نمی دانم کدام مشاور شهردار برای تقابل با منتقدین و مخالفین، این راهکار را در اختیار او قرار داد که با تشکیل تیم های چند لایه دفاع مجازی، فضایی خفقان آور را در سطح رسانه ها ایجاد نماید. برنامه تیم رسانه ای شهردار بر دو پایه استوار است. پایه نخست، پوشش غیرقابل وصف اقدامات شهردار است. اگر چه انعکاس خدمات هر مسئول و نهادی، یک اقدام بایسته و موثر در اعتماد سازی عمومی محسوب می شود؛ اما افراط در این ماجرا سبب شد که بعضی از شهروندان، اصل فعالیت های شهردار را هم اقدامی نمایشی بدانند.
پایه دوم کارکرد تیم های رسانه ای شهردار البته ضربه ای ناخواسته اما مهلک تر بر بدنه مسئولان شهرداری وارد آورد. در این طرح، عده ای انگار موظف شدند تا کوچک ترین صدایی از سوی منقدین شهرداری حتی اگر از سر دلسوزی و بی غرض باشد را در فضای مجازی خفه کرده و آماج حملات و بعضاً تخریب و تحریف قرار بدهند. این مسئله در ظاهر ثمربخش واقع شد و بسیاری از منتقدین شهردار از ترس هتک حریم و وهن شئون اجتماعی خود ترجیح داده اند نقد و نظرات خود را مکتوم نگاه دارند.
نکته ای که در این میان از سوی مشاورین خام و ماجراجوی شهردار مغفول ماند این مثال معروف بود که آب روان را نمی توان با ایجاد مانع از حرکت باز داشت. آب خروشان بالاخره مسیر حرکتش را پیدا خواهد کرد.
خبرهایی که از بابل و از سوی افراد مطلع به گوش می رسد نشان می دهد مجموعه منتقدین شهردار، اعم از مخالفین متعصب و منفعت گرا و یا کسانی که هدفشان از نقد صرفاً دلسوزی و لطف در حق شهردار بود، به خوبی همدیگر را پیدا کرده و در ائتلافی نانوشته و پنهان، دست به دست هم داده و در اقدامی قریب الوقوع، پایه های میز متزلزل شهرداری را ویران خواهند ساخت.
مجموعه ائتلافی منتقدان و مخالفان شهردار که به برکت ناپختگی و دافعه زائد الوصف تیم رسانه ای ایشان، مصداقی از جمع اضداد هستند، زیر و بم لایه های پنهان و شخصی مرتبط با چهار دهه اخیر زندگی او را بیرون کشیده و عن قریب در حرکتی هماهنگ، هجمه ای آسیب زا و احتمالاً جبران ناپذیر را متوجه وی خواهند ساخت.
من به عنوان کسی که شاید نخستین و تندترین حملات شدید رسانه ای را به شکل علنی بر ضد شهردار سابق آغاز کرده بودم و هنوز هم از منطق خود در این خصوص نادم نیستم به هیچ وجه تقابلی را از سوی او یا حامیانش جز چند تماس محترمانه انتقادی شاهد نبودم؛ اما به عنوان کسی که از ابتدا جزو حامیان تصدی جناب آقای بیژنی بر کرسی شهرداری بوده و البته باز هم از این تصمیم خویش پشیمان نیستم تنها به دلیل ایراد نقدی کوچک و خیرخواهانه آن هم فقط بر یکی از زیر مجموعه های نو رس، غیر متخصص و پرادعای شهرداری بارها از سوی همان تیم تخریبچی وابسته و جیره خور روابط عمومی، هدف حملاتی توفنده و کینه توزانه قرار گرفتم.
در نخستین روزهای روی کارآمدن جناب شهردار، چهار نامه در خصوص آسیب شناسی مدیریت شهری در بابل خطاب به ایشان نوشتم که نمی دانم به دستشان رسیده است یانه، اما تورّقی بر آن سطور گویای عمق امید این قلم به مدیریت جدید و مجرّب خدمات شهری می باشد.
خدا را شاهد می گیرم که از صمیم قلب، همواره دوست داشتم ظرفیت ها و توانمندی های شهردار جدید با اصلاح برخی ضعف های طبیعی و اجتناب ناپذیر، لااقل تا چند سال در خدمت مردم مظلوم و شریف دارلمومنین قرار داشته باشد؛ اما خبرهای درگوشی و البته موثق، حکایت از صف بندی ناپیدا و اتحادی مستحکم و هماهنگ برای غافلگیری و به اصطلاح ضربه فنی نمودن شهردارمان دارد.
کاش مشاوران جوان، بلندپرواز و هیجان طلب شهردار به جای اتخاذ شیوه ای دیکتاتوری، نابرابر و تخریبی در قبال منتقدین اجازه می دادند تا حرف ها و نقد و نظرات -حتی اگر میز بلا خیز بعضی زیردستان تازه به نان و نام رسیده را هدف قرار می داد- در فضایی آزاد و دوستانه و بزرگوارانه مطرح می گردید. کمترین خاصیت آزادی در حق انتقاد، علاوه بر تخلیه فکری یا روحی منتقدین و پرهیز از دشمن تراشی، می توانست جلوگیری از شکل گیری حرکت های پنهانی و جبهه گیری های مخفیانه باشد.
من الان شاید اولین نفری باشم که به طور رسمی، شمارش معکوس برای عزل و البته برخورد با شهردار بابل را اعلام می کنم؛ مگر آن که تقدیر، سرنوشت دیگری را رقم بزند. والعاقبة للمتقین