اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نظام پزشکی» ثبت شده است

شاید شما هم مقصر باشید

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۱ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۲۶ ق.ظ

زندان، عاقبت حمله به اورژانس ۱۱۵ | اورژانس پیش بیمارستانی استان اصفهان

 

هر از گاه خبری منتشر میشود پیرامون حمله و ضرب و شتم عوامل اورژانس. بعد هم هشدار و خط و نشان برای کسانی که به این عزیزان در حین خدمت تعرض میکنند.

خب چرا این اتفاق می افتد؟ کسی که برای کمک به خود یا بیمار همراهش درخواست آمبولانس و امدادگر نموده مرض دارد که جای تشکر و قدردانی سنگ بزند شیشه آمبولانس را بشکند و یا با نیروی اورژانس درگیر شود؟

البته شاید عده ای مرض داشته باشند یا به اعصابشان مسلط نباشد.

بی شک بسیاری از عناصر زحمت کش اورژانس هم انسانهایی خدوم و دلسوز و متعهد هستند.

اما بپذیرید که بعضی از کارکنان این مرکز امدادی که با جان و زندگی مردم سر و کار دارند ممکن است نیروهایی بی انگیزه و فاقد تعهد و دلسوزی باشند که درک درستی از حساسیت شغل خود ندارند. نظارت بر کارکنان اورژانس را افزایش دهید. مردم و کارکنان اورژانس را با حقوق خود بیشتر آشنا کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بازی با جان مردم در فقدان نظارت

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۳۵ ق.ظ

ماجرای فردی که صاحب ۴۰ داروخانه در تهران است

 

در ماجرای اپلیکیشن طاقچه کاشف به عمل آمد این نرم افزار عملا مجوزی برای فعالیت نداشته و معلوم نبود اگر کار به انتشار تصاویر کشف حجاب متصدیان آن نمی رسید اساسا برخوردی با آن صورت می گرفت یا نه. که البته در نهایت برخوردی هم صورت نگرفت.

چند سال پیش موسسه مالی اعتباری فرشته جیب ملت را زد. مردم که سر و صدا کردند بانک مرکزی اعلام کرد این موسسه اصلا مجوز فعالیت نداشته!

نگاه کنید شما را به خدا یک زیر پله ای در پاساژ بخواهد فندک پر کند مجوز نداشته باشد پلمپ میشود، وانتی ته محل بایستد پرتقال بفروشد جمعش می کنند دهها شعبه بانکی با تابلو و سر و صدا کل کشور بساط راه می اندازد بعد که پول مردم را خورد می گویند این اصلا مجوز نداشته است.

نظارت بر قیمت گذاری و ارائه کالاها هم همینطور است. اغلب برنجهای ده کیلویی که از فروشگاههای زنجیره ای میخرید حداقل پانصد الی هفتصد گرم کم دارند. می دانم دلتان پر است و حالا میخواهید کلی مثال دیگر ردیف کنید که فقدان نظارت چه خاطرات بدی را فروشگاهها و آموزشگاهها و امور خدماتی و درمانی و ادارات و ... برایتان رقم زده است اما یک لحظه صبر کنید. این خبر را بخوانید که نبود نظارت چه بر سر جان مردم می آورد:

معاون امور شعب انجمن داروسازان به روزنامه قدس خبر داده که فردی صاحب ۴۰ داروخانه در تهران است که قاچاق دارو می‌کند!

به گفته محمد خلیلی، معاون امور شعب انجمن داروسازان ایران در سال‌های اخیر علاوه بر خانواده بهایی که به‌تازگی از سوی وزارت اطلاعات اعلام شده، خانواده دیگری هم وجود دارد که با خرید بیش از ۴۰داروخانه در تهران، این داروخانه‌ها را در تملک خود دارند و داروخانه اسماً به نام داروساز است اما وی هیچ‌گونه قدرت نظارت بر داروخانه را ندارد و سرمایه‌گذار به‌راحتی بدون هیچ نگرانی، دور از چشم داروساز اقدام به فروش آزاد دارو و قاچاق آن می‌کند و هیچ نامی از خود به‌جا نمی‌گذارد. در چنین شرایطی علاوه بر تجاوز به حقوق مردم، اعتبار داروسازان کشور نیز زیرسؤال می‌رود.

خلیلی می‌گوید: هم اکنون داروسازانی هستند که خارج از کشور زندگی می‌کنند و مجوز داروخانه آن‌ها در تملک افراد غیرمتخصص است اما متأسفانه سازمان غذا و دارو و معاونت‌های دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور نظارت دقیقی بر این موضوع ندارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خط قرمز کانونهای قدرت!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۲، ۱۰:۴۸ ق.ظ

جزئیات خودکشی خانم روانشناس از زبان خودش

 

یک کارشناس ارشد روانشناس بالینی چهارشنبه 16 فروردین در شهر اردبیل به دلیل فشارهای محل کار و جابه جا شدن در پست دیگری، دست به خودکشی ناموفق می‌زند.

کسی که باید خود در بیمارستان سبلان تأمین اجتماعی اردبیل با مشاوره‌هایش حتی در کاهش آمار خودکشی کمک کند به جایی می‌رسد که با خوردن تعداد زیادی قرص فشار خون، اقدام به خودکشی می‌کند.

خودکشی امری مذموم و غیرقابل توجیه است که هم از نظر شرع و هم از نظر علم روانشناسی به عنوان یک آسیب بزرگ و حرام مورد نهی قرار گرفته است.

اینکه چرا این خانم روانشناس کارش به خودکشی رسید دلیلی از زبان وی نقل شده که هر چند اقدام او را توجیه نمیکند و نشانه ضعف شخصیت ایشان است اما نکته ای در خود دارد که خوب است بدان توجه شود.

خانم جاویدنیا در خصوص علت کار خود اینطور توضیح داده که از بازرسی آمده بودند برای تحقیق و او مطالبی را در خصوص یکی از مسئولان مافوق خود با مأمور مربوطه در میان نهاد. گزارش وی به اطلاع مسئول مافوق رسید و او نیز در انتقام از کار خانم روانشناس تصیمیم گرفت وی را با 22 سال سابقه کار به بخش پایین تری منتقل نموده و در سطح اپراتور مشغول به کار کند.

عرض کردم تصمیم خانم روانشناس برای خودکشی در واکنش به این اتفاق بد قابل توجیه نیست. اما میخواهم یک نکته را عرض کنم که چرا کسانی که تخلفات پیرامون خود را گزارش میدهند نباید احساس آرامش کنند؟ نتیجه این ناامنی برای گزارش گران تخلف و فساد جز توسعه دامنه فعالیتهای متخلفین چیز دیگری نخواهد بود.

چندی پیش جوانی بسیجی در بابل که اتفاقا او هم زیرمجموعه بهداشت و درمان است برایم تعریف کرد که موردی مالی را که از نظر او تخلف بوده صرفا از مجاری قانونی و نظارتی درون سازمانی برای بررسی بیشتر اطلاع داده که متأسفانه مبغوض مسئولان مافوق قرار گرفت و از قسمت اداری خود به بخش پذیرش آنهم صرفا برای شیفت شب منتقل شده است! جالب آنکه تغییر دولت هم تأثیری در رفع مشکل او نداشته و اتحاد نانوشته افراد ذی نفع باعث شد او همچنان از حق خود محروم بماند. گو اینکه مدیران و ذی نفعان تلاش دارند با تنبیه گزارشگران، درس عبرتی به سایر دلسوزان و منتقدان داده و راه اصلاح را برای همیشه مسدود نگاه دارند. سازمانهای بالا دستی نظارتی هم برای حمایت از گزارشگران فساد و تخلف هیچ برنامه روشنی ندارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به واقعیت نزدیک شویم

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۱، ۰۴:۱۱ ب.ظ

عکس/ شیوه عجیب اعتراض کادر درمان در فرانسه

 

ایرانیک تی وی/ وضعیت نابسامان بهداشت و درمان در فرانسه و کادر درمانی که جلوی بیمارستان دراز کشیدند،تا درباره فروپاشی بیمارستان هشدار دهند.

 

 

وضع بیمارستانها در ایران هم مطلوب نیست. بسیاری از پرستاران نسبت به شرایط استخدام خود گله دارند. بسیاری از بیماران هم نسبت به نحوه برخورد بعضی پزشکان شکایت دارند؛ اما اینطور نیست که همه جای دنیا گل و بلبل باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

معده های پولادین!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۸ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۳۸ ب.ظ

 

یک دسته کلید شامل هفت عدد کلید از معده مردی در بیمارستان 22 بهمن نیشابور خارج شد. حال این مرد خوب است و پس از یک روز به سلامت از بیمارستان مرخص شد.

هیچ توضیحی درباره اینکه چطور هفت عدد کلید به شکل پیوسته از حلق این مرد عبور کرده و به معده اش رسیده منتشر نشده است.

چشم نزنیم بنده خدا را، معده اش از جنس فولاد است. البته قوی تر از معده این مرد، شکم ها و معده هایی هستند که از میلیاردها تومان پول ناحق و حرام پر شده اند و هیچ پزشک جراحی هم توان استخراج آن را ندارد، مگر دست غیب انتقام الهی یا کرم های فربه و مورهای گزنده گورستان.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قلابی برای پزشک قلابی!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۴ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۵۴ ب.ظ

photo_2022-11-25_18-35-08_tjop.jpg

 

این خبر هم در نوع خودش جالب بود. یک بابایی با مدرک جعلی به عنوان پزشک در چند درمانگاه مشغول به فعالیت بود که شناسایی و دستگیر شد!

یک موقع کسی در فضای مجازی یا گوشه ای متروک مطلبی شخصی راه می اندازد و ادعا میکند که پزشک است یک حرفی است؛ اما اینجا یک پزشک قلابی با مدرک جعلی توانسته مدیریت چند درمانگاه را فریب داده، جواز فعالیت دریافت کند و خدا میداند تا روزی که شناسایی شود چه بلایی بر سر ملت در آورده است. درمانگاهها معمولا زیر نظر دانشگاههای پزشکی فعال هستند و با سازمان نظام پزشکی نیز در ارتباطند و به راحتی میتوانند پروانه یا همان جواز فعالیت پزشک را بر اساس کد ثبتی استعلام کنند.

شک ندارم مراحل گزینش و استخدام این پزشک قلابی هم با تسامح یا زد و بند همراه بوده که نیازمند بررسی است.

این یک مثال ساده از مساله خطرناک نفوذ است. خدا میداند چه افراد منافق و بی اعتقادی توانسته باشند با استفااده از ظاهر متشرع و ارتباط با ازمابهتران مسئولیتی فرهنگی را به چنگ آورده و با ایمان و اعتقاد مردم بازی  کنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسد به دست نمایندگان مردم شریف بابل در مجلس شورای اسلامی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۴۹ ب.ظ

imkv_photo_2020-08-04_21-45-10.jpg

 

مدیریت دانشگاه علوم پزشکی بابل بارها شاهد حواشی تأمل برانگیزی بوده که احساس می شود بعضی مسائل پشت پرده مانع از ورود قاطع مسئولان ذی ربط در نهادهای نظارتی و نیز نمایندگان محترم مجلسین به وقایع این دانشگاه گردیده است.

دور اول اوج گیری کرونا، بابل در سطح استان شاهد بیشترین تلفات ناشی از این ویروس هم در بین مردم و هم در میان کادر زحمت کش درمان بود که عناصر دخیل در این اتفاق تلخ مورد توجه رسانه های کشور نیز واقع گردید. با این وجود به دلایلی غیر موجّه و گاه عاطفی! توجه چندانی از سوی مسئولان محلی نسبت به این واقعه سیاه و قصور عوامل آن صورت نگرفت.

در هفته های اخیر نیز شاهد اعتراض جمعی از ایثارگران و دردمندان انقلابی شاغل در دانشگاه نسبت به سوءمدیریت های جاری بعضی مسئولان ذی ربط و تضییع حقوق کارکنان و مردم هستیم که به سطح رسانه های مجازی کشیده شد.

با توجه به خاستگاه انقلابی و مذهبی دو نماینده منتخب مردم شریف بابل و سلامت نفس و دلسوزی این دو عزیز انتظار می رود در فرصتی مغتنم، سخنان و مستندات و دغدغه های ایثارگران دانشگاه علوم پزشکی با دقت مورد بررسی قرار گرفته و با مدیران و معاونان ناکارآمد و منفعت طلب، بدون ملاحظه و بی اعتنا به بعضی تعاملات اداری و روابط سنتی منجر به رودربایستی، برخوردی جدی صورت بگیرد. 

لازم به ذکر است پرونده ای قضایی نیز درباره خرید بعضی اقلام غیراستاندارد پزشکی تشکیل گردیده که نیازمند مداقه بیشتر نمایندگان محترم در ارتباط با عناصر ذی نفع می باشد.

یادآور می شود هر دو نماینده فهیم و بسیجی شهرستان بابل که از خانواده معزز شهدا هستند در ایام انتخابات وعده برخورد قاطع با مسئولان و مدیران متخلف و ضعیف شهرستان را داده بودند که تا کنون محقق نشده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چه میزان از مرگ بیماران مربوط به مراحل درمان است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۴:۵۷ ب.ظ

ضمن احترام به جامعه پزشکی و زحمات پزشکان دلسوز، نمی شود اما اخبار مربوط به اشتباهات برخی پزشکان و تأثیر فاجعه بار آن در زندگی بیماران را نادیده گرفت.

در جریان سفر درمانی مرحوم آیت الله شاهرودی به آلمان، محدرضا باهنر علت انتقال وی به خارج را اشتباه یک پزشک داخلی در تشخیص بیماری و درآوردن کلیه آیت الله دانست. همان وقت بعضی از کاربران فضای مجازی اظهار داشتند که وقتی در حق یک مقام عالی رتبه کشور چنین اشتباه فاحشی صورت می گیرد خدا می داند برای مردم عادی و بی کس و کار چه اتفاقاتی در مراکز درمانی می افتد.

یادداشتی خواندم از یک پزشک که خودش را بیماری عادی معرفی کرد و نزد همکارانش رفت. او درباره ضعف مدیریت درمانی بعضی از همکارانش که ممکن است نقشی مهم در افزایش آمار تلفات بر اثر بیماری های قلبی در سطح کشور داشته باشد اظهار نگرانی کرد:


محمداحسان رحیمی‌نژاد، پزشک در روزنامه شرق نوشت: مدت کوتاهی است که دردی مبهم در قفسه سینه‌ام احساس می‌کنم. دردی که در یک صبح بهاری حین پیاده‌روی تشدید می‌شود و منِ کم‌توجه به سلامت خویشتن را به درمانگاهی شبانه‌روزی می‌کشاند.

حدود نیم‌ساعت از هفت گذشته است. پزشکی خداحافظی می‌کند و شیفت را به پزشک بعد تحویل می‌دهد. هیچ‌کس از همکاربودنمان اطلاعی ندارد. بعد از چند دقیقه انتظار، انسانی جاافتاده و موقر مرا به داخل اتاق فرامی‌خواند. احوالپرسی گرمی می‌کند. شرح حال می‌گیرد. کمی نگرانی در چهره‌اش پدیدار می‌شود.

فشار خونم را چک می‌کند و به پرستار روی برگه‌ای دستور می‌دهد که قند خونم را چک کند و نوار قلب بگیرد. پرستار محترمانه مرا راهنمایی می‌کند. حین گرفتن نوار قلب زیرچشمی به برگه تازه از تنور درآمده نگاه می‌کنم. تغییرات مختصری در بخشی از نوار قلب که مربوط به لید‌های سینه‌ای می‌شود، مشهود است. این تغییرات می‌تواند ناشی از گرفتگی عروق قلب باشد. لید‌ها هنوز به دست و پا و سینه‌ام وصل‌اند که پرستار برای نظرخواهی از پزشک اتاق را ترک می‌کند.

با یک عبارت «نگران نباش، چیزی نیست» قرص زیرزبانی نیتروگلیسرین برای من گذاشته و ناگهان ماسک اکسیژن روی دهانم نقش می‌بندد. می‌پرسم مگر نوار قلب مشکلی داشت؟ و پاسخ می‌دهد: «خیر. فقط کمی احتیاط است». پزشک بر بالینم حاضر می‌شود. از من درباره محل زندگی و همراه و وسیله نقلیه‌ام می‌پرسد. هیچ‌کدام را ندارم و از شهری دور به اینجا نقل مکان کرده‌ام. به من می‌گوید باید به بیمارستان اعزام شوی، اما اطمینان می‌دهد نوار قلب سالم بوده است.

با توجه به نداشتن وسیله نقلیه مرا با ماشین شخصی کارمند درمانگاه به بیمارستان می‌فرستد. روی نامه ارجاعی عبارت unstable angina نقش بسته است؛ به معنی یک درد قلبی که زمانی طولانی‌تر و ماهیتی متفاوت‌تر از درد‌های قبلی بیمار دارد و شاید به درمان‌های اولیه مانند قرص زیرزبانی پاسخ ندهد و در دسته‌بندی سندرم‌های حاد عروق کرونر قلب قرار می‌گیرد. (گاهی نوع‌دوستی و دلسوزی ما را به دردسر می‌اندازد. براساس یک تصمیم عاقلانه بهتر بود من در درمانگاه تحت نظر قرار می‌گرفتم و از یک خودرو مجهز به وسایل اولیه برای انتقال من استفاده می‌شد). در اورژانس بیمارستان مرکزی قلب این شهر به مسئول تریاژ تحویل داده می‌شوم. فشار خونم را می‌گیرد. نامه ارسالی را می‌خواند و بدون پرسیدن از داشتن یا نداشتن همراه، به من می‌گوید باید پرونده تشکیل دهم و سطح سه تریاژ را در پرونده‌ام ثبت می‌کند. (بیماران با درد قفسه سینه مشکوک به بیماری قلبی سطح ۲ تریاژ محسوب می‌شوند. سطح دو به معنی نیاز به مراقبت و درمان سریع‌تر است).

حالا داستان برایم از جنبه‌های اخلاقی و علمی جذاب‌تر می‌شود و دوست دارم یک ناظر بی‌طرف باشم. به باجه می‌روم و پرونده اورژانس تشکیل می‌دهم و خود را یک دیپلمه با شغل آزاد معرفی می‌کنم. (حرکت فیزیکی برای بیمار مشکوک قلبی ممکن است موجب تشدید آسیب به بافت قلب شود. ما در بیمارستان‌ها عملا تمهیدات مشخصی برای ارائه خدمت به افراد تنها نداریم و ممکن است ناخواسته باعث آسیب به بیماران شویم). بعد از تشکیل پرونده روی یک تخت خالی دراز می‌کشم. حدود نیم‌ساعت منتظر می‌مانم تا مسئول نوار قلب به ترتیب از تخت‌ها نوار قلب بگیرد و نوبت به من برسد. (زمان؛ زمان مهم‌ترین مسئله در بیماران قلبی است. هر چه بیشتر زمان را از دست بدهیم، بیماران را به ازدست‌دادن بخشی از بافت قلبی نزدیک‌تر کرده‌ایم). «نوار قلب دارم»، «نه باید مال اینجا باشه».

بدون هیچ حجاب فیزیکی و پیش از رؤیت نوار قلب قبلی توسط پزشک و گرفتن شرح حال دوباره از من، نوار قلب گرفته می‌شود (بدن بیمار باید همیشه مورد احترام ما باشد. چرا تخت‌های بیمارستان قلب که حتما در فرایند بستری بخشی از بدن بدون پوشش خواهد شد، نباید هیچ محافظ فیزیکی مثل پرده ساده یا پاروان داشته باشد؟؛ نوار قلب ظاهرا طبیعی است. حدود ۱۵ دقیقه منتظر می‌مانم و اولین پزشک با صدازدن نامم بر بالینم حاضر می‌شود. دستیار رشته قلب و عروق است. شرح حال من بر اساس دانش پزشکی شرح حالی است که به typical chest pain مشهور است. دردی مبهم با ماهیت فشارنده با ارجاع به دست که با تهوع و تعریق همراه و با فعالیت مرتبط است.

با توجه به تشدید اخیر این درد و متفاوت‌بودن نسبت به دفعات قبل که مرا وادار به مراجعه به پزشک کرده، این درد «آنژین ناپایدار» محسوب می‌شود. بخشی از شرح حال از من پرسیده نمی‌شود و بخشی به اشتباه ثبت می‌شود (شرح حال رکن اصلی در بررسی بیماری‌های قلبی است که مدیریت بیمار بر اساس آن شکل می‌گیرد. کاش برای شرح حال چک‌لیست داشتیم تا مواردی را از قلم نیندازیم). مجددا توسط یک پزشک متخصص ویزیت می‌شوم. یک قرص آسپرین و یک قرص کلوپیدوگرل برای من تجویز و مجددا از من بدون محافظت فیزیکی نوار قلب گرفته می‌شود. آزمایشی از من گرفته نمی‌شود (بر اساس پروتکل‌ها در بیمار مبتلا به unstable angina آنزیم‌های مربوط به بافت قلب نقش بسزایی در تصمیم‌گیری درباره نحوه مواجهه با بیمار دارند). با ذکر اینکه نوار قلب نرمال است، به درمانگاه برای بررسی‌های بیشتر ارجاع داده می‌شوم و کارت ویزیت مطب خصوصی متخصص برای مراجعه احتمالی بعدی به من داده می‌شود.

پرونده را شخصا می‌بندم و پس از تسویه‌حساب از بیمارستان خارج می‌شوم. حین خروج از بخش، در خنکای دلچسب بهار، به این فکر می‌کنم که چگونه بیماری‌های قلبی عروقی در صدر علل مرگ‌ومیر در ایران قرار گرفته‌اند؟ مسئولیت چه بخشی از این آمار بر عهده ماست؟ به اینکه ما در نظام سلامت، دلسوز، زحمتکش، ولی سهل‌انگاریم. چه میزان از سهل‌انگاری را می‌توان به کمبود نیروی انسانی یا مراجعات بیش از حد استاندارد یا سوءمدیریت نسبت داد؟ و چه میزان به اشتباهات شخصی پزشکان برمی‌گردد؟ به نظر می‌رسد در نظام سلامت به جزئیات توجهی نمی‌شود. جزئیاتی که می‌تواند باعث آسیب به بیماران شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا