اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بازی دنیا» ثبت شده است

مشکل ریشه ای تر از این حرفهاست!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۹ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۳۵ ب.ظ

تأملی بر اشتراکات بعضی مسئولان و آشوبگران

به این چند گزاره، صرفا از باب نمونه توجه کنید:

1- آزادی

اغتشاشگران می گویند همه باید در رفتار و بیان نظرات خود آزاد باشند. هیچ کس نباید مانع از اظهار نظر دیگران شود. در حالی که خودشان از گفت و گو فراری بوده و در جلسات سخنرانی مسئولانی که قصد پاسخگویی به پرسشهای آنها را دارند جنجال راه می اندازند و "هو" می کنند و مانع از طرح دیدگاه مخالف خود میشوند.

بعضی مسئولان هم خود را طرفدار گفتگو نشان می دهند؛ اما بر خلاف توصیه رهبری همواره از مردم و دانشجویان فاصله داشته و تنها در این شرایط که جامعه دچار التهاب شده از باب حفظ ظاهر و رفع تکلیف به جلسات پرسش و پاسخ با دانشجویان می روند. بعضی مسئولان تحمل نقد را نداشته و با پرونده سازی و عزل و اتهام تشویش اذهان و شکایت و فیلتر و سرک کشیدن به حریم خصوصی دیگران درصدد بستن دهان منتقدان بر می آیند.

2- قانون

اغتشاشگر وقتی به خیابان می آید و نظم جامعه را بر هم میزند یعنی قانون و مطالبه گری قانونی را قبول ندارد؛ اما وقتی وسط اغتشاشات دچار سانحه ای می شود به قانون پناه برده، شکایت می کند و در رسانه ها ننه من غریبم بازی در می آورد که چرا قانون به دادم نرسیده و از مظلومیت من دفاع نمی کند؟! معلوم نیست بالاخره قانون را فصل الخطاب می داند یا نه؟

بعضی مسئولان همه را توصیه به قانون می کنند؛ اما به قوانینی که مثلا خودشان برای حقوق سرباز تعیین کرده اند پایبند نیستند، دم از حفظ محیط زیست میزنند اما هزاران تن زباله شهری را در لب ساحل یا وسط جنگلها دپو میکنند، تمایلی به صدور مجوز تجمعات قانونی ندارند، مدعی حمایت از سوت زنی و کشف ظلمه هستند اما دهها تخلف آشکار صاحبان قدرت از قراردادهای زیان بار نفتی، حقوقهای نجومی، شکاف طبقاتی، زد و بندهایی چون واگذاری عجیب پتروشیمی میانکاله تا ترک فعلها و ساختار چاق و فشل ادارات و خرج های غیرضروری و ... را پشت گوش می اندازند.

3- نقد پذیری

کدام کارمند منتقدی توانسته در ساختار اداری کشور رشد کند؟ به طور معمول پیشرفت اداری مخصوص کارمندان سر به زیر و مجیزگو است. انتقاد از مافوق یا مسئولان ولو در رده های میانی یا پایین دستی اغلب با واکنش منفی آنها مواجه می شود. نه مسئول و صاحب میز تحمل آن را دارد که مخاطب امر به معروف و نهی از منکر دیگران قرار بگیرد نه آن بانویی که حجابش با قانون و شرع انطباق ندارد چنین ظرفیت و اخلاقی دارد. هر دو از اینکه تذکری بشنوند ناراحت شده و گاه به تقابل و پرخاش روی می آورند و هر دو نیز البته معتقد هستند که نقد و تذکر به رعایت قانون در حق دیگران بسی لازم و ضروری است!

4- سبک زندگی

عده ای میگویند ما ایرانی هستیم نباید شبیه اعراب باشیم. اسم مذهبی شان را عوض می کنند، سعی میکنند مثلا جای سلام از درود استفاده کنند، مجموعه نمادها و واژگان فارسی کهن را بر الفاط مشابه عربی-فارسی و نمادهای دینی ترجیح می دهند. در حالی که هیچ گاه به این موضوع اعتراض نمی کنند که چرا سبک معماری خانه هایشان ایرانی نیست، ایرانی های باستان هم سگ و حیوانات را در اتاق نگهداری نمیکردند، حاضر نیستند از ایرانی های قبل از اسلام که اهل عفاف و حجاب بودند تقلید کنند، حاضر نیستند لباسشان طرح و سیاق ایرانی داشته باشد، گوششان به دهان رسانه هایی است که از شیوخ متخاصم عرب بودجه می گیرند، حاضرند کشورشان را دو دستی تقدیم غرب کنند اگر نفعی مادی در آن ببینند و... ادعای ملی گرایی شان حرفی پوچ است.

بعضی از مسئولان هم که دم از ترویج سبک زندگی اسلامی و تمدن سازی می زنند برخلاف آموزه های دین، زندگی اشرافی دارند، اهل تجمل و رانت هستند، بانکداری و اقتصاد و آموزش و احکام جزاء و ... را به تبعیض آلوده می سازند. به شکاف طبقاتی و رانت دامن می زنند و...

5- دروغ

بسیاری از آمارها و اطلاعاتی که درباره آشوبها در شبکه های مجازی و رسانه های مرتبط با جریان آشوب پمپاژ میشود مثل فرار مسئولان و فروپاشی یک ماهه نظام و اعتصابات گسترده بازار و کشته سازی و ... دروغ محض است. کما اینکه وعده های انتخاباتی و آمار سازی های اجرایی و بیلان کارها و... بعضی مسئولان نیز با واقعیتهای جامعه فاصله ای شگرف دارد و گاه مصداق بارز دروغ و فریب است.

ذکر همین پنج نمونه فعلا کفایت میکند برای یادآوری وجود آسیب زای تناقضات مشترک گفتاری و رفتاری لایه های مختلف جامعه، برای آنکه ثابت شود بسیاری از مشکلات جاری کشور ورای طبقات اجتماعی و دسته بندی های سیاسی و ... ریشه در بعضی فرهنگهای غلط جاری در فکر و ذهن مردم اعم از فرا دست یا فرو دست، رئیس یا مرئوس دارد و تا زمانی که باورها و عملکردها اصلاح نشود، هر طیف و دسته ای با هر ظاهر و ادعایی روی کار بیاید و عنان قدرت را بر کف بگیرد، جامعه رنگ و بوی پیشرفت و آبادانی و آزادگی را به طور مطلوب نخواهد دید. مهم تر از هر اصلاح سیاسی و اقتصادی و ... اصلاح فرهنگ عمومی است. تحول در نگرشها و رویکردهاست که میتواند تعالی و سعادت دنیوی و اخروی جامعه مظلوم ایرانی را تضمین نماید. همانقدر که در سالهای نخست پیروزی انقلاب، مردم و مسئولان در سطح معیشت و مراوده و حقوق عمومی و... نزدیک به هم بودند لایه هایی از آنها این سالها در بی صداقتی و هنجارشکنی و منفعت طلبی و کام جویی و... شبیه هم شده اند.

منتقد نجیب و دلسوز و واقع بین و عدالتخواه، همه را بی تعارف و لکنت به رعایت چارچوبهای انسانی و عقلانی و قانونی دعوت میکند، خواه مسئولین باشند یا مردم، توجیه گر وضع موجود باشند یا معترض و آشوبگر و...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اینم یه نظره!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۰۵ ق.ظ

فک کنم آخرش نظام به اینجا برسه که کاش احمدی نژادو لاریجانی رو تایید صلاحیت میکرد، درسته چیزی به رییسی نمی ماسید؛ اما در عوض آمار مشارکت نجومی می شد و اعتبار نظام میرفت بالا، ملتم تو مناظره ها و بحثا سرگرم میشدن، خونه پرشم درگیری و بزن بزن میشد تو چارچوب انقلاب نه لااقل تو چارچوب اسلام بود از یه حدی جفتک زدنها بالاتر نمی رفت، نمی شد وضعیت امروز که مطالبه گری بیفته دست یه مشت زامبی هرزه و روسپی هرجایی که ورای محدوده ناف و حومه دغدغه ای ندارن.

اومدیم جلوی دوقطبی چپ و راستو بگیریم، گرفتار دوقطبی حیوانیت و انسانیت شدیم. وقتی فکر و راهبرد ذهنی جامعه دست انبوه رسانه های دشمنه، لااقل با پیش دستی، حوادث روزگارو مدیریت کنیم!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از افلاطون و ارسطو تا قالیباف و علی کریمی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۰۲ ق.ظ

تفکر چیست؟| کاردرمانی در شرق تهران| کاردرمانی در غرب تهران| کلینیک تخصصی  دکتر صابر

 

اصل وجود حاکمیت، یک ضرورت عقلی است که درهمه تاریخ در همه اقوام و ادوار مورد توافق جوامع بشری قرار داشته و بی نظمی و بی قانونی ناشی از فقدان حاکمیت کار را به شکل گیری این دریافت عقلایی رسانده که "قانون بد، بهتر از بی قانونی است."

ظلم و زیاده خواهی و کژ روی اغلب حکومتها که باور تلازم بین قدرت و فساد را رقم زده، اندیشمندان را به چاره جویی واداشت و هر یک از زاویه نگاه فلسفی یا اعتقادی خود به تبیین آرمان شهر و مدینه فاضله پرداخته اند.

وجه مشترک همه نگرشهای مرتبط با ساماندهی جوامع و تحقق حاکمیت مطلوب، -از جمهوری افلاطون تا شعبه های ماتریالیستی فلسفه سیاسی در قالب سوسیالیسم و کاپیتالیسم، از ارسطو و فلاسفه یونان باستان تا مارکس و پوپر و انقلاب بالنده خمینی کبیر واصل مترقی ولایت فقیه و مردمسالاری دینی و ...- لزوم پیشتازی و حکمرانی فرهیختگان و فضلا و عالمان سیاستمدار در عرصه اداره امور معنوی و مادی جوامع انسانی بوده است.

همه ایده های حاکمیتی و انقلاب ها وجنبش های مردمی –غیر از شورش ها و هرج و مرج گرایی-  به طور معمول با رهبری و هدایت صاحبان خرد و دانشمندان اعصار صورت می گرفته است.

در همین انقلاب اسلامی به رغم تنوع آرای سیاسی و فلسفی احزاب مبارز با شاه، اما محوریت کتاب و دانش، وجه مشترک همه مبارزان بود و مناظره های معروف رهبران گروههای سیاسی اسلامی یا التقاطی و الحادی که بعضا در سیمای جمهوری اسلامی در سالهای 58 و 59 پخش شده و در سالهای اخیر تبدیل به کتاب شده اند بر پایه تبیین ایدئولوژیک تئوری های حاکمیتی مکاتب بشری یا فرا بشری قرار داشته است.

اغلب مخالفان جمهوری اسلامی در صف اپوزیسیون هم تلاش نموده اند بر مبنای خرد و فلسفه و استدلال علمی برای خود وجهه ای کسب نموده و سیطره اندیشه سیاسی خود را با اثبات توان علمی و قدرت فکری خویش محقق سازند.

در سالهای اخیر اما شاهد افول جریانهای فکری در پیشبرد اهداف سیاسی هستیم.

سال 88 میدان داری امثال مخملباف و اکبر گنجی ها در جبهه اپوزیسیون نشان داد که دست حریف از تقابل فکری و علمی با نظام اسلامی تهی است و قطعا جز تکاپو در محدوده شورش و براندازی، یارای شکل دهی به نظام  پیراسته و مطلوب سیاسی را نخواهند داشت.

از این سو نیز البته در فراق مطهری ها و بهشتی ها و مفتح ها و هاشمی نژادها و... شاهد رشد روحانیون بزرگواری بوده ایم که جز در سطح منبر و خطابه و نهایتا اداره امور اجرایی، سخنی نو و اندیشمندانه  برای برون رفت از چالش ها و حل مشکلات فکری جامعه به خصوص نسل جوان در چنته نداشته اند. سطح تراوشات ذهنی و کلامی بزرگوارانی چون سید احمد خاتمی و کاظم صدیقی و حاج علی اکبری را با عمق علمی و راهبردی مباحث شهید مطهری و بهشتی و ... مقایسه کنید. اندیشمند کسی است که تفکراتش بعد از دهها سال نیز راهگشای جامعه و نسخه هدایت و رشد مردم باشد.

با مرور زمان اما تریبونهای نظام را گاه در اختیار کسانی دیده ایم که نهایت توانشان مدیریت جهادی است و ابدا از عمق سواد و دانش و بضاعت فکری برخوردار نبوده ولی همواره تلاش دارند به منظور حفظ موقعیت سیاسی و امتیازگیری از شرایط موجود و بقای در بازی قدرت، ایده و حرفی نو و دهان پر کن اما سطحی و فاقد مبانی علمی و فلسفی را در ادبیات سیاسی کشور رایج نموده، چند صباحی نگاهها را به خود معطوف سازند و به قیمت ایجاد شبهات فکری در جامعه که ریشه در ناپختگی و جامع الاطراف نبودن تئوریهای ماستی آنان دارد جای پایی برای خود در حیطه راهبری نظام پیدا نمایند.

از دوگانه سازی مضحک و آسیب زای بین عدالت و ولایت که برخلاف نص کلام رهبری در مشروع دانستن جایگاه همه مسئولان به شرط التزام به عدالت است، ممنوع دانستن بی قید و شرط نهی از منکر مصداقی که برخلاف صریح آموزه های دین و اصل امر به معروف و نهی از منکر است تا واژه سازی های ژورنالیستی با عنوان نو اصولگرایی که در نهایت به انتقام جویی از رقبای اصولگرا و سوپر انقلابی و ضدانقلابی و خوارج خوانی عدالت طلبان و پرونده سازی برای منقدین هلدینگ یاس و سیسمونی گیت و ... ختم گردید و در این روزها در پوستینی تازه با ادعای موهوم و فاقد فرضیه و مبنای "حاکمیت نو" گراییده است سطح راهبردی جریانهای سیاسی را در حد فعالان فیک مجازی و پادوهای بولتن نویس باندهای قدرت و ثروت کاهش داد و منجر به سردرگمی جامعه گردید.

درد آن جاست که گردانهای سایبری که به شکل سازمانی از بیت المال مسلمین جهت تقابل با تهاجم فرهنگی و اعتقادی دشمن ارتزاق می کنند مکلف به پوشش رسانه ای گسترده شبهه آفرینی مسئولان در سطح فضای مجازی و منکوب سازی حرکتهای عدالتخواهانه در پوشش دفاع بد و غلط از نظام و ولایت شدند. به نفع نظام اسلامی است که عَلَم عدالتخواهی و مطالبه گری در دست معتقدین به نظام باشد ولو از قالیباف و لاریجانی دل خوشی نداشته باشند، تا اینکه در اختیار معاندان ضد دین و انقلاب قرار بگیرد.

عدم تشخیص اولویتها توسط این حلقه های باج خواه اداری نظام و توجیه گران وضع وجود که اساس آموزه های دین را در مجرای تایید صلاحیت اقتدار خود و قبیله های سیاسی خود کانالیزه نموده و نظام اسلامی را به پایه های میز خویش گره زده اند و مبانی اخلاقی و عدالتخواهانه دین و آرمانهای سرخ و جهانی شهدا را دست و پا گیر دانسته و به انحای مختلف درصدد ایجاد تحریف در شعائر و اهداف انقلاب و داعیه مصلحت بینی های منفعت طلبانه در راستای بهره برداری بیشتر طایفه خودنظام پندار برآمده اند، جامعه جوان امروز را دچار تردیدهای بسیاری نموده و تناقض در اجرای عدالت اعم از وجوه اجتماعی یا قضایی آن باعث رویگردانی لایه هایی از اجتماع نسبت به اصل حاکمیت دینی گردیده است.

به همان میزان که محوریت لمپن های بی سوادی چون علی کریمی و سام رجبی و... میتواند جریان ضدانقلاب را به ورطه نابودی و ورشکستگی و گسست بکشاند، محوریت عناصر غیر متفکر و فاقد دانشی چون قالیباف که تلاش دارند در قامتی فراتر از ظرفیت خود ظاهر شوند نیز ممکن است منجر به توقف حرکت انقلاب اسلامی از مسیر جهان شمول تمدن سازی و اشاعه سطحی نگری و تبدیل حاکمیت دینی به شمایلی صوری و شعاری و درون مایه تهی از فحوای قرآنی و علوی گردد.

جریان سازی و پویندگی و حیات هر خط و منش فکری در همه حوزه های سیاست و اقتصاد و فرهنگ و... تنها با میدان داری فضلا و اندیشمندان و خردورزان جامع نگر و دوراندیش معنا و تأثیر پیدا خواهد کرد.

بازگشت به اهداف اصلی انقلاب اسلامی مستضعفان، راه برون رفت از وضع موجود -که ماحصل تناقضات گفتاری و عملی مسئولان و نورچشمی هاست- و جلب اعتماد بدنه نجیب مردمی خواهد بود، که البته بازخوانی این مبانی و طرح نقشه عملیاتی آرمانهای جهانی خمینی کبیر و منظومه نجات بخش تفکر و گفتمان رهبری تنها از رهگذر بحث و بررسی و مداقه صاحبان فضل و نخبگان خردمند و سالم و مستقل حوزه و دانشگاه دست یافتنی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره "سند تحول دولت مردمی"

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲ آذر ۱۴۰۱، ۰۹:۵۷ ق.ظ

سند تحول دولت سیزدهم از چه می‌گوید؟

 

این که دولت طرحی بزرگ و سازنده را در دست مطالعه و بررسی و تصویب قرار داده تا در راستای تحقق اهداف اسلام و انقلاب اسلامی منجر به ایجاد بستر تحول شود به خودی خود قابل تقدیر و ستایش است و نشان از تأثیر مطالبه گری جامعه در خصوص اصلاح ضعفها و ترمیم فاصله هایی است که نسبت به اهداف و شعارها و آرمانهای انقلاب به وجود آمده است.

نکته ای که در این بین بیشتر باید برای طراحان محترم که قطعا از صاحب این قلم با سوادتر و خوش فکرتر هستند مورد توجه قرار بگیرد تبیین ریز موضوعات و مراحل دستیابی به اهداف یا به قول دیگر نقشه دقیق عملیاتی طرح است.

مثلا این که گفته شود عدالت آموزشی باید محقق شود و در نهایت پیشنهاد شود که بسیاری از مطالب آموزشی فرا متنی و آموزنده مرتبط با تقویت درس یا کنکور به طور رایگان از طریق شبکه های مجازی یا رسانه ملی در اختیار دانش آموزان قرار بگیرد نه تنها قدم چندانی در رفع تبعیض آموزشی نیست بلکه ابدا قادر به رفع احساس تبعیض نیز نخواهد بود. باید دید آیا اساس تشکیل مدارس غیردولتی و پولی کار درستی است یا نه؟ نمرات بالای مدارس پولی که گاه به نیّت کسب شهرت و جذب مشتری بیشتر به دانش آموزان اعطا میشود در ارتقای معدل و تسهیل در ورود و انتخاب رشته دانشگاه چقدر موثر است؟ نسبت مدارس غیرانتفاعی و شیوه فعلی برگزاری کنکور با عدالت چیست؟

مثلا این که گفته شود باید شرایط ازدواج جوانان فراهم شود و قرار گذاشته شود که خدمت سربازان زیر 23 سال در صورت ازدواج نه ماه کاسته شود باید با این پیوست همراه باشد که اساسا جوانی که در مقطع تحصیل است چگونه میتواند مخارج مربوط به ازدواج را تأمین کند؟ اگر قصد ادامه تحصیل را داشت چه؟ یا چرا برای تسهیل واقعی ازدواج اقدام به حذف دروس زائد مدارس و دانشگاه و کوتاه نمودن سالهای تحصیل و سربازی نمی کنیم؟

مثلا این که گفته شود بانکداری ما باید به طور کامل اسلامی شود باید توضیحش نیز مشخص باشد که بالاخره منظور از اسلامی شدن بانک چیست؟ حتی فتوای صریح مراجع در مخالفت با اخذ دیرکرد وام مورد اعتنا قرار نمیگیرد. ربوی بودن یا نبودن بانکها محل مناقشه قرار گرفته است. در حال حاضر عده ای از روحانیون که چرب و شیرین دنیا زیر زبانشان مزه کرده و به پول و مکنتی دست یافته اند به چیزی جز افزایش سرمایه خود نمی اندیشند. از این رو در تلاشند معنای ربا را وارونه جلوه داده و مدعی شده اند با توجه به افزایش تورم و از دست رفتن ارزش پول، عدم اخذ سود به منزله ربوی شدن قرض است! انگار در زمان ائمه ارزش اموال قرضی مانند گندم و ... در اثر قحطی و ... بالا و پایین نمی شد. انگار یادمان رفته است که تأکید فراوان بر اجر بسیار عظیم و ثواب گسترده قرض الحسنه  دقیقا به خاطر همین ایثاری است که در ازای کاهش احتمالی ارزش پول یا کالای قرضی صورت می گیرد. شوراهای فقهی در بعضی بانکها یا موسسات مالی خصوصی هم اغلب فعالیت صوری داشته و به نظر میرسد بیشتر دنبال پیدا نمودن راه فرار و توجیه یا به اصطلاح عموم، کلاه شرعی برای پیشبرد برنامه های بانکی هستند و نه سوق دادن بانک به سمت شرع و عدالت و با ارتباطاتی که در رده های مدیریتی بانکها پیدا میکنند بعضا بار خودشان و اقوام و دوستان را تا چند نسل بعد می بندند.

فارغ از ربوی بودن یا نبودن بانکداری، اساس رویکرد بانکها در خدمتگزاری به سرمایه داران و نه تقویت مستضعفان تلقی میشود که به یقین با گسترش عدالت در جامعه دینی همسو نیست.

باز هم تأکید میکنم اصل دغدغه ای که در دولت آقای رییسی برای تقویت جامعه و اصلاح امور و حرکت به سمت رشد و عدالت وجود دارد شایسته تقدیر است اما نگاه تحول آفرین بی واهمه از هیاهوی ذی نفعان نفوذ کرده در هرم قدرت، طرحی عقلایی و متهورانه برای کم نمودن فاصله نظام با آنچه که اهداف اسلام در زمینه اقتصاد و معیشت و محرومیت زدایی و عدالت اجتماعی و ... است لازم دارد و حرف آخر آنکه ورای همه طرحهای خوب و جامع، نیازمند مدیران معتقد و با انگیزه ای در همه رده های اجرایی هستیم تا به بهانه های واهی و از سر ضعف و کاهلی و بی اعتقادی، زمینه انزوا و تعطیلی طرحها و برنامه های سازنده و تمدن آفرین را فراهم نیاورند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کسی اپوزیسیون را سر کار گذاشته؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۵ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۲۹ ق.ظ

 

باور کنید آدم گاهی شک میکند این بندگان خدا که نه بدنه اجتماعی دارند نه عقل درست و حسابی، خودشان از انقلاب کاریکاتوری که در واقع شورشی شهوانی است خنده شان نمی گیرد؟ کسی از مجموعه نظام داخل آنها نفوذ کرده و سر کارشان گذاشته است؟

به انحراف بردن مطالبات اصلی مردم و پرداختن به مسائل دست چندم و غیر ضروری مثل آزادی حجاب و طرح ایده آغوش رایگان و سلف مختلط که حتی مورد اعتراض و تمسخر تعدادی از اعضای نهضت آزادی واقع شد و بدنه مردمی را از معترضان جدا کرد یکی از همین بی عقلی های مضحک جریان آشوبگر است.

حالا این قضیه اعتصابات هم هر بیننده و شنونده ای را به خنده وا میدارد. در این اوضاع اسفناک اقتصادی، تحمیل بستن مغازه ها معلوم است که با استقبال بازاری ها مواجه نمی شود. بماند که اینقدر فروشگاههای بزرگ و زنجیره ای دولتی و شبه دولتی وجود دارند که بود و نبود بعضی مغازه ها خللی در تأمین مایحتاج مردم ایجاد نمی کند. بماند که بعضی از مدعیان اعتصاب هم یواشکی از طریق مجازی به فروش اجناس خود اقدام میکنند چون میدانند که تعطیلی کسب و کار به معنی ضرر به خود و پراندن مشتری به سمت رقیب و کسب درآمد بیشتر برای کسبه فعال است.

کجای اقتصاد کشور بند چند دهنه مغازه است که پایین بودن یا نبودن یکی دو روزه کرکره آنها آسیبی به دولت وارد کند؟!

از قدیم یک جمله ای را بعضی ها زیاد تکرار میکردند: عقل که در بدن نباشد جان در عذاب است!

این سطح از حماقت برای مبارزه با نظام خنده دار و حیرت انگیز است. قبل از مبارزه کمی هم فکر کنید که اساسا چه میخواهید و از چه طریق میخواهید به آن برسید؟ این بلبشوی در شعارها و رفتارهای داعشی و نزول سطح مطالبات به طرح امور غریزی و حیوانی و میدان داری گروهکهای متضاد هزار رنگ و... ثمره جایگزینی سلبریتی های بی سواد و لمپن به جای اندیشمندان و صاحبان فکر و خرد است که به طور معمول در اغلب تحولات سیاسی و اجتماعی تاریخ پیشتاز بوده و امروز فقدان این طبقه در میان معترضان باعث لوث شدن حرکت آنها گردیده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تعز من تشاء

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۵:۲۴ ب.ظ

دست به قلم بود. حجاب درستی نداشت. پول هم نداشت. آمد کاری با درآمدی اندک به دست گرفت تا کمک خرج خانواده نو پای خود باشد.

یکی وعده پول و شغل مناسب داد در ازای ...

گفت: من به همسرم وفا دارم و رفت.

دوستان، پولی تهیه کرده و هزینه شرکت او در دوره های هنری را متقبل شدند. از دل همان کلاس ها پایش به عرصه بازیگری باز شد.

به زودی سریالی مهم با نقش آفرینی پر رنگ او از سیمای جمهوری اسلامی پخش خواهد شد.

وضع مالی اش هم شکر خدا زیر و رو شد.

اسمش اصلا مهم نیست. خواستم یادآوری کنم خدا هوای انسان های مومن و پاک دامن را دارد و در همین دنیا دستشان را می گیرد.

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مدیر بهشت زهرا از مرگ چه آموخت؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۱۵ ب.ظ

رونمایی از آمبولانس‌های لاکچری بهشت زهرا (س) +عکس

 

چند وقت پیش خبری منتشر شد درباره استفاده سلبریتی های مایه دار از آمبولانس برای انجام کارهای شخصی و فرار از ترافیک!

حالا مدیریت بهشت زهرا سه آمبولانس لوکس وی آی پی خریداری کرده و مدعی شده که این اقدام را برای تکریم علما و دانشمندان و هنرمندان و نام آوران متوفی انجام داده است!

این که پشت پرده این توجیه هم همان مساله درآمدزایی و اجاره دادن آمبولانس لوکس ویژه حمل اجساد سرمایه داران است و ... تقریبا واضح و غیرقابل انکار است

اما فرض را بر صحت ادعای مدیریت بهشت زهرا می گذاریم

بزرگترین عبرت مرگ دقیا همین نکته است که فقیر و غنی و با سواد و بی سواد و سلبریتی و کارگر و کارمند و کوچک و بزرگ نمی شناسد و همه باید دیر یا زود در مقداری پارچه سفید و زیر تلی از خاک بخوابند و با توجه به این عبرت یاد بگیرند که زندگی شان را انسانی بسازند و دل به مادیات نبندند و ...

 

وقتی مدیریت آرمستان تصور می کند تکریم افراد حتی اگر متوفی باشند منوط به لوکس بازی و تجمل گرایی است یعنی تمام این مدت حضور در بهشت زهرا درسی از مرگ و معاد نگرفته و همچنان دنیا زدگی را یک ارزش می پندارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این دنیای پیچ در پیچ!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۴۴ ق.ظ

این ضرب المثل را زیاد شنیده اید: گهی پشت به زین و گهی زین به پشت!

دنیا این گونه است. گاهی اوضواع به کام ماست، گاهی هم نه. چه بسیار انسان هایی که در ناز و نعمت و رفاه و خوشی زندگی کرده اند؛ اما ناگهان به هر علتی اوضاع دگرگون شد و هست و نیستشان از دست رفت. نقل است مادر جعفر برمکی، وزیر دربار عباسیان که ناگهان نگون بخت شد، می گفت: سال پیش چهارصد کنیز در اختیار داشتم وگمان می کردم، فرزندم در حقم کم لطفی کرده است، امسال آرزویم این است دو پوستین گوسفند داشته باشم یکی را فرش خود قرار دهم و یکی را لحاف خویش سازم!

از طرف دیگر چه بسیار افرادی که در مشکلات عدیده مادی دست و پا می زدند و طاقت از کف می دادند؛ اما بعد از مدتی  دوره سختی ها به اتمام رسیده و راه زندگی و معاش برایشان هموار شده است. بسیاری از افراد صاحب نام و عنوان اعم از وزیر و وکیل و سیاستمدار و دانشمند و هنرمند و ورزشکار و ... در اوان زندگی گاه محتاج نان شب بوده و به سختی زندگی می کردند.

داستان های تاریخی و یا تجربیات دیگران مملو از چنین خاطراتی است که نشان می دهد زندگی چرخ ها وفراز و نشیب های بسیار دارد و نه سختی های آن ارزش ناامیدی و افسردگی دارد و نه خوشی های آن به دل بستن و غرور می ارزد.

لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ *الحدید23*

به خاطر آنچه از دست داده اید مأیوس نباشید و از آنچه به دست می آورید شادی مفرط و غرور نداشته باشید.

این نگاه واقع بینانه به دنیا و قواعد تکراری و ثابت آن اضطراب و نخوت را از زندگی بشر دور می سازد و او را به تعادل در مسیر زندگی وا می دارد. آنهایی که به خاطر مشکلات مادی دنیا احساس می کنند به بن رسیده و همه راه ها به رویشان بسته شده و یا آنهایی که به خاطر نعمات و داشته هایشان به تفاخر و تکبر روی می آورند خدا را درست نشناخته و قدرت او را نادیده گرفته اند. آرامش از آن کسانی است که باور دارند دنیا در گذر است و فراز و نشیب های آن ماندگار نخواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا