اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دین و سیاست» ثبت شده است

قرص "با خدا باش"!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲، ۰۸:۰۷ ق.ظ

۱۴ ویژگی که باید در سال کهنه جا بگذارید

 

این هم از صبح آخرین روز سال 1402. یکسال دیگر پیر شدیم، امیدوارم به خدا هم نزدیک تر شده باشیم.

این سال برای من یکی از خاطره انگیزترین سالهای عمرم بود. فراز و نشیب های زیادی داشت. چند اتفاق بد برای من رخ داد از مرگ دو تن از بستگان و سه تن از دوستان و چند ضربه روحی از کسانی که انتظارش را نداشتم و ... اما قسمت شیرین ماجرا بسیار بسیار زیبا و پررنگ تر بود. الطاف زیادی از سوی خدا نصیب حقیر شد که تا آخر عمر باید سپاسگزار باشم. خدا را ببینم دست و پایش را حتماً می بوسم. زندگی بدون فراز و نشیب که نمی شود. قرار هم نیست همه امور بر وفق مراد ما جلو برود از قدیم می گفتند گل بی خار نمی شود؛ اما عنایات و نعمات خدا آنقدر بزرگ و وصف ناپذیر است که مشکلات و تلخی ها و ناکامی ها را میتوان نادیده گرفت. دم خدا گرم. امیدوارم بندگانش دلش را شاد کنند.

یادم نمی رود اواخر دهه هشتاد بعضی سالها را با تلخی می گذراندم. دوستان خوبم بخاطر عدالتخواهی در زندان بودند و غم خانواده هایشان کام مرا تلخ می ساخت. امسال از نظر سیاسی هم اتفاقات خوب و عبرت آموزی در مملکت رخ داد. مسئولین به مرور به رشد سیاسی می رسند و خواهند فهمید که نمیشود نصفه و نیمه به شعارها عمل کرد. اگر به جمهورییت و اسلامیت اعتقاد دارید بدانید مردم از شما انتظار دارند به اسلام عمل کنید. عمل به اسلام منافی رواج تبعیض و بی عدالتی و شکاف طبقاتی و رانت و ... است.

یادی هم کنم از مرحوم حسین منصف. در این مدت بارها در وبلاگ از او و خاطرات و خصلتهایش نوشتم. خانمش می گفت روز آخری از صبح تا غروب که جان داد این جمله را به شوخی و جدی سر هر موضوعی تکرار میکرد: "با خدا باش خدا هم با شماست" حتی خانمش هم به او گفت امروز قرص با خدا باش را خورده ای! موکب غدیر را خیلی زودتر از آنچه تصور میشد برپا کرد. مثل همیشه پر از تصاویر شهدا و ائمه. در پاسخ حیرت دوستانش از این سرعت عمل، با دست تصاویر شهدا و ائمه را نشان داد و گفت مگر نمی بینید همه آمدند برای کمک؟ اصرار کرد نماز جماعت موکب را ببرند سر خیابان بخوانند این آخرین لحظات هم تبلیغ دین بشود. گفت نمی دانم به نماز عشاء میرسم یا نه... شکر خدا نماز عشا را خواند و رفت. دوستش می گفت راهپیمایی اربعین دلم پیش حسین بود که امسال چقدر جایش خالی است. یک عراقی سر راهم سبز شد و همکلام شدیم. تا گفتم اهل بابلم سراغ حسین منصف را گرفت! در اردوگاه مدتی با او بود. تا کربلا راه رفتیم و از حسین حرف زدیم و جایش را سبز نگه داشتیم. دوست دیگری که از جانبازان جنگ است می گفت حسین را یکی دو روز بعد تدفین در خواب دیدم. اوضاع و احوالش را سوال کردم گفت از لحظه ای که مرا به قبر وارد کردند دستم در دستان حضرت زینب بود... حسین یک عمر برای شهدا و اهل بیت دوید و زحمت کشید و آبرو گذاشت. با خدا بود و خدا هم تا آخر هوایش را داشت.

خیلی دشمن داشت. خیلی علیهش اقدام به تخریب کردند. اما تشییعش خیلی با شکوه بود و بعد از گذشت نه ماه نام و یادش بیشتر از قبل بر سر زبانهاست. رحمت الله علیه.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چراغی که به خانه رواست...

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۵۶ ق.ظ

همه چیز درباره ضرب المثل چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است

 

چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است از یک نظر غلط و از یک نظر درست به حساب می آید.

فرهنگ انسانی و اسلامی نمیتواند از اصل ایثار و فداکاری و خیرخواهی فاصله بگیرد. آدم هایی که از سهم خود زده و لقمه ای دهان دیگری می گذارند بزرگوار و ارزشمند به شمار می آیند. از این بابت، ضرب المثل مذکور غلط است و با فرهنگ بخشش و فداکاری منافات دارد.

از یک نظر دیگر اما میتوان به اولویتها نگاه کرد. مثلا در احکام ما اولویت پرداخت صدقه و زکات فطره با فقرای همشهری و نزدیکان است. البته یک موقع است نیازمندی در شهر یا سرزمینی دیگر احتیاجی مبرم و ضروری داشته و چنان در وضع بدی به سر می برد که نمی توان از کنار شرایط او به راحتی گذشت. مثل شرایطی که امروز مسلمانان غزه دارند.

نکته دیگری هم وجود دارد. کسی که بدهکار است و می داند اگر پولی که در دست دارد را در راه خیر صرف کند نمی تواند در موعد مقرر دِین خود را به طلبکار ادا نموده و حق او تضییع می شود. در این صورت هم ابتدا باید کار واجب یعنی پرداخت دین طلبکار را انجام داده سپس به فکر انجام کار مستحب و خیر باشد. قبلاً مشابه این مطلب را در خصوص عبادات هم نوشته ام. مثال کسی که برای عمل مستحبی زیارت مشهد مقدس، خستگی سفر و هزینه و خطر را به جان می خرد اما موقع اذان صبح که تکلیفی واجب است حاضر نیست به خود زحمت داده از اتوبوس و قطار پیاده شود. امام رضا راضی است شهر خودت بمانی واجباتت را انجام بدهی از همان دور سلامی بفرستی تا اینکه بخواهی زیارت بروی و تکلیفی واجب را از خود ساقط نمایی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پاسخ نبویان به مهاجری

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۷ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۵۸ ق.ظ

سید محمود نبویان - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد


🗣 محمد مهاجری فعال وابسته به لاریجانی: 

◀️ آقای نبویان ! سری به اینستاگرام عراقچی می زدید و عکس او در نطنز را می دید که اینجور رسوا دروغ ننویسید 
بخدا زشت است با لباس پیغمبر دروغ می گویید!

👈 محمود نبویان نماینده پایداریچی مجلس کتابی نوشته و در آن ادعا کرده که عراقچی هیچوقت سانتریفیوژ را ندیده است!


سلام علیکم 
اولا به آقای مهاجری سلام عرض میکنم،
ثانیا من عضو تشکیلات پایداری نیستم اگرچه آنها را قبول دارم. آقای مهاجری خوب است قبل از هر ادعایی، تشکیلات سیاسی کشور و اعضای آن را بشناسد. 
ثالثا من در هیچ جا از کتاب ۶ جلدی خودم ننوشتم که آقای عراقچی سانتریفوژ ندیده است و روشن است که آقای مهاجری هم هنوز کتاب من را نخوانده است و معلوم نیست این ادعای خلاف واقع را از کجا میگوید،
رابعا من در مصاحبه خودم گفتم در مجلس نهم و بعد از توافق ژنو در سوم آذر ۱۳۹۲ از آقای عراقچی پرسیدم شما که اینهمه تعهدات در مورد هسته ای و سانتریفوژ داده اید، تا الآن سانتریفوژ دیده اید؟ آقای عراقچی با صداقت بیان داشته است که تا این زمان هنوز ندیده ام.
اینکه آقای عراقچی بعد از آن توافق و بعد از دیدار من با ایشان، از سایت هسته ای بازدید کرده است و عکس آن را گذاشته است، آیا دلیل بر آن است که ایشان قبل از توافق هسته ای از آن سایت بازدید کرده است و خواسته است به من در مجلس، دروغ بگوید؟
آقای مهاجری، سعی کنیم اندکی اخلاق را رعایت کنیم و دیگران را دروغگو نخوانیم. راستی آقای مهاجری، اگر آقای عراقچی قبل از توافق ژنو از آن سایت هسته ای دیدار کرده بود، آیا خواسته است به نمایندگان مجلس  دروغ بگوید؟
بنظرم آقای عراقچی دروغ نگفته است بلکه دیدار از سایت هسته ای ایشان مربوط به بعد از توافق ژنو است نه قبل از آن و اشکال کار در همین نقطه است که چرا کسی که به مسائل هسته ای آشنا نیست، در مذاکرات شرکت میکند و تعهدات هسته ای میدهد؟
خامسا من نه عاشق برجام هستم و نه کینه ای از آن دارم،
من عاشق ارزشهای اسلامی و منافع مردم هستم و با هرچه که به منافع مردم بزرگ ایران آسیب برساند در تضاد هستم.
سعی کنیم فقط اندکی و فقط اندکی مطالعه داشته باشیم و بجای ادعاهای کذب و خلاف واقع، هم برجام را مطالعه کنیم و هم نقدهای آن را. 
چگونه آقای مهاجری، بدون اینکه کتاب من را بخواند ادعای کذبی مطرح کرده است که من در کتاب خودم نوشته ام که آقای عراقچی سانتریفوژ ندیده است؟
در حالی که در هیچ جای کتاب ۶ جلدی  من چنین ادعایی نیامده است. شاید دوری از مسائل اخلاقی و کینه ورزی بی دلیل به منتقدین برجام، انسان را وادار میکند که چنین ادعاهای نادرست را بیان کند. 
سادسا آقای مهاجری، اگر شما عاشق برجام و مدافع آن هستید، مناسب است در یک مکان عمومی افتخار دهید تا مناظره ای در مورد محتوای برجام داشته باشیم تا روشن شود چه کسی دروغ میگوید و تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد.
آقای مهاجری، اگر نسبت به برجام مطالعه کافی ندارید میتوانید در این مناظره به همراه خودتان آقای ظریف و عراقچی را بیاورید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بهتر است اسمی نیاورم!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱ آذر ۱۴۰۲، ۰۳:۲۱ ب.ظ

حوزه علمیه قم - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

این بنده خدا را که خیلی ها نمی شناسند چرا اسمش را بیاورم؟

چند سال گذشت؟ پنج سال، شش سال، کمی کمتر یا بیشتر، دقیقش را خاطرم نیست. هر چند روز گاهی اول هر ماه قمری که شهریه طلاب را حضوری تقسیم می کردند، چند طلبه لاغر اندام محجوب می ایستادند دم در فیضیه قم اطلاعیه پخش می کردند با امضای فردی به نام ... که معلوم شد استاد حوزه است. او به ساختار و محتوا و حجم بعضی دروس انتقاد داشت و می گفت اگر حوزه می خواهد کارآمد باشد باید این بخش از فقه و اصولش را اصلاح کرد.

یادم است یک بار هم یک آدم قلمبه ای که به نظر مأمور بود دم در مدرسه فیضیه یکی از این برگه ها را دست گرفته بود و برای دو سه تا سرباز نگهبان ورودی حوزه، با حرارت میخواند. به نظرم داشت جوّ میداد که این اطلاعیه نوشتن یعنی شبنامه دادن و تحریک بر ضد نظام و ...

خب از این جوّ دادن ها و دایه دلسوزتر از مادر شدن ها خاطره خوبی نداشتم و همیشه بدم می آمد.

اصل حرف جناب شیخ درست بود. بسیاری از دروس حوزه نیازمند تغییر و اصلاح هستند. بسیاری از بزرگان حوزه از جمله خود مقام معظم رهبری هم بر تغییر و تکمیل و اصلاح متون تأکید داشته اند. تغییراتی هم انجام شده که البته بسیار کند و ناکار آمد بوده است. اصل حرف جناب شیخ درست بود؛ اما پیشنهادی که مطرح کرد عجیب بود و جای تأمل داشت. او بعد از مدتی در اطلاعیه هایش به طلاب پیشنهاد میداد تا زمانی که اصلاح مورد نظر در متون درسی اتفاق نیفتاده در کلاسهای درس حاضر نشوند!

خب این که یعنی حوزه تعطیل بشود! طلبه بدون درس و بحث که علّاف و بی خاصیت است. به جای درست کردن ابرو که نباید چشم را زد و کور کرد. آن موقع ها یادم است در دانشگاهها هم سر مسائل سیاسی و دعواهای جناحی که نهایتا نفعش به باندهای قدرت بیرون دانشگاه می رسید بلافاصله پیشنهاد تعطیلی کلاسها مطرح میشد که آقا هم فرمود دشمن دنبال تعطیلی فعالیتهای علمی کشور است.

مدتی از جناب شیخ دیگر خبری نشد. پیش خودم گفتم نکند برده اند این بنده خدا را گوشه ای و گوش هایش را کشیده اند. حالا درست است پیشنهادش منطقی نبود اما اصل مطالبه گری و نقد، محترم است و حوزه باید پاتوق تضارب آراء باشد. نکند مشابه آن مأمور لباس شخصی قلمبه بالاخره مسئولان امنیتی را مجاب کرده باشند که با این بنده خدا برخورد صورت بگیرد.

از قضا متوجه شدم که دل نگرانی های من بیهوده بوده و حضرتشان با حمایت مالی یکی از نهادها به فعالیتهای مورد نظرش در تهران مشغول و جایش شکر خدا گرم و نرم است.

تا این اواخر که متنی از ایشان دیدم با این عنوان که چرا در انتخابات خبرگان ثبت نام نکرده ام. آقای شیخ که بزرگوار است اما اساساً چهره مطرحی در حوزه نیست و اغلب روحانیون و طلاب شناختی از ایشان ندارند چه برسد به مردم عادی کوچه و خیابان. این اطلاعیه مجازی در پاسخ به سوال چه کسانی نوشته شد خدا میداند.

ایشان اما در متن اطلاعیه خود ژستی قهرمانانه گرفت که اگر به خبرگان می رفتم حتماً ابهامات مردم را از رهبری می پرسیدم و...

خب بپرس برادر من. سوال پرسیدن از مسئولین نیازمند حضور در جایگاه خاصی نیست. این همه در نشریات و رسانه های مجازی از سوالهای درست و نادرست تا هجو و طنز و توهین نسبت به مسئولین در حال انتشار است. همین آقای زائری مگر در جریان اغتشاشات 96 متنی طعنه آمیز خطاب به رهبری ننوشت و به جای دولت وقت، آقا را مسئول وضع معیشتی مردم معرفی نکرد؟ با او برخورد شد؟ نه عزیز دل من. در دولت جدید پست نان و آب داری هم گرفت با حقوقی که مطابق دلار پرداخت می شود.

شما هم حرفت را بزن اما انصاف داشته باش و یکبار جایی نشان بده که چشمت نقص و نقد و نیک و بد همه امور و همه مسئولان همه جناحها را می بیند.

یک سخنرانی هم اما از جناب شیخ بیرون آمد در نفی ولایت مطلقه و بیان تعارض آن با دنیای مدرن امروز. استدلال ایشان اما نه عیار علمی که وزنی به سبکی پر کاه داشت و خوشبینانه بخواهیم قضاوت کینم از موضع ضعف و انفعال و خودباختگی در برابر تمدن پوشالی و شعارهای شیک و توخالی غرب بیان شده بود. او معتقد است دنیای مدرنیسم، ولایت مطلقه را نمی فهمد و دردمندانه باید گفت که این حرف خودش به معنی مقهور واقع شدن در برابر ولایت مطلقه مدرنیسم است. ولایتی مطلقه و تحمیلی که انسان را بی اعتنا به جایگاه و شرافتی که در عالم خلقت دارد، ابزار و پله سود و صعود نظام سرمایه داری شمرده و در زرورق آزادی و لذت و تکنولوژی، او را مسحور منفعت طلبی رندانه دیو هفت سر چپاول و استثمار قرار می دهد.

شیخ داستان ما، نصیری دوم نیست. نصیری از ورطه افراط در نفی تکنولوژی به دامن تفریط در خودباختگی و بیگانه پرستی افتاده است. نصیری یک انقلابی صادق اما کج فهم بود که به یک ضدانقلابی صادق و کج فهم تبدیل شد. اما چینش مواضع و رویکردهای متقدم و متأخر جناب شیخ در کنار هم نشان میدهد حتی در خصوص مواضع اولیه او با داعیه اصلاح حوزه نیز باید به دیده شک و تردید و بی اعتمادی نگریست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پاسخ قرآن به ظریف

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ آبان ۱۴۰۲، ۱۰:۴۹ ق.ظ

فرارو | (تصاویر) ظریف با ویلچر در کنفرانس خبری شرکت کرد

 

امروز یکی از اساتید بزرگوار حوزه در کلاس درس خود نسبت به اظهارات مشکوک ظریف واکنش نشان داد که به اختصار خدمتتان عرض می کنم:

1- وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللهِ‌ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً [75]

چرا در راه خدا، و [براى رهایى] مردان و زنان و کودکانى که [به دست ستمگران] تضعیف شده‌اند، پیکار نمى‌کنید؟! همان افراد [ستمدیده‌اى] که مى‌گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر [مکّه]، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر [و رهایى ببخش]؛ و از سوى خود، براى ما سرپرستى قرار ده؛ و از جانب خود، یار و یاورى براى ما مقرّر فرما».

بنا بر نص آیه، مسلمان وظیفه دارد در دفاع از مظلوم پیکار کند.

2- اساساً هیچ گاه سیاست جمهوری اسلامی این نبوده است که بخواهد جای دیگران بجنگد. آنچه که ایران در لبنان و آذربایجان و بوسنی و سوریه و عراق و... انجام داد حمایت از مستضعفان بوده که در موضوع فلسطین هم همین روال در جریان است.

3- ظریف خودش می داند ایران قصد ورود مستقیم به نبرد با رژیم غاصب را نداشته و ندارد مگر آنکه مورد حمله قرار بگیرد. ظریف می داند در طول دفاع مقدس، امام رحمت الله در اوج موشکباران به پناهگاه نمیرفت و خودش را با مردم یکسان میدانست، مقام معظم رهبری شخصاً به خطوط مقدم جبهه میرفت و خطر را به جان می خرید بر خلاف خودش که از میهن دور بود و در عافیت به سر میبرد ولی مدعی است اگر جنگ بشود فقط مردم آسیب می بینند. ظریف به طور حساب شده ای در بزنگاه های تاریخی وارد گود شده و ضربه ای به جریان مقاومت می زند و کنار می رود درست مثل آنچه در موضوع سفر اسد و جشن پیروزی جبهه مقاومت انجام داد. برآیند سخنان اخیر ظریف آنگونه که در فضای رسانه ای نیز به ثمر نشست القای این طرز فکر دلخواه استکبار بود که "مسأله فلسطین ربطی به ما ندارد."

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مقاومت و پیروزی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۲، ۰۲:۴۹ ب.ظ

کتاب 101 خاطره جنگی اثر راسم دلیچ | ایران کتاب

 

راسم دلیچ، فرمانده ارتش بوسنی، کتابی نوشته است با عنوان 101 خاطره جنگی که به فارسی هم منتشر شده است. مطالعه این کتاب را امروز به پایان رساندم. دلم میخواهد روزی برسد کتابی از خاطرات رزمندگان ایرانی حاضر در جنگ بوسنی نیز گردآوری و منتشر شود. هنوز دلیل این تعلل عجیب تاریخی را درک نمیکنم.

راسم دلیچ در این کتاب به سفر خود به ایران نیز اشاره میکند و از کمکهای جمهوری اسلامی به نیکی یاد میکند. او نماز مغرب و عشا را پشت سر رهبر معظم انقلاب خواند و تابلویی از یکی از مساجد زیبای بوسنی را به ایشان هدیه داد. مقام معظم رهبری تشکر کرد و گفت یکبار به یوگسلاوی سابق سفر داشته و در این مسجد نماز خوانده و به مردم گفته است بوسنی به زودی در امتحانی سخت قرار خواهد گرفت و سربلند بیرون خواهد آمد.

جنایات بشری در بوسنی بسیار بدتر از خباثتهای داعش بود. صربها در اقدام به نسل کشی مسلمانان، وحشیانه ترین رفتارهای حیوانی را در حق زنان و کودکان اعمال میداشتند. کشورهای غربی در مقابل این جنایات آنطور که باید واکنش نشان نداده و تلاش داشتند روی آن سرپوش بگذارند. 

راسم دلیچ با صراحت از ناکارآمدی قطعنامه های سازمان ملل در دفاع از حقوق مردم مظلوم بوسنی سخن می گوید.

جالب است علاوه بر صربها بخشی از کرواتها هم با بوسنی می جنگیدند. در داخل بوسنی هم چند دستگی و جدایی طلبی وجود داشت. در این میان ایستادگی و غیرت جوانان مسلمان بوسنی پشت سر رییس جمهور شجاعشان علی عزت بگوویچ در اوج فشارها و تحریمها که نان و غذای معمولی هم جیره بندی شده بود در نهایت منجر به نجات و آزادی و استقلال کشور بوسنی هرزگوین گردید.

سعید قاسمی سالها پیش در خاطراتش بیان کرده بود که مردم بوسنی از ما میخواستند مدل عکس شهید فهمیده در اسکناس های پنجاه تومانی، برایشان سربند یاحسین و یازهرا و یا مهدی ادرکنی درست کنیم. اهل تسنن بوسنی تابلوی لا فتی الّا علی لا سیف الا ذوالفقار در خانه هایشان نصب می کردند و شهادت را یک افتخار می دانستند.

ایران چند شهید در خاک بوسنی تقدیم اسلام کرده که امیدوارم روزی از گمنامی خارج شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسلمان، خمار نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ۰۶:۵۶ ب.ظ

جنگ اسرائیل و حماس به غذا هم سرایت کرده است| تحریم رستوران‌های اسرائیلی در آمریکا

 

نیویورک‌تایمز نوشت: نزدیک به 900 سرآشپز و تجار مواد غذایی در آمریکا با تشکیل گروهی به نام "مهمان نوازی برای بشریت" با امضای تعهدنامه ای درصدد فشار برای آتش بس و پایان حملات اسرائیل به مردم غزه هستند.

تحریم مواد غذایی و رستورانهای اسراییلی در آمریکا در حالی است که کشور مسلمان آذربایجان همچنان مشغول تأمین بخش اعظمی از نفت مورد نیاز رژیم غاصب است، ترکیه به رغم ادعای مسئولانش همچنان محل صدور کالا به آن رژیم غاصب است، اردن و بحرین و... تازه به فکر اخراج سفرای اسراییل افتاده اند و... هر روز خون دهها کودک بی دفاع فلسطین با فجیع ترین وضع بر زمین ریخته میشود. اسلام به صرف نماز و عبادت و ظواهر دینی نیست. اگر نتوانیم به موقع به وظایف انسانی خود عمل کنیم از منویات دین فرسنگها فاصله داریم. 

اسلام آمریکایی از فرهنگ آمریکایی هم عقب تر است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آرشیو گالری

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ۰۳:۳۲ ب.ظ

photo_2023-11-05_14-23-03_muct.jpg

photo_2023-11-05_14-22-47_8rxl.jpg

photo_2023-11-05_14-22-55_85fl.jpg

photo_2023-11-05_14-23-09_46jc.jpg

photo_2023-11-05_14-23-16_gytg.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هامون، دیروز و امروز

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۲، ۰۹:۱۴ ق.ظ

فیلم ایرانی - هامون - خسرو شکیبایی - FULLHD

 

دیشب برای پنجمین بار نشستم و هامون را دیدم. اولین بار یازده یا دوازده سالم بود که آن را در سینما دیدم. چون قهرمان داستان، حمید هامون بود خوشم آمد و باز هم برایش تماشایش به سینما رفتم. درست مثل فیلم عروس که آنجا هم قهرمان داستان، حمید بود.

با یم یلد ولم یولد بچگی های حمید میخندیدم. با آشفتگی هایش، نویسنده بودنش، کتابخوانی هایش، دویدن هایش به وجد می آمدم. از این که بیقرار کشف حقیقت بود او را می پسندیدم. دریا را همیشه دوست داشتم. زیباترین موسیقی خلقت، صدای امواج آب است. از اینکه حمید هامون دل به دریا می سپرد آرامش میگرفتم و...

الان البته آن نگاه را ندارم. هامون، تصویر از هم گسیختگی روانی جماعت روشنفکر است که ماندن در راه و سرگشتگی و حیرانی را به ثبات قدم و یافتن مقصد و اقامت در منزل عبودیت ترجیح میدهند. درست مثل آنهایی که زیارت را بهتر از نماز می پندارند. مثل طلبه ای که نعلین زرد و عطر و سورمه چشم را واجب تر از درس بپندارد.

روشنفکرها اهل بازی و خوشگذرانی اند. دنبال تفاوتند و حاشیه را بر متن ترجیح میدهند. عرفان شیعه اما حقیقتی آرامش بخش در بطن نورانی خود دارد که در گرو همرهی و طیّ طریق با خضر ظلمت ستیز، قابل دستیابی و تحقق است.

رگه های نگاه چپ نیز در گفتگوهای فیلم دیده میشود. آنجا که توسعه مدل آمریکایی سنگاپور و فیلیپین و مالزی را دست و پا زدن سوسک وار در لجنزار برای رفاه بیشتر، حول محور شکم تلقی میکند.

اگر مهرجویی، گاو را گاو نامید، هامون را باید خر می نامید که این تعبیر نه البته از سر بغض و وهن که برگرفته از دیالوگهای مکرر قهرمان قصه است آنگاه که اذعان میدارد در پس این حیرانی چهل و خورده ای ساله، هیچ گُهی نشده است.

همه این ماجرا اما به آنجا که عارف مسلکی خداجو به نام علی عابدینی، در دریای گمگشتگی، دست نجات به سوی هامون دراز میکند قابل اغماض است. هامون را صدباره هم پخش کنند می بینم. دیدن یک فیلم لزوماً به معنای تأیید کامل محتوای آن نیست. همین که آدم میفهمد سازنده فیلم و سراینده داستان به فهم خودش احترام گذاشته و اثری جدی را خلق کرده هزاران بار می ارزد به تماشای سینمای غالب این سالها که معجونی از تلفیق تصاویر وارونه و صحنه های مشوّش بی هدف مبتنی بر ارضای شهوات و امیال حیوانی و اغراض بیگانه پسند سازندگانشان است. هامون لااقل ایرانی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سر تندیس حاج قاسم هم معامله میکنیم

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ۰۸:۳۳ ق.ظ

مشخصات، قیمت و خرید تندیس طرح شهید حاج قاسم سلیمانی کد B100 | دیجی‌کالا

 

غائله مهسا، بازی برد برد بود. طرفداران فحشا به مطالبه اصلی خود یعنی کشف حجاب رسیدند. در پایتخت جمهوری اسلامی حتی در باغ موزه دفاع مقدس و بیخ گوش عزیزان سپاه هم مانور بی حجابی در جریان است.

دولت هم از این بازی ضرر نکرد. مطالبات اصلی مردم از فضای معیشت به مطالبات غیرواقعی و بی خاصیت منحرف شد و فریاد از گرانی و بیکاری و ... جای خودش را به هوس بوسیدن در کوچه و آغوش رایگان داد. دولت از این موقعیت استثنایی کمال بهره را برد و در اقدامی ضربتی، دلار را از بیست و پنج هزار تومان به پنجاه هزار تومان رساند و چاله چوله های اقتصادی اش را پر کرد. مقداری هم از همین درآمد بادآورده در قالب یارانه و سهام عدالت به لایه هایی از جامعه بخشیده شد تا رزومه عدالت و مردم داری اش بدون آمار نماند. پرونده اختلاس های کلانی مثل فولاد مبارکه و ... در محاق فراموشی فرو رفت، طرح های حاشیه سازی مثل صیانت فضای مجازی، افزایش هزینه تلفن ثابت و... در لابلای همین هیاهو به اجرا درآمد، مبارزه با حلقه های رسانه ای و فکری وابسته به اجانب شدت و رسمیت بیشتری گرفت و...

نظام و ضد نظام، سهمشان را از این غائله به دست آوردند. ضررش ماند برای مردم و احکام شرع.

قدرت، شیرین است و تغییر باور "اوجب واجبات بودن حفظ نظام" به "اوجب واجبات بودن حفظ میز"، راه را برای توجیه هر نوع سیاست بازی و عقب نشینی از شعائر هموار ساخته است.

الغرض؛ به همان دلیل و انگیزه ای که خشتک رییس جمهورهای سابق را بخاطر دم زدن از ورود بانوان به ورزشگاه برای تماشای مسابقات فوتبال، روی سرشان می کشیدیم اما در دولت رییسی به این خواسته فدراسیون جهانی تن دادیم (و البته از این دست مثالها فراوان است) بابت تندیس حاج قاسم هم عقب نشینی کرده و تصویر این نماد مقاومت و عزت و بالندگی ملت را از ورزشگاه اصفهان دور خواهیم کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خاک بر سر فرماندار و شما!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ شهریور ۱۴۰۲، ۱۱:۰۵ ق.ظ

photo_2023-08-25_10-55-10_g6u9.jpg

 

حضور فرماندار کلاردشت در منزل کاپیتان والیبال کلاردشتی قهرمان کشور

اگر این اتفاق در دولت قبل می افتاد و مسئولان اجرایی با دختری بی حجاب عکس یادگاری می گرفتند مافیای رسانه های قدرت طلب با آنها چه برخوردی می کردند اما حالا لال شده اند.

در دولت قبل بحث احداث منطقه آزاد در مازندران مطرح شد. باندهای نفت خور لشکرکشی مجازی راه انداختند که این کار برای استان ضرر دارد حالا همین برنامه در دولت فعلی قرار است اجرا شود و صدایی از مدعیان شنیده نمی شود. آن پسرکی هم که انگشت تکان میداد و استاندار وقت را تهدید میکرد که اگر منطقه آزاد بزنید ال میکنیم و بل میکنیم پستی گرفت و ساکت شد. بعد همین جماعت به عدالتخواهان می گویند عدالت خوار! زیرا معتقدند عدالت خواهی زمانی درست است که فقط با آن یقه رقیب را گرفت و به نفع جناح خود، کاری کرد. اگر همیشه حرف حق را بزنی پس دشمنی!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از آرشیو تصاویر و استوری

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۵ تیر ۱۴۰۲، ۱۲:۰۳ ب.ظ

photo_2023-07-16_04-46-40_tvs2.jpg

photo_2023-07-16_04-46-47_2cfd.jpg

photo_2023-07-16_04-46-53_wykz.jpg

photo_2023-07-16_04-47-00_tctf.jpg

photo_2023-07-16_04-47-09_fvsl.jpg

photo_2023-07-16_04-47-16_y8ja.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مداحی که خودش را خبیث میداند!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۶ خرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۵۹ ب.ظ

photo_2023-06-16_20-29-48_aeuw.jpg

 

شیخ محسن اراکی گفت: کار اصلی حوزه دخالت در سیاست است.

حمید علیمی که مداح است در عباراتی متناسب با شخصیت خودش پاسخ داد: "این موجودات خبیث از زمان خود پیامبر بودند و حالا حالاها خواهند بود"!

یعنی یکی نداند گمان میکند پیامبر (ص) از سیاست و تشکیل حکومت فراری بوده و عده ای افراد خبیث او را مجبور کردند مقابل کفار قد علم کند، به مدینه برود تشکیل حکومت بدهد، مکه را فتح کند، یهود پیمان شکن را تنبیه کند، آماده جنگ با روم شود و...!

یا مثلا امام حسین علیه السلام به خاطر ارث و میراث و مسائل شخصی با یزید که طاغوت زمان بوده در افتاده!

یکی نیست به این بابا بگوید اگر دخالت علمای دین در امور سیاسی اشکال دارد مداح ها که نان خور دینند و البته از نظر علمی چند پله پایین تر از روحانیتند به طریق اولی حق دخالت در امور سیاسی را ندارند. با این حساب علیمی دارد خودش خودش را که چهره ای منتسب به دین است، بابت اظهارنظرهای  مستمر سیاسی، خبیث قلمداد میکند!

این بابا اگر دو زار وقت بگذارد فکر کند و گمان نکند اظهار نظر کردن در امور جامعه مثل روخوانی اشعار مداحی است متوجه خواهد شد که همه ائمه سیاسی بودند و اگر نبودند هرگز با شهادت از دنیا نرفته و خار چشم طواغیت به شمار نمی آمدند. 

یک پله برویم بالاتر. اساسا نه تنها دین عین سیاست است بلکه زندگی نیز عین سیاست است. به هیچ وجه در هیچ کجای عالم، آدم غیر سیاسی نداریم. حتی آن کس که ساکت و محافظه کار است و کاری به کار کسی ندارد در واقع مشغول انجام کاری سیاسی است. زیرا فضا را برای طیفهای دیگر باز گذاشته و اقتدارشان را تثبیت میکند. چنان که مرحوم شریعتی گفت آنان که رفتند کارحسینی کردند و آنان که ماندند باید کارزینبی کنند وگرنه یزیدی اند.

چقدر بد است کسی کنار آب باشد و لب تشنه بماند. یک عمر در دستگاه امام حسین باشد و نفهمد حسین چه کرد؛ حسینی که فرمود "مثلی" لا یبایع "مثله". هم پیاله نبودن با یزیدیانی چون آمریکا و انگلیس و صهیون و ... منحصر به امام نیست، "مثل حسین" و رهروان او چنین مرامی دارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اشهد انّ خمینی، روح الله!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۰۹ ب.ظ

امام خمینی - دانشنامه‌ی اسلامی

 

شهید غلامرضا عالی، شب 22 بهمن 57 هم تا مرز شهادت رفته بود. در خیابانهای تهران گلوله ای به سرش خورد و بدنش از کار افتاد. مراقبت از او کار دشواری بود و خودش از این ماجرا رنج می برد. دلش شکست. به امیرالمومنین علی علیه السلام متوسل شد. شمایلی از حضرت را دید که به او فرمود به دیدار خمینی برو. رفت. امام او را حواله داد به جده اش حضرت زهرا و شفا گرفت.

مادر محمدرضا مرادی میگفت خبر شهادت پسرم را که آوردند نوزادی دختر داشتم که ناگاه به شدت بیمار شد و دکترها جوابش کردند. سه روز بعد ما را برای ملاقات با امام بردند. ماجرای نوزادم را برای ایشان تعریف کردم. با آرامش جواب داد ان شاءالله حالش خوب می شود. فردای آن روز خانمی به منزل ما آمد. خودش را معرفی کرد. معلم آموزشگاهی در محله مان بود. می گفت از خدا خواستم توفیق جهاد در راهش را نصیبم کند. شب خواب امام را دیدم که گفت در همسایگی شما نوزادی است که نیاز به مراقبت دارد. زن، کودک را با خودش برد و به او رسیدگی کرد تا حالش خوب شد.

پدر شهید مدافع حرم حسن رجایی فر پیرمرد خوش قلب روستایی است. می گفت افتخار میکنم غیر از این پسر، یک فرزندم را هم سالهای اول انقلاب در راه امام دادم. امام بیماری قلبی داشت و در بیمارستان بستری بود. از تلویزیون اخبار را دنبال می کردم. مردم جمع شده بودند و دعا می خواندند و اشک می ریختند. از حال و هوای تصاویر احساس کردم کار امام دیگر تمام است. دلم شکست. نیمه های شب وضو گرفتم و دو رکعت نماز خواندم. از خدا خواستم یا جان مرا بگیرد یا جان یکی از فرزندانم را در عوض عمر امام طولانی تر شود. خوابم برد. دیدم گردابی سبز به سمتم آمده و یکی از فرزندانم را با خود برده است. نماز صبح، همسرم را به آرامی صدا زدم. وقتی نشست برایش توضیح دادم امروز یا من می میرم یا یکی از بچه ها؛ اما ناراحت نباش در عوض عمر امام طولانی تر می شود. وسط های روز بود که فرزند خردسالم همین جا وسط اتاق دراز کشید و مرد. شب تلویزیون اعلام کرد حال امام خوب است و به زودی مرخص می شود.

شهید احمد کاکا آن اوایل به منافقین گرایش داشت. با اصرار برادرش، او را به تهران و دیدار امام برد. تمایل نداشت اما بالاخره از سر کنجکاوی رفت داخل حسینیه جماران نشست ببیند این پیرمرد حرف حسابش چیست. می گفت دیدم امام انگار فقط دارد مرا نگاه می کند و جمله ای گفت که چهار ستون بدنم را لرزاند: آیا وقت آن نرسیده است جوانان ما از راه اشتباهی که رفته اند برگردند؟

دوستان شهید محمدزمان ولی پور می گفتند وقتی از دیدار امام بر می گشتیم صحبتها به همراهان امام کشیده شد که آن بالا موقع سخنرانی، اطراف ایشان نشسته بودند. محمدزمان با تعجب میگفت: آن بالا که غیر از امام کسی نبود! هر چه اصرار کردیم و نام افراد را بردیم فایده ای نداشت. محو امام شده بود و کسی را ندید.

حاج حسن مهدیزاده، پیرمردی با صفا و خادم الشهداءست. می گفت روزهای آغاز جنگ، شور اعزام به خط را داشتیم. موقع آموزش، دستم به شدت آسیب دید و باید گچ گرفته می شد. با این وصف جبهه را از دست می دادم. حالم گرفته شد. ناگهان خبر دادند فرصت دیدار با امام فراهم شده است. گفتم این سید خدا اگر نگاهی کند هم دستم خوب می شود و از جبهه نمی مانم. امام موقع سخنرانی انگار فقط دست مرا می دید. طاقت نیاوردم و زیر گریه زدم. بعد از این همه سال هنوز هم اگر دردی سراغ دستم می آید سرش داد می زنم برو! این دست شفا گرفته چشمان امام است.

چند فرمانده و بیسیم چی شهید را سراغ دارید دقایق حساسی که کار بیخ پیدا می کرد و کار تمام بود، آخرین تماسشان با مقر این جمله بود: سلام ما را به امام برسانید و بگویید تا آخر ایستادیم. یکی اش عبدالحمید انشایی، دیده بان ارتش بود. دشمن را که در چند قدمی خود دید، گرای موقعیت خودش را به توپخانه داد و خواست که محکم آنجا را بکوبند. آخرین پیامش این بود: به امام و مادرم بگویید شیاکوه لرزید، اما انشایی نلرزید.

حسین اسدی برادر دو شهید بود. یک بار در ملاقات با امام تصویری از خودش را برد تا امام زیرش را چیزی به یادگار بنویسد. امام نوشت: خداوند این شهید سعید را رحمت فرماید. گفتند لابد امام گمان کرد حسین عکس برادر شهیدش را به ایشان نشان داده. جنگ هم تمام شد برای حسین اتفاقی نیفتاد تا سال 88 همراه با نورعلی شوشتری به سیستان رفته بود که در انفجار تروریستی جامه سرخ به تن پوشید و آسمانی شد.

فرماندهان نظامی آمدند پیش امام مشورت که قرار است عملیات بزرگی در غرب شوش انجام دهیم؛ اما گویا دشمن بو برده و احتمال شکست وجود دارد. به آرامی پاسخ داد: بروید با توکل بر خدا شروع کنید، شما پیروزید. اصرار کردند استخاره بگیرد نپذیرفت و جمله اش را تکرار کرد. با توکل بر خدا آغاز کردند. فتح المبین به یکی از بزرگترین عملیاتهای تاریخ جنگ تبدیل شد.

داشت از پاریس بعد از سالها تبعید و مبارزه به وطن باز می گشت. مهمترین رویداد قرن در شرف وقوع بود. همه رسانه های دنیا پرواز انقلاب را لحظه به لحظه پوشش می دادند. رهبران مبارز غرق در اضطراب بودند. ممکن بود هر حادثه ای برای امام رخ بدهد. شاه و حامیانش از هیچ جنایتی ابا نداشتند. خبرنگار آمد کنار امام و پرسید چه حسی دارید؟ خونسرد و آرام پاسخ داد: هیچ!

سال 42 امثال شیخ محمود حلبی او را مسخره می کردند مگر میشود بر حکومتی با این همه تجهیزات و سلاح و زور و قساوت پیروز شد؟ 21 بهمن 57 آیت الله طالقانی به اصرار اطرافیان با امام تماس گرفت و خواهش کرد دستور شکستن حکومت نظامی را لغو کند. عمال شاه قرار است چنین و چنان کنند. پاسخ امام را که شنید فقط گریه کرد: اگر این دستور از طرف صاحب الامر(عج) باشد چه؟

دشمن از پنج استان مرزی وارد شد و 14 هزار کیلومتر از خاک کشور را به اشغال در آورد. شرایط ابتدایی انقلاب بود و نیروهای مسلح از آمادگی لازم بی بهره بودند. همه مسئولان کشور به تلاطم افتادند جز امام که خونسرد بود و فرمود: دیوانه ای آمده است و سنگی انداخته است!

گفت حصر آبادان باید شکسته شود، شد، آزادی پاوه، مهران، جزایر مجنون.... گفت و شد. صدای شکسته شدن استخوانهای کمونیسم را هم او به گوش رهبران بلوک شرق رساند.

حجت الاسلام رحیمیان می گفت در مسجد سلماسی که امام درس میداد به مرور جمعیت طلاب زیاد شد. هر چه از امام خواستیم روی صندلی برود یا بالای منبر بنشیند عقبی ها هم او را ببینند نمی پذیرفت. نهایتا قبول کرد فقط یک پله از منبر بالا برود. رفت و نشست. همان روز اول نگاهی به جمعیت انداخت و یک جمله گفت: انسان هر چقدر که بالاتر می رود زمین خوردنش سخت تر است. کلام امام مقلّب القلوب بود. نیم ساعت صدای گریه جمع قطع نمی شد.

مثل شاهرخ ضرغام، مثل سیدحمید میرافضلی و... چقدر جوانان این مملکت را سراغ دارید گذشته متفاوتی داشتند و دم مسیحایی امام احیایشان کرد؟ بی دلیل نیست که درباره اش گفته اند: روح خدا بود در کالبد زمان.

پیر خمخانه عشق که انتظار لقاءالله و وعده وصالش در نیمه خرداد را نوید داده بود و آروزی حشر با بسیجیانش را داشت مربی فطرتهای خفته ای بود که آخرالزمان مادی زدگی و لذت جویی و غفلت و هرزگی را از شاهراه یومنون بالغیب، با ملکوت کربلای 61 هجری پیوند داد: "  آنچه برای این‌جانب غرورانگیز و افتخارآفرین است روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت‌طلبی این عزیزان که سربازان حقیقی ولی‌الله‌الاعظم ارواحنا فداه هستند می‌باشد و این است فتح‌الفتوح."

  • سیدحمید مشتاقی نیا

معنا درمانی و مردمسالاری دینی!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۰ خرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۴۸ ب.ظ

کتاب تجدید خاطرات، زندگی نامه خودنوشت ویکتور فرانکل را دقایقی پیش به پایان رساندم. از آن دست کتابهایی بود که با دقت خواندم و به یقین بعضی مطالب آموزنده و بدیع آن به لطف خدا تا مدتها از ذهنم پاک نخواهد شد.

فرانکل صاحب مکتب معنا درمانی در علم روانشناسی است؛ نویسنده اثر مشهور و جهانی "انسان در جستجوی معنا".

او بر این باور است در پس پرده هر اتفاقی ولو بد و ناخوشایند و سخت و تیره، حتما علت و هدفی غایی نهفته است که کشف آن به زندگی معنا بخشیده و ادامه حیات و چیرگی بر ناملایمات را آسان می سازد.

مثلا خودش که در جریان اردوگاه های کار اجباری نازی ها، تالمات جسمی و روحی عمیقی را تحمل کرده، داغ جانکاه همسر، پدر، مادر و برادرش را بر سینه دارد، معتقد است لابد برای همه این مصیبتها هدفی قرار داده شده و انتظاری از او وجود دارد که به سمت آن باید حرکت نموده و مقصود نهان را برآورده سازد. از زبان معلولی که در تنگنا قرار داشته می نویسد: من رنج برده ام اما میدانم بدون رنج، رشدی که کرده ام ناممکن می بود.

او منتقد تفکر سرمایه داری غرب و به خصوص آمریکاست. بر این باور است که توجه بیش از حد به تجملات و ارزش صرف قائل شدن برای داشته های مادی و بی اعتنایی به صاحبان مشاغل خرد و بی ارزش دانستن انسانهای کم برخوردار، مصداق روشن بی هویتی و معنا گریزی از زندگی است که مهمترین ثمره آن انحطاط اخلاقی و فروپاشی نظام خانواده و بی نظمی اجتماعی است.

این از اندیشه فرانکل که در منظومه فکری لذت جو و حقیقت گریز غرب، برجسته شد و خوش درخشید و به یک انقلاب ماهوی انگیزه ساز و معنا بخش بدل گردید؛

اما

خوب است به این نکته توجه شود که فرانکل مانند پدرش یک یهودی معتقد و با ایمان است. پیروان هر دینی ممکن است مومن و یا متظاهر و مدعی و فاقد ایمان باشند. اسلام برای همه ادیان آسمانی احترام قائل است و به اشتراک در کلمه حق توحید، توجه نشان می دهد.

پدر ویکتور فرانکل در اوج ناامیدی یهودیان تبعیدی به اردوگاه کار اجباری نازی ها به آنها دلداری داده و خدا را یادآور شده و توکل به او را آرامش بخش دلهای مضطرب می دانست.

نمی توان تأثیر پذیری فرانکل پایبند به منویات انسانی و الهی آیین یهود و تأسی او به مرام پدر با ایمانش را نادیده گرفت. او در واقع با همین نگرش به نقد فرهنگ سرمایه سالار و مادی زده و منفعت گرا  و لذت جوی غریزه محور غرب روی آورده است.

ابتکار مکتب "معنا درمانی" در واقع یهودی سازی مؤمنانه علم سطحی نگر روانشناسی سکولار است.

آن چه که قرار است تمدن نوین و جهانی اسلام به عنوان نسخه رهایی بخش و تعالی آفرین جوامع بشری معرفی کند ایده مترقی مردمسالاری دینی است. انقلاب اسلامی اصراری بر این ندارد که همه مردم دنیا مسلمان و شیعه شده و حاکمیتی مبتنی بر اصل ولایت فقیه تأسیس نمایند. اما معتقد است گمشده همه ملتها خداست و توجه به معنا و الزامات توحید که خدمت به انسانها فارغ از رنگ و نژاد و مذهب و ملیت و تضمین آزادی سازنده رشد محور سلامت آفرین از ضروریات آن است می تواند در تحقق تمدن الهی مبتنی بر سعادت طلبی و کمال جویی و احترام به حقوق دیگران و دستیابی به عدالت اجتماعی و رفع ظلم و غارتگری و تجاوز، نقش اصلی و کلیدی داشته باشد. اسلامی شدن علوم نیز چیزی جز این نیست که در بطن هر دانشی، یادمان بماند در مقابل خدا و خلق خدا مسئولیم. خلقت جهان بدون هدف و حکمت نیست و انسان موحد با رجوع به فطرت در تلاش است نقش خود را در دایره تدبیر الهی به وجه احسن بازی کند.

 

مشخصات، قیمت و خرید کتاب تجدید خاطرات اثر ویکتور فرانکل نشر آشیان |  دیجی‌کالا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کلا این مدلی خوب نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۱۱ ق.ظ

ترس چیست؟ | انواع ترس کدامند؟ | ویژگی ترس چه چیزهایی است؟ - تریتا

 

نخستین کسانی که در مخالفت با لایحه حجاب که به لایحه عادی سازی برهنگی شهرت یافته تلاش هایی را آغاز کردند چند طلبه گمنام و بی ادعا بودند. تلاش های آنها ثمر داد. چند نفر در این خصوص یادداشتها و مقالاتی نوشتند. محمدصادق کوشکی وارد میدان شد. متنی که نوشت اثر گذار بود. پشت سرش رسایی و بعد ورود حسین شریعتمداری وزن جبهه منتقدین را بالا برد. علم الهدی و حسینی همدانی و سپس سردار کوثری هم به میدان آمدند و الان خبرگزاری فارس اعلام کرده ارسال لایحه به مجلس متوقف شده و قرار است محتوای آن بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد.

همین خبرگزاری فارس البته در ابتدا از مدافعین لایحه بود. دبیر شورای انقلاب فرهنگی هم مصاحبه ناامید کننده ای داشت. رسانه ها و چهره های وابسته به سپاه اغلب سکوت کردند. متولیان حوزه های علمیه هم، ائمه جمعه نیز منهای آن دو بزرگوار که اسم بردم صدایشان در نیامد. نگاه قبیله ای جای تفکر انقلابی را گرفت تا احکام شرع ذبح بشود.

در صورت صحت این خبر، الحمدلله فعلا قوه قضاییه یک قدم عقب نشست.

درست است که همین بچه های مستقل انقلابی توانستند یک پیروزی در حمایت از دین خدا به دست بیاورند؛ اما

درد است که آن چه باعث عقب نشینی طراحان لایحه مشکوک قرار گرفت فشار رسانه ای بود.

کما این که دردمندانه باید گفت آنچه منجر به ارائه لایحه ای ضعیف و متضاد با روح حاکمیتی دین گردید نیز هراس از فشار رسانه های معاند بود.

اینکه مسئولان بر مبنای هراس از رسانه، خواه افکار عمومی متعلق به حامیان نظام خواه هجمه تبلیغی جبهه معاند اقدام به تصمیم گیری کنند نشانه فاصله از معارف دین و ضعف تعهد نسبت به آرمانها و اهداف نظام اسلامی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دو قطبی در دو قطبی سازی!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۰۶ ق.ظ

اختلال دوقطبی چیست؟ - مدرسه آنلاین دانا

 

دیده اید بعضی آدم ها دقیقا ضد همان چیزی که خیلی ادعایش را دارند عمل می کنند؟

مثلا کسی که خیلی اصرار دارد به همه بقبولاند آدم شجاعی است معمولا مبتلا به واهمه و بسیار ترسو ست. آدمی که خیلی ادعای راستگویی دارد در حال دروغگویی است. آن که بسیار تظاهر به عبادت می کند منافق است.  آن که بیش از همه داعیه سخاوت دارد، خسیس است. کسانی که ژست میگیرند بگویند من از جنس مخالف بیزارم و آفتاب مهتاب ندیده ام صبح تا شب و شب تا صبح را در عالم واقعی یا مجازی، وسط جنس مخالف می لولند...

معیار شخصیت افراد، رفتارشان است نه صرف ادعا و ژست و هیاهو و شعار.

حالا شده است حکایت مجموعه هایی که دم از شعار سواد رسانه می زنند و دکان و دستگاهی برای خود باز کرده اند و از همه بیشتر به نشر اخبار جعلی عادت داشته و انبوه رسانه های فیک را اداره می کنند.

شده است حکایت بعضی مدعیان مخالفت با دو قطبی سازی که متوجه نیستند همیشه دو قطبی سازی بد نیست و نمی توان دو قطبی خیر و شرّ و حق و باطل را نادیده گرفت و به این بهانه از اجرای احکام الهی در برخورد با بی حجابی یا شکاف طبقاتی و ویژه خواری و... سر باز زد. اصرار ناموجه و ناپخته بر این شعار، خودش یک دو قطبی جدید را دامن زده است؛ نزاع بین مدعیان مخالفت با دو قطبی سازی و موافقان دو قطبی سازی یعنی منتقدان، رقبا و فعالان سیاسی و اجتماعی که از طرف آنها متهم میشوند به دو ایجاد قطبی! حالا اگر آنها واقعا مخالف با دو قطبی سازی هستند باید بزرگواری نموده از موضع خود کوتاه بیایند و به جبهه مقابل بیپوندند که صد البته خود برتر بینی و خود حق پنداری چنین اجازه ای به آنها نخواهد داد. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چقدر سخیف!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۲، ۰۴:۵۴ ب.ظ

photo_2023-04-10_16-39-04_uquc.jpg

 

نمی دانم کدام الدنگی از ذهن عقب مانده خود چنین تبلیغی را برای جذب در حوزه های علمیه پسندید و منتشر کرد.

هر کس می خواهد وارد جرگه سربازان امام زمان شود بداند پیمودن این مسیر، دل شیر میخواهد، هجمه آتش نفس هر آن ممکن است او را به وادی سقوط بکشاند. به خدا اگر علم دین را آموختیم و عمل نکردیم گناهی چند برابر مردم عادی جامعه داریم. سرباز امام زمان شدن، حکم طبیب دوّار را دارد که باید غم دین خورد و همنوای مردم شد و باری از دوششان برداشت بی هیچ توقع و چشمداشتی در مسیر اهل بیت قدم گذاشت و به یاری امام عصر شتافت.

انگیزه ورود به حوزه های علمیه نباید چیزی جز خداباوری و خدمت به دین و راهبرد معنوی باشد؛ حالا کسی در ادامه مسیر بخواهد انتخاب میکند کدام سنگر را برای خدمت برگزیند مستعدتر و مفیدتر خواهد بود.

اینکه همان اول کار بخواهیم در یک امر معنوی دست بگذاریم روی تحریک انگیزه های مادی و وعده بدهیم که بشتابید و در حوزه ثبت نام کنید فلان و بهمان امتیاز نصیبتان میشود بیانگر بیماری دنیازدگی عناصری است که فقط دنبال افزایش بیلان کار خود هستند.

ده نفر هم در هر شهر طلبه شوند اما سرشان به تنشان بیارزد برای دین آبرو داری کنند حرف و عملشان یکی باشد بهتر از جذب هزاران نفری است که خدای نکرده با انگیزه مادی به دین بنگرند. آقایان جوگیر اداری مسلک سازمان محور مافوق پسند! دقت کنید. آلودگی نیّات خود را به جوانهای پاک مردم تسری نبخشید. ساحت دین را از رویکردهای منفعت طلبانه و تاجرانه در امان نگاه دارید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قیمت مردانگی!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲ اسفند ۱۴۰۱، ۰۵:۱۷ ب.ظ

عکس/ حضور بایدن در کی‌یف

 

جنجال تصویری از دیدار زلنسکی و بایدن در کاخ ریاست جمهوری اوکراین

 

به این دو عکس نگاه کنید چقدر حقیرانه است. چشمان ملتمس زلنسکی به بایدن را ببینید چگونه زار می زند او را از منجلاب جنگ بیرون بکشد. اوکراین در سایه حمایت غرب، غرق در مدرن ترین تسلیحات جنگی و انواع کمکهای خدماتی و درمانی و اقتصادی و ... ست؛ رییس جمهورش اینگونه حقیرانه و ذلیلانه ایستاده.

چهارده هزار کیلومتر از خاک ایران توسط دشمن بعثی اشغال شده بود دشمنی که حمایت کامل ابرقدرتهای وقت را پشتوانه خود داشت، ایرانی که تازه انقلاب کرده بود، نظامش نوپا بود، ارتشش دچار تصفیه داخلی شده بود، تحریم اقتصادی و نظامی و سیاسی داشت حتی سیم خاردار به او نمی دادند، مردمش مردانه ایستادند و مسئولانش جلوی هیچ مستکبری سر خم نکردند.

از بزرگترین دستاوردهای جمهوری اسلامی قیچی شدن دست قدرتهای بیگانه بود. گذشت آن زمانی که شرق و غرب برای کشورمان تصمیم میگرفتند و منابع کشور را بین خودشان تقسیم می کردند، روسای سه کشور بیگانه بی اطلاع شاه ایران در ایران قرار ملاقات می گذاشتند، هر جا را ابرقدرتها اراده میکردند از وطن جدا می ساختندو ... عزت و شرافت بالاترین نعمت برای یک ملت است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیت الله سید علی خامنه ای

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۹ بهمن ۱۴۰۱، ۰۵:۲۸ ق.ظ

KHAMENEI.IR

 

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و شکست آخرین شاه این کشور، مردم با شرکت در انتخابات به قانونی رأی دادند که تشکیل حکومت اسلامی به رهبری یک دانشمند دینی سیاستمدار (ولایت فقیه) را به رسمیت می شناخت.

بر اساس خواست مردم، رهبر ایران حتماً باید "آیت الله" باشد. آیت الله به دانشمند دینی گفته می شود که با رفتار و گفتار خود مردم را به سوی خدا دعوت می کند. آیت الله سید روح الله خمینی، نخستین رهبر ایران اسلامی بود و بعد از ارتحال ایشان، آیت الله سید علی خامنه ای عهده دار رهبری مردم ایران گردید.

آیت الله سید علی خامنه ای در ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ شمسی/ ۲۸صفر  قمری۱۳۵۸/ ۱۹ آوریل ۱۹۳۹ میلادی در شهر مشهد به دنیا آمد. پدر او نیز دانشمندی دینی و ساده زیست بود.

ایشان در اوایل نوجوانی دروس حوزه های علوم دین را آموخت و با توجه به استعداد قابل توجهی که در آموختن علم داشت به درجات بالای تحصیل علوم دین رسید. او در حوزه های علمیه شهرهای مشهد و نجف (کشور عراق) و قم نزد استادان بزرگ زمان خود به آموختن علم و اخلاق پرداخت.

او در ضمن آموختن، به آموزش نیز توجه داشت و در جوانی استادی موفق به شمار می آمد. در علوم مختلف دینی صاحب نظر شد و آثار بزرگی را تألیف و منتشر نمود. او به ادبیات و هنر نیز علاقمند بود، شعر می گفت، رمان های معروف دنیا را می خواند و در موسیقی نیز مطالعه می کرد و به تاریخ ملت ها مسلط بود.

ظلم حکومت شاه بر او گران آمد و در سخنرانی های خود در شهرهای محتلف کشور به افشای ماهیت آمریکایی رژیم شاه و بیان معارف اسلامی در ضرورت تشکیل حکومت دینی مبتنی بر اراده مردم و حفظ استقلال و خودکفایی و عدالت می پرداخت. این سخنرانی ها و مقالات و کتب و ترجمه های وی در نهایت باعث شد بارها به زندان بیفتد و شکنجه و تبعید شود.

بیداری، حضور و استقامت مردم بالاخره منجر به پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط حکومت 2500 ساله پادشاهی شد. آیت الله سیدعلی خامنه ای در فعالیت های مهمی چون عضویت در شورای انقلاب، تدوین قانون اساسی، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و... حضور تأثیر گذار داشت. با حمله ارتش عراق و اشغال بخش هایی از خاک ایران که با حمایت آمریکا و بعضی از کشورهای غربی صورت گرفت، آیت الله خامنه ای به جبهه های جنگ شتافت، سلاح در دست گرفت و همراه با جوانان رزمنده به دفاع از کشور خود پرداخت. او یک بار نیز در تهران موقع سخنرانی مورد سوءقصد تروریستی قرار گرفت که دست راست وی آسیب دید و از کار افتاد. مدتی بعد ایشان با رأی قاطع اکثریت مردم ایران –که دوبار پیاپی اتفاق افتاد- به عنوان رئیس جمهور این کشور انتخاب گردید.

بعد از رحلت امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی، نمایندگان مردم در مجلس خبرگان رهبری با اکثریت آراء، سید علی خامنه ای را برای رهبری مردم برگزیدند.

جمهوری اسلامی ایران با توجه به مبارزاتی که بر ضد امپریالیسم و استکبار جهانی داشت از ابتدای پیروزی بارها مواجه با توطئه های دشمن از قبیل جنگ تحمیلی، محاصره اقتصادی و انواع تحریم ها، کودتا، ترورها، خیانت و جاسوسی، جدایی طلبی در مناطق مرزی، تهاجم فرهنگی و ... بود. در همه این حوادث، مردم با وحدت خود و با هدایت رهبر انقلاب توانستند از شرایط دشوار عبور کنند. این توطئه ها در دوره رهبری آیت الله خامنه ای نیز با شدت ادامه یافت؛ اما خود دشمنان نیز بارها اعتراف کردند که هوشمندی و مدیریت رهبر ایران در آگاهی بخشی و استفاده از ظرفیتهای مردمی مانع از به سرانجام رسیدن توطئه ها شده است.

 نگاه جامع آیت الله خامنه ای به پیشرفت کشور به منظور جبران عقب افتادگی های های زمان شاه و آسیب های سنگین ناشی از دوران جنگ و... در راستای دستیابی به تمدن نوین اسلامی در همه جهات اقتصادی و فرهنگی و... و ارائه الگو برای ملت های آزادی خواهی قرار داشته است که قصد دارند روی پای خود ایستاده و از وابستگی به ابرقدرتها در امان بمانند.

از این رو است که ایران در این سالها به رغم همه تحریم ها و کارشکنی ها توانسته است در زمینه تحقیقات علمی و فن آوری در سطح جهان درخشیده و به نقطه قابل توجهی برسد. کشوری که در ابتدای پیروزی انقلابش، نهضت "سواد آموزی" را به منظور توسعه توانایی خواندن و نوشتن آغاز کرد، سی سال بعد به "نهضت تولید علم" روی آورد. ترور دانشمندان و نخبگان این سرزمین نشان دهنده حیرت و عصبانیت دشمنان از پیشرفت مردم ایران است. ایران اسلامی هم اکنون تنها کشور تولیدکننده صنعتی بیوایمپلنت، رتبه هشتم صنعت هسته‌ای، رتبه ششم در تولید زیردریایی، رتبه دهم در فناوری لیزر، رتبه هشتم در چرخه کامل فناوری فضایی، رتبه چهارم در علوم باروری و ناباروری، دومین کشور دارای فناوری ساخت پهپاد رادارگریز، دومین ارتش سایبری دنیا، رتبه اول در فناوری نانو و دومین کشور دارای دانش طراحی و ساخت هواپیمای استراتژیک خورشیدی در جهان است. در علوم انسانی نیز پیشرفتهای چشمگیر ایران اسلامی مورد توجه اندیشمندان دنیا قرار گرفته است.

علاوه بر رشد علمی جامعه ایران که سرآمد منظقه خود گردیده، تأثیرگذاری سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی در تحولات جهانی، عزم ایران را برای صدور آموزه های انسانی و الهی و ارائه الگوی "مردمسالاری دینی" به عنوان راه نجات ملت ها از وابستگی و سرخوردگی به اثبات می رساند.

از نگاه آیت الله خامنه ای، بیداری ملت ها و سلامت و توانمندی رهبران، منجر به استقلال جوامع و هدایت توانایی ها و ظرفیت های ملی و مردمی در راستای استقلال و سربلندی کشورها و دستیابی به جامعه متعالی و سالم و اخلاق محور و پیش رو خواهد گردید. باور "ما می توانیم"، شعاری عملی و نقشه راه و زمینه ساز پیشرفت و شکل گیری جوامع خودکفا و مستقل و متمدن به شمار می آید، فرهنگی سازنده که همواره در آثار فکری و هنری سلطه گران و سیاستهای رهبران زیاده خواه استکبار و عناصر وابسته شان به منظور اسارت و عقب نگاه داشتن ملتها مورد تمسخر و تحقیر قرار می گیرد.

آیت الله خامنه ای مانند امام خمینی(ره) از نظر اقتصادی و معیشتی همواره در سطح پایین ترین اقشار مردم زندگی نموده و با دردها و مشکلات آنها از نزدیک آشناست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا