اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درد بی دردی» ثبت شده است

ازدواج دوم زاکانی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۴ آذر ۱۴۰۲، ۱۱:۱۰ ق.ظ

اقدام‌غیراخلاقی باعکس معترضان به سازمان محیط زیست!+عکس - جهان نیوز

 

خانم ابتکار، لیدر جریان فتنه بود که در دولت روحانی سهم گرفت. عده ای از کارکنان سازمان محیط زیست در اعتراض به مشکلات اداری و صنفی خود تجمع کردند. این اعتراض برای قبیله اصلاح طلب گران آمد. فیک نیوزها دست به کار شدند و با جعل و دستکاری تصاویر، به تمسخر و هجو معترضان پرداختند. مثلا روی کاغذی که دستنوشته اعتراضی خانمها بود نوشتند ما شوهر میخواهیم و...

چند روز پیش با پیشقراولی سایت صراط نیوز، شایعه ای با مضمون ازدواج مجدد زاکانی و طلاق همسر او و مصاحبه دختر زاکانی و ... توسط جریانهای رسانه ای متصل به فتنه سر زبانها افتاد که البته به آن شکل مورد استقبال افکار عمومی قرار نگرفت. زاکانی بارها با جماعت اصلاح طلب درگیر شده و طبیعی بود که آنها نسبت به وی بغض داشته باشند. اما این وسط، شایعه ای که ساخته و پرداخته شد هدف ضمنی دیگری را دنبال میکرد. طراح این دروغ ننگین، مدعی شد همسر دوم زاکانی، خواهر شهید سید روح الله عجمیان است.

زاکانی البته دست به شکایت برد. خانواده عجمیان هم که پیش تر طعم تلخ دخالت و نفوذ زهرآگین بزرگان را چشیده بود اصلا به این شایعات واکنشی نشان نداد چه برسد شکایت به دستگاه قضا.

سوال اینجاست هدف از تخریب وجهه خانواده شهید عجمیان چیست؟

سید روح الله عجمیان شهید مظلوم عرصه دفاع از امنیت کشور بود که غریبانه در جمع فواحش و اراذل هرز و هیز ارباً اربا شد. او لااقل در ظاهر طرف حساب اصلاح طلبان نبود.

مستندی که درباره وضعیت زندگی خانواده ایثارگر این شهید مظلوم ساخته شد بار دیگر نشان داد که حافظان اصیل انقلاب نه صاحبان میز و منصب و مدعیان صف اول که همواره همین پابرهنه های بی ادعا و خط مقدمی عرصه خطر بوده و هستند.

به راستی چه قشری از برجسته ماندن چهره شهید عجمیان و خانواده او در رنج است؟

پدر بزرگوار این شهید اما در حرکتی تاریخی، برگی از ناکارآمدی دستگاه عدالت کشور را در دفاع از طبقه مظلوم و ولی نعمتان ثبت نمود. او در پخش زنده تلویزیونی، علی اکبر ولایتی که آقازاده هایش متنعم از سفره چرب بیت المال، حالا جام مستی با گرگهای وال استریت را به سلامتی مستضعفان عالم سر می کشند عامل نجات قاتل اصلی فرزند جوانش معرفی نمود.

ولایتی هم مثل ابتکار، لیدر و پیشانی یک جریان سیاسی خاص متعلق به اشراف مصلحت اندیش و سازشکار است. طبیعی است رسانه های فاسد و قلم فروش دنبال فرصتی برای انتقام گیری و لجن مال نمودن منتقدانش باشند.

خون سید روح الله عجمیان و آرمان علی وردی و .... البته اثر خواهد کرد. قاتلان این شهدا و آنهایی که بر آتش فتنه دمیده یا به آن کمک نمودند بی شک رسوا و ذلیل خواهند شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تحصیل کرده های متعصب و زیاده خواه

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۴۰۲، ۰۸:۰۳ ب.ظ

سوت‌زنی| درخواست زیرمیزی‌ میلیونی در بیمارستان خصوصی/ پول زور ندهید عمل  نمی‌شوید! | خبرگزاری فارس

 

خب شاهد این هستیم که دوباره عزیزان پزشک پشت هم درآمده اند. مسئولان سازمان نظام پزشکی مصاحبه کرده اند که بعله ما از تعلل در درمان بیمار که منجر به فوت کودک شش ماهه در بیمارستان مفید شد دفاع نمیکنیم اما به هر حال احترام پزشک باید نگه داشته شود. مقام قضایی نباید تند و قاطع با پزشک متخلف برخورد کند. همکاران ما خیلی خدمت میکنند. این نوع برخوردها باعث آزردگی خاطر آنها میشود و...

فکر کنم همین روزهاست که دوباره دکتر ولایتی دست به قلم و کاغذ ببرد که نکند برخورد محکم با پزشک خاطی و قاتل باعث ناراحتی جامعه جهانی شود و...

زیر میزی، فرار مالیاتی، ارجاع بیمار از مراکز دولتی به مطب و ... بیداد میکند. منکر زحمات اطبای دلسوز نیستیم اما اکثر مردم بابت تشخیصهای اشتباه، نقص فنی دستگاههای پزشکی، دریافت پولهای هنگفت از مجاری غیر رسمی و ... دل خونی از جامعه پزشکی دارند که همواره به بهانه جلوگیری از رنجش خاطر پزشکان و پیشگیری از خروج آنها از کشور، دفاعی از حقوق تضییع شده مردم صورت نگرفته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی سطح مطالبات به زیر شکم میرسد!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۴ شهریور ۱۴۰۲، ۰۵:۲۷ ق.ظ

دیده اید آدمهایی که مدعی شجاعتند معمولا ترسو هستند؟ آنهایی که درباره همه چیز نظر میدهند معمولا کم سوادتر از بقیه اند؟ یا آنهایی که مقدس نما هستند و جانماز آب میکشند در خلوت شیطنت بیشتری دارند؟ آنهایی که مهره مار می فروشند یا برای حل مشکلات مردم پول میگیرند دعا نویسی کنند و با اجنه مرتبط شوند حریف مشکلات خودشان نشده و هشتشان گره نه شان است؟ آنهایی که بیشترین هیاهو برای سواد رسانه را دارند بیشترین دروغ ها را بافته و اهل فیک بازی اند؟ دخترهای ترشیده و مطلقه بیشتر از همه داعیه آموزش و مشاوره همسرداری و تشکیل زندگی موفق را دارند. کشورهایی که بیشترین شعار حقوق بشر را سر می دهند بدترین جنایتها را در حق بشریت مرتکب میشوند و...

شده است حکایت عزیزان ز ز ز که زر مفت می زدند. آن از شوتبالیستی که سر خواهرش هم کلاه گذاشت و او را به زندان انداخت، آن از رسوایی برنامه سازان بی بی سی که پشه ماده را روی هوا باردار می کنند، آزار جنسی سیما خانوم در اینترنشنال، تعرض جوجه مطرب شمالی به دوست دخترش و... بیخود نیست که مردها بیشتر از زنها شعار آزادی در پوشش و اختلاط را سر می دادند. جماعت هرز و هیزی که حتی در تجمعات اعتراضی خود نیز طاقت از کف داده سرشان در خشتک یکدیگر بود و دست از مالیدن هم بر نمی داشتند.

خدا دروغگو را رسوا میسازد.

از حق نگذریم جنبش فواحش با شعارهای کاف دار و طرح مطالباتی در سطح بوسیدن در کوچه و کشف حجاب و آغوش رایگان و سلف مختلط، بالاترین خدمت را به جمهوری اسلامی کرد. قصور مسئولان و عقب افتادگی های فرهنگی را آشکار نمود و با توجه به عفیف بودن تاریخی ملت متمدن ایران که سبقه اش به پیش از ظهور اسلام بر میگردد، بوی گند مطالبات سطحی و اهداف حیوانی اپوزیسیون را برملا ساخت و رویای سرنگونی نظام اسلامی را حالا حالاها به عقب انداخت.

 

photo_2022-10-27_06-47-58_f0e3.jpg

photo_2023-01-24_02-13-12_oqja.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

طبقه بالا!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲ تیر ۱۴۰۲، ۰۱:۱۰ ق.ظ

وقتی اشرافیت در مقابل چشم مستضعفین جولان میدهد!

 

این مطلب جالب و تأسف بار را در یکی از گروههای مجازی خواندم:

یک تجربه دردناک شخصی از دنائت طبقه مزخرف برخوردار

🔺الان که دارم این یادداشت را می‌نویسم پشت در اتاق عمل منتظر نشسته‌ام که بعد از ریکاوری عمل لوزه‌ی سوم علی‌رضا پسر سه ساله‌ام به دیدنش بروم. بعد از اینکه شب‌های زیادی علی‌رضا نمی‌توانست بخوابد و مداوما در خواب خرخر می‌کرد و قرار نداشت بعد از دیدن چند پزشک اطفال و آسم و آلرژی و گرفتن عکس نهایتا یکی از اقوام لطف کرد و گفت از یک پزشک خوب گوش و حلق و بینی برایتان وقت گرفتم. کارت ویزیت جناب پزشک را که دیدم متوجه شدم که دکتر محمد فرهادی‌ست که در دهه شصت و هفتاد و نود سالها وزارت علوم و بهداشت این مملکت را بر عهده داشته. وقتی که علی‌رضا را معاینه کرد و عکس را دید گفت که باید سریع‌تر عمل شود و همین فردا به بیمارستان عرفان بیایید. من هم به حساب تجربه‌ی عملهای قبلی و به امید بیمه تکمیلی برگه پذیرش بیمارستان را گرفتم و قبل از بیرون آمدن برای ایجاد آشنایی گفتم که هیئت علمی پژوهشگاه وابسته به وزارت علوم هستم.

 

🔺بلافاصله بعد بیرون آمدن از مطب، از نگرانی هزینه‌ها با بیمه تکمیلی آسیا تماس گرفتم تا معرفی‌نامه بگیرم. گفتند اگر طرف قرارداد باشد همانجا آنلاین انجام می‌شود. با بیمارستان عرفان تماس گرفتم، گفت ما طرف قرارداد هستیم و مشکلی نداریم ولی آقای دکتر فرهادی قبول نمی‌کند و هزینه شما هم حدود ۲۰ تا ۲۵ میلیون می‌شود. جا خوردم چون تابه‌حال چنین چیزی را نشنیده بودم. چون روی بیمه حساب کرده بودم و تأمین چنین هزینه‌ای -که بیشتر از حقوق یک ماه هیئت علمی من است- به هیچ وجه برایم ممکن نیست مخصوصا که چوب خط قرضم هم این روزها حسابی پر شده، با منشی دکتر تماس گرفتم و ماجرا را گفتم. گفت نه اصلا چنین مشکلی تا به حال نداشتیم و خیالتان راحت. ما هم با توکل به خدا صبح سحر به بیمارستان آمدیم و پذیرش هم ما را به صندوق فرستاد. به صندوق گفتم که بیمه تکمیلی آسیا هستیم. صندوق گفت آقای دکتر فرهادی قبول نمی‌کنند. با منشیش تماس گرفتم که خداروشکر جواب داد و گفت بگو خودشان تلفنی از آقای دکتر استعلام کنند. به صندوق همین را گفتم با دکتر  تماس گرفت. گوشی تلفن را که گذاشت گفت دکتر گفته‌اند بیمه را قبول ندارم و دیگر با من تماس نگیرید.

 

🔺خیلی ناراحت و عصبانی شدم. جناب وزیر سابق با اهانت داشت می‌گفت تا نقدی ندهی بچه را درمان نمی‌کنم. داشتم فکر می‌کردم که با این حساب باید بیمارستان را ترک کنیم و جواب عطیفه، همسرم را چه باید بدهم و چند ماه دیگر باید علی‌رضا این ناراحتی لوزه و بدخوابی را تحمل کند تازه اگر دوباره با همین مسائل بیمه و اینها موجه نشویم. گفتم شاید اگر به جناب طبیب اعظم شرایطم را بگویم که هیئت علمی هستم و حقوقم کفاف پرداخت نقدی نمی‌دهد با توجه به اینکه ایشان وزیر علوم هم بوده راضی شوند که مثل همه پزشکان دیگر در کار بیمه و بیمارستان مداخله نکنند. رفتم دم در اتاق عمل و به منشی اتاق عمل گفتم که الان باید علی‌رضا بستری شود ولی جناب دکتر هنوز اجازه نداده‌اند که با بیمه هزینه پرداخت شود. لطف کرد و تلفی تماس گرفت برایم. خواهش کردم که گوشی را بدستم بدهد ولی چند ثانیه‌ای گوشی را گذاشت و گفت دکتر گفته‌اند ایشان صبح تا حالا چند بار بحث کرده و نمی‌شود و گوشی را قطع کرده. خون خونم را می‌خورد. با اینحال یک ساعتی دم در اتاق عمل و رختکن پزشکان بین طبقه دو و سه رفتم و آمدم تا حضوری ایشان را ببینم. بعد یک ساعت فهمیدم که ایشان از در پشتی خصوصی دیگری رفته و از منشی اتاق عمل هم که خواستم ایشان را حضوری ببینم گفت دیگر داخل اتاق عمل شده‌اند. با خودخوری و لعن و نفرین همه چیزی که از حقوقم مانده بود را به علاوه چند میلیونی که با رو انداختن به چند نفر گرفتم روی هم گذاشتم و پول را دادم تا بالاخره ساعت ۱۰ بگذارند علیرضا بستری شود. به ابوی چیزی نگفتم چون هم رویم نمی‌شد و هم خوب می‌دانستم که به جای همدردی و تأسف از رفتار پزشک و مملکت آشغالی که ساخته‌اند و نگرانی از حال بچه شروع خواهد کرد به شماتت خودم و اینکه چون عرضه اداره زندگی خودم را ندارم سربار دیگران شده‌ام.

 

🔺عمل که تمام شد صدایم کردند و جناب دکتر محمد فرهادی با تبختر آمد که بگوید عمل تمام شد، بچه گریه می‌کند و بروید ساکتش کنید. گفتم از رفتار صبح شما خیلی دلگیر شدم اگر شما هیئت علمی هستید من هم هیئت علمی هستم مضافاً که شما بیست سال هم در این کشور وزیر بوده‌اید و انتظار می‌رود وضعیت درآمد دانشگاهی ها را بدانید. داد و بیدادی کرد که چه ربطی دارد و من بیمه را قبول ندارم و همکارانش بهم گفتند که آنجا را ترک کنم ...

محمدحسین بادامچی

https://t.me/IslamicLeft/1494

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جیغ شغالها

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۰۸ ب.ظ

photo_2023-06-11_18-39-53_o4nf.jpg

 

عناصر ضدانقلاب از اینکه دیدند خانواده مجیدرضا رهنورد متعهد به مناسک دینی هستند به خشم آمده و موجی از ناسزا را به این خانواده نثار کردند. اوباش هرزه تحمل دیدن چادر مادر مجید را نداشتند و قرآن خواندن او را تاب نیاورده و این خانواده داغدار را آماج توحش مجازی خویش قرار دادند.

این خصلت مدعیان دروغین آزادی است که دیکتاتور تر از هر دیکتاتوری به سرکوب مخالفین خود پرداخته و حتی حق انتخاب پوشش یا نوع مراسم و مناسک را هم از آنها سلب میکنند. برادر مجیدرضا رهنورد ضمن اظهار تأسف از توهینهای بی شمار عناصر بی قید مدعی آزادی در استوری صفحه اینستای خود بر تقید خانوده نسبت به مذهب و آداب دینی تأکید نمود.

این واقعه سند دیگری است بر هرزگی و لاقیدی جماعت خودباخته و غربزده که مشکلشان نه حجاب یا اقتصاد که اساس زندگی انسانی است و هدفی جز سیطره خوی حیوانی و درندگی و تبدیل جامعه به جنگل لاابالی گری در سر ندارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک نمونه دیگر

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۴۵ ق.ظ

photo_2023-06-10_09-30-09_ra0g.jpg

 

دوتا پست پایین تر مطلبی گذاشته ام درباره مدیری شمالی که در دولت روحانی بدون ریش بود و در دولت رییسی که میز گرفت یکهو صاحب ریش شد.

یک عکس دیگر هم از یک مدیر بانکی در فضای مجازی دست به دست میشود که در دولت رییسی علاوه بر ریش، جای مهر هم روی پیشانی اش سبز شده است!

مشابه این نوع اخبار را بارها دیده و شنیده ایم. چندی پیش بود در همین وبلاگ از سرپرست بهزیستی بابل رونمایی شد که زمان اغتشاشات، تصویر پروفایلش در حمایت از جماعت وطن فروش بود.

کانونهای قدرت، مخرج مشترکی بنام ثروت و جاه طلبی دارند و بر مبنای این اشتراک هر جا که اقتضا کند دست همدیگر را میگیرند، ولو به قیمت ذبح ارزشها و اعتماد عمومی.

جالب است بارها پیش آمده دوستی برای گزینش اداره ای رفته و اولین پرسشی که از او صورت گرفته درباره ارتباطش با فلان طلبه یا چهره انقلابی و عدالتخواه بوده و بر نهی و نفی هر نوع رابطه با چنین افرادی که میز مسئولان را با معیارهای دین و انقلاب به چالش می کشانند اصرار گردیده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فقط عبور از خاتمی جائز نیست؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۷ خرداد ۱۴۰۲، ۱۲:۵۹ ب.ظ

معنی تناقض - واژگان مترادف و متضاد

 

در آستانه برگزاری رقابتهای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی و جلسات پیدا و پنهان گروههای سیاسی مختلف، این روزها دوباره شاهد انتشار مصاحبه ها و یادداشتهایی از بعضی چهره های موسوم به اصلاح طلب برای ایجاد یکپارچکی و وحدت حزبی با اسم رمز "نفی عبور از خاتمی" هستیم. اخیرا نیز یکی از چهره های مطرح این جریان تأکید نموده هر که از خاتمی عبور کند اصلاح طلب نیست!

ضمن یاداوری این اصل انقلابی که نقد جریان اصلاح طلب به معنای تأیید جریان موسوم به اصولگرا نیست اما نمی شود از کنار دو تناقض مشهود در این عبارت رهبران اصلاحات به سادگی عبور کرد:

یک- اصلاح طلبان معمولا داعیه آزادی بیان و روشنفکری و مخالفت با دیکتاتوری را دارند. با این وصف جای سوال است که چرا عبور از خاتمی جائز نیست اما عبور همپالکی های محترم از قانون و احکام اسلامی جائز بوده و نشانگر نگاه مترقی آنهاست؟ علیه خدا میشود راهپیمایی کرد اما عبور از خاتمی جائز نیست؟!

دو- تأکید بر محوریت خاتمی در هدایت و رهبری جریان موسوم به اصلاحات، تأیید ضمنی اصل ولایت است. وقتی نمیتوان از خاتمی عبور کرد یعنی به رغم دارا بودن نظر متفاوت، اصل بر هماهنگی و تبعیت از یک نفر است. آن وقت همین آقایان ژست اپوزیسیون می گیرند در برابر ولایت و شعار سر میدهند که ملت قیّم نمی خواهد! آقایانی که داعیه برگزاری رفراندوم را دارند حتی حاضر نیستند درون جبهه گفتمانی خودشان برای تعیین رهبری اصلاحات دست به انتخاب و نظرسنجی بزنند و تنها از طریق فشار رسانه ای و سیاسی دنبال بازآفرینی تحمیلی نقش خاتمی در هدایت این جریان و عقب راندن همفکران منتقد هستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با مسئولان دروغگو هم برخورد کنید

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۱۹ ق.ظ

 

جناب قاضی القضات به دادستانها و قضات کشور دستور داد: هر کس را که دروغ میگوید احضار کنید.

حرف درستی است. هر کس و نا کسی با یک صفحه مجازی میتواند به کارخانه پمپاژ دروغ و اخبار جعلی تبدیل شده و با فریب افکار عمومی، هزینه ای گزاف روی دست کشور بگذارد که این دوماهه مصادیقش را به وفور شاهد بودیم.

اما

خوب است مدعیان دروغینی که مردم را با وعده حل صد روزه مشکلات معیشتی، قابل اعتماد بودن و سود دهی بورس، حل شدن همه معضلات حتی آب آشامیدنی با امضای برجام، چرخیدن چرخ کارخانه ها و صنعت هسته ای و دهها شعار رنگارنگ کذب و سر کاری -که موج تنفر و بی اعتمادی نسبت به مسئولان را در جامعه به بار آورد- فریب دادند هم احضار و بازخواست شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نوجوانانی که هیپنوتیزم شدند!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۱، ۰۲:۴۴ ب.ظ

                                                   بازداشت شدگان می‌گویند، «هیپنوتیزم» شده‌اند!

 

یادداشت کوتاه روزنامه همشهری که در ادامه میخوانید مرا یاد مطلبی انداخت که دوستان متعددی در شهرهای مختلف در این دو ماه اخیر برایم نقل کرده اند. آنها میگویند اکثر این جوانان و نوجوانانی که دست به اغتشاش میزنند به محض دستگیری شروع به گریه و زاری و التماس میکنند و از ته دل زار میزنند که آزادشان کنیم. اغلب دلمان برایشان میسوزد. در زمان بازداشت چه یک ساعت باشد چه چند روز نیز در حال گریه و بغض و گوشه گیری و اظهار پشیمانی هستند. معمولا برای اینها اگر شاکی خصوصی نداشته باشند پرونده ای درست نشده و آزاد میشوند. عده ای متنبّه شده و دنبال درس و بازی و کارشان میروند. عده ای دوباره در فضای مجازی شیر میشوند، باز تصور میکنند که در حال بازی یارانه ای هستند و به قهرمانی شکست ناپذیر تبدیل شده اند. باز به خیابان می آیند و چیزی می شکنند و به جایی حمله میکنند. دوباره به محض دستگیری بی آنکه حتی یک سیلی به صورتشان بخورد احساس شکست نموده، رویاهایشان پودر میشود و دوباره به عجز و التماس و گریه و آه و فغان می افتند.

این خصلت فضای اغواگر مجازی است که آدمها را تهی و غافل از واقعیتها بار می آورد همچون مخدری آنها را دچار توهم ساخته و به اشتباه می اندازد.

روزنامه همشهری نوشت: جامعه شبکه‌ای شبیه کمپ‌های منافقین رابطه فرد با واقعیت را قطع و چشم، گوش و قلب او را مشحون و مملو از اغوا و القاهای یک‌سویه رسانه‌ای می‌کند. این سطح از جنون چنان می‌کند که اساسا فرد برایش صدق و کذب اخبار مهم نیست و غوطه‌ور در یک خلسه رسانه‌ای، چنان دچار حیوان‌وارگی می‌شود که ممکن است دستش به خون پاک‌ترین‌های روی زمین نیزآغشته شود.

آقایان مسئول متوجهیم با ساده‌نگری و فهم ظاهرگرا از رسانه‌های جدید چه بلایی سر جامعه آوردیم؟ راهکارتان چیست؟ نشستن و نظاره آتش؟

پلتفرم محل زندگی واقعی است؛ نه صرفا یک پیام‌رسان مجازی؛ هیچ جای عالم اداره شهر و دیارشان-بخوانید ذهن‌ها - را به دشمن نمی‌سپارند، اما ما با خوش‌خیالی چنین می‌کنیم و ژست مردمی هم می‌گیریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شیرهای پاکتی!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۸، ۰۵:۴۳ ب.ظ

 

مردم به امرایشان شبیه ترند تا به پدرانشان.

وقتی مسئولین با هم دعوا می کنند، وقتی مسئولان سراغ اشرافی گری و تجمل می روند، وقتی مسئولان فامیل های خودشان را سر کار می آورند این فرهنگ به مردم هم منتقل می شود.

در ماجرای گرانی غیرمعقول قیمت بنزین تا کنون هیچ از مسئولان ارشد کشور حاضر به پذیرش مسئولیت آن نگردیده و هر یک به نوعی سعی در شانه خالی کردن از این تصمیم و اقدام نمودند. با این وصف نباید از جامعه انتظار داشت که مسئولیت گریزی، ترس و دروغ را مذموم دانسته و سراغ آن نرود.

مسئولان حواسشان هست که پیامد فرهنگی اقداماتشان چیست و دیر یا زود چه بلایی بر سر جامعه خواهد آورد؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما، کمیته امداد و قوه قضاییه

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۳۶ ب.ظ

چند روز پیش خبری در کانال های اطلاع رسانی مازندران منتشر شد که حکایت از تعطیلی کارخانه قدیمی و معروف نکاچوب و بیکاری چهارهزار کارگر داشت.

این یعنی چهارهزار خانواده دل نگران و رنجور و دلواپس که نسبت به شرایط آینده زندگی خود و فرزندانشان احساس ناامنی داشته و روزها و شب ها را باید با اضطراب پشت سر بگذارند.



سجاد پوراحسان یکی از دانشجویان متوفی در جریان واژگونی اتوبوس دانشگاه آزاد بود. در خبرها آمده است او سه روز پیش از ارتحال، یک زندانی مالی را آزاد کرده بود. این زندانی راننده وانتی بود که در حاشیه تهران زندگی می کرد و به دلیل ابتلا به دیسک کمر، مدتی سرکار نرفت و اجاره های خانه اش تلنبار شد و در نهایت با شکایت صاحبخانه، به خاطر اندکی بیش از سه میلیون تومان راهی زندان گردید و خانواده اش نیز بی سرپناه ماند.



با تجمع و اعتراض دانشجویان و طلاب عدالتخواه، رئیس سازمان خصوصی سازی از سمت خود استعفا داد. او پیش تر از سوی رسانه ها متهم شده بود که کارخانه ای متعلق به اموال عمومی را به ثمن بخس خریده و با رانت و رابطه بازی به نام خود سند زده است.


این سه خبر مال همین دو سه روز اخیر است. سه خبر عجیب و تأسف آور که به راحتی نشان می دهد بعضی چیزها سرجای خودش قرار ندارد.

در واکنش به خبر اول جا داشت که عزای عمومی اعلام کنیم. در مواجهه با خبر دوم باید برای مرگ انسانیت خون می گریستیم. در واکنش به خبر سوم ...

انگار خیلی چیزها برایمان عادی شده، برای مسئولانمان بیشتر. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا