اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شکر نعمت» ثبت شده است

میل ها و میله ها

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۴ فروردين ۱۴۰۴، ۰۹:۵۶ ق.ظ

photo_2025-03-23_10-40-12_5l1.jpg

 

خدا پر و بال داده که پرواز کند اما حالا اسیر میل ما و میله های قفس شده است. امسال عید هم مثل عیدها و تابستانهای دیگر بعضی همسایه ها گل و گلدانشان را به ما سپرده اند بعضی ماهی هایشان را یکی هم این پرنده را که تا برگردد از او مراقبت کنیم. هر روز زل میزنم به میله های تنگ قفس و بال بال زدنهای این طوطی هلندی که تقلا میکند بلکه راهی به بیرون پیدا کند و بعد از دقایقی ناامید و خسته گوشه ای کز میکند. گاهی صدای پرنده ها که از درخت زیر خانه ما بلند میشود او هم به شوق می آید و سر و صدا راه می اندازد و خودش را می کوبد به میله ها. هنوز نمیتوانم بفهمم تماشای پرنده ای که از نعمت پریدن محروم شده و نگه داری او در قفس چه لذتی ممکن است داشته باشد. منتظرم ان شاءالله صاحبش که برگشت بلکه راضی اش کنم حتی اگر هزینه اش را بخواهد این پرنده زیبای تنها و پرجنب و جوش را در باغ پرندگان قم آزاد کند؛ توکل بر خدا. میل ما نباید میله حبس و تنگنا و محرومیت دیگران باشد. لذت و تفریح ما نباید حقی از دیگران سلب کرده و کامشان را تلخ سازد. کاش شادی خود را در شادی دیگران بجوییم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قدر دان باشیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۳، ۱۰:۴۲ ق.ظ

قوانین پایه ای طراحی لوگو

 

دیده اید بعضی آدمها به شأن و جایگاه و موقعیت و امکانی میرسند خودشان را باخته و ضایع می شوند؟

طرف ظرفیت بالا نشستن را ندارد، اندازه بزرگی و بزرگواری نیست، نمیتواند رابطه اش را با آدمهای خوب حفظ کند، با طلبکاری با منّت با کبر و ریا و... به خوشبختی لگد می اندازد، جنبه شهرت را ندارد، ظرفیت علم را ندارد و جفا می کند ...

بزرگی آدمها به نسبتها و ژستها و تعاریف و پستها و مدارج و مدارک نیست. چه بسیار آدمهایی که نعمات خدا و بهره های دنیا برایشان سمّ است و با دست خود کاری می کنند که با همین امتیازاتی که در اختیار دارند بیشتر زمین خورده و طرد و منفور شده و دنیا و آخرتشان را ببازند. بعضی آدمها به ظاهر چیزی ندارند ولی چقدر بزرگ و دوست داشتنی هستند.

بزرگ شدن و بزرگ ماندن، جنبه می خواهد. آدم باید قدر و ظرفیت خودش را بالا ببرد تا وجودش گنجایش بهره مندی از مواهب عالم را داشته باشد. تقدیرمان را خودمان رقم می زنیم، خدا فقط آنچه را که خواسته و برگزیده ایم امضا می زند. حقیقت شب قدر را کسی درک می نماید که اراده کند ظرفیت وجودش را برای پذیرش حق و ملزومات آن بالا ببرد و به ورطه ظلم و جفا به خودش و خدا و خلق خدا نیفتد. چنین آدمی به خدا نزدیک میشود و آنچه از مواهب مادی و معنوی عالم که خیرش در آن نهفته باشد را به دست خواهد آورد. عاقبت به خیری به راهی بستگی دارد که انتخاب می کنیم. قدر موقعیتهای کوچک را بدانیم وخودمان را نبازیم به موقعیت های بزرگ هم دست خواهیم یافت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دو خبر از قم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، ۰۳:۱۵ ب.ظ

مشرق نیوز - عکس/ معماری بی‌نظیر بازار قم

 

دیروز شهردار قم بالاخره برکنار شد. دیروز رسانه ها به طور رسمی خبر کشف معدن لتیوم را در قم به خصوص منطقه دریاچه نمک اعلام کردند.

این دو خبر چه ربطی به هم دارند؟ هیچی! هر کدام برای خودشان خبری مستقل اما مهم هستند.

جناب دکتر سقائیان نژاد شهردار اسبق اصفهان که با اعمال نفوذ تیم لاریجانی در زمان ریاست او بر مجلس به شهرداری قم منصوب شده بود آنقدر برای خودش یال و کوپال و عده و عده داشت که شوراهای شهر در تمام این سالها تبدیل به جمع و تشکلی در قالب ماشین امضای شهردار شده بود. من خودم واقعا دیگر رغبتی برای شرکت در انتخابات شوراهای شهر قم نداشتم و این نهاد را کاملا بی خاصیت و صوری می دانستم. بالاخره اما با اصرار و مداومت تعدادی از اعضای شورا به رغم مخالفتها و مانع تراشی های بعضی کانون های قدرت، دیروز شهردار قم عزل شد و البته امید آن می رود مهندسی جوان و تازه نفس و خلاق و پر انگیزه برای تصدی امور بلدیه قم انتخاب شود.

این که قم یکی از مخازن و منابع و معادن اصلی لتیوم در کشور و احتمالا جهان است را مدتی قبل از زبان مسئولی در قالب بحثی خصوصی شنیدم و اساس فرضیه تصاعد گرما از زمین قم که از قدیم به رنجش و دشواری زندگی در تابستانهای این شهر می انجامید به وجود این ذخیره فلزی گرانبها بر می گردد.

شاید ندانید قم چاه نفت هم دارد و البته بعضی معادن غنی دیگر. در جریان غائله مهسا در وبلاگ نوشتم که روند امور کشور از نظر فرهنگی به گونه ای رقم خواهد خورد که روزی قم پایتخت ایران می شود. البته همین الان هم قم با تکمیل شهرک شکوهیه و تهران با شهر آفتاب و شهر فرودگاهی امام خمینی ره عملا به همدیگر نزدیک شده و بالاخره متصل خواهند شد. قم یکی از بالاترین گردش های مالی را در عرصه بانکداری به خود اختصاص داده و گمرگ پر رونقی هم دارد. شهرکهای صنعتی قم در کشور ممتاز هستند. صنایع دستی قم به خصوص فرش ابریشم در کشور نمونه ندارد. دام شهر در حاشیه قم به تنهایی توان تأمین مایحتاج پروتئینی کشور را داراست اگر کمی بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. قم به نسبت ظرفیتی که برای درخشش در امور معنوی و سیاسی و اقتصاد و تولید کشور دارد رشد و پیشرفت نداشته و با اینکه اغلب مسئولان عالی مملکت چند سالی هم تجربه زندگی در این دیار مقدس را داشته و یا مشکلات آن آشنا هستند اما آنگونه که باید مورد توجه نبوده و به آنچه از نظر آبادانی و رفع مشکلات مستحق است دست نیافته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پای دل

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۹ بهمن ۱۴۰۳، ۰۹:۳۱ ق.ظ

پوستر/کاش پای دل ما هم به نوایی برسد

 

در خانه پدرش زندگی می کند، مغازه اش اجاره ای است. درآمدش همین حقوق روزانه حاصل از کار پیرایشگری است. ماشینی قدیمی دارد که خرج می تراشد. فراخوان کمک به جنگ زدگان فلسطین و لبنان که داده شد، همسرش گردنبد و دخترش گوشواره طلا را بردند و هدیه دادند.

دلش هوای کربلا داشت. سفری ارزان قیمت برایش فراهم شد؛ اما باز هم پولش برای زیارت خانوادگی کافی نبود. گفت: آخر شب، مشتری داشتم و بعدش باید می رفتم خانه. طرف تازه از کربلا آمده بود. گفتم: من هم ان شاءالله به زودی می روم. حرف دیگری نزدم. گفت: چه خوب!

موقع رفتن، هزینه سلمانی را با کارتخوان کشید. بعد یک اسکناس هم گذاشت توی جیبم گفت: خرج سفر. سوار ماشین که شدم از سر کنجکاوی، پولی که داده بود را از جیبم در آوردم و نگاه کردم. یک اسکناس صد دلاری بود؛ درست به همان میزان که کم داشتم.

یادش آوردم یک بار جمله ای را به من گفته بود: اهل بیت هیچ وقت زیر دِین کسی باقی نمی مانند. مطمئنم همه پولهایی که برای خدا داد جبران می شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهیدان را شهیدان می شناسند

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۶ بهمن ۱۴۰۳، ۱۱:۲۱ ق.ظ

مهریه منحصر به فرد همسر شهید باکری چه بود؟/ شهید مهدی باکری نماد غیرت  آذربایجان - تبریز یازار

 

مهدی باکری را که می شناسید، حتما خاطراتش را هم خوانده اید. اخلاص و معنویت وتواضع و گذشت این بشر کم نظیر است. چقدر به خاطر خدا کار کرد، زحمت کشید و سختی دید. چقدر به خاطر خدا از حق و امتیاز خود گذشت، چقدر به خاطر خدا طعم تلخی و زخم طعنه چشید. در راه خدا همه زندگی اش را هم داد اما در وصیتنامه اش نوشت: "ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. میترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب العفو، خدایا نمیرم در حالی که از من راضی نباشی. ای وای که سیه روی خواهم بود."

بعدش یک عبارت عجیبی درباره خدا دارد: "خون باید می شد و در رگهایم جریان می یافت و سلول هایم یا رب یا رب می گفت."

روحانی شهید شیخ فضل الله محلاتی درباره این کلمات مهدی باکری عبارتی دارد که خواندنی و تکان دهنده است: "این جمله خیلی خیلی معرفت می خواهد. این ثارالله که به امام حسین علیه السلام تعبیر می کنند، یعنی خون حسین رنگ توحید گرفته است. بنابراین بازو می شود یدالله، چشم انسان می شود عین الله. با چشم خدا جز خدا در جهان نمی بیند..."

برگرفته از "داستان یک مرد" ویژه نامه بزرگداشت سالگرد شهادت فرمانده لشکر 31 عاشورا/ اسفندماه 83

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انقلاب تراز و دولت ناتراز

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۴ بهمن ۱۴۰۳، ۰۶:۰۷ ب.ظ

تولد ۴۵ سالگی انقلاب اسلامی مبارک - خبرگزاری سلامت

 

جشن 46 سالگی پیروزی انقلاب اسلامی به کوری چشم دشمنان با حضور گسترده مردم برگزار شد.

گرانی بیداد می کند، برق خانه ها قطع می شود، دولت ناتراز است، مملکت را تعطیل کرده اند، فساد هست، شکاف طبقاتی هست، فقر هست خیلی کارهای بزرگی در این دهه ها انجام شد اما آنچه در حق و شأن مردم است آنگونه که باید اتفاق نیفتاد.

مردم از انقلاب پشیمان نیستند اما درباره عملکرد نظام دیوانسالار حرفها دارند. مردم در بهمن امسال هم از امتحانی بزرگ و سخت سربلند بیرون آمدند اما مسئولان شکم گنده یقه سفید نجومی بگیر و باندباز را خدا آن دنیا بابت جفاهایی که در حق مستضعفین کردند چوب خواهد زد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا ممکن است ایران سوریه شود؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ بهمن ۱۴۰۳، ۰۷:۳۸ ق.ظ

زنگ خطری برای بی‌انگیزگی در جوانان ایرانی - ایرنا زندگی

 

ایران فعلا با وضعیتی که سوریه دچار آن شد فاصله دارد اما فرض محال که محال نیست.

ماه های آخر عمر دولت اسد را نگاه کنید. آنچه موج سقوط فوری و ناگهانی دولت اسد را دامن زد اگر چه پیشینه ای طولانی دارد اما میتوان در دو محور خلاصه کرد:

یک- اتحاد فکری معارضین و اصلاح رویکردهای افراطی و به رسمیت شناختن همه فروع و نحله های سیاسی و مذهبی (ولو به ظاهر) که منجر به اعتدال و یکپارچگی آنها گردید؛

دو- بی رغبتی و فقدان انگیزه در نیروهای مدافع دولت

فرض کنید در بلند مدت، گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی به یک خرد جمعی رسیده و از تشتت درون گفتمانی دست برداشته و با عقل و درایت بیشتری به وحدت رویه دست پیدا کنند و به عقاید متدینین نیز احترام بگذارند.

مدافعان نظام چه کسانی هستند؟ یک مشت نیروهای اعتقادی و مومن که در جنگ و بازسازی، سیل و زلزله و سرکوب شورش و دفاع از حرم و... همواره بی هیچ چشمداشتی در خطوط مقدم حضور داشته و هزینه های سنگینی داده اند.

اگر این طیف به مرور زمان با این ابهام مواجه شوند که دقیقا در حال دفاع از چه چیزی هستند و چند درصد از شعارها و آرمانها و عقایدشان از سوی مسئولین اجرا و مهم تلقی می گردد؟ تغییر حاکمیت چه تفاوتی برایشان خواهد داشت؟ و... در دفاع از نظام در مقابل دشمن داخلی دچار تردید خواهند شد.

عقلای نظام باید از تو سری زدن به نیروهای انقلابی پرهیز نمایند. ظرفیت خود را نسبت به تحمل آمران به معروف و ناهیان از منکر به خصوص در حوزه مسئولان، بالا ببرند. معامله بر سر ارزشها برای بقای بیشتر میز و منصب، حکم موریانه ای را دارد که پایه های ثبات نظام را سست می سازد. برخورد با دانه درشتهای متهم اقتصادی – از زنگنه و جهانگیری و فریدون تا مصطفی نیاز و عبدالله عبدی و مهدی عبوری و...- رفع تبعیض و بی عدالتی، مقابله با شکاف طبقاتی، دفاع از حریم حجاب و عفاف، زدودن فقر و محرومیت و دیگر موانع رفاه و معیشت و عدالت، مقابله با فساد اداری و رانت و ... اگر مورد اهتمام ارکان نظام قرار نگیرد منجر به گسترش بی اعتمادی در پابرهنگان نظام به عنوان ولی نعمتان انقلاب گردیده و هسته مقاوم و مدافع جمهوریت و اسلامیت کشور را رنجور و پراکنده و بی انگیزه خواهد ساخت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باران

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۴ دی ۱۴۰۳، ۱۰:۱۸ ق.ظ

سمنان| بارش باران در استان سمنان تا 72 ساعت آینده ادامه دارد - تسنیم

 

در را باز کرده ام تا باران را ببینم و صدای آن را بشنوم حالا که خدا درهای رحمتش را به روی ما گشوده و نگاه پرمهرش را به ما دوخته.

باران دانه های تسبیح آسمان است که بر زمین فرو می ریزد؛ آنگونه که قطرات تسبیح یاد خدا از زمین به آسمان می بارد.

باران غبار آسمان را می شوید، سیاهی زمین را می زداید، چونان اشکهایی که چشم را شست و شو می دهد.

برای همین است که می گویند وقت باران، فرصت دعاست؛ مثل آن که دلش می شکند و حجاب قلبش فرو ریخته و ... حاجتش رواست.

تو مقدّسی ای باران، شمّه ای از تنزّه ذات اقدس حق. خدا پاک است و پاکیزه می سازد؛ باران هم. اگر چرک و کثافت را با مقداری باران مخلوط کنیم پسندیده نخواهد شد. خدای دلهای مشرک و منافق هم دوست داشتنی نیست. خدا که هست غیر او معنایی ندارد. باران که هست کدورت جایی ندارد.

عشق، مُعرَّب اشک است. هر جا عشق هست اشک هم هست، هر جا اشک هست نشان عشق پیداست. ذات هر دو یکی است. آسمان روی دیگر سکه خلقت است. این روی سکه، زمین است. زمینی ها همه آسمانی اند حتی اگر غافل باشند. باران، زنگ بیداری و یادآوری است. ریسمان اتصال با منشأ هستی است. یعنی تا قیامت نشده به یاد بیاور کی و کِی و کجایی، قرار بود کجا باشی، قرار است کجا بروی؟ دل پر تپش هستی می گرید در فراق دوستان جدا افتاده و جا مانده اش، چنان که می گریند آسمانیان زمین در غم دوری از منزل سماواتی خویش. باران و دعا، نخ های ارتباطی میان عوالم ماده و ملکوتند. آسمان و زمین آخرش به هم رسیده و یکی می شوند. وعده الهی بر حق است. قیامت برای دلدادگان کوی وصال که خوفناک نیست. آن که حقیقت را می جوید منتظر قیامت است. منتظر روزی است که همه چیز سر جای اولش قرار بگیرد. همه به اصل خویش بازگشته و روح واحد شوند. آن که رنگ خدا بود و خدایی زیست، به خدا برسد و خدا شود. خدا مرکّب نیست؛ اما ما و همه خلقت، ذرّات وجود او هستیم به تشبیه. باران فرصت نگریستن به آخرت است، ترانه بازگشت به حقیقت. باران را ببین و صدایش را بشنو و خدا را شکر کن که این اذان رسای طبیعت، نماز توحید و معاد را دوباره در گوشَت زمزمه می کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شارع الامین

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۵ دی ۱۴۰۳، ۰۶:۱۵ ق.ظ

دانلود و خرید کتاب اجاره نشین خیابان الامین علی‌اصغر عزتی پاک

 

عجب کتابی بود. خیلی عشق کردم. "اجاره نشین خیابان الامین" را اصلا یادم نیست چطور تهیه کردم و یا به دستم رسید. یحتمل اهدایی یکی از دوستان است که در قفسه شلوغ کتابخانه شخصی ام از نگاه و فرصت مطالعه دور ماند. ماجرای جذابی داشت. بی شک این چند روز که به امید خدا می روم بابل به رفقای خوبم معرفی خواهم کرد. کاش این کتاب دست همه برسد. کاش به زبانهای مختلف ترجمه شود. داستانی واقعی و بدون پردازش بی جا اما جذاب و آموزنده که در دل ماجراهایش جریان شناسی فتنه در سوریه را هم به همراه دارد. "جمال فیض اللهی" راوی شیرین گفتار کتاب، جمال و تجلی فیض الهی بر قلوب بندگان حقیقی معبود است. فدای دردانه اباعبدالله که دست این مرد کم ایمان و شکاک را گرفت و تا عالی ترین سطوح عبودیت و اخلاص ارتقا بخشید. امتی که رقیه دارد، زینب دارد، فاطمه دارد و علی و ... غنی و سعادتمند و پیروز است. یاد شعر آن پیرمرد هندی افتادم که یک به یک تسلیحات مدرن و پیشرفته ابرقدرتها را نام می برد و در وصف قدرت و عطمتشان شعر سرود؛ اما تهش گفت چه غم که ما هم رقیه سه ساله را داریم.

خدا نصیبم کند جمال فیض اللهی را از نزدیک ببینم. خدا نصیبم کند زیارت دختر رسول الله روزی مستمرم باشد.

هر ملتی به جایی رسید از ناحیه فرهنگ بود هر ملتی شکست خورد از ناحیه فرهنگ بود. متولیان حکومت اگر می خواهند کشورشان سوریه نشود باید به مسأله فرهنگ بیشترین اهمیت را بدهند. البته این موضوع به معنای غفلت از اقتصاد و سیاست و ... نیست. درد آنجاست که از فرهنگ و اقتصاد و سیاست و ... یکجا غفلت شود. اگر مرزبانان یک کشور خائن و غافل باشند آن کشور متلاشی خواهد شد خواه مرز جغرافیایی باشد یا مرز فرهنگی و اعتقادی. ضربه زدن به هسته سخت و بدنه نیروهای مومن یک نظام از طریق شایعه و تخریب رسانه ای و برخورد قضایی و امنیتی و ایجاد انزوا و... و میدان دادن به عناصر لاابالی بی انگیزه، مهر سقوط هر حاکمیتی خواهد بود. 

ملتهای اسلامی با هر نژاد و مذهبی باید بدانند و بفهمند غرب دشمن مشترک همه آنهاست و دسیسه هایش تمامی ندارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سلام، باران!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۰۸ ب.ظ

سرما و باران در راه تهران - ایسنا

 

گفته اند شادی های خود را با دیگران قسمت کنید. حالا که دستهای سخاوت آسمان به روی ما گشوده شده و قطرات رحمت حق به روی مان باریدن گرفته، به یاد دوستان خود باشیم. برای همه مردم دعا کنیم. وقت اجابت است و فرصت قرب و شوق و عشق بازی با خداست. خدا دل ما را شاد کرد، بندگانش ان شاءالله دلش را شاد کنند. خیر ببینی ای خدا! 

کسی شرمنده مردم نشود، کسی مقروض و بدهکار نماند، بیمارها شفا بگیرند، دلهای شکسته تسکین بیابند، مجردها و عزب قلی های وحشی، اهلی شوند، حاجتهای مشروع، روا شود. مردم فلسطین و لبنان را خدا از شرّ دشمنان نجات دهد. خدا ظهور صاحب ما را برساند. الحمدلله بابت باران، بابت لطف حضرت حق، بابت آرامش این موسیقی طرب انگیز عالم خلقت. الحمدلله که خدا هنوز ما را می بیند، بدان امید که ما هم او را ببینیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما وارث خون سربداران هستیم

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۰۴ ب.ظ

زندگی اهل‌بیت(ع) گنجینه‌ای برای همه هنرمندان است - آرمان هیأت

 

دیدید آن زن کوخ نشین در جنوب تهران را که با ارزشترین دارایی اش حلقه ای طلا بود همان را هم هدیه داد برای مبارزه با اسرائیل؟ استاد دانشگاه تبریز که جانباز بود خانه اش را تقدیم کرد گفت همان احساس خوشی را دارم که موقع قطع شدن پایم در جبهه و تقدیمش به حضرت دوست داشتم. کاسب بسیجی بابلی که پیکان وانتش را هدیه داد گفت حالا که نمیتوانم جانم را تقدیم کنم همین باشد پیشکش آستان حق. مادر شهید گفت پسرم فدای رهبر، مرگ بر اسرئیل. پدر شهید در رامهرمز رفت پشت تریبون گفت رهبرم ما ایستاده ایم تا تو جهان اسلام را رهبری کنی. در مبارزه با اسرائیل کوتاه نخواهیم آمد.

اینها را در تاریخ ثبت کنید. همینها انقلاب کردند، جنگ را هم همین قشر جلو بردند. فتنه ها را همین ها کور کردند. خانه و زندگی سید روح الله عجمیان را ببینید. جمهوری اسلامی قدر این نیروها را بداند. بداند اعتقاد پاک این بچه هاست که پشتوانه گام اول و دوم انقلاب بوده و هست. مسئولین ما از اعتقاد و سلوک مومنانه فاصله نگیرند. کسی سر آرمانها معامله نکند. ما به حول و قوه الهی اسرائیل غاصب را شکست میدهیم. به اذن خدا و با تکیه بر قدرت او درنده ترین و خون آشام ترین حیوانهای انسان نما را سر جای شان خواهیم نشاند. ثامن الائمه و طریق القدس تا والفجر هشت و بوسنی و نخجوان و دمشق و... را با همین تفکر و منش، پیش بردیم. در حیاتی ترین نقطه تاریخ قرار داریم. به فضل خدا برای نبرد بزرگ آماده میشویم. همه شهدا آرزوی دیدن این روزها را داشتند. انسان با شرافت و عزت و غیرت است که انسان شناخته میشود. عاشورا هم دوباره تکرار شود می ارزد بساط یزیدیان در هم بپیچید. یک عمر خواندیم سلم لمن سالمکم حرب لمن حاربکم. اشک ریختیم یا لیتنا کنا معکم... الان وقتش رسیده. کربلا ما را فرا میخواند. این تیغ تیز و این قفای گردن من؛ جانا ز سرخی کن کفن پیراهن من. بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به سلامتی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۳ مهر ۱۴۰۳، ۰۸:۲۴ ق.ظ

سلامتى بهترین نعمت است. | شبکه سلامت

 

برق های مسجد خاموش بود. مداح داشت روضه شب شهادت حضرت معصومه را میخواند. در این فکر بودم یکی از بالاترین نعمتهایی که خدا به من داده همجواری با حرم کریمه اهل بیت است. از این بابت باید همیشه شکرگذار باشم. یک زیارت که می روم انگار چند سال جوان تر می شوم. سر حال می آیم و دلم سبک می شود.

وسطهای سینه زنی، پیرمردی از جلوی شبستان به سمت در خروجی مسجد حرکت کرد. قدش خمیده بود و پیراهن مشکی به تن داشت اما سفیدی موهای بلند سرش توی چشم می آمد. چند قدم آمد یکهو نشست. خلاف جهت بقیه هم نشست. معلوم بود مجبور شده است بنشیند. راه رفتن برایش دشوار است. بلند شد چند قدم دیگر رفت و باز نشست. از صف جدا شدم و رفتم طرفش. سرم را خم کردم و زیر گوشش البته با صدایی که بتواند از میان همهمه جمعیت و جیغ بلندگو بشنود پرسیدم: کمک میخوای حاج آقا؟ دستت رو بگیرم؟ رو کول من میای؟ خندید. گفت: نه چیزی نیست میرم خودم، گاهی پام میگیره خوب میشه... بلند شد و خمیده و آرام رفت.

پیش خودم گفتم یکی از بالاترین نعمتهای خدا سلامتی است. چه کسی قدرش را می داند جز انسان ضعیف و بیمار؟ آدم سالم باشد بتواند از نعمت زیارت و عبادت بیشتر لذت ببرد. باید خدا را همیشه بابت این لطف بزرگ و نادیده شاکر بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جنون و شجاعت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۳ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۴۳ ق.ظ

بازدید حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب از غرفه پژوهشگاه فرهنگ و  اندیشه اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

 

اسرائیل با انجام چند عملیات وحشیانه در غزه و بیروت و سوریه و یمن و تهران حکم همان لات مجنونی را دارد که مست میکرد می آمد در مدرسه فیضیه کنار حوض می ایستاد رجز میخواند و بد دهنی میکرد. امام جوان رفت رو به رویش ایستاد سیلی محکمی زد که به زمین افتاد و راهش را کشید و رفت.

حضور میدانی آقا در نمازجمعه امروز به رغم هزاران تهدید رسانه ای و تبلیغاتی دشمن و نیز سفر وزیر امور خارجه به لبنان به رغم منع اسرائیل از فرود پروازهای ایران، مکمل شجاعت تاریخی حمله موشکی مان به تل آویو به شمار می آید. بعدها به خود می بالیم که روز سیزده مهر 1403 و ایام مرتبط با آن را درک کرده ایم؛ الحمدلله رب العالمین. 

اسرائیل باز هم سیلی خواهد خورد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عزم پیروزی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱ مهر ۱۴۰۳، ۰۹:۱۸ ق.ظ

علت طرح شعارهایی مانند «جنگ جنگ تا پیروزی» در ایام دفاع مقدس چه بود؟ -  خبرآنلاین

 

ابتدای جنگ، ایران چه داشت؟ هیچ! نیروهای مسلح ما به دلیل شرایط خاصی که انقلاب نوپای اسلامی داشت از آمادگی کافی برای دفاع از کشور برخوردار نبودند. مهمات و اسلحه هم به دلیل تحریم جهانی و خیانت عناصر طاغوت ناچیز بود. نفوذ و ترور و جدایی طلبی و ... هم باعث ایجاد ضعف در حاکمیت شده بود. کشور متخاصم از همه نوع امکانات نظامی روز دنیا برخوردار بود. حمایت مستقیم بلوک غرب و شرق و اعراب را پشت سر داشت.

به مرور ایران توانست شهرهای خود را باز پس بگیرد. حالا اما اوضاع اینطور است که ایران متهم می شود به فروش سلاح و مهمات و موشک به روسیه که یکی از قدرتهای نظامی دنیاست! از افغانستان تا نخجوان و سودان و نیجر و یمن و فلسطین و لبنان و عراق و سوریه و... دنبال ردپای ایران می گردند. علاوه بر عرصه های نظامی و استراتژیک در حوزه های مرتبط با صنایع دارویی و نفت و انرژی و... نیز ایران در شرایط مطلوب و جایگاه ممتاز بین المللی قرار دارد.

عرضم این است. فلسطین روزی با سنگ به مصاف غاصبان می رفت الان موشک و خمپاره نثار دشمن می کند. محور مقاومت ممکن است از نظر نرم افزارهای جنگی و نبرد سایبری و الکترونیک فعلا به نسبت دشمن که حمایت ابرقدرتها را دارد ضعفی داشته باشد اما دیر نخواهد بود آن روز که دست برتر جبهه مقاومت در عرصه جنگ الکترونیک و هوش مصنوعی و تجهیزات رایانه ای نیز جهان را به حیرت وا دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چقدر تو زیبایی پسر!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۰۳ ق.ظ

ای دل مباش یکدم خالی ز عشق و مستی

 

از حدود چهل هزار اسیر آزاد شده ایرانی در عراق بیش از نیمی از آنها مفقودالاثر بودند. یعنی نامشان در صلیب سرخ ثبت نشد و خانواده هایشان از زنده بودن آنها خبر قطعی نداشتند. طبعا این اسرا بیشتر در معرض خطر قرار دارند و هر آن دشمنی به خباثت حزب بعث میتواند به راحتی هر بلایی را سرشان در بیارود که سر بعضی ها در آورد. اسرای مفقودالاثر بیشترین تنگناها و فشارهای روحی و جسمی را تحمل کردند اما حتی اسرایی که نامشان در صلیب سرخ ثبت شده و گاهی و با خانواده هایشان نامه نگاری داشتند از سرنوشت خود بی اطلاع بودند. اینکه آیا روزی می رسد که بالاخره آزاد شده و به میهن خویش بازگردند یا نه؟ بارها هم عراقی ها وعده پوچ آزادی و تبادل می دادند تا اینگونه فشار بیشتری را بر اعصاب و روان اسرا تحمیل نمایند.

بسیاری از این اسرا به خصوص در اردوگاههای ده تا بیست و نیز ملحقات اردوگاههای تکریت و زندانهای الرشید و استخبارات، گاه آرزوی نوشیدن آب خنک، استفاده کامل از آفتاب و دیدن آن طرف دیوار را داشتند. یک فضای سبز معمولی برایشان حسرت بود، حمام و سرویس بهداشتی راحت، غذایی که یکبار سیرشان کند، بهداشت و لباس کافی و... یکبار فرمانده یکی از اردوگاهها فرزند خردسالش را با خودش به داخل آورد. اسرا جمع شدند و از اینکه بعد از سالها چشمشان به یک کودک افتاد ذوق زده و خوشحال شدند...

حالا شما می رفتی وسط این اسرا بهشان می گفتی روزی همه تان آزاد می شوید که هیچ، راه کربلا باز می شود که هیچ، صدام سقوط می کند که هیچ، حدود سه دهه بعد اوضاع به گونه ای می شود که می توانید با زن و بچه هایتان بیایید عراق در آرامش و امنیت کامل پیاده روی کنید، عراقی ها از شما پذیرایی کنند. می توانید حتی به بغداد رفته و در خیابانهای آن قدم بزنید و بستنی بخورید و... شاید خیلی هایشان پوزخندی از سر تمسخر و ناامیدی تحویلتان می دادند و شما را افسانه سرایی ماهر خطاب می کردند. مگر این تخیلات در باور کسی می گنجید؟ الله اعلم.

چه کسی می داند آینده چه می شود؟

1- برای همه فروض پیش رو و حوادث پر فراز و نشیب و محتمل آینده باید آماده بود و برنامه داشت.

2- رویاپردازی هم شیرین است. اگرچه نباید به آن دل بست.

3- به خدا باید اعتماد داشت. خدا خدای معجزه هاست.

4- چقدر امید زیباست.

راستی زائران کربلا، یادتان باشد همه شهدا آرزوی زیارت اباعبدالله را داشتند. محمدرضا کتابی در وصیتنامه اش نوشت دوست دارم کربلا که آزاد شد کنار بارگاه آقا چایخانه بزنم و از زائرانش پذیرایی کنم. محمد مصطفی پور روی سینه اش نوشت آنقدر غمت به جان پذیریم حسین تا قبر تو را بغل بگیریم حسین، تیر درست روی همین نقطه فرود آمد. سید حسن علی امامی در آبهای اروند دوربین انداخت و گفت کربلا را می بینم. علی اصغر خنکدار ایستاد و گفت مگر نمی بینید امام حسین آمده است. سید محمد میرزازاده هم لحظات آخر دستش را روی سینه گذاشت گفت آقا تشریف آورده سلام داد و رفت... نامردی نکنید. می روید کربلا یاد این بچه ها باشید. عشاق حقیقی اباعبدالله را فراموش نکنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودت کارشناسی؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۸ مرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۴۶ ق.ظ

photo_2024-07-28_09-43-04_acru.jpg

 

یعنی خدا از رییسی نگذرد؟!

 

یکبار یک مسئول عالی رتبه راهور ناجا گفت ما محاسبه کردیم اگر خودروی با کیفیت وارد کنید هم مصرف بنزین کم شده هم آمار آلودگی و تصادفات و مرگ و میر کاهش پیدا میکند هم اینکه با صرفه جویی حاصل از آن میتوان کارگران بیکار شده صنایع فشل خودرو سازی را حقوق داد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدای هنرمند ما

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۱۴ ق.ظ

هر چه خدا خلق کرد زیباست باید با چشم عبرت و لذت به مخلوقات عالم نگریست. انسان زیباست، حیوان زیباست، بیابان زیباست، کویر و کوه و دشت و رود و جنگل و دریا و ...

مازندران هم یکی از زیباترین جلوه های خلقت دست هنرمند الهی است. الحمدلله رب العالمین.

گاهی بعضی کم سپاسی های ما در قبال این موهبت خدایی رنج آور است. مثل همین دپوی زباله در دل طبیعت یا حتی در محدوده مسکونی شهرها، مثل آنچه در انتهای بازار امام حسین بابل و یا در ورودی شهر قائمشهر جنب پل رودخانه تلار آنهم در نزدیکی بیمارستان قائم با بویی مشمئز کننده به چشم می آید.

 

photo_2024-06-08_08-51-20_pig0.jpg

photo_2024-06-08_08-52-05_x7v6.jpg

photo_2024-06-08_08-51-55_k93c.jpg

photo_2024-06-08_08-51-50_tw9k.jpg

photo_2024-06-08_08-51-40_en3o.jpg

photo_2024-06-08_08-51-34_d2x3.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به حرمت باران

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۲۳ ق.ظ

ورود سامانه بارشی جدیدی به کشور از امروز

 

پیشنهاد یکی از دوستان بود این موضوع را اشاره کنم اما ذهن خودم هم گاهی درگیر این ماجرا می شد.

آنچه خودم در ایام کودکی دیده ام و نیز درباره ادوار مختلف شنیده و یا خوانده ام سابق بر این وضع کشاورزها واقعا از نظر اقتصادی مناسب نبود. می گویم مناسب نبود یعنی به معنای واقعی کلمه هشتشان گرو نهشان بود. در مخارج اولیه زندگی مانده بودند. طرف کشاورز بود باغ مرکبات هم برای خودش داشت گاو و گوسفند و مرغ و خروس هم داشت خیلی زحمت می کشید نان زن و بچه اش را می داد. هم قبل از انقلاب و هم در اوایل انقلاب اوضاع این طور بود. آرزوی کشاورز این بود هر چند سال یکبار بتواند بلیت اتوبوس تهیه کرده و سفری با خانواده به مشهد داشته باشد.

الان الحمدلله اوضاع خیلی فرق کرده. کشاورزی و دامداری و باغداری همچنان شغل پرزحمتی است اما شکر خدا درآمد خوبی هم دارد. خیلی از کشاورزها خانه و ماشین و امکانات خوبی دارند. انواع سفرهای زیارتی و سیاحتی را گاه با هواپیما می روند. نوش جانشان. یک الحمدلله هم بگویند. باران می بارد بگویند الحمدلله. دستشان به دهانشان می رسد هوای بچه ها و نوه هایشان را دارند بگویند الحمدلله. خیلی از کشاورزها اهل ایمان و خداشناس هستند؛ دمشان گرم. عده ای اما یک نفس گله و ناشکری دارند که این خوب نیست. اصلا نمی خواهم موضوع را سیاسی کنم. به هر حال دولتها در قبال هر صنفی وظایفی دارند که باید انجام بدهند. کشاورز هم مثل هر قشری حق دارد حقوق صنفی خود را پیگیری کند. بحث من این نیست. بحث آن بزرگواری هم که گفت این مطلب را بنویس این نبود.

حرف این است: یک نفر با شما سلام و علیک می کند و طبق عادت می پرسد چه خبر؟ اوضاع چطور است؟ بگو شکر، الحمدلله، همین. همه اش گله و اعتراض و غر و ناشکری نباشد. خدا بنده با ادب را دوست دارد، خوشحال می شود و به زندگی ات برکت بیشتر می دهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از این آدم فراری باشید

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۰:۴۶ ق.ظ

میگنا - غر زدن مغزتان را تخریب می‌کند!

 

آدمها گاهی دلشان می گیرد دوست دارند پیش یکنفر درد دل کنند.

یک بار

دوبار 

سه بار

چه اشکالی دارد انسان سنگ صبور دیگران باشد و با کلام یا رفتار تسکینشان بدهد؛ اما کسی که هزار بار یک موضوع را مدام تکرار کرده و گله و غر زدن را عادت خود قرار داده و روی اعصاب دیگران رژه می رود، دنبال تسکین و مشورت و درد دل نیست؛ موجودی روانی است که تا از دیگران هم دیوانه ای مثل خودش نسازد دست بردار نخواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نیشتر منتشر شد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۱۳ ب.ظ

کتاب نیشتر - مطاف عشق

 

نیشتر منتشر شد

رهیافت هایی برای تأمل در سبک زندگی فردی و اجتماعی

تهیه کتاب با تخفیف ویژه از انتشارات مطاف عشق:

https://mataf.ir/product/36959/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1/

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا