمت اجناس نخواهد داشت. معترضان امروز در بازارهای تهران به رغم حضور در خیابان هایی چون 15خرداد، جمهوری و ... بیش از آن که به دنبال حمله به مراکز دولتی باشند درصدد تخریب مغازه ها و مراکز تجاری خصوصی بودند. اوباش اخلال گر به غیر از حمله و غارت بانک مسکن چهارراه استانبول بیشتر تلاش خود را برای وارد ساختن آسیب به کسبه بازار متمرکز ساخته بودند. این مسئله به راحتی نشان می دهد اغتشاشگران امروز در تهران، نه تنها نسبت به گرانی موقت ارز و کالا معترض نبوده بلکه در پی افزایش قیمت ها می باشند. رسانه های عمومی می توانند با ارائه این تحلیل به روشنگری اذهان عموم نسبت به ماهیت آشوب گران پرداخته و هر چه سریعتر از بروز یک فتنه جدید ( آتش فشان های خیابانی همزمان با بازداشت یک آقازاده) پیشگیری نمایند.
2-تجمع هزار نفر آدم برای اغتشاش نیازمند هماهنگی و تبادل نظر و... است و به هیچ وجه نمی توان پذیرفت که ناگهان چند صد نفر آدم هم نظر و هم رأی در یک چهارراه گردهم بیایند. کنترل امنیت شهرها کمترین وظیفه نیروی انتظامی است. جای این پرسش به چشم می خورد که واحد های اطلاعاتی این نیرو در حالی که با بسیج عمومی به ردیابی یکی از طلاب انقلابی بروجرد (حجت الاسلام علیشاهی) پرداخته و وی را روز دوشنبه گذشته در حالی که قصد داشت در قم به دفتر مراجع رفته و صدای مظلومیت یارانش را به گوش آنها برساند با یورشی قهرمانانه! دستگیر نمودند چرا هیچ وقت نمی توانند دست فتنه گران ضدانقلاب را از پیش خوانده و یک بار هم با اقدامی پیشدستانه به کنترل اوضاع امنیتی بپردازند؟
بچه های مظلوم بسیج همان طور که در فتنه کور 88 بی هیچ توقعی جور فرار و ناتوانی برادران انتظامی را تقبل کرده و با نثار چند شهید، نظام اسلامی را سربلند ساختند اکنون نیز آماده اند در صورت ظهور هر نوع فتنه ای باز هم خالص و بی ادعا سرباز خط مقدمی ولایت و جمهوری اسلامی باشند.
سردار احمدرضا رادان در گفتگو با مهر در خصوص شکایت نیروی انتظامی از سه طلبه بروجردی و محکومیت آنها از سوی دستگاه قضا، اظهار داشت: به دنبال از دست دادن نیروهای انقلابی و کارآمد نیستیم. هیچگاه نیروی انتظامی اقدامی را انجام نمی دهد که سرمایه های انسانی و اجتماعی تضعیف شوند. البته این افراد باید بدانند که قانون باید رعایت شود و به اجرا در بیاید.
گفتنی است سه طلبه بروجردی در پی اعتراض به بد حجابی جلوی نیروی انتظامی تجمع می کنند که این اقدام منجر به دستگیری و صدور حکم دادگاه به حبس و شلاق این سه طلبه می شود.
یادتان هست در ایام برگزاری اجلاس سران عدم تعهد در تهران، یک نماینده عضو ارشد کمیسیون امنیت ملی به راحتی با مسیح علی نژاد، خبرنگار ضدانقلاب فراری مصاحبه کرد؟
یادتان هست چند وقت پیش یکی از فعالان سایبری حزب الله با روزنامه شرق مصاحبه ای انجام داد و توسط خبرنگار روزنامه مذکور، مورد محاکمه قرار گرفت؟ این موضوع داد خیلی از نیروهای ارزشی را درآورد.
چندی پیش جمعی از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم که نسبت به رفتارهای عجیب و غریب و تبعیض آمیز دادگاه ویژه روحانیت اعتراض داشتند و از سوی مسئولان مربوطه رغبتی برای پاسخگویی ندیدند در اقدامی تاریخی به تحصن مقابل ساختمان این دادگاه در قم دست زدند. همان ایام از طرف روزنامه شرق با حجت الاسلام جهانشاهی تماس گرفتند تا مصاحبه ای را برای پوشش صدای معترضان انجام دهند. آن ایام هم مثل امروز تمام سایت های وابسته به حزب الله از سوی مسئولان امنیتی مورد تهدید قرار گرفته بودند که در صورت بازتاب اخبار مربوط به قیام طلاب عدالتخواه، فیلتر خواهند شد. به رغم این شرایط خفقان آور که هرگز برای خودفروخته های داخلی اعمال نگردیده است روحانی عدالتخواه و بسیجی ما با قاطعیت به خبرنگار مذکور اعلام کرد: مواضع روزنامه شرق از نظر ما مشکوک بوده و ما به دلیل عدم حرکت آن نشریه در مسیر اصیل انقلاب، حاضر به مصاحبه نیستیم.
یادم نمی رود روزی مقابل مصرع (بیت) منتظری، فردی در حال توهین به جمهوری اسلامی بود. با ملایمت دستی بر دهانش کوبیدم! و نگذاشتم کلمات رکیکش را به زبان بیاورد. بنده خدا داد زد: اگر این جا نتوانم حرفم را بزنم کجا بزنم؟ در جوابش گفتم: توی رادیوهای بیگانه! ما کجا حرفمان را بزنیم که نه آن ور آب جایگاهی داریم و نه این طرف بلندگویی برایمان باقی گذاشته اند.
علی رضا جهانشاهی و چند طلبه بسیجی دیگر نزدیک بیست روز است که بدون محاکمه در زندان به سر می برند. باز هم تمام سایت های وابسته به جریان حزب الله به شدت از بازتاب اخبار مربوط به این موضوع منع شده اند. چند وبسایت هم به خاطر پیگیری این خبر فیلتر شدند. مسئولان وزارت بوق با نا... از نجابت بچه های حزب الله سوءاستفاده می کنند. در خصوص این بی انصافی ها و ناعدالتی ها حرف هایی داریم که هر جمله اش برای استیضاح وزیر مربوطه (البته در منظر افکار عموم) کافی است. کاش این توانی که صرف تعقیب و مراقبت طلبه های بسیجی می شد در راه کنترل مفاسد اقتصادی و نظارت بر بازار ارز و ... به کار می رفت تا لااقل از ردیف بودجه های ...، نفع بیشتری به مردم می رسید. یک چیز را هم به مسئولان امر بگویم که شاید در این سال های پشت میز نشینی کسی به روی مبارکشان نیاورده باشد؛ محکمه عدل الهی، وزیر و وکیل نمی شناسد. آه مظلوم اگر بگیرد تر و خشک را با هم می سوزاند. حقوقتان پایدار، شکمتان پر تورم، با آبروی انقلاب بازی نکنید.
جهان نیوز: همان روزی که از "هادی محبی" با ضربات چاقو پذیرایی شد، تصور چنین آینده ای چندان هم دور از ذهن نبود.
13 سال پیش در روز دوم ماه مبارک رمضان وقتی "هادی محبی" به پسرک سیگار به لب تذکر داد، پسرک در جواب نهی از منکر هادی، سینه ی او را شکافت و هادی اولین شهید راه نهی از منکر شد.
پسرک به اعدام محکوم شد ولی پدر هادی در پای چوبه ی دار از حق خود گذشت.
باید پذیرفت که هادی محبی های جامعه ی ما تعدادشان زیاد نیست و از آن روز تا به حال کمتر کسی این دو فروع مهم دین را به روی خودش آورد و شجاعت و جسارت عمل به آن ها را داشت،
در تمام این سال ها بودند کسانی که نگذارند واجب خدا بیش از این فراموش شود. و در این راه آسیب های زیادی را متحمل شدند، آسیب ها و هزینه هایی که هر روز بیش از گذشته می شود.
تنها حوادث مشابه در سال 1391 را مرور می کنیم:
اردیبهشت ماه 1391:
خرداد ماه 1391:
تیرماه 1391 :
حجت الاسلام "علی خلیلی" طلبه جوانی که با دو نوجوان همراهش به رفتار ناشایست سرنشینان پراید و موتورسیکلتی که همراه آنها بود اعتراض کردند، از سوی یکی از آن ها و از ناحیه شاهرگ گردن مورد اصابت چاقو قرار گرفت و به شدت مجروح شد.
مرداد ماه 1391:
شهریورماه 1391:
"امیر حسین وظیفه"، دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی تهران شمال، به دلیل درگیری با پنج تن از اراذل و اوباش و مزاحمین نوامیس مردم به شدت از ناحیه سر و صورت آسیب دید و حال او وخیم اعلام شده است.
اصل هشتمی که هنوز مغفول مانده است
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تدوین گران قانون اساسی توجه ویژه ای به این موضوع داشته اند و یک اصل از قانون اساسی کشورمان را به این موضوع اختصاص داده اند. در اصل هشتم قانون اساسی آمده است:
« در جمهوری اسلامی ایران، دعوت به خیر، "امر به معروف و نهی از منکر" وظیفهای است همگانی و متقابل که بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت است و شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین میکند.»
اصلی که بر مبنای اصول دینی بنا شده است. این اصل برگرفته از آیه71 سوره توبه است: "وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ "
. مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند، امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و نماز برپا مى دارند و زکات مى دهند و خدا و رسولش را اطاعت مى کنند، خداوند به زودى آن ها را مورد رحمت خود قرار مى دهد، مسلما خدا نیرومند و فرزانه است.
آیه ی ذکر شده در بالا تنها آیه ای نیست که به اهمیت امر به معروف و نهی از منکر اشاره می کند و در آیه های دیگری نیز مومنین به انجام این فریضه الهی دعوت شده اند. که نمونه هایی از آن را ذکر خواهیم کرد:
وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ / و باید از میان شما گروهى [مردم را] به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند . 104 آل عمران
یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَأُوْلَئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ / به خدا و روز جزا ایمان دارند و امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و به انجام کارهاى خیر مى شتابند. این گروه از شایستگانند. 114 آل عمران
همچنین روایات متعددی از معصومین در این زمینه نقل شده است. حضرت محمد (ص) میفرمایند : لَتَأمُرُنَّ بِالمَعروفِ ولَتَنهُنَّ عَنِ المُنکَرِ ، أو لَیَعُمَّنَّکُم عَذابُ اللّه . یا امر به معروف و نهى از منکر مىکنید ، یا عذاب خدا همه شما را فرا مىگیرد . (وسائل الشیعه : 11 / 407 / 12 منتخب میزان الحکمة : 376) و در حکمت سوم نهج البلاغه حضرت علی (ع) امده است: لاتترکوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلا یستجاب لکم. امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که بدهای شما بر شما مسلط می شوند آنگاه هرچه خدا را بخوانید جواب ندهد.
امر به معروف در کلام رهبری
احیای امر به معروف و نهی منکر در جامعه اسلامی و همه گیر کردن آن از مدت ها قبل یکی از دغدغه های اصلی معظم له بوده است. ایشان در سخنرانی در میان اقشار مختلف مردم در 29 مهرماه سال 71 می فرمایند: « مبادا در گوشه و کنار، یا در دستگاه انتظامی یا قضائی، کسانی باشند که راه را جلو آمر به معروف و ناهی از منکر سد کنند! مبادا کسانی باشند که اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر کرد، از او حمایت نکنند، بلکه از مجرم حمایت کنند! البته خبرهایی از گوشه و کنار کشور، در بعضی از موارد به گوش من می رسد. هرجا که بدانم و احساس کنم و خبر اطمینان بخشی پیدا کنم که آمربه معروف و ناهی از منکر، خدای نکرده مورد جفای مامور و مسئولی قرار گرفته، خودم وارد قضیه خواهم شد.... پیداست که این جوانان متمایل به امر به معروف و نهی از منکرند. بنابراین، وظیفه ی ما، مسئولین، قانون گذاران و مجریان است که راه و زمینه را برای اجرای این واجب الهی هموار و فراهم کنیم. امروز بحمدالله مجلس شورای اسلامی، مجریان، مسئولین کشور و دستگاه قضائی، همه از خود این ملت اند.»
معظم له در خطبه های نماز جمعه تهران در سال 79 در اهمیت ضرورت امر به معروف و نهی از منکر می فرمایند: « اولین فایده ی امر به معروف و نهی از منکر همین است که نیکی و بدی، همچنان نیکی و بدی باقی بماند... بدترین توطئه ها علیه مردم این است که طوری کار کنند و حرف بزنند که کارهای خوب، کارهایی که دین به آن ها امر کرده است و رشد و صلاح کشور در آن هاست در نظر مردم به کارهای بد، و کارهای بد، به کارهای خوب تبدیل شود. این خطر بسیار بزرگی است.»
گویا عدم برنامه ریزی مناسب در عرصه های مختلف فرهنگی و اجتماعی در دوران اصلاحات سبب شده بود که ایشان دوباره در همان سال در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام، این نکته مهم را گوشزد کنند: «یک نکته را هم می خواهم یادآوری کنم و آن نظام امر به معروف و نهی از منکر است. امر به معروف و نهی از منکر واجب حتمی همه است؛ فقط من و شما به عنوان مسئولان کشور وظیفه مان در باب امر به معروف و نهی از منکر سنگین تر است.»
شارع مقدس، نص صریح قانون اساسی، رهبری معظم انقلاب و مردم دین دار و آزاده به وجوب امر به معروف و نهی از منکر و عمل به آن تاکید دارند، با این حال امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ی ما یک فریضه ی مغفول است که یکی از جنبه ها و ابعاد آن، امر به معروف و نهی از منکر در عرصه های فرهنگی و اجتماعی است.
هرچند که امر به معروف مستلزم فراهم بودن شرایط خاصی است که باید از سوی مردم مدنظر قرار گیرد. اما در مقابل با رشد فزاینده حمله به ناهیان از منکر در سالیان اخیر، توجه ویژه به این امر در میان مسئولین فرهنگی جهت نهادینه کردن آن و از سوی دیگر نگاه ویژه مسئولان انتظامی در برخود با اراذل و اوباش و ضاربینی که جان مردم را به خطر می اندازند از ضررویاتی است که هر چه سریعتر باید تامین شود. تا پس از این در کشوری که ادعای ام القرائی جهان اسلام را یدک میکشد، شاهد وقوع چنین حوادث تلخ و ناگواری نباشیم.
اعتراض به ایجاد دبستان های مختلط
+ نوشته شده در دوشنبه دهم مهر 1391 ساعت 20:26 شماره پست: 1147
حجت الاسلام و المسلمین حاج حسین تقی پور ، امام جمعه محترم بخش گتاب ، در بخش مهمی از سخنانشان به دفاع از مردم شریف گتاب و انتقاد از برخی مسئولین استانی و شهرستانی پرداختند.
نمی توانم بشنوم در برخی از جاها بگن که بخش 184 شهید داده ی گتاب در امورات فرهنگی و مربوط به عفاف و حجاب و در امورات مربوط به گازرسانی ، اینها مردم شلوغی هستند. نمی توانم بشنوم که برخی بگویند تا یه کاری می شود در گتاب ، فلان می شود!
بنده رسما بی تدبیری برخی مسئولین اداره آموزش و پرورش بابل و شخص مدیرکل آموزش و پرورش استان را علت بوجود آوردن شرمندگی ما از شهدا در هفته دفاع مقدس می دانم. ما یقین داریم بی تدبیری اداره آموزش و پرورش بابل سبب شرمندگی ما در برابر 184 شهید بخش گتاب شده است. تدبیر کنید امور را ...! 1 سال پیش به شما تذکر دادم که پسر و دختر را جدا کنید. مسئولین گفتند : امسال زمینه آماده نیست. 1 سال دیگر انجام می دهیم. گفتیم : چشم!
4 یا 5 ماه پیش رسما از طرف دفتر به شما تذکر دادیم که دختر و پسر جداسازی شوند. ششم ابتدایی ما همان اول راهنمایی است. پنجم ابتدایی ما نامزد دارد. چهارم ابتدایی ما بالغ است. ماهواره ها چشم و گوش بچه را باز کرده. شما به ما قول دادید. رئیس آموزش و پرورش بابل شما قول داده بودی! بی تدبیری شما و معاونینتان سبب شرمندگی ما شد. شهید آهی ها کجایید؟ ای شهدا! شما در دوران ستمشاهی کارهایی می کردید که ما در دوران حکومت اسلامی نمی توانیم انجام دهیم.
از داخل آموزش و پرورش به مردم گرا دادند که اگر شما شلوغ کنید ..... ! تا اول مهر ، بخشنامه به اولیا اعلام نشد. تابلوی سردرب مدرسه عوض نشد. چند ماه قبل به شما اعلام کردم.
40 نفر دختر و پسر در یک کلاس هم راندمان تحصیلی پایین می آید و ... مگر خودتان نگفتید که دختر سوم ابتدایی نامه ای می نویسد که نمی توان به زبان آورد. چرا ما را شرمنده شهدا کردید؟ آقای مدیر کل مگر با شما تماس نگرفتم؟ فرماندار به من قول پیگیری داد. هنوز با فرماندار کاری ندارم. تا ببینیم چه می کند؟ امیدوارم پی گیری کند.
می گویند خانواده ها راضی هستند. من اولیا را دیدم. شاید چند نفر گفته باشند. اما چندنفر حسابشان از مردم گتاب جداست. 4 صفحه امضا خطاب به رئیس آموزش و پرورش بابل نزد من موجود است که خانواده ها می گویند که به هیچ وجه به اختلاط راضی نیستند و حتما و حتما باید دو شیفته کنید. و حالا مسئولین لج کردند که 2شیفته نمی کنیم. چرا شما لج می کنید؟ بعد در هفته ی دفاع مقدس در چند مجلس و چند یادواره نشستید و این شد گرامیداشت شهدا و هفته دفاع مقدس؟ اینجا خون شهید آهی ها و 184 شهید بخش گتاب است که باید جواب داد ... مگر اسلامی کردن دانشگاه و مدارس صحبت آقا نبود؟
متن کامل در ادامه مطلب...!
منابع :
سایت رسمی نمازجمعه بخش گتاب
پایگاه خبری و تحلیلی شبکه نیوز
وبلاگ حجت الاسلام ناصری
* اواسط خرداد 89 بود که مناظره رادیویی رادیو گفت و گو میان مهدی کوچک زاده و علی مطهری، دو تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی صورت گرفت.
در ابتدای این مناظره که با پیرامون تذکر هیئت داوری فراکسیون اصولگرایان به علی مطهری برگزار شد، کوچک زاده با اشاره به اعتراض مردم به حجت الاسلام سید حسن خمینی در مراسم سالگرد امام راحل و نامه علی مطهری در توهین به مردم معترض و رئیس جمهور، گفت: اشکال اصلی که بنده وارد می دانم به این یادداشت آقای مطهری است که اولاً ایشان به چه دلیلی خودشان را مجاز می دانند که به نمازگزاران روز جمعه که با شعار دادنشان موجب ایجاد وقفه و حتی قطع سخنرانی سید حسن خمینی شدند، توهین کنند. ثانیاً ایشان خودشان را به چه دلیلی مجاز می دانند به رئیس جمهور قانونی کشور توهین نمایند.
کوچک زاده همچنین خطاب به مطهری گفت: آقای علی مطهری، شمایی که فلسفه خواندی، دکترای الهیات داری، ادبیات عرب خواندی، آیا اینجا اجازه هست که ما هم به شما بگوییم که شما مثل یک کودک عزیزکرده ای شده ای که دهانت را باز می کنی و هر حرفی که دلت می خواهد می زنی؟ نکند خدای ناکرده به واسطه وابستگی به یک خاندان شریف خودت را تا این حد در بیان مطلب آزاد می دانی؟ و اسم این را آزادی بیان می گذاری؟ این آزادی بیان نیست، این هتاکی است.
در ادامه مناظره علی مطهری در پاسخ به کوچک زاده به کنایه گفت: من به آقای کوچک زاده توصیه می کنم که با افراد بزرگ زاده در نیفتند.
خفه شو ، بتمرگ سر جات ...
* در تاریخ 2 تیر 1389 رسانه ها گزارش دادند:
علی مطهری نماینده مردم تهران، در مخالفت با فوریت طرح معتبر بودن اساسنامه جدید دانشگاه آزاد مصوب شورای عالی فرهنگی، با خواسته بیش از 150 نماینده مخالفت کرد و گفت که باید منتظر نظر شورای نگهبان ماند.
وی سپس با متهم کردن منتقدان اقدام اخیر مجلس به استفاده ابزاری از بیانات رهبر انقلاب، در سخنانی اظهار داشت: آقای حسینیان در صحبتهای خود گفتند به این طرح رای بدهید تا مشکلات اصولگرایان حل شوداصولگرایان هیچ مشکلی جز امثال جنابعالی و دوستانتان که برنامه دیروز را اجرا کردید ندارند، مثل آقای کوچکاف که ریشه روسی دارد و نام کوچکاف را به کوچکزاده تبدیل کرد.
پس از این سخنان و سکوت چند لحظه ای همه نمایندگان، کوچک زاده به به این اهانت صریح مطهری واکنش نشان داد.
مطهری هم سپس در یک هنرنمایی جدید، کوچک زاده را با عبارات رکیکی چون "خفه شو، بتمرگ سر جات ..." آماج توهین های خود قرار داد.
در این حین رسایی به سمت کوچک زاده رفت و وی را به آرامش و سعه صدر و شنیدن ادامه سخنان توهین آمیز مطهری فراخواند.
( گفتنی است، الفاظ جاری شده از دهان مطهری به حدی زشت و زننده بود که وی بعد از چند روز مجبور شد در قالب نامه ای به توجیه آن بپردازد)
توهم عمار پنداری
* علی مطهری در آذرماه 89 در پاسخ به سوالی که درباره مشخصات عمار از وی پرسش شده بود گفت:عمار مصداق بارز کسی است که بصیرت داشت و فریب فتنه را نخورد و به امام و مقتدای خود نیز ضربه نزد. بسیاری از افراد در فتنه ی اخیر فریب نخوردند، اما با رفتار غلط خود به رهبری لطمه زدند و مصداق عمار نیستند.
وی همچنین در ادامه تاکید کرد: کسانی که فجایع کهریزک، کوی دانشگاه و مجتمع سبحان را پدید آوردند یا در مقابل این فجایع و در قبال آن مناظره های کذایی سکوت و یا تأیید کردند، مصداق عمار نیستند. عمارها کسانی هستند که ادعای تقلب در انتخابات و دعوت حضور در خیابان ها را محکوم کردند و آن را ظلم بزرگ تر دانستند و تخلفات طرف مقابل و سوء مدیریت بحران را نیز محکوم کردند.
نماینده مردم تهران تصریح کرد: بنابراین امثال خودم را به عمار نزدیک تر می دانم تا کسانی که ادعای عمار بودن دارند. آن ها را دوستان نادان رهبری می دانم که به نوبه ی خود به ایشان ضربه زدند.
علی مطهری از جانب پیامبر اسلام (ص) دستور تخریب دارد!
بعد از اعلام موجودیت جبهه پایداری انقلاب اسلامی در تیرماه سال جاری و استقبال گسترده عموم نخبگان و چهره های شاخص اصولگرایی از این جبهه، علی مطهری در اظهاراتی عجیب موسسین این جبهه را با منافقین صدر اسلام مقایسه کرد!
علی مطهری در مصاحبه با یک سایت خبری پیرامون جبهه پایداری گفت: اینان وصل به دولت هستند و از قدرت رسانهای، مالی و سیاسی خوبی برخور دارند،بعید میدانم پایگاه اجتماعی قوی داشته باشند.
مطهری همچنین گفت: جبهه پایداری از پیوند حامیان دولت در مجلس و برخی از اخراجیهای دولت تشکیل شد. آقاتهرانی، روح الله حسینیان، کوچک زاده، رسایی و زارعی نمایندگان دو آتشه حامی دولتهای احمدینژاد، در کنار صادق محصولی از نزدیکان رئیس دولت نهم و دهم قرار گرفتند؛ تا با حمایت آیت الله مصباح یزدی گرد هم جبهه پایداری را تشکیل دهند.
مطهری تاسیس جبهه پایداری را شبیه تاسیس مسجد ضرار در صدر خواند؛ و اظهار داشت: به هر حال تاسیس جبهه پایداری را شبیه تاسیس مسجد ضرار در صدر اسلام می بینم. در آن زمان عده ای به نام مسجد علیه اسلام فعالیت می کردند و پیامبر دستور تخریب آن مسجد را دادند. امروز نیز عده ای با تاسیس جبهه پایداری، به نام وحدت، تفرقه ایجاد می کنند!
( اینکه بزرگانی چون علامه مصباح و آقا تهرانی و ... شبیه موسسان مسجد ضرار ( منافقین ) باشند و علی مطهری که تخریب کننده این جبهه می باشد، جایگاه صحابه خاص پیامبر اسلام (ص) داشته باشد، نکته جالبی است که تنها این نماینده مجلس قدرت ادایش را دارد. )
مطهری همچنین گفته است: قبلا در مصاحبه ای گفتم که اگر این اقدام ( تاسیس جبهه پایداری) به معنی جدا شدن از اصولگرایان باشد امری مبارک است چون افراطی های این گروه در فکر و عمل اصول گرا نیستند و برداشتهای خاصی از مبانی اصول گرایی مانند ولایت فقیه و آزادی دارند
مخالفان علی مطهری مربایند!
* نشست مناظره اسدالله بادامچیان قائم مقام دبیرکل حزب موتلفه اسلامی و نماینده مجلس، مصطفی کواکبیان دبیرکل حزب مردم سالاری و عضو فراکسیون اقلیت مجلس و علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی عصر دیروز ( 29 آبان ماه 1390) در دانشکده مدیریت دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.
مطهری در بین سخنان خود اصولگرایان را این گونه قلمداد کرد که به گفته او عقل خود را تعطیل کردهاند که در این زمان کواکبیان خطاب به وی گفت من از حرفهای مطهری خجالت میکشم و مطهری در پاسخ گفت شما خجالت را هم شرمنده کردهاید.
همچنین مطهری در ادامه این مناظره خطاب به بادامچیان گفت که اصولگرایان، مربای سیاسی هستند که هر جا با مشکل روبرو میشوند، میگویند باید ببینیم نظر رهبری چیست و این موضع غلط است خود رهبری نیز نمیخواهند یک عده مربا دورش باشند!
بادامچیان در واکنش به این اظهارات توهین آمیز مطهری گفت: آقای مطهری که بنده افتخار شاگردی پدرشان را دارم، باید بگویم بهتر است که برای مردم احترام قائل شود. زمانی که وی از رئیس جمهور سؤال کرد، بنده جلوی کار ایشان را نگرفتم و گفتم سؤال حق نماینده و پاسخ حق رئیس جمهور است اما دیگرانی که با وی همراهی نکردند، باید گفت به نظر آقا این کار را انجام ندادند؟
وی ادامه داد: آقای مطهری باید به سایر نمایندهها احترام بگذارد و اگر آنها مصلحت نمیدانند، نباید بگوید یک عده مربا هستند، آیا این بحث درست است.
بادامچیان خطاب به دانشجویان گفت: آیا میتوان به مخالف خود گفت مربا؛ این حق ماست که طرز تفکری را قبول نداشته باشیم اما نمیتوان گفت مخالف من حق حرف زدن و بیان عقیده ندارد.
زمانیکه علی مطهری متوجه شد که بار دیگر افتضحاح جدیدی را به بار آورده است، در توضیح به کار بردن واژه " مربا" که مورد اعتراض بادامچیان و برخی حاضران واقع شده بود، گفت: منظور من مربای سیاسی بود!
کواکبیان در واکنش به این توهین مطهری به وی گفت: آقای مطهری اگر بیشتر توضیح بدی خراب تر میشود.
آیا ترانه "مربای سیاسی" علی مطهری را باید آخرین آلبوم اهانت ها و فحاشی های وی در سال 90 دانست یا اینکه علی مطهری در آستانه انتخابات چندین آلبوم جدید در این زمینه بیرون خواهند داد؟!
این ادعاهای مطهری بلافاصله در صدر اخبار رسانههای بیگانه و ضدانقلاب قرار گرفت و این رسانهها بخش برتر سایتهای خود را به پوشش این اظهارات مطهری اختصاص دادند.
بیبیسی فارسی رسانه وابسته به رژیم سلطنتی انگلیس خبر اول خود را به نطق علی مطهری اختصاص داد و با انتخاب تیتر "اعتراض علی مطهری به 'دخالت سپاه' در انتخابات مجلس نهم" نوشت: "علی مطهری، نماینده تهران در مجلس ایران با "مشهود دانستن" دخالت سپاه پاسداران در تعداد زیادی از حوزههای انتخابات مجلس گفت: "بسیاری از کاندیداهایی که چه در آن حوزه ها چه رای آوردند و چه رای نیاوردند این موضوع را تایید میکنند."
بیبیسی فارسی همچنین نوشت: "انتقادات این نماینده مجلس، در شرایطی مطرح میشود که در پی برگزاری مرحله اول انتخابات نهمین دوره مجلس ایران، عدهای از نمایندگان مجلس هشتم در نطقهای خود در صحن علنی به انتقاد از بروز "تخلف" در انتخابات پرداختهاند".
رادیو فردا رسانه سازمان جاسوسی آمریکا «CIA» نیز اظهارات علی مطهری را در اخبار برتر خود منتشر کرد و تیتری مشابه تیتر بیبیسی فارسی را برای این خبر انتخاب کرد.
رادیو فردا نوشت: "علی مطهری، نماینده مجلس شورای اسلامی، در نطق پیش از دستور روز یکشنبه خود سپاه پاسداران را متهم کرد که در انتخابات مجلس نهم دخالت کرده است و گفت که این دخالت، آفتی برای سپاه و نظام اسلامی است."
از سوی دیگر سایت رادیو کوچه وابسته به وزارت امور خارجه آمریکا با انتشار سخنان مطهری در جلسه امروز مجلس نوشت: علی مطهری، نماینده منتقد دولت در مجلس شورای اسلامی در نطق روز یکشنبه، 20 مه، خود در صحن علنی مجلس از دخالت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در برخی از حوزههای انتخابیه مجلس نهم خبر داده است.
همچنین رادیو زمانه رسانه وابسته سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی «موساد» در اقدامی مشابه سایتهای مذکور به پوشش کامل اظهارات علی مطهری پرداخت و از قول وی نوشت: "احمدینژاد و مشایی "تحریک جنسی" را آزاد کردهاند."
صحبتهای مطهری در آن ایام همچنین جزو موضوعات داغ سایت صهیونیستی بالاترین قرار گرفت و لینک مربوط به ادعاهای وی سومین لینک داغ این سایت صهیونیستی بود.
حال آیا علی مطهری با این همه اتهام متعدد و آقای قالیباف با اتهامات مطرح شده علیه وی از سوی دولت و همچنین شائبه هایی درباره سوء استفاده های انتخاباتی وی از اموال و امکانات شهرداری تهران در انتخابات مجلس نهم و همچنین انتخابات آتی ریاست جمهوری، محاکمه و مجازات خواهند شد؟
سعید قاسمی خطاب به صادق لاریجانی:
+ نوشته شده در یکشنبه نهم مهر 1391 ساعت 16:56 شماره پست: 1145
پشت ورق چه خبر است؟ / نسل ما برای عدالت ریش که هیچ، جان در طبق اخلاص می گذارد!
حاج سعید قاسمی، سردار جبهههای جنگ و عضو جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در یادداشتی به بررسی ابعاد بازگشت مهدی هاشمی و دستگیری فائزه هاشمی پرداخت و به سوژه لطیفی که این روزها پیرامون تراشیدن ریشش در صورت دستگیری فائزه هاشمی در گرفته است، پاسخ داد. متن این یادداشت به شرح است:
آه دل مظلوم
+ نوشته شده در یکشنبه نهم مهر 1391 ساعت 16:18 شماره پست: 1143
آمنه بهرامی با مراجعه دفتر دادستان کل کشور نسبت به آزادی پسر اسیدپاش اعتراض کرد.
تقدیر موسسه روایت سیره شهدا از کاریکاتور روزنامه شرق!
در روزهای اخیر کاریکاتوری از روزنامه شرق منتشر شد که در هفته دفاع مقدس، عده ای را به سبک رزمندگان دوران ایثار و شهادت نشان می داد که به جای بستن سربند بر پیشانی خود، چشمان یکدیگر را با آن می بستند! انتشار این کاریکاتور، موجی از خشم و نفرت بسیجیان و دلدادگان حریم شهادت را در پی داشت و باعث توقیف این روزی نامه گردید. موسسه روایت سیره شهدا بر خلاف منتقدان این نشریه، تقدیر از طراح کاریکاتور مذکور را بر خود لازم می شمارد؛ چه این که بر این باوراست کاریکاتور مورد اشاره، خواسته یا ناخواسته پرده از واقعیتی انکارناپذیر برداشته است!
ما بسیجی ها و مدعیان دفاع از ارزش ها، سال هاست که چشم خود را به روی برخی از حقایق جامعه بسته ایم. اگر چشممان باز بود کار به این جا نمی رسید که با یارانه های بیت المال، رنگین نامه هایی منتشر شود که انهدام باورهای اعتقادی مردم مظلوم و عدالت خواه کشورمان را دنبال نماید. اگر چشممان باز بود کار مولایمان به آن جا نمی رسید که بانگ غربت "أین عمار" سر بدهد. ما با دستان خود چشم و زبان و قلممان را بستیم و منفعلانه میدان را به سرسپردگان حاکمیت ثروت و شهوت واگذار نمودیم. اگر هشدارهای مکرر ولی امرمان را می شنیدیم و تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی و جنگ نرم دشمنان را جدی می گرفتیم وضع امروز عرصه فرهنگ و هنر کشورمان چنین نبود که اهل بصیرت در انزوا و مهجوریت قرار گرفته و فتنه گران دین فروش به یکه تازی های طغیانگرانه خود استمرار ببخشند.
ما چشمان خود را به روی غربت ارزش ها و احکام الهی بستیم و بخش هایی از فضای رسانه ای و تبلیغی کشورمان را به دستان پلید بدخواهانی سپردیم که با تمسخر دستاوردهای معنوی هزاران شهید گلگون کفن اسلام و انقلاب اسلامی، گام به گام به هجو و حذف باورهای مومنانه ملت ایران - که بزرگترین رمز پیروزی شان در تلاطم هجوم نظامی، اقتصادی و سیاسی اجانب بود - نزدیک شدند.
ما از کاریکاتوریست روزنامه غربگرای شرق سپاسگذاریم که یادمان آورد امروز رمز نجات و رستگاری ملت ما گشودن چشم بندهای سیاه تغافل است و پیمودن طریق ولایی بصیرت که استقامت بر مسیر دشوار آرمانگرایی و ظلم ستیزی، عزمی به استواری ایمان شهیدان و جهادی با سربندهای عاشورایی طلب می کند.
ما راویان و ارادتمندان فرهنگ جهاد و شهادت ضمن تجدید میثاق با کربلائیان نهضت خمینی، با امام و رهبر خود عهد می بندیم به تأسی از سیره سبکبالان کوی وصال و کبوتران حرم دلدادگی، عمل به منویات و مطالبات اندیشمندانه ولی امر خویش را سرلوحه امور خود قرار داده و در راستای تحقق آرمان های رفیع نهضت جهانی اسلام، همتی دوچندان پیشه سازیم.
نسأل الله منازل الشهدا
موسسه روایت سیره شهدا / قم
8/7/1391 سایت روایتگر
یادکردی از سه شهید مظلوم "صابرین"
+ نوشته شده در جمعه هفتم مهر 1391 ساعت 8:10 شماره پست: 1141
به گزارش رجانیوز، در آستانه عید سال جاری سه تن از غیورمردان سپاه علی ابن ابیطالب (علیه السلام) استان قم که برای نجات دیگر همرزمان خود به دل برف زده بودند، در نهایت مظلومیت در سنگر خود محبوس شدند و شهیدان محمد سلیمانی، روح الله شکارچی و سعید غلامی شهروز که سالها دوشادوش یکدیگر در مناطق عملیاتی مختلف کشور از سیستان و بلوچستان تا کردستان و ارتفاعات جاسوسان به پاسداری از مرز های ایران اسلامی پرداخته بودند، پس از ساعتها مبارزه با سرما به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
متاسفانه به علت تعطیلی پایان سال کشور آنگونه که باید و شاید رسانه های کشور به ماجرای این شهدای گرانقدر که اینگونه در نهایت مظلومیت به شهادت رسیدند، نپرداخته و اینک هفته دفاع مقدس بهانهای شد تا از این عزیزان که هنوز جهاد اکبر را رها نکرده اند، یادی شود.
نسأل الله منازل الشهدا
تصاویری از شهید مظلوم محمد سلیمانی
به تازگی سه تن از طلاب بسیجی شهرستان بروجرد که نسبت به سکوت مسئولان در قبال وضعیت بدحجابی دست به اعتراض زده بودند در اقدامی قاطع! از سوی دادگاه ویژه روحانیت به مجازاتی چون زندان٬ شلاق و تبعید محکوم شدند.
برخوردهای عجیب دادگاه ویژه روحانیت با طلاب بسیجی٬ مصادیق دیگری نیز دارد. نمونه تاریخی آن دستگیری حجت الاسلام جهانشاهی است که قصد داشت در حرکتی انفرادی به سمت تهران پیاده روی کرده و مسئولان قضایی را نسبت به تعلل در برخورد با زمین خواری های سیرجان هوشیار نماید. این روحانی عدالت خواه نیز به اتهام رفتار خلاف شئون روحانیت! به مجازات هایی چون دوسال زندان٬ تبعید و خلع لباس! محکوم شد.
حال جای این پرسش منطقی باقی است که آیا دادگاه ویژه روحانیت در قبال روحانی نماهایی که در فتنه های براندازانه در سال های ۷۸ و ۸۸ حضور علنی داشته و هم اکنون نیز در برخی دانشگاه ها و مدارس علمیه به نشر عقاید سیاه خود مشغولند نیز توانسته است با قاطعیت به صدور چنین احکامی اقدام نماید؟
یکی دیگر از طلاب بازداشت شده در بروجرد پیدا شد!
+ نوشته شده در جمعه هفتم مهر 1391 ساعت 0:29 شماره پست: 1139
وبلاگ "ما تا آخرین نفس ایستاده ایم" خبر داد:
حجت الاسلام رحمانی،از طلبه های عدالتخواه قمی که طی این مدت در انفرادی زندان اوین نگهداری می شد،به طور موقت آزاد شد.
دادیار دادگاه ویژه جرم این 9 طلبه را،اقدام علیه امنیت ملی و مجازات این افراد را 10 سال زندان اعلام کرد!!
آقایان!جرم فایزه هاشمی رفسنجانی ،خوردن ساندویج در خیابان وجرم مهدی هاشمی رفسنجانی نامعلو م است،اما جرم آمرین به معروف اقدام علیه ملی است
با عرض پوزش باید عرض کنیم آقایان یا سواد قانونی ندارند؟یا با حزب اللهی ها عناد دارند،یا ...
حضرات مسوول!اختلاسهای میلیاردی،رشوه های کلان،پولشویی،اخلال در نظام ارزی کشور،اخلال در تامین مایحتاج روز مره مردم،و.....چیز مهمی نیست ومسوولین هیچ عکس العمل موثری انجام ندادند!
مهدی هاشمی رفسنجانی 3سال است از کشور خارج شده ودر حال طراحی برای فتنه 92 است اما آقایان امنیتی به غیرتشان برنخورد که او را بازداشت کنند،اما این 9طلبه طاهرامفسد فی الارض هستندووجودشان برای این مملکت خیلی خطر ناک است که در بند اطلاعات زندان اوین به صورت انفرادی و با چشم بندنگهداری میشوند؟
http://hazratemasume.blogfa.com/والسلام
یکی از طلاب عدالتخواه بازداشت شده در بروجرد روز گذشته آزاد شد.
در روزهای گذشته طلاب عدالتخواه در قم با حضور در بیت مراجع عظام صدای مظلومیت طلاب بازداشت شده را که تا کنون در مکانی نامعلوم نگه داشته شده اند منعکس نمودند. مراجع بزرگوار تقلید ضمن ابراز تاثر از این گونه وقایع٬ آمادگی خود ا برای پیگیری این موضوع اعلام نمودند.
یکی از روش های طلاب بسیجی و عدالتخواه در قم که باعث سردرگمی برخی از دستگاه های امنیتی گردیده٬ حضور ناگهانی در مساجد سطح شهر و سخنرانی در جمع نمازگزاران به منظور روشنگری در خصوص رویکرد اشتباه متولیان قضایی و امنیتی در سرکوب طلاب عدالتخواه بوده که با استقبال خوبی از سوی مردم و طلاب مواجه گردیده است. نشریه الکترونیکی یالثارات نیز که صفحاتی را به دستگیری طلاب ناهی از منکر اختصاص داده در محلات مختلف شهر مقدس قم تکثیر و در میان مردم توزیع شده است. بر اساس شواهد موجود٬ طلاب عدالتخواه که از هتک حرمت حوزه علمیه به خشم آمده اند با تشکیل چند گروه و تقسیم وظایف٬ درصدد گسترش اعتراض خود به صحن مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها و حرم عبدالعظیم حسنی در ری و برخی مساجد مرکزی تهران هستند. این روند گویا تا آزادی کامل طلاب و روحانیون بازداشت شده در بروجرد و عذرخواهی رسمی مسئولان امر ادامه خواهد داشت.
فیلتر مطلبی از اشک آتش
+ نوشته شده در یکشنبه دوم مهر 1391 ساعت 5:53 شماره پست: 1137
"خداقوت٬ دادگاه ویژه روحانیت!" عنوان یک مطلب انتقادی بود که بدون توهین و افترا در چند سطر به مقایسه عمکرد دادگاه در قبال طلاب ولایی و معدود وحانیون فتنه گر می پرداخت. متاسفانه شب گذشته این مطلب به طور کامل از صفحه اول وبلاگ محو شد و حتی در قسمت مدیریت مطالب نیز به چشم نمی خورد.
وبسایت های قیام یاران ولایت، سولدوز نیوز و چند وبلاگ طلبه های بروجرد نیز به طور کامل فیلتر یا هک شده اند. مدیران برخی سایت های رسمی کشور نیز تهدید شده اند که اگر به جریان رفتار خلاف قانون با طلبه های بسیجی بپردازند و صدای این رسوایی را دربیاورند سایتشان هک خواهد شد. آن بنده های خدا هم از ترس٬ حتی خبر اولیه خود در خصوص حمله شبانه ماموران به حوزه علمیه بروجرد را حذف کردند.
ما که معلوم نیست تا کی بتوانیم حرف بزنیم اما شما سند مظلومیت بچه های حزب الله را به گوش همگان برسانید و کاری کنید تا نسل های بعد بدانند جمهوری اسلامی از کسانی لطمه خورد که از اسلام فقط ظاهر آن را شناختند و نتوانستند حریف طاغوت درون خود بشوند.
تاریخ بداند با قرائت جدید بخی صاحب منصبان از انقلاب٬ هر دشمن هرزه و وطن فروشی می تواند در این مملکت به راحتی حرف زده و اعتقادات مردم ا به سخره بگیرند اما بچه های حزب الله آدم های خطرناکی هستند که از دین مصلحتی بیزار بوده و نباید حق اظهار نظر داشته باشند.
فردا اگر جنگی شد همین بچه های پاپتی حزب الله رزمنده خط مقدمی و نیروهای روی مین انقلاب خواهند بود نه جماعت شکم گنده پشت میز نشین که باید دودستی بچسبد به میزش تا بادآورده را باد نبرد!
نمی خواهم شما را ناامید کنم. این قدر هم بی برنامه نیستیم. اوضاع چنین نخواهد ماند.
باور کنید بعضی مسائل کاملا اتفاقی است.
مثلا سال گذشته ناگهان ماموران وزارت بوق حمله کردند و طلبه سیرجانی و چند دانشجوی همراهش را در حرم عبدالعظیم حسنی دستگیر نموده و خیمه عدالتخواهی را برچیدند. به طور صد در صد اتفاقی همان روز قرار بود اکبر خان به زیارت حرم برود که البته هجوم بچه های حزب الله برنامه ها را برهم ریخت.
یک هفته پیش برادرها در نیمه شب به حوزه علیمه بروجرد حمله بردند و طلبه سیرجانی را به نقطه ای نامعلوم منتقل کردند تا حتی خانواده نگران او از حق طبیعی و حداقلی خانواده یک جنایتکار حرفه ای محروم بوده و از سرنوشت عزیز خود بی خبر بماند. بعد هم سایت هایی که این خبر را منتشر کردند تهدید به فیلترینگ اسلامی! شدند. به طور کاملا اتفاقی قرار است مهدی هاشمی به کشور برگردد و لابد مانند خواهرش بی رحمانه محاکمه شود!
جناب حاج آقا! دستگاه ضدانقلاب پروری تان را تعطیل کنید! من به عنوان طلبه ای که از نزدیک با حجت الاسلام جهانشاهی آشنا هستم همین الان امضا می دهم او طلبه ای شرور و آشوب گر، ضد ولایت فقیه، مدعی فرقه گرایی و حجتیه و فراماسون، دارای انحرافات عدیده اخلاقی، دزد، جاسوس سفارت افغانستان و ... می باشد. حالا خیالتان راحت شد؟ راستی همسر حاج آقا به دروغ مدعی است ماموران شما حرف هایی خلاف عفت را .... لااله الاالله!
جمع کن برادر من این جور و پلاست را! دستمال یزدی ات را می تکانی و با منطق فیلتر! نفس کش طلب می کنی؟ من به جنگ چکمه و عمامه اعتقادی ندارم. خودت داری ذهنیت درست می کنی. جمع کن برادر من! شما زورت زیاد است، برای ما دردسر درست نکن. جریان بعضی کله ها و بوی قرمه سبزی را که می دانی! آقای رئیس! آقای برادر! نصحیت برادرانه من را گوش کن. اصلا بیا یک معامله ای با هم می کنیم. شما ۹ طلبه بسیجی را آزاد کن ما هم به زمین و زمان شهادت می دهیم که شما زورت از همه ما بیشتر است. آن قدر زور داری که حتی می توانی معدود روحانیون فتنه گر سال۸۸ را با چشم غره نگاه کنی و بعد غیضت را سر طلبه های بسیجی خالی کنی! قبول؟! این قدری که برای بگیر و ببند و کنترل طلبه های ولایی وقت و هزینه صرف می کنید حواستان به خاوری و بازار ارز و سکه و... نبوده است. سوراخ دعا را گم کرده اید. جمع کن جور و پلاست را که داری یواش یواش می آیی روی مخ ما! آن قدر سیب زمینی نشده ایم که همسر جوان یک طلبه را ببرید و هر چه دلتان خواست بگوئید. فکر کردید کل مملکت یعنی میز شما و دیگر راهی برای پیگیری رفتارهای خلاف قانون و ضدشرعیتان وجود ندارد؟ عشق ما به آقا به خاطر ریش و شکمبه و میز شما نبوده که حالا با حماقت هایتان نم بکشد. بهار پیروزی نزدیک است و روسیاهی می ماند برای ذغال. چند رو دیگر می خواهید صبر کنید تا باز هم مسخره خاص و عام بشوید؟ بشمار یک، ...!
در منطقه عملیاتی فتحالمبین، وظیفه گردان ما این بود که یک خط به طول بیست کیلومتر را تحویل گرفته و مانع فعالیت گشتیها و یا حملات احتمالی دشمن بشویم.
به طور طبیعی، باید این منطقه را مینگذاری میکردیم؛ اما به دلیل کمبود امکانات و تجهیزات نظامی، این کار میسر نبوده و باید راه دیگری را انتخاب مینمودیم.
در نهایت، با ابتکار بعضی از رزمندگان، تعداد زیادی قوطی کنسرو را جمعآوری کرده و در داخل آنها سنگریزه ریختیم. قوطیهای کنسرو را با نخ و سیم تلفن به هم متصل کرده و حدود زیادی از خط را با این روش، پوشش دادیم.
هر وقت گشتیها و عوامل شناسایی دشمن میخواستند شبانه وارد محدوده ما بشوند با این سیمها و قوطیها برخورد کرده و سر و صدای بلندی برمیخاست که ما را متوجه حضور نیروهای عراقی مینمود.
راوی: مهدی کربلایی/ قم
یک شب از آغاز عملیات والفجر هشت، میگذشت. در نزدیکی پالایشگاه فاو، اتاقی را پیدا کردیم که حدود بیست متر مساحت داشت و از بتن ساخته شده بود.
قرار شد برویم چند ساعتی را استراحت کنیم. تعداد ما پنجاه نفر بود و در اتاق جا نمیشدیم. یکی از بچهها رفت به سنگری که در آن نزدیکی بود تا بعد از پاکسازی آن، سنگر را برای استراحت تعدادی از رزمندهها آماده کند.
او رفت و دقایقی بعد با هیجان و اضطراب برگشت. میگفت: آن سنگر جن دارد! جن مرا قلقلک داده...
بچهها که گویا منتظر چنین فرصتی بودند، هر یک شروع کردند به گوشه و کنایه زدن:
جن کجا بود برادر من! خستگی شب عملیات، خیالاتیات کرده...
آثار موج انفجار است!...
آن بنده خدا هر چه بر حرفش پافشاری میکرد، فایدهای نداشت و بیشتر با شوخی و خنده بچهها مواجه میشد.
صبح که شد، من به همراه سه نفر دیگر از رزمندهها به آن سنگر رفتیم. چشممان به سه عراقی افتاد که گوشهای از سنگر، چمباتمه زده بودند. آنها با این که در سنگرشان تعداد قابل توجهی، تیربار و کلاش و فشنگ و... داشتند، اما به خاطر ترسی که از نیروهای ایرانی در دلشان ایجاد شده بود، هیچ عکسالعملی نشان نداده و منتظر سرنوشت خود، نشسته بودند.
راوی: جواد خلف
کربلای چهار نزدیک بود. شبها به تمرین غواصی میپرداختیم. خوبی شب این بود که آب رود بالا میآمد و ردّ پای رزمندهها را در کنار ساحل از بین میبرد. ساعت حدود پنج صبح بود که سید حمیدرضا شادمانفر با نگرانی به طرفم آمد و گفت کلت منور را گم کرده است.
او از من خواست برویم و کنار رودخانه را بگردیم. من از پیدا کردن کلت ناامید بودم. گل و لای اطراف رودخانه، قطری در حدود سی سانتیمتر داشت و گشتن در آن مانند جست و جو کردن سوزن در انبار کاه میماند! حمیدرضا اصرار داشت هر طوری شده آن کلت را پیدا کند. میگفت امانت است.
من ناامیدانه، گوشهای نشستم. حمید، دلشکسته بود. گفت: صد صلوات برای سلامتی آقا امام زمان (عج) میفرستم، انشاءالله که پیدا میشود. من پیدا شدن آن را محال میدانستم. هنوز صلوات هفتم یا هشتم را نفرستاده بود. چشمش به قنداق کلت افتاد که به اندازه بند انگشت از زیر گل بیرون زده بود. باورکردنی نبود، اما اخلاص و دل پاک شهدایی چون سید حمیدرضا شادمانفر هم برای ما قابل درک نبود.
راوی: عباس کریمی/ قم
مادر صبر!
+ نوشته شده در پنجشنبه سی ام شهریور 1391 ساعت 17:34 شماره پست: 1132
پیکر مطهر شهید محمدجواد مثنوی را به شهر آورده بودند. با تعدادی از بچهها دورش حلقه زده بودیم و اشک میریختیم. گفتند: مادر شهید دارد میآید.
دستپاچه شدیم. حق مادر بود که بر جنازه فرزندش بیتابی کند و از خود بیخود شود. زنی هم همراه ما نبود که در صورت لزوم آن مادر را آرام کند. مانده بودیم چه کنیم.
پدر و مادر شهید از راه رسیدند. منتظر بودیم مادر فریاد بزند و گریه و زاری راه بیندازد، اما صحنه عجیبی دیدیم که هیچ وقت از خاطرمان محو نخواهد شد.
مادر، وقتی جنازه عزیز دلش را دید، بیتابی نکرد. حتی قطرهای اشک نریخت. دو شیشه گلاب را از دست همسرش گرفت و با دستان خود، پیکر فرزندش را شستشو داد. بعد خم شد و صورتش را بوسید.
راوی: محمدجواد شیروانی/ قم
بعد از عملیات کربلای پنج، در شلمچه عراق، مستقر شده بودیم. میدانستیم دیر یا زود پاتک عراقیها شروع میشود. برای همین برای ساخت سنگر، دست به کار شدیم.
جنازه سه عراقی در نزدیکی ما افتاده بود. جنازهها رو به شکم افتاده و خون زیرشان لخته شده بود.
با سرعت مشغول کار بودیم. در حین رفت و آمد، ناگهان متوجه تغییری در حالت یکی از کشتههای عراقی شدم. خوب که دقت کردم، دیدم برخلاف دفعه قبل که صورتش به طرف چپ بود، حالا صورتش به طرف راست است!
کنجکاو شدم. رفتم و به جنازهها نزدیک شدم و خوب به صورت آن جنازه خیره شدم. متوجه شدم به آرامی پلک زد. فهمیدم زنده است. سلاحم را آماده کردم و با صدای بلند فریاد زدم: بلند شو!
او فارسی را بلد نبود، اما فهمید که دستش رو شده است. دستانش را بالای سر گرفت و بلند شد. نفر دوم هم همین کار را کرد. سومی را با پا تکان دادم که دیدم نه، او واقعاً مرده است و خون او است که روی زمین پخش شده است.
این دو نفر، خودشان را روی زمین انداخته و به موشمردگی زده بودند تا شب در موقعیتی مناسب از مهلکه دور شوند؛ اما بخت با آنها یار نبود و به اسارت درآمدند.
راوی: مصطفی فرجی/ قم
رویایی که محقق شد
+ نوشته شده در پنجشنبه سی ام شهریور 1391 ساعت 17:25 شماره پست: 1130
محمدعلی، حال خوشی داشت. با روزهای قبل، فرق کرده بود. تازه نماز ظهر و عصر را خوانده بودیم. گفتم شاید از آثار نماز است!
کمی که راه رفتیم، سکوت را شکست و گفت: علی! میخواهم چیزی به تو بگویم، به شرطی که مسخرهام نکنی!
قبول کردم. گفت: دیشب خواب دیدم، شهید شدم و فرزندم را در آغوش گرفتم.
پریدم وسط حرفش و بیاعتنا به قولی که داده بودم با خنده گفتم: دیگر ادامه نده که ریا میشود! این را که شنید ناراحت شد.
چند روزی گذشت. شب عملیات کربلای یک رسید. بچهها از هم حلالیت میگرفتند و وداع میکردند. محمدعلی هم آمد با من خداحافظی کند. تا خواست صحبت کند، باز هم سر به سرش گذاشتم و گفتم: محمدعلی! نگو ریا میشود! این بار ناراحت نشد که هیچ، مثل من خندید. بعد اشک در چشمانش جمع شد و مرا در آغوش کشید.
صبح بعد از عملیات بود که ترکشهایی به پاهایم خورد و همراه مجروحان به عقب منتقل شدم. مرا به بیمارستان ایلام بردند. از آنجا به کرمانشاه و سپس به قم منتقل شدم. بعد از ترخیص از بیمارستان در منزل مشغول استراحت بودم که یکی از همرزمانم به عیادتم آمد. از اوضاع عملیات پرسیدم و او هم شروع کرد به تعریف از آنچه در کربلای یک گذشته بود. وقتی خبر شهادت محمدعلی دوستگان را داد، شوکه شدم. گفتم: محمدعلی هم شهید شد؟ چطور؟ گفت: همان شب عملیات به شهادت رسید. اسلحه قناسهاش را طوری بغل گرفته بود که انگار فرزندش را در آغوش کشیده است!
این را که گفت، یاد خوابی افتادم که محمدعلی برایم تعریف کرده بود. حال و هوای او نشان میداد که خدا دعوتش کرده است، اما من توجهی به این موضوع نداشتم.
راوی: علی یوسفپور محمدی / قم
- ۰ نظر
- ۱۹ مهر ۹۱ ، ۰۸:۰۵