اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

رفیق این شهید را می شناسید!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۰۵ ق.ظ

سرکار خانم معصومه حیدری، روز گذشته دیداری با همسر شهید حسن رجایی فر از شهدای اخیر خان طومان داشت و این خاطره کوتاه را از زبان ایشان به نگارش درآورد:

آنقدر با امام رضا.ع.رفیق بود که برای بار آخر ، شبی دور هم در خانه نشسته بودیم که ناگهان رو کرد به من و گفت :" اجازه می دید برم به رفیقم سر بزنم؟"

اول متوجه ی منظورش نشدم و با حالتی گفتم رفیقت؟!! و با تعجب گفتم کجا می خوای برید این وقت شب؟ لبخندی زد و گفت:" رفیقم دیگه!"

تازه متوجه ی منظورش شدم و دیگر حرفی برای گفتن نداشتم...

ساعت 23:30 سوار اتوبوس شد و صبح به مشهد رسید.بعد از عرض ارادت به محضر امام مهربانش حضرت علی بن موسی الرضا.ع. ،نماز ظهروعصر را در حرم آقا خواند و دوباره راهی شهر شد.

این کار همیشگی حسن آقا بود. می گفت :دلم برای ضریح امام رضا زود زود تنگ می شود....

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظرات  (۱)

چ قدددددددددددددر احساسی بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">