اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۵۰۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بابل» ثبت شده است

شهردار بابل متوجه رویکردهای مشکوک فرهنگی باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۵:۵۰ ب.ظ

d7c7df61-4e09-44b5-8ec2-829983e6aab3_yrr2.jpg

 

تغییر میدان جمهوری اسلامی بابل به نام سردار شهید سلیمانی اقدامی اشتباه و شتاب زده بود، چه این که در مکتب حاج قاسم، جمهوری اسلامی حکم حرم را دارد و حفظ آن مهم تر از دفاع از همه حرم هاست. بهتر بود مکانی برای نامگذاری به یاد این سردار پرافتخار انتخاب می شد.

کما این که حذف نام میدان انتفاضه و تغییر آن به بهارنارنج از سوی عناصر مفتضح شورا نیز هیچ توجیهی نداشت و معلوم نیست چرا این تغییر نام ها هیچ گاه شامل اسامی خنثی و غیر ضروری بعضی میادین نمی شود؟

حذف اِلِمان "ما ملت امام حسینیم" از میدان شهید سلیمانی با توجه به عقبه فکری جریان لیبرال که این روزها با نفی مکتب حاج قاسم و تقابل با آن توسط وادادگان غرب برملا شده است نیز اقدامی مشکوک و سوال برانگیز به شمار می آید.

ظاهرا کار نصب تصاویر شهدا در سطح معابر نیز در دوره جدید متوقف شده است.

فعالان انقلابی شهرستان بابل همواره ثابت کرده اند که در بیان نقدهای سازنده تبعیضی بین مسئولان قائل نبوده و در این چند ساله اشتباهات یا تخلفات هیچ یک از شهرداران این شهر از تیغ قلم آنان مصون نمانده و نگرش های باندی و جناحی و مناسبات قبیله ای و تعصبات پدر زن و دامادی و ... مفهومی برایشان نداشته است.

مهندس کیانی عزیز را از معدود شهرداران کار بلد این دیار می دانم که امیدوارم در امور فرهنگی مغبون تأثیر عناصر مغرض و فاقد صلاحیت قرار نگیرد. طبعا با شناختی که از ایشان وجود دارد انتظار است که عزل و نصب ها بر پایه تخصص و تعهد صورت گرفته و از میدان دادن به افراد بدنام و به ظاهر "خاکی" اجتناب صورت بگیرد.

 

توضیح:

اقای نتاج مسوول فرهنگی و روابط عمومی شهرداری بابل تماس گرفت و توضیح داد که نصب تابلوهای شهدا بعد از طی مراحل اداری به زودی از سر گرفته خواهد شد.

وی علت حذف المان میدان شهید سلیمانی را موقتی و مناسبتی بودن ان دانست.

درباره نگرانی ها پیرامون تاثیرگذاری جریان بیمار فرهنگی مرتبط با شورا هم توضیحاتی دادم که ان شاءالله شهردار محترم خواهد رسید. از پیگیری این دوست عزیز سپاسگزازم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با مظاهر گناه برخورد کنید

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۱:۰۳ ق.ظ

روزه خواری در ملأعام

 

بسم الله الرحمن الرحیم
برسد به دست مسئولان قضایی و انتظامی و ... شهرستان بابل
بدون هیچ مقدمه و موخره ای، صاف و پوست کنده از شما می خواهم دقایقی از پشت میز مبارکتان بیرون آمده و در سطح شهر دارالمومنین قدم بزنید.
بعید می دانم وضعیت روزه خواری علنی عده ای، دلتان را به درد نیاورد.
اما دل آدم آن جا بیشتر به درد می آید که به رغم وجود نهادهای مختلف انتظامی و پایگاه های بسیج و ... هیچ کس انگار متولی انجام یک تذکر خشک و خالی به این افراد هنجار شکن نیست.
در حالی که در کشورهای مختلف اسلامی، جرایم سنگینی برای هتک حرمت ماه خدا در نظر گرفته اند زشت است که در جمهوری اسلامی، حتی یک تذکر لسانی هم به افراد لا ابالی داده نشود.
نیک می دانید که حفظ ظواهر جامعه اسلامی به منظور تقویت روحیه ایمانی اجتماع و منع از تجرّی و عصیان، امری ضروری و بایسته بوده و از این باب، حتی کسانی که با عذر شرعی مجاز به ترک عمل عبادی روزه هستند حق روزه خواری علنی در مقابل چشم عموم را ندارند.
جالب آن که در بعضی کشورهای غربی، با توجه به فرهنگ سازی صورت گرفته، بسیاری از غیر مسلمانان نیز به احترام روزه داری مردم مسلمان، در محله و مناطق سکونتی متعلق به آنان از خوردن و آشامیدن علنی پرهیز می نمایند.
در دیار ما اما نه فرهنگ سازی لازم برای رعایت شئون انسانی و اسلامی صورت گرفته و نه از انبوه پایگاه های بسیج و کلانتری ها و ... حرکت خاصی برای برخورد با هنجارشکنی دیده می شود.
از دادستان بابل انتظار می رود، ضابطان و مأموران انتظامی و بسیج را بیش از گذشته ملزم به دقت در انجام وظایف خود نموده و اجازه ندهند که ترس از گناه و عصیانگری در سطح جامعه از بین برود که در این صورت نتیجه ای جز عادی سازی سایر ناهنجاری ها و قبح شکنی از احکام الهی عاید مسلمین نخواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی انجمن حجتیه میخواهد عرصه را بر انقلابیون تنگ کند

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳۰ اسفند ۱۳۹۹، ۱۲:۴۵ ب.ظ

 

مرحوم آیت الله فاضل استرآبادی مصاحبه ای با مرکز اسناد انقلاب اسلامی با موضوع تاریخ شفاهی خاطرات انقلاب داشته که در اواسط دهه هشتاد منتشر گردید. در صفحه 250 این کتاب، گریزی به فعالیت های انجمن حجتیه در شهرستان بابل زده و به دردسرهایی که برای این عالم بزرگوار ایجاد شد اشاراتی گردیده که بسیار خواندنی و البته تأمل برانگیز است:

موضع گیری علیه انجمن حجتیه در اداره ی آموزش و پرورش

عده ای از فرهنگیان در آموزش و پرورش جلساتی را برگزار می کردند و از من هم دعوت کردند که در آن جلسه حضور پیدا کنم؛ اما من به دلیل مشکلاتی که وجود داشت هر پانزده روز یک بار در جلسه ی آنها شرکت و صحبت می کردم. من دیدم معلمان و مربیان و اداری ها حضور دارند و مرکز آموزش است، لذا پذیرفتم که هر دو هفته یک بار به آنجا بروم. فکر می کنم در دومین سخنرانی بود که صحبت به انجمن حجتیه کشیده شد. گفتم: امام از اینها ناراضی است. ما هم تاکنون به احترام امام چیزی نمی گفتیم، اما الان که امام موضع خودشان را علنی کردند، ماهم موضع مان را بیان می کنیم. جریان انجمن حجتیه را در آن جلسه توضیح دادم و گفتم: فلان آقا در تهران، فلان آقا در بابل (به نام و نشانی هم اسم بردم) باید در مواضع خودشان تجدید نظر کنند. فکر میکنم که لفظ توبه را هم آورده باشم و گفتم که باید توبه کنند، اعتراف کنند و موضع شان را عوض کنند، و گرنه آموزش و پرورش باید تکلیف آنها را مشخص کند.اکنون بگویند که با موضع گیری ای که امام کردند، نظر آنها راجع به انجمن چیست؟ آیا امام را قبول دارند؟ آیا به اشتباهشان اعتراف می کنند یا خیر؟

این موضع من موجب شد که به عده ای  بر بخورد و در فکر جبران باشند. من در آن سخنرانی از مرحوم آیت الله روحانی اسم برده بودم و از ایشان خواستم که در نماز جمعه موضع حضرت امام را بیشتر تبیین کنند. و این موجب شد که افرادی در صدد برآیند تا موضع شدیدی علیه من اتخاذ کنند. آنها قضیه را خیلی بزرگ کردند و به دادگاه روحانیت رفتند. یکی از آقایان که من از او هم نام برده بودم، در ابتدا از من تشکر کرد و بعد علیه من موضع گیری نمود. به هر حال قضیه به دعوا و تهدید کشیده شد.

حاج آقا روحانی هم خیلی از من ناراحت شد. آنها حتی تدارک راهپیمایی را علیه من دیده بودند. اعلام کردند که راهپیمایی در حمایت از آیت الله روحانی برگزار می شود. حتی عده ای هم از قم جهت حمایت از ایشان به بابل آمده بودند.

خوب است در اینجا این مطلب را عرض کنم که بعد از موضع گیری صریح امام علیه انجمن حجتیه، یک شب در مسجد کاظم بیک اعلام کردند که فردا راهپیمایی است. گفتم: از طرف کیست؟ گفتند بک قرار جمعی است. گفتم: اگر از جانب علما نباشد من قبول ندارم. اما بالاخره آن راهپیمایی برگزار شد که در واقع در حمایت از آیت الله روحانی بود و اتفاقا من هم در آن راهپیمایی شرکت کردم. لذا بعضی ها به من اعتراض کردند که چرا شرکت کردی. بالاخره راهپیمایی به عنوان حمایت از گفته های امام بود. آنها هم حرف هایم را قبول داشتند و حرف هایم درست بود.

مرحوم آیت الله روحانی در یکی از خطبه های نماز جمعه در همین رابطه صحبت کرد. من در آن روز بابل نبودم و به قم رفته بودم. ایشان در آن خطبه خیلی تند صحبت کرد و فقط از من اسم نبرد و کاملا مشهود بود که منظورشان من هستم. گفت: «کسانی که امام را به عنوان مرجع قبول نداشتند، الان آمده اند و انقلابی شدند. اگر لازم باشد افشاگری می کنم». طوری صحبت کرد که دوست و دشمن متوجه شده بودند که منظورشان من هستم. به هر حال افرادی که من در سخنرانی آموزش و پرورش از آنها نام بردم و گفتم موضع شان را مشخص کنند، چاره ای جز پناه بردن به حاج آقا روحانی نداشتند. آنها می دانستند که غیر از علما شخص دیگری نمی تواند حریف من شود. لذا مطلب را نزد آقای روحانی، بزرگ جلوه دادند و در فکر انتقام بودند. آنها حتی پلاکاردهایی در سطح شهر در حمایت از آیت الله روحانی و علیه من نصب کرده بودند و از آقای روحانی خواستند که افراد مشکوک را افشا کند تا جایی که مصمم شدند به نام حمایت از آقای روحانی راهپیمایی کنند.

به همین مناسبت عرض کنم که یک روز قبل از برگزاری راهپیمایی به مناسبت شهادت یکی از ائمه (ع) مراسمی در مدرسه ی خاتم الانبیا برگزار شده بود و من هم شرکت کرده بودم، در صورتی که اگر شخص دیگری بود جرات نمی کرد که به مراسم آنجا برود، اما من رفتم. بنده در آنجا از حاج آقا روحانی اجازه خواستم که بعد از مداحی چند دقیقه ای صحبت کنم. بالاخره پشت میکروفن رفتم و ازحاج آقا روحانی بسیار تعریف و تمجید کردم. گفتم: ایشان پناه انقلابیون و پشتوانه انقلاب هستند. به قول اطرافیان ایشان امام مازندران هستند. خیلی از ایشان تعریف کردم. بعد هم عرض کردم: جناب حاج آقای روحانی منظور شما در نماز جمعه چه کسی بود؟ چرا به خود من نگفته بودید که از من گله دارید؟ مقداری صحبت کردم و باز هم از ایشان تعریف کردم و سخنانم را به پایان بردم. با این صحبت ها اوضاع تا حدودی برگشت و بهانه ای برای اعتراض نماند. کسانی هم که می خواستند حرفی بزنند و اعتراضی کنند، با این احترامی که من برای آقای روحانی قائل شدم بهانه از آنها گرفته شد. عده ای واقعا می خواستند عرصه را بر من تنگ کنند که بحمدالله چنین اتفاقی نیافتاد. این را هم عرض کنم که در بابل زمینه های فتنه انگیزی و آشوب آفرینی بیشتر از جاهای دیگر بود. اما خدا را شکر چنین نشد و آن راهپیمایی نیز برگزار نشد.

به هر حال مسئله انجمن حجتیه در بابل کم کم فروکش کرد و بعدا ممکن بود خودشان جمعی داشته باشند، ولی دیگر از اسم و عناوین و عبارات انجمن خبری نبود. آنها در  حالی که بی ضرر هم بودند کم کم به کلی بساطشان جمع شد."

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا پرونده تخلفات شهردار بابل را باید به پای امام جمعه نوشت؟

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۳۳ ب.ظ

qatr_af41714b-1582-4bfa-a8ce-ba4330cf1432.jpg

 

دو هفته از بازداشت شهردار بابل که داماد امام جمعه است می گذرد. عده ای در فضای مجازی می کوشند تا برای مردم جا بیندازند که پرونده شهردار ربطی به پدر خانمش ندارد و اینکه برخی تلاش دارند که در مطالب و پیام های خود از شهردار بابل بعنوان داماد امام جمعه یاد کنند توطئه ای برای تخریب وجهه و در نهایت حذف ایشان است.

در این باره یادآوری چند اتفاق خالی از لطف نیست.

مجتبی الله قلی پور که مدتی به نام مجتبی حسینی و سپس مجتبی حکیم اشتهار یافت در حالی ناگهان بعنوان معاون سیاسی امنیتی نخستین فرماندار دولت بنفش انتخاب شد که نیروهای انقلاب از اساس گمان می بردند امام جمعه با انتخاب مهندس رجب ملایی برای تصدی فرمانداری بابل مخالف است و از این رو با توجه به بعضی حرف و حدیث ها پیرامون پرونده نامبرده در روز معارفه وی مقابل فرمانداری تجمع نموده و مخالفت خود را با انتصاب او اعلام داشتند. این افراد در کمال ناباوری مشاهده کردند که امام جمعه به همراه یکی از مسئولان استان وارد ساختمان فرمانداری شد و در جلسه معارفه حضور پیدا کرد. مهندس ملایی مدتی بعد از مقام خود عزل شد و سپس در جریان افتضاح شورای شهر دستگیر گردید و با توجه به پرونده جاری دیگری که داشت از سوی قوه قضاییه مجرم شناخته شد.

مدتی بعد از افتضاح شورای شهر که با افشاگری محیرالعقول و غلوّآمیز امام جمعه به گوش همه فارسی زبانان عالم رسید و شهر بابل را زبانزد خاص و عام کرد، زمزمه هایی برای برکناری مهندس کبود شهردار وقت بابل نیز در فضای رسانه منتشر شد. در همان روزها بعضی کانال های تلگرامی مرتبط با شورا مدعی شدند قرار است به زودی داماد امام جمعه بعنوان شهردار بابل انتخاب شود. اندکی بعد خبری رسمی در همه کانال های تلگرامی منتشر شد که تیتر آن از جلسه اعضای شورای شهر با امام جمعه به منظور انتخاب شهردار حکایت داشت. به فاصله اندکی بعد از اتمام این جلسه، شورای شهر مهندس کبود را در حالیکه در بیمارستان بستری بود از سمت خود عزل کرد و داماد امام جمعه را به جای وی منصوب نمود. مجتبی حکیم تحصیل کرده رشته فقه و حقوق در دانشگاه آزاد اسلامی است و از نظر تحصیلی و تجربی ارتباطی با یک پست تخصصی نداشت. او نخستین شهرداری بود که بدون رقیب رأی آورد. او هیچ برنامه ای برای نحوه مدیریت امور شهری به شورا ارائه نداد و جالب آنکه اصلاً در صحن شورا حضور نیافت و به طور غیابی به عنوان شهردار انتخاب گردید.

همان موقع به طور رسمی توسط دلسوزان در سطح رسانه ها هشدار داده شد که این انتخاب شبهه آلود و پروسه مشکوکی که طی شد با توجه به علاقه و ارتباط خاص امام جمعه با دامادش که زبانزد خاص و عام است در نهایت منجر به تخریب وجهه امام جمعه خواهد گردید اما ایشان به این تذکر دلسوزان توجه نکرد و برای بعضی از آنها پیام گلایه آمیز فرستاد. امام جمعه در سفر به قم در جمع تعدادی از طلاب این طور عنوان داشت که با شهردار شدن دامادش مخالف بوده اما قصد نداشته و ندارد جلوی پیشرفت مشروع و موجّه نزدیکان و وابستگانش که در مشاغل مختلف حضور دارند، را بگیرد.

امام جمعه بابل که پیش تر ید طولایی در انتقاد از امور شهری داشت دیگر از تریبون نمازجمعه سخنی در نقد عملکرد شهرداری بیان نکرد. او در افتتاح ساده ترین پروژه ها و طرح های شهری مانند چراغانی دهه فجر در مقابل دوربین های خبری حاضر شده و حتی با بعضی افراد بدنام شورا که خودش بر ضد آنها افشاگری کرده و واژه جانور را به کار برده بود عکس یادگاری انداخت.

در جریان افتتاح فضای سبز در محدوده میدان 17 شهریور که از آن بعنوان پارکینگ و نیز محل عبور وسایل نقلیه استفاده می شد امام جمعه پشت تریبون رفت و ضمن تجلیل از اجرای این پروژه، منتقدان شهردار را مورد عتاب قرار داد که چرا کارها و خدمات گسترده ای که انجام می شود را نمی بینند و ... تندیس مرحوم آیت الله روحانی نیز همان شب در همان نقطه رونمایی گردید. از نظر کارشناسان حوزه مدیریت شهری، اجرای طرح های فضای سبز ساده ترین و پیش پا افتاده ترین نوع فعالیت در شهرداری ها محسوب می شود.

شهرداری بابل در اقدامی عجیب در مناسبت هایی مانند محرم و فاطمیه در ساعات اداری کارکنان خود را به دسته روی واداشت که مقصد آن برخلاف سنت مرسوم دستجات عزاداری، به جای اماکن مقدس، دفتر امام جمعه یعنی پدرخانم شهردار بود. همان وقت هم در تذکری رسانه ای گوشزد شد که مطابق فتوای مقام معظم رهبری حتی برگزاری جلسات زیارت عاشورا و ... نیز در ساعات اداری در مجموعه هایی که مرتبط با کار و مراجعات مردمی هستند جایز نیست اما امام جمعه به جای تأیید این تذکر شرعی با صدور اطلاعیه ای به تمجید از اقدام شهرداری پرداخت.

اوایل دی ماه 99 بحث برخورد با تخلفات اقتصادی شورا و شهرداری بابل رسانه ای گردید. غفار آری از چهره های نزدیک به شهردار به همراه تنی چند از کارکنان شهرداری و یک عضو دیگر شورا بازداشت شده و مدتی بعد با وثیقه و حکم تعلیق، موقتا آزاد گردیدند.

از آن وقت تا کنون هیچ کس هیچ واکنشی از امام جمعه درباره این اتفاق نشنید. برای مردم سوال بود که چرا افتضاح شورای شهر که مساله ای فردی بود که البته برخورد قضایی با آن ضروری است قبل از صدور حکم دادگاه اینطور در بوق و کرنا شد اما دستگیری غفار آری و احمدزاده عالمی و داماد ابوالحسنی و ... که مرتبط با تضییع حقوق عمومی است واکنشی حتی در حد قدردانی از ورود دستگاه عدلیه به این پرونده ها را از سوی امام جمعه برنیانگیخت؟ به موازات این سکوت و انتشار بعضی شایعات، مردم بابل شاهد مانور تبلیغاتی جریانی فولکس واگنی به منظور تقدس زایی برای داماد امام جمعه بودند که شرح آن واگویه ای مجزا طلب می کند.

در واقعه عجیبی دیگر، یک پیمانکار شهرداری که از دوستان داماد امام جمعه است پس از بیست روز بازداشت و قرار وثیقه 15 میلیارد تومانی، در روز 22 بهمن که باید نمایشگر تغییر و دگرگونی اندیشه طاغوت باشد به بهانه کمک به فعالیت های قرآنی در مراسمی رسمی در منطقه لاله آباد با حضور امام جمعه لاله آباد، مورد تقدیر امام جمعه بابل قرار گرفت!

در ایام ولادت مولای متقیان امام علی علیه السلام ناگهان خبری در رسانه های مجازی منتشر شد که حکایت از صدور حکم جلب شهردار بابل و البته متواری شدن وی داشت. هیچ فرد یا نهادی به این شایعه واکنش رسمی نشان نداد. ناگهان اعلام شد وضعیت کرونایی بابل از حالت نارنجی به زرد تبدیل شده و این هفته نماز جمعه در مصلا برگزار می گردد. همزمان شایعه دیگری در فضای مجازی پیچید با این موضوع که امام جمعه واسطه شده و قرار است با توقف اجرای حکم جلب، شهردار بابل روز شنبه با پای خودش به دادگاه برود. روزجمعه فرا رسید و شهردار بابل در صفوف اول نماز قرار گرفت و سایت خبری مصلا نیز در اقدامی بحث برانگیز تصاویر مربوط به حضور داماد امام جمعه را در صفحات خود انعکاس داد.

صبح روز بعد خبر بازداشت شهردار به طور رسمی منتشر شد. عده ای از فعالان فضای مجازی خوستار توضیح امام جمعه درباره حمایت خود از دامادش و اعلام برائت از تخلفات او گردیدند. از سوی دیگر معدودی از منتسبان جریان روحانیت که در بدنه حوزه و سطح اجتماع از جایگاه مطلوبی برخوردار نیستند اینگونه وانمود کردند که برخورد با داماد امام جمعه برای ضربه به شخص امام جمعه و تخریب روحانیت بوده و به تشکیک درباره سلامت نهادهایی چون قوه قضاییه، سپاه، سازمان بازرسی، اطلاعات، بسیج و ... روی آوردند! انها با این دفاع غلط عملا جانبداری لایه هایی خاص از جریان مذهبی سنتی و مشتبه به طاغوت از تخلفات شهردار را رسمیت بخشیدند. البته این ادعا در حالی مطرح شد که بیشترین نقش در برخورد با تخلفات شهرداری را جمعی مومن از روحانیون و طلاب انقلابی فعال در نهادهای نظارتی برعهده داشتند.

با فشار افکار عمومی بالاخره امام جمعه بابل بعد از چند روز بیانیه ای دو پهلو صادر کرد و داماد خود را خدوم و انقلابی خواند و البته اعلام کرد که مخالفتی با رسیدگی عادلانه و منصفانه به پرونده او نخواهد داشت. در حالی که منتقدین امام جمعه صدور این بیانیه را نشانه حمایت مستمر و مجدد او از دامادش دانستند حامیان وی نیز معتقد بودند صدور این پیام به منزله اعلام برائت امام جمعه از دامادش بوده و بنابراین نباید اتهامات شهردار را به پای پدرخانمش نوشت و اصلا چه کسی گفته که در تمام این مدت امام جمعه حامی و پشتیبان دامادش در شهرداری بوده؟ این جمع محدود نهایتا با صدور اطلاعیه هایی اغلب بی نام و نشان و فاقد هویت اعلام کردند که از امام جمعه بابل در برابر حوادث اخیر حمایت می کنند. همه منتظر خطبه های نماز جمعه بودند که وضعیت کرونایی بابل دوباره به حالت نارنجی برگشت و...

از نخستین درس های اخلاقی که در حوزه های علمیه همواره مورد تأکید قرار می گیرد و البته برآمده از احادیث وروایات متعدد است ضرورت پرهیز از قرار گرفتن در موضع تهمت می باشد. آیا واقعا مردم بی دلیل و از سر غرض به این نتیجه رسیده اند که امام جمعه در وضعیت فعلی شهر بابل سهیم است؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسد به دست امام جمعه

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۷:۵۵ ق.ظ

otjl_3e7697f2-34cf-4c3b-b464-f174b14e80f9.jpg

 

بسمه تعالی
نامه سرگشاده بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
 خطاب به امام جمعه شهرستان بابل

ضمن سلام و عرض ادب خدمت پیشکسوت انقلابی شهر بابل، حاج آقای روحانی عزیز!
پیشاپیش از رک بودن مطالب پیش رو، عذر خواهی می‌کنیم چرا که شما جایگاه پدری داشته و اینجانبان هم اهل حسابیم و هم منطق و مستحضرید که پای استدلالیان چوبین بٌود!

پیرامون دستگیری اخیر شهردار بابل، و پس از صدور بیانیه جنابعالی موارد زیر لازم به ذکر است:
• حضرتعالی در بیانیه خود نکات خوبی را مطرح نمودید و ما دانشجویان بسیجی از این مواضع انقلابی شما در بیان اعتقادات خود در مورد لزوم عدم استنکاف مسئولین در برابر قانون، عدم قانون گریزی مسئولین و درخواست از دستگاه قضایی جهت اقدام بر مبنای عدل و قانون، بدون اثرپذیری از جریانات سیاسی، تشکر می‌کنیم.
همچنین از همه کسانی که از اتفاقات اخیر موج سواری نموده و بیزاری می‌جوئیم و اقداماتشان را محکوم می‌کنیم؛ اما با توجه به همه این شرایط حضرتعالی در حالی از "سلامت و کفایت" شهردار بازداشت شده یاد نموده و فرمودید: "بر حسب تجربه و آشنایی عمیق از سوابق و عملکرد شهردار فعلی -یعنی داماد خودم- وی را فردی خدمتگزار و انقلابی می‌دانم" که همزمان پرونده این شخص توسط دادستانی در حال رسیدگیست؛ شایسته بود در چنین شرایطی موضع جانب دارانه- ولو اندک- نمی‌گرفتید و ۲۱ سال امامت نماز جمعه را خرج این مسأله نمی‌کردید تا تعبیر به حمایت‌ شما از شهردار نشود. البته قضاوت درخصوص پرونده ای که کیفرخواست آن تکمیل نشده غلط است و ما هم قضاوت نمی‌کنیم چراکه مرجع رسیدگی به آن نیز قانوناً قوه قضائیه است، قوه قضائیه‌ای که خود برخاسته از نهاد همین انقلاب است. شایسته بود موضع مناسب‌تر و دقیق‌تری اتخاذ می‌کردید چرا که اگر نامبرده مجرم شناخته شود عملا حرف‌های شما در مورد خدمتگزار و انقلابی بودن شهردار نا‌صواب خواهد بود.
• نهایتا از دادستانی محترم تقاضا داریم تحت تاثیر فضای احساسی بیانیه های مختلف، قرار نگرفته و حقیقت را در پرونده پیروز گرداند. حال خواه تبرئه باشد، خواه محکومیت. 
• با توجه به وظیفه اجتماعی خود بر مبنای تحقق منویات مقام معظم رهبری در راستای شفافیت خواستار شفافیت کلیه درآمدهای ۶ ماه گذشته شهرداری به همراه محل دقیق هزینه کرد آن از سوی شهرداری هستیم تا برای مردم عملکرد شهرداری عملاً مشخص گردد.
• در آخر حجت الاسلام و المسلمین اکبری، رییس کل دادگستری استان مازندران، تقاضا داریم تا ورود به موقع خود مانع از اعمال فشارهای احتمالی به دادستانی و قاضی پرونده شهردار بابل گردند که اگر این بار حق برقرار نگردد:
 در این شهر، علی الاسلام و السلام!
رونوشت :
دفتر امام جمعه شهرستان بابل
 دفتر امام جمعه ساری و نماینده ولی فقیه استان
دفتر ریاست دادگستری استان مازندران
دفتر دادستانی بابل

🆔➡️@Basij_NIT

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خداقوت به بر و بچه های حزب اللهی بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۱۸ ق.ظ

از رسوایی اعضای شورای شهر تا دستگیری شهردار

 

یک هفته تک سنگین رسانه های انقلابی بابل باعث عقب رانده شدن جریان ظاهرالصلاح حامی شهردار بازداشتی به پشت خاکریزهای تدافعی بستگان وی گردید.

این جریان برای اثبات اعتدال و حسن نیّت خود در دفاع از مسئولان دیگر، ناچار به پذیرش حقانیت نهاد قضا در ورود به پرونده تخلفات شهرداری شد که این رویداد منجر به ایجاد چتر امنیت روانی و مصونیت مسئولان پرونده از جنگ روانی احتمالی حامیان قبیله ای شهردار به خصوص در بدنه روحانیت گردید.

خط عملیاتی رسانه های انقلاب بابل هفته ای پرشور و تاریخی را پشت سر گذاشت و با حفظ برتری نسبت به جریان متزلزل و کمرنگ رسانه های حامی فساد به کمک دستگاه قضا در اجرای عدالت شتافت.

پیش بینی می شد با توجه به وابستگی بعضی متهمان پرونده تخلفات شهرداری به جریانی خاص که شهر را ملک طلق خویش دانسته و منفعت طلبی و باندبازی خود را در راستای یاری انقلاب تفسیر می نمودند موجی سهمگین از حملات رسانه ای تحت لوای "خود نظام پنداری" بر ضد دادگستری استان به راه بیفتد که شکر خدا این خطر با پیش دستی و هجمه سنگین رسانه های مستقل انقلاب خنثی گردید.

هنوز هم بسیاری از مردم عادی کوچه و بازار باورشان نمی شود که نظام عدل اسلامی در برخورد با تخلفات حامیان خود به خصوص در میان قبیله ای صاحب نفوذ و قدرت نیز بی توجه به ملاحظات سیاسی و مصلحت اندیشی های من درآوردی وارد عمل شده و شهردار جوان بابل را که به زعم کانون های قدرت، امید آینده سیاسی جریان حاکم بر شهر تلقی می شد به زیر تیغ عدالت کشانده است.

شهردار بابل یک هفته را در زندان گذراند در حالی که مردم عادی تا همین هفته گذشته نیز تصور نمی کردند او با توجه به جایگاه اقوام و دوستانش حتی برای یکساعت مورد بازپرسی و تحقیق قرار بگیرد.

یک هفته از بازداشت شهردار بابل گذشت؛ نه آسمان به زمین آمد نه زمین به آسمان رفت نه حلال خدا حرام شد نه حرامش حلال، دین مردم به خطر نیفتاد که هیچ، اعتماد پابرهنگان و محرومان و ولی نعمتان حقیقی انقلاب به سلامت و عدالت نظام اسلامی برآمده از خون شهدا چند برابر شد.

شهردار بابل البته مثل همه متهمین دیگر دیر یا زود با قرار وثیقه تا زمان برگزاری دادگاه آزاد می شود؛ اما این روزهای تاریخی در خاطره شهر ماندگار می ماند. مردم بابل نام قاضی درزی و دادستان کریمی که رهرو راه پدر شهیدش است را تا ابد فراموش نخواهند کرد.

دوستان فعال رسانه ای انقلاب دقت داشته باشند یکی از رموز موفقیت شان در این مدت که به شکل پیاپی در خصوص ماجراهای مختلف شهر رقم خورده علاوه بر اخلاص و وحدت، مرهون سلامت نفس و پاکدستی شان است. مردم وقتی استقلال و بی آلایشی نیروهای مومن انقلاب را می بینند اعتماد بیشتری به مطالبات آنها نشان می دهند. بچه های حزب اللهی بابل به خاطر ماشین شاسی بلند و مدارج علمی پولکی و... عدالت خواهی را در میز معامله با مافیای قدرت و ثروت به حراج نگذاشته و قلم و هنر و رسانه را عرصه ای برای جهاد فی سبیل الله دانستند. از درگاه خدا قدردان این نعمت باشیم. دم همه رفقا گرم؛ اجرشان با شهدا.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

همه متهمند الا ما!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۰۷ ب.ظ

روایت نگاری یک رویداد:

هیچ اتهامی متوجه شهردار نیست و همه این حرفهایی که با دستگیری چند نفر روی زبانها افتاده از اساس دروغ است.

اتهامات کوچکی متوجه شهردار است اما سپاه می خواهد از امام جمعه انتقام بگیرد.

چند میلیاردی که در پرونده مطرح است چشمگیر و قابل اعتنا نیست.

شهردار آدم خوبی است دور و بری هایش بد هستند.

اشتباهات حکیم بخاطر سوءمدیریت او بود نه چیز دیگر. سوءمدیریت هم که جرم نیست.

اگر شهردار کاری کرده چرا او را دستگیر نمی کنند؟ پس معلوم می شود بیگناه است.

حکم جلبی برای شهردار صادر نشده اگر مدرکی دارید رو کنید.

شهردار متواری نیست در جایی نامعلوم اقامت دارد.

حکم جلب صادر کردند که شهردار را دستبند بزنند و آبرویش را ببرند.

شهردار کاری نکرده. قاضی با توضیحات وکیل روشن می شود و نهایتا با وثیقه بیرون می آید.

(بعد از یک روز استراحت و سردرگمی:)

چرا برای حکیم احضاریه نفرستادند و حکم جلب زدند؟

چرا بعد از تفهیم اتهام آزادش نکردند؟

ما همه داخل اتاق قاضی بودیم دیدیم هیچ چیزی علیه شهردار نیست.

دادستان استان چرا رفت داخل اتاق قاضی؟ چه کسی این حق را به او داده؟

قصدشان از دستگیری حکیم بی آبرویی امام جمعه است.

میخواهند با حیثیت روحانیت بازی کنند.

با این کار دارند آبروی آیت الله توکل را می برند.

قوه قضاییه، سپاه، بسیج، اطلاعات، سازمان بازرسی، نیروهای انقلابی و ... دست به یکی کرده اند به انقلاب صدمه بزنند.

همه می دانیم حکیم بیگناه است.

قاضی که حرف ما را گوش نمی دهد مستقل نیست و لابد از جایی خط می گیرد.

اسناد و مدارک محرمانه را احتمالا مشاور شهردار به دادگاه داده به زودی حالش را جا می آوریم.

چند روز بازداشت کردید بس است بگذارید بیاید بیرون ببینیم چه خبر بوده.

در کار قوه قضاییه دخالت نمیکنیم اما آنها باید بفهمند حکیم بیگناه است.

ساروی ها می خواهند با دستگیری حکیم جلوی پیشرفت و آبادانی بابل را بگیرند.

قوه قضاییه مشکلی ندارد سپاه بابل مشکل دارد.

اگر شهردار بابل جرمی دارد و حق مردم را خورده فعالین مجازی منتقد هم آدم های خوبی نیستند چرا با آنها برخورد نمی شود؟

باید با هر کس که خبر دستگیری شهردار را زد مثل خود شهردار برخورد کنید.

شما اگر مطالبه گر هستید چرا فقط یقه حکیم را گرفته اید؟

آن خانواده ای که شهرداری نیمه شب مقابل در ورودی منزلشان نیوجرسی گذاشت فامیل پاسدار دارند.

از امام جمعه حمایت میکنیم دامادش چه ربطی به او دارد؟

شما ثابت کنید امام جمعه نقشی در پیشرفت دامادش داشته.

امام جمعه با شهردار شدن دامادش مخالف بوده شورای شهر در مقابلش ایستاد.

حاج آقا در طول این مدت که دامادش شهردار بوده هم حمایت خاصی از او نداشته است.

اگر امام جعه تا به حال واکنشی نسبت به دستگیری و تعلیق غفار آری نداشته به خاطر این است که او متهم بوده و هنوز دادگاه برای اثبات جرمش تشکیل نشده. آبروی متهم را که نباید پشت تریبون برد.

تقدیر حاج آقا از پیمانکار متهم فساد شهرداری که با قرار وثیقه آزاد شده به خاطر خدمات قرآنی اش بوده.

برای شهرداری سرپرست تعیین نکنید شاید حکیم آزاد شد.

چه اشکال دارد یک متهم اقتصادی که با قید وثیقه آزاد شده شهردار بابل باشد؟

معاون سیما منظر شهرداری هم فامیل حاج آقاست. می خواهید سرپرست تعیین کنید اولویت با ایشان است.

دارد یک هفته می شود. شهردار را آزاد نمیکنید دیگر چرا پرونده دور و بری هایش را هم می زنید؟ تا همینجا بس نیست؟

این چه مدل مطالبه گری است هر روز یقه یک مسئول را می گیرید؟

و....

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یانیه مهم انصار حزب الله استان مازندران

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۱۶ ق.ظ

لوگوی انصار حزب الله

 

بسم الله قاصم الجبارین
فان حزب الله هم الغالبون
کدام شهید گلگون کفن انقلاب و دفاع مقدس را سراغ دارید که آرمانی غیر از تحقق منویات مکتب آسمانی وحی و آموزه های عدالت محور دین مبین اسلام را در سر داشته باشد؟ مگر غیر از این است که انقلاب از اساس برای احیای احکام تمدن ساز اسلام شکل گرفت و دفاع از حقوق مستضعفان و مظلومان را سر لوحه شعائر خود دانسته است؟
اینک در آستانه تحقق گام دوم انقلاب شکوهمند اسلامی، قوه قضاییه بر مدار عدالت و مبارزه با ظلم و فساد به مصاف صاحب منصبان و قدرتمندان رانتخوار و مستبدی رفته است که گمان می نمودند در پرتو وابستگی ظاهری به نظام از حاشیه ای امن برخوردار بوده و قادر خواهند بود تا ابد نان در خون شهدا زده و دست به اموال مردم دراز نمایند.
برخورد محکم دستگاه قضا با صاحبان قدرت و ثروت که نمونه ای از آن در پرونده اتباعی طبری و عناصری دیگر مشاهده شد موجی از امیدواری را در دل مستضعفان و محرومان به وجود آورد و دل علاقمندان انقلاب و مریدان شهدا را شاد نمود.
در شهرستانهای بابل و ساری نیز این روزها شاهد ورود جدی دستگاه قضا به پرونده بعضی مسئولان شورا و شهرداری هستیم که تا کنون به بازداشت و تعلیق بعضی از عناصر کلیدی منجر گردیده است. این اتفاق مبارک ثابت کرد نظام اسلامی در برخورد با تخلفات هیچ کس در هر جایگاه و نفوذ و قبیله ای، تعارف نداشته و اجرای عدالت و احیای حقوق تضییع شده جامعه را بر هر مصلحتی ترجیح می دهد. 
انصار حزب الله استان مازندران که از دیرباز در کشف و رسیدگی به بعضی تخلفات و جرایم پنهان عناصر قدرت طلب و ظاهرالصلاح پا به پای ضابطان قضایی و نظارتی نقش خود را ایفا نموده به نمایندگی از مردم شریف و ولی نعمتان حقیقی انقلاب اسلامی، قدردانی و حمایت از مسئولان قضایی استان و شهرستان را وظیفه ذاتی خود دانسته و از آنها می خواهد بی توجه به اعمال نفوذ کانون های قدرت و ثروت، رسیدگی عادلانه و قاطع به پرونده اتهامات را همچنان سرلوحه خویش بدانند و یقین بدارند عنایت شهدای راه دین و انقلاب و عدالت و دعای خیر پابرهنگان و مظلومان همواره بدرقه راهشان خواهد بود.
ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم
انصار حزب الله استان مازندران 1399/12/11

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شبهه ای برای فرار از اتهام!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۰۶ ق.ظ

روش‌شناسی شبهه در قرآن کریم

 

چرا بازداشت موقت؟!

یکی از شبهاتی که بعضی حامیان شهردار و متهمان به فساد اقتصادی به منظور فشار روانی بر عوامل قضایی وارد میکنند این پرسش است که چرا شهردار یا سایر همدستانش راهی بازداشتگاه شده و با وثیقه آزاد نشدند؟
اولا این روال در تمام این سالها جریان داشته و مدعیان ظاهرالصلاح و متشرع هیچگاه به این موضوع اعتراضی نداشتند و حالا که نوبت همپالکی خودشان شده ژست دلسوزی به خود گرفته اند!
نکته جالب دیگر این است اغلب افرادی که در حال شبهه افکنی هستند خودشان به ضرب و زور اموال خویشان دارای مدرک و تحصیلات مرتبط با رشته حقوق در دانشگاههای غیر دولتی هستند. 
این افراد چطور نمیدانند وقتی قاضی تشخیص دهد موارد اتهام بر اساس قراین موجود به شکل جدی متوجه متهم است میتواند دستور بازداشت او را صادر کند؟
یکی از دلایل بازداشت موقت یکماهه حتی بدون صدور احضاریه نیز در قانون اینگونه ذکر شده است:
در مواردی که آزاد بودن متهم موجب از بین رفتن آثار و دلایل جرم  شده یا باعث تبانی با متهمان دیگر و یا شهود یا مطلعین واقع شده و یا سبب شود که شهود از ترس متهم حاضر به شهادت نباشند همچنین وقتی که احتمال فرار یا مخفی شدن متهم باشد و به طریقی نتوان از آن جلوگیری کرد حداقل تا یک ماه زندانی می‌شود و با هیچ سند و ضمانتی نمی شود وی را آزاد کرد و تا چند ماه هم قابل تمدید است.


صداقت درّ گرانی است به هر کس ندهند!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دادگاه ویژه روحانیت به هوش باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۹، ۰۶:۳۸ ق.ظ

دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت و صلاحیت آن

 

وقتی فتنه، مقدس می شود!

دادگاه ویژه روحانیت به هوش باشد

انقلاب اسلامی در طول عمر پربرکت خود بارها از پیچ و خم هایی دشوار عبور کرده که هر یک از آنها سنگ محک و غربالی برای شناخت سره از ناسره و سرفصل نوین ریزش ها و رویش ها بوده است.

تاریخ پرفراز ونشیب انقلاب اسلامی فراز و نشیب هایی را پشت سر گذشته وعبرت هایی را رقم زده که که برای همه نسل ها و همه انقلابیون مکاتب مختلف عالم درس آموز است.

یکی از حوادث تلخ و شیرین انقلاب، نحوه مواجهه بعضی حامیان سرشناس نظام با پرونده تخلفات بستگان و وابستگانش بوده است. شیرینی انصاف و بزرگ منشی و صداقت مفاخر ارزنده انقلاب همچون حضرات آیات حق، گیلانی ها، خزعلی ها، جنتی ها و ... در تحمل احکام قانون و شرع و مجازات فرزندانشان در کنار تلخی ناشی از بی ظرفیتی و کج اندیشی برخی چهره های مطرح دیگر نسبت به محاکمه نزدیکانشان که در فقره ای منجر به عزل قائم مقام رهبری به خاطر تعصب کور کورانه و ساده لوحی در شناخت داماد و برادر دامادش گردید، حرف ها و آموزه هایی ماندگار را در تاریخ ثبت نموده است.

پرونده تخلفات و اتهامات شورا و شهرداری بابل مدتی است که روی میز نهادهای قضایی و نظارتی قرار گرفته و بعد از دستگیری و تعلیق پست بعضی عناصر دخیل، در حال حاضر به بازداشت موقت شهردار منجر گردیده است.

عده ای از عناصر ذی نفوذ که پیش از این ید طولایی در افشاگری اتهامات رقبای خود داشتند در خفا با قلدرمآبی اقدام به کارشکنی و فشار برای توقف پرونده نموده و در انظار عموم نیز با تهییج جمعی معدود تلاش دارند تا به زعم خود فضای روانی جامعه را برای رسیدگی عادلانه به اتهامات رفقای خود ناامن سازند.

این هم قصه دیگری از مظلومیت نظام اسلامی است معدود مدعیانی که عدالت علی را تنها برای بالای منبر می پسندیدند در عرصه عمل و زنگ امتحان، مردود می گردند.

جالب و مضحک است بعضی محافل حوزوی – مذهبی که از اساس به صورت گعده فامیلی اداره می شوند بی توجه به نگاه متعجب و پوزخند مردم با دستگیری یکی از اقوام خود به ننه من غریبم بازی روی آورده و همه شعارها و داعیه هایی که تاکنون درباره دیانت و انقلاب و عدالت و ... مطرح ساخته و وجهه ای برای خود فراهم کرده بودند را به ناگاه نقش بر زمین نمودند!

دادگاه ویژه روحانیت استان مازندران به هوش باشد بعضی عناصر ظاهرالصلاح از روی غرض و تأمین منافع قبیله هزار فامیل و یا از سر ساده لوحی، منظری کریه از روحانیت را در افکار عمومی به نمایش نگذاشته و بیش از این مردم را نسبت به نظام اسلامی بدبین ننمایند. پر واضح است عده ای تلاش دارند به بهانه قداست سازی از یاران خود و ایجاد مصونیت قضایی برای متهمین، نسبت به عدالت و سلامت نهادهای قضایی و امنیتی تشکیک وارد کنند. قطعا تحرکات مشکوک بعضی عناصر وابسته به جریان خاص، مصداق رفتار بر خلاف شئون روحانیت اصیل و انقلابی است که مستندات فعالیت رسانه ای آنها به مسئولان ذی ربط ارسال خواهد شد.

به شهروندانی که از سر تمسخر و تعجب از رفتارهای دوگانه این طیف خوش ادعا و خوش اشتها تماس گرفته و از رسوایی این جماعت و بی آبرویی شان شکوه می کنند همواره تأکید نموده ام یک لحظه خودشان را جای قضات انقلابی پرونده اخیر گذاشته و صبر و غیرت آنها در مقابل آتش تهیه سنگین اربابان قدرت را ستایش نمایند.

مردم اعتبار نظام اسلامی را برگرفته از خون شهدا و مجاهدت ایثارگران و حضور روحانیت بی آلایش و انقلابی دانسته و رفتاهای مزوّرانه جماعتی منفعت طلب و قانون گریز را به پای انقلاب و نهضت اسلام نگذارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در حاشیه بازداشت شهردار بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۹، ۱۰:۵۴ ب.ظ

 

بازداشت شهردار بابل در بعد از ظهر نهمین روز اسفند 99 بمب خبری این شهرستان بود که حواشی مربوط به آن تا ابد در تاریخ این دیار ثبت خواهد شد. بازتاب این خبر البته در میان غیر بابلی هایی که با مناسبات سیاسی این شهر آشنا هستند نیز دیدنی بود.

در این خصوص یادآوری چند نکته ضروری است:

1-  کسی از زمین خوردن شهردار خوشحال نیست. منتقدان او نیز به حکم اخلاق دینی دعا می کنند مشکل وی حل شده و بتواند به دامن اجتماع باز گردد؛ اما افتخار می کنیم نظام اسلامی به حدی از بلوغ و اعتدال دست یافته که اتهامات مرتبط با هواداران و منتسبان خود را نیز بدون هیچ اغماضی مورد بررسی قرار می دهد. این دستاورد بزرگ در آستانه گام دوم انقلاب اسلامی جای تبریک و خوشحالی دارد.

2- از همان ابتدای طرح بحث انتخاب داماد امام جمعه برای تصدی سکان بلدیه، رسما و مکتوب و در سطح رسانه ها از سوی نیروهای مومن و انقلابی شهر تذکر صریح داده شد که بنا بر قرائنی این تصمیم، مشکوک بوده و نوعی تله سیاسی برای امام جمعه و طیف متعصب وابسته به او محسوب می شود. اما حضرات عالی مقام چنان مشعوف این اتفاق بودند که چشم و گوش خود را بر واقعیت ها بستند و از دلسوزان نیز گله گذاری نمودند.

3- شورای مثلا اسلامی شهر بابل نیز باید پاسخگو باشد که چرا فردی فاقد تخصص را بدون ارائه برنامه، بدون رقیب، بدون حضور در صحن شورا به عنوان شهردار انتخاب کرده و بخش مهمی از اختیارات شورا را نیز به او تنفیذ نمودند؟

4- منتقدین شهردار به حکم مطالبه گری و عدالتخواهی همواره منتقد دستگاه قضا هم بوده اند، اما با توجه به میزان نفوذ شهردار و طیف همراه و جایگاه بستگانش یقین دارند که قوه قضاییه با اشراف به تبعات تشکیل و رسیدگی به این پرونده وارد معرکه شده و با کمترین ضریب خطا به موارد اتهامی او رسیدگی خواهد کرد. شهردار بابل یک شهروند بی کس و کار و ضعیف و محروم از وکیل و وصی و ...نیست که به راحتی حقی از او ضایع شود.

5- دو ماه است که برخورد رسمی و میدانی با مفاسد شورا و شهرداری آغاز شده است. دو تن از اعضای شورا تعلیق شدند؛ اما متأسفانه جریان به ظاهر مذهبی حامی شهردار و پدرخوانده های مادی و معنوی که ید طولایی در افشاگری پیرامون معایب رقبا داشتند این بار زبان به کام گرفته و هجمه تبلیغاتی سنگینی را برای حمایت از بعضی متهمان آغاز نمودند. این جماعت در ابتدا منکر وجود هر نوع اتهام درباره شهردار بودند. بعد از مدتی مدعی شدند طرح اتهامات از سوی سپاه برای تصفیه حساب با امام جمعه! صورت پذیرفته. بعد از آن که متوجه شدند سپاه صرفا ضابط بوده و قضات انقلابی دادگستری استان پیگیر مفاسد شهرداری هستند ادعا کردند بروز خطا امری عادی و صرفا به خاطر سوءمدیریت بوده. این جمع در حالی که صدور حکم جلب و متواری شدن شهردار را انکار می کردند همینک شکوه دارند که چرا خبر صدور جلب و ناپدید شدن شهردار رسانه ای شده است؟!

جای تأسف است معدودی مثلا روحانی یا منتسب به جریان مذهبی و نان خور مکتب اهل بیت که در برابر تمام مصائب و مشکلات مردم و ظلم هایی که به اقشار ضعیف وارد شد سکوت اختیار کرده بودند با دستگیری شهردار و همدستانش ناگهان نطقشان باز شده و سخن از ضرورت انصاف و عدل آنهم با قرائت جانب دارانه خودشان به میان می آورند. به مردمی که این روزها هر چه به دهانشان می آید نثار این دین فروشان می کنند، حق می دهم.

6- به رغم اعمال فشار سنگین چهره های ظاهرالصلاح و مردودین آزمون صداقت و عدالت و انقلابی گری که متأسفانه انقلاب و اسلام را تنها در حد شعار و استفاده ابزاری قبول داشتند، ضابطان سازمان اطلاعات سپاه در کنار دادستان انقلابی و شجاع استان و ریاست و قضات مومن و بی حاشیه، استوار ایستادند و بی اعتنا به تهدیدها و پا در میانی ها و جو سازی ها در راستای دفاع از حقوق مردم سنگ تمام گذاشتند.

7- تکبر و اعتماد به نفس کاذب کانون های قدرت و ثروت و خود نظام پنداری صاحبان زر و زور و تزویر باعث شد حوادث اخیر شهر در سطح یک انقلاب و فجری دوباره نگریسته شود. مردم بر این باورند این دست و پا زدن های طیف حاکم نشانه اعتقاد باطنی آنها به نقه ضعف های پنهان خود و احتمال رصد آن توسط نهادهای نظارتی می باشد. مردم بر این باورند شکسته شدن هیمنه کسانی که حس مالکیت به انقلاب و نظام و جغرافیای حضور خود داشتند گام امیدوار کننده جمهوری اسلامی در بازگشت به دامان صاحبان اصلی و ولی نعمتان انقلاب در بدنه پابرهنگان و محرومان جامعه به شمار می آید.

8- قوه قضاییه در دوره ریاست آیت الله رییسی جهت گیری های مثبتی برای جلب اعتماد عمومی نسبت به سلامت نظام اسلامی داشته است. اما مراقبت از نفوذ و تصدی گری معدود عناصر نامطلوب باید همچنان مورد توجه حفاظت این قوه قرار داشته باشد. لغو تعلیق یکی از کارمندان متهم به فساد به رغم وجود ادله متقن، ظاهرا با سفارش و اعمال نفوذ عناصر نامطلوب صورت پذیرفته که رفع چنین حفره هایی باید بیش از پیش مورد اهتمام قرار بگیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی دادگستری مازندران به ریش خودش می خندد

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۳:۵۱ ب.ظ

قرار است شهردار بابل شنبه نهم اسفند خودش را به دستگاه قضا معرفی کرده و آماده طی مراحل قانونی پرونده دوره مدیریتی اش شود اما

دو ماه است که افکار عمومی از تشکیل چند پرونده قضایی برای شهردار و شهرداری بابل مطلع شده است. دو عضو شورا و چند کارمند شهرداری مدتی را در بازداشت گذرانده و تا تشکیل دادگاه از ادامه همکاری و حضور در نهاد مربوطه تعلیق شده اند.

افکار عمومی با علامت سوال هایی پیرامون نقش شهردار در این پرونده ها مواجه شد.

حامیان شهردار در اقدامی شتابزده با فریب یکی از روحانیون توسط افراد مشکوک دفتر وی، دعوت از پدران شهدای مدافع حرم که از ماجرا بی اطلاع بودند، حضور چند رزمنده بساز و بفروش و بازی پشت صحنه عناصری ذی نفوذ اعم از بستگان و مریدان و شرکا و قلدر مآبی یکی از مسئولان سابق و بدنام اطلاعات سپاه، به حمایت از شهردار جوان و بی تخصص پرداختند تا به زعم خود پرونده او را تحت الشعاع قرار دهند. سیل تهدیدها و تخریب ها و تهمت ها نیز برای مسئولان قضایی، ضابطان و فعالان رسانه ای جبهه انقلاب ارسال گردید.

یکی از مسئولان نفوذی و ناسالم در دستگاه قضا نیز تلاش نمود با استفاده از زور و برخورد چکشی منتقدان شهردار را از صحنه فعالیت حذف کند که به جایی نرسید.

حمایت و تشویق علنی یک پیمانکار خاطی و دارای پرونده فساد مالی توسط چند روحانی نمای واداده و کارچاق کن نیز از صحنه های زشتی بود که در این راستا رقم خورد.

افکار عمومی به این نتیجه رسید که این حجم از دست و پا زدن بی علت نیست و حتما ریگی به کفش حضرات است که از حضور در پیشگاه قانون و دفاع از عملکرد خود بیمناک شده اند.

نیروهای حزب اللهی دستگاه قضا و رسانه در این مدت تهمت ها و فشارهای مختلفی را تحمل کردند در حالی که تنها مطالبه شان عمل به شعائر انقلاب در برخورد بدون تبعیض با تخلفات صاحب منصبان یقه سفید و مافیای قدرت و ثروت بود.

در این میان البته حمایت بسیاری از پابرهنگان و مردم عادی کوچه و بازار و دلگرمی های مشفقانه یکی از علمای بزرگ و دعای خیر دلسوزان انقلاب بدرقه راه و پشتیبان مسئولان انقلابی پرونده بود.

سه شنبه گذشته بالاخره دستگاه قضا حکم بازداشت شهردار بابل را بعد از چند هفته بررسی مستندات و استماع دفاعیات صادر کرد. مجتبی الله قلیپور با اطلاع از این تصمیم قضایی ناگهان به اختفا روی آورد و چند روزی را در مکانی نامعلوم به سر برد. با انتشار این خبر در سطح رسانه ها و تمسخر و رسوایی شدیدی که برای او به وجود آمد تلاش ها برای لغو حکم جلب وی قوت یافت. در نهایت با پا در میانی و ریش گرو گذاشتن یکی از بستگانش که همواره مدعی بود در جهش جایگاه سیاسی او نقشی نداشته متأسفانه یکی از مسئولان ارشد دادگستری استان پذیرفت که بی اعتنا به موج امیدواری مردم به صلابت و عدالت قضایی و بر خلاف جهت گیری های قاطع ریاست قوه، جلب او موقتا اجرا نشده و وی با پای خودش در روز شنبه به دادگستری مراجعه کند. این توافق پشت پرده و نامبارک منجر به حضور شهردار متواری در صحن نمازجمعه شد که از نگاه افکار عمومی نوعی دهن کجی به قانون و ریشخند به عدالت تلقی گردید.

در ساعات اخیر تماس های مکرر و واکنش های مستمر مردم حکایت از سلب اعتماد آنان نسبت به عزم دادگستری استان در مواجهه با تخلفات صاحبان قدرت دارد.

مردم می پرسند آیا این امتیازها و تبعیض ها تنها منحصر به نور چشمی هاست یا شامل مردم عادی هم می شود؟

چرا وقتی می خواستید آزاده ای جانباز را برای دلخوشی صاحبان قدرت بدون آنکه شاکی وی حکمش را به دایره اجرای احکام ببرد، شلاق بزنید با این که می دانستید او سابقه سکته قلبی دارد مهلت معاینه و تجویز پزشکی قانونی را ندادید اما اینجا برای رفع تکدر خاطر از ما بهتران ترحم نشان داده و به آنها فرصت می دهید؟

چرا تا پستوی خانه بچه های انقلابی را به صرف ظنّ دخالت در مدیریت یک کانال فیک افشاگر مفاسد کانون های قدرت شخم زدید و آنجا سخنی از اخلاق و رأفت در میان نبود؟

آیا می توان به مسئولان قضایی که دپوی 1500 خودرو در کارخانه رجه را نادیده می گیرند اما آلونک مردم محروم را در فصل سرما ویران می سازند، از قتل عام مردم در موج اول کرونا و سوءمدیریت متولیان بی تدبیر شهر می گذرند اما با افتخار گزارش می دهند که چهار خودروی حامل سگ را متوقف کرده اند و ... اعتماد کرد که با این حاتم بخشی و رفتار مودت آمیز با نور چشمی ها، فردا روزی پرونده شهردار را به بهانه مصلحت اندیشی های کاذب و دلخوشی فلان آقای ساده لوح، کنار نزده و از مفهوم عدالت، تصویری چروک و هجو آلود ارائه ندهند؟

مسئولان قضایی استان می دانند با این تصمیم های لابی گرانه چه هزینه ای روی دست دستگاه عدلیه گذاشته و چه ضربه ای به اعتماد عمومی نسبت به سلامت نظام اسلامی وارد می آورند؟

خنده دار نیست کارمندی  با وجود مدارک متقن در خصوص دریافت رشوه از کار معلق می شود اما با لطایف الحیل از شعبه ای دیگر مجوز حضور در کار قبلی و رفع تعلیق را دریافت می کند در حالیکه پرونده مفاسدش هننوز در جریان است؟ مردم حق ندارند احساس کنند قوه قضاییه (دادگستری استان) دارد با عدالت شوخی می کند؟ آیا شما می دانید چه خنجری را از پشت به نهادی که امانت خودن شهدا در دستانتان است وارد می آورید؟

مردم بابل البته یقین بدانند فعالان رسانه ای جبهه انقلاب در بابل با پیش بینی بروز چنین مسائلی تدبیر لازم را برای ادامه پیگیری های خود در سطوح دیگر تدارک دیده و این قول را به ولی نعمتان انقلاب می دهند که پنجه عدالت گریبان متخلفان را در هر سطح و جایگاه و با هر لباس و پیشینیه و نسبی که باشند خواهد گرفت و عهدی که با شهدا در دفاع از حریم عدالت بسته اند به زودی ثمر خواهد داد. لا حول و لا قوة الا بالله

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیرامون پرونده قضایی شهرداری بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۹، ۰۹:۱۵ ق.ظ

Image result for شهرداری بابل

 

موضوع رسیدگی به پرونده تخلفات شهرداری و شورای مثلا اسلامی شهر بابل مدتی است که بر سر زبان ها افتاده و با توجه به حساسیت های سیاسی این شهر همچنان گزینه نخست مباحث اجتماعی در حلقه های مردمی و گعده های محفلی سیاسیون است. این قلم پیش تر نیز از بعضی زوایا به بررسی موضوع پرداخته و دراین مجال نکات قابل عرض دیگری را به استحضار مردم می رساند:

یک- پرونده ای در خصوص تخلفات شهرداری بابل در دادگستری استان در حال بررسی است که تا کنون منجر به بازداشت و لغو عضویت و فعالیت معدودی از اعضا و کارکنان شورا و شهرداری شده است. جسته و گریخته شنیده می شود پرونده های دیگری نیز در این ارتباط وجود دارد که در مراحل بعد پیگیری خواهد شد. درباره میزان تقصیر و سهم عناصر مرتبط باید تا حصول نتیجه قطعی دادگاه حوصله به خرج داد.

دو- اثبات تخلفات شهرداری بابل در این دوره به معنای پاکدستی و سلامت مدیران قبلی حوزه شهری نیست و اگر چه بعضی شهرداران خاطی بابل در گذشته با استفاده از حفره های قضایی موجود در مدیریت قبلی این نهاد، از پیگرد عملکرد خود در امان ماندند اما مفتوح شدن پرونده آنها نیز دور از انتظار نخواهد بود.

سه- بارها تأکید شده است اثبات تخلفات هیچ فردی به معنای زیر سوال بردن دوستان و بستگان سببی و نسبی او نیست مگر اینکه خودشان اینطور خواسته و به دفاع از متخلفان بپردازند.

چهار- سید مقیم مقیمی، خوب یا بد، به عنوان عضو شورا حق دارد در خصوص عملکرد شهردار به طرح سوال بپردازد و شهرداری هم بدون شامورتی بازی و جنجال رسانه ای باید به شکل مستدل در صحن شورا و در مقابل افکار عمومی پاسخگو باشد. راقم این سطور در دور قبلی انتخابات شورا به آقای مقیمی رأی نداده است و در دور بعد نیز بعید است که ایشان قصد ثبت نام و ورود مجدد به شورا را داشته باشد. بی هیچ حب و بغضی، اصل طرح سوال و جواب مذکور برای ثبت در تاریخ سیاسی شهر بابل ضروری به نظر می رسد.

پنج- مسئولان رسیدگی به پرونده شهرداری در دستگاه قضا، اساساً بابلی نیستند و بی اعتنا به چالش های سیاسی و نفع و ضرر جریان ها و باندهای قدرت تنها بر مبنای وظیفه ذاتی خود و اصل احیای حقوق عامه و صیانت از منافع ملت در حال بررسی ابعاد پرونده های مرتبط با تخلفات شهرداری هستند کما اینکه در ساری نیز شاهد برخورد بی رودربایستی و پیگرد تخلفات همگی عناصر دخیل در مفاسد شورا و شهرداری در هر سطح و جایگاه سیاسی و جناحی بوده ایم. انتساب خودخوانده بعضی جریانها به انقلاب، حاشیه امن تخلفات آنها نخواهد بود.

شش- پرونده شهرداری بابل هم امتحانی بود برای محک همه مدعیان انقلابی گری و عدالت خواهی. آنهایی که بدون توجه به گرایشات سیاسی افراد ار اصل اجرای عدالت استقبال نمودند سربلند بیرون آمدند و کسانی که عدالت را تنها برای همسایه روا دانسته و اطرافیان خود را خط قرمز اجرای عدل تلقی نمودند رو سیاه گردیدند. این خصیصه انقلاب اسلامی به عنوان ترجمان عملی کلام وحی است که ذات نورانی آن، چند رنگی ها را بر ملا ساخته و غیر از "عبادک منهم المخلصین" مجال عبور از غربال آن را ندارند. برای عاقبت به خیری خود دعا و تلاش کنیم.

هفت- دردمندانه باید اذعان داشت هیاهوی سیاسی و جنجال های تبلیغاتی عناصر دخیل در پرونده اخیر مردم را به باوری رسانده که حتی اگر پرونده در همین لحظه نیز متوقف شود بی گناهی مسئولان مرتبط را نخواهند پذیرفت. همه شهرداران بابل به درست یا غلط در اذهان عموم و یا در سطح رسانه های مجازی بارها متهم به تخلفات متعدد شده اند؛ اما این حجم دست و پا زدن ها و اعمال فشار و ... افکار عمومی را به این برداشت رسانده که لابد خرده شیشه ای در کارشان وجود دارد که اینطور به تقلا افتاده اند. یاوران حقیقی انقلاب، اقشار پابرهنه و فاقد سهام سفره نظام هستند که برخورد با تخلفات عناصر دانه درشتی چون اکبر اتباعی، بیژن قاسم زاده، کیومرث نیاز، غفار آری، موسوی، خورشیدی، حسن زاده و ... باعث دلگرمی آنها به استمرار خط شهدا و حیات و پویایی اندیشه انقلاب اسلامی و احقاق حق مستضعفان گردیده است. ولیّ نعمتان راستین انقلاب از برخورد با هر متخلفی با هر نوع وابستگی به هر طیف و شخصیت و جناحی، به آینده نظام اسلامی و تحقق آرمان هایی که قطره قطره خون عزیزانشان را در حفظ و تثبیت آن هدیه داده اند، خوشبین شده و جانانه حمایت می نمایند.

هشت- پس از ورود جدی دستگاه قضا و دستگیری عوامل اصلی دخیل در تخلفات جاری، چنان چه هر شخصیت و طیفی درصدد بهره گیری از نفوذ خود و یا سوءاستفاده از مفاهیم و عناصر ارزشی برای دفاع از متخلفان باشد، سیبل نیروهای انقلابی در فضای رسانه قرار خواهد گرفت. عاقلانه است که با اجتناب از ورود به بازی باندهای قدرت و پرهیز از مکر اطرافیان و دفتری های معامله گر و شیّاد، اجرای قانون به عنوان دستاورد نظام اسلامی را اصلی اساسی و خدشه ناپذیر دانست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تیغ تیز عدالت شهرداری روی گلوی ضعفا!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ۰۷:۰۳ ق.ظ

کمانگرکلا منطقه ای است در حاشیه شهر بابل که اغلب اهالی آن از اقشار مستضعف جامعه بوده و منازل شان فاقد سند و در پیچ و خم کمیسیون ماده صد است.

شب گذشته شهرداری بابل حوالی ساعت 23 بدون اطلاع و هشدار قبلی از بین همه ساکنان منطقه -شاید برای ارعاب دیگران- یک منزل را انتخاب نموده و ورودی آن را با نیوجرسی مسدود ساخت.

جالب است این منزل که لابد به طور اتفاقی! انتخاب شده متعلق است به خواهر زاده مصی علی نژاد که همسرش طلبه است و چندی پیش به همراه مادر بزرگوارش در سیمای جمهوری اسلامی به اعلام برائت از خاله خود پرداخته بود.

رفتار تحقیرآمیز شهرداری بابل و بازی با آبروی یک خانواده مذهبی و انقلابی درست در شب دوازدهم بهمن و آغاز دهه فجر، اوج کج سلیقگی عوامل شهرداری است. (بر مبنای حسن ظن)

آیا شهرداری بابل توانسته مطالبات خود را از گردن کلفت ها و سرمایه سالاران قانون شکن و صاحبان متخلف املاک تجاری وصول کند که حالا در شب یادبود انقلاب مستضعفان به منطقه ای محروم رفته، نفس کش طلبیده و باعث ایجاد رعب و وحشت و انگشت نما شدن یک خانواده مذهبی گردیده است؟ صاحب این ملک قصد شانه خالی کردن از بدهی خود به شهرداری را نداشته که مستوجب برخورد قهری باشد.

تهیه خوراک تبلیغاتی برای رسانه های بیگانه در جهت وارونه نمایی انقلاب برخاسته از دامان مستضعفان که پنجه عدالت آن باید حلقوم ستمگران و چپاولگران را خراش دهد ضربه ای بزرگ به حیثیت نظام و آرمان های آن است که گاه از عهده ضدانقلاب و منافقین نیز بر نمی آید.

جالب است بدانید مصی علی نژاد که متخصص فضاسازی رسانه ای بر ضد نظام است اخیراً با طرح شکایتی از جمهوری اسلامی به اتهام ایجاد فشار بر خانواده او درخواست غرامتی بسیار سنگین از اموال توقیف شده کشور را داشته است. حالا مدرک او برای اثبات این ادعا با کج سلیقگی مشکوک عوامل شهرداری به خوبی فراهم شده است. از این پس اگر خانواده این خبرنگار فراری بر ضد او به اعلام موضع بپردازند اینگونه تلقی خواهد شد که فشار عناصر حاکمیتی و تهدید آنها به تکرار حادثه تلخی که شب گذشته اتفاق افتاد باعث همراهی آنها با خواسته های نظام گردیده است!!

یک صحبتی هم باید با شاه داماد امام جمعه و شهردار پرحاشیه بابل داشت که این روزها رسیدگی به پرونده تخلفات مجموعه تحت امرش باعث رنجش خاطر او گردیده و گویا تمرکز و تعادل فکری اش را بر هم زده است. زورت را برای صاحبان زور و ظالمانی نگه دار که از قضا در تضییع حقوق شهروندان در بعضی پرونده هایی که مربوط به حیطه کاری خودت است نقش محوری داشته اند. نتیجه احکام قضایی تنها در بعضی پرونده های جاری نشان خواهد داد که تیغ عدالت شهرداری در چه جاهایی کند و در کجا تند و تیز بوده است. سکوت تو و حامیانت در قبال دستگیری و تعلیق دو عضو متخلف شورا و چند کارمند شهرداری چه پیامی برای مردم دارد؟

دقایقی پیش با پیگیری دوستان، شهرداری نیوجرسی را جمع کرد. باز هم عده ای آمدند برای تماشا و از شرمساری مدافعان انقلاب خشنود شدند. بعضی از همان هایی که شب گذشته متلک می انداختند که دیدید انقلاب محرومان را؟! حالا طعنه میزنند که لابد به پاس حمایت از انقلاب مشمول عفو شده اند!

ایکنه میگویند یک ... سنگی به چاه بیندازد صد نفر باید آن را بیرون بکشند حرفی بیراه نیست. خدا عاقبت این مملکت را با بعضی مسئولان بی تدبیر ختم به خیر کند.

الحمدلله این خانواده آگاه و انقلابی اشتباه بعضی مدیران ناکارآمد را به پای نظام ننوشته و مجال سوءاستفاده را به بدخواهان نداده اند که جای تقدیر دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قدرت، مصونیت آور نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۱۹ ب.ظ

دستگیری و تعلیق عضویت دو تن از اعضای شورای شهر بابل و کارکنانی از شهرداری و ادامه احضار و بازجویی از بعضی مطلعین و متهمین، گمانه زنی ها پیرامون احتمال برخورد با افراد دیگری از شورا و چهره هایی از شهرداری را تقویت نموده است.

اصرار بعضی جریانها به بهره گیری تبلیغی از فرصت ها و عناصر معنوی برای توجیه کاستی ها و دست و پا زدن برای ایجاد خط رسانه ای در بزرگنمایی از عملکردها و نیز سکوت عجیب بعضی صاحبان تریبون، سوءظن افکار عمومی نسبت به واهمه مسوولان مربوطه از رسیدگی به اتهاماتشان را دامن زده است.

دستگاه قضایی و دادگستری مازندران در یکسال اخیر ثابت کرده است که در صیانت از حقوق عامه، هیچ نوع ملاحظه سیاسی و خطوط جناحی را معتبر نمی داند.

در صورتی که اتهامی متوجه مسوولان شهرداری یا شورای شهر باشد مثل هر شهروند دیگری باید در پیشگاه قانون به دفاع از خود و توضیح پیرامون ابهامات حوزه مسوولیتی شان بپردازند. آرزوی ما هم تبرئه و رفع اتهام مسوولان است و در صورت اثبات جرم، اشتباه یا مفاسد هیچ مدیری را به پای دوستان و بستگان سببی و نسبی اش نخواهیم نوشت مگر آن که خودشان خلاف این را خواسته و درصدد حمایت از مدیر خاطی برآیند.

دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی در پاسخگو ساختن مسوولان و بازخواست خاطیان ذی نفوذ را ارج نهاده و در گام دوم انقلاب اسلامی، حمایت از دستگاه قصا در راستای تقویت سلامت نظام اداری و دفاع از اموال عمومی و رعایت حق الناس را تکلیف شرعی و انقلابی خویش می دانیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بابل، به رنگ انقلاب 99!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۳۷ ق.ظ

اکبر طبری بازداشت شد + بیوگرافی

 

انقلاب رئیسی، مکمل انقلاب خمینی است. این را لااقل مردم بابل با تمام وجود در ماه های اخیر لمس کرده اند.

چه کسی گمان می کرد روزی برسد فردی در قامت اکبر اتباعی طبری که دو رئیس قوه را بازیچه امیال و نیرنگ خویش ساخته بود چنین به رسوایی و خواری کشانده شده و یوغ عدالت بر گرده اش آویخته شود؟

کیومرث نیاز آذری را مردم مازندران به خوبی می شناسند. کمتر فرد ذی نفوذی در کشور است که به تفرجگاه اختصاصی او قدم نگذاشته و طعم میزبانی او را نچشیده باشد. از مرحوم غریق استخر کوشک و غایب تحلیف 88 تا بسیاری از صاحبان نام و نان، خرد و کلان، نمک گیر الطاف او بودند. کسی باور می کرد روزی برسد کیومرث نیاز که با سران همه جناح ها مراوده داشت در پیشگاه قانون، زانوی مذلت بر زمین نهاده و پاسخگوی اعمال خود باشد؟

بیژن قاسم زاده را داشتند به عنوان نماد جوان گرایی دستگاه قضا و قاطعیت و انقلابی گری قلابی نسل جدید به خورد ملت می دادند که دست او نیز رو شد.

گروه اقتصادی خونه به خونه و حسن زاده ها که از فوتبال تا هیأت داری، چند صباحی بازیگر صحنه اجتماع و سیاست بودند نیز در سیمای جمهوری اسلامی رسوا شدند.

بعضی ها دیگر باورشان شده بود سیستم دیوانسالاری کشور، امثال غفار آری را می پسندد و دیگر امیدی به اصلاح این رویه نیست. اما پاشنه در جور دیگری چرخید و او هم به آخرین روزهای حیات سیاسی خود نزدیک شد. دو سه نفر دیگر از این حلقه نیز  البته مانده اند که به پایان این بیراهه خواهند رسید.

انقلاب اسلامی زنده است و نشان زنده بودن آن، نوسازی سلول های فرسوده و ناکارآمد است.

دستگاه قضا به رغم بعضی ضعف های کوچک (که متأسفانه در شعبه بابل هم مشهود است)، در مسیر اصلاح ساختار اداری و حاکمیتی کشور و بازگشت به ریل آرمان های انقلاب اسلامی قرار گرفته و در مدتی اندک، با هدف قراردادن شاه مهره های یقه سفید، بیش از همه ادوار به مفهوم حقیقی عدالت نزدیک گردیده و نشان داده است که هیچ گونه تبعیض و مصلحت سنجی را در بیرون کشیدن حق مردم از جهاز مرکب صاحبان قدرت چه راست باشند چه چپ، با ریش یا بی ریش، با تاج یا با عمامه در نظر نخواهد گرفت.

مگر انقلاب اسلامی و پیام خون ده ها هزار شهید این مرز و بوم چیزی غیر از ضرورت اجرای عدالت و برخورد بی اغماض با مفاسد ریز و درشت به خصوص در حیطه اصحاب قدرت و ثروت برای ارئه الگوی کامل حکومت مردمسالاری دینی در پهنه گیتی بود؟

تزویر، روی دیگر طاغوت است. طاغوت، یاغی گری عریان و آشکار بوده و تزویر، طغیان خفی در تقابل با حق و تلاش شکست خورده ای برای به بن بست کشاندن اراده الهی در پرچمداری مستضعفان بر اریکه زمین و اطاله تحقق یرثها عبادی الصالحون است.

تزویر همان طاغوت است پوشیده و پنهان که تیغ فتنه آن زهرآلودتر از دشنه کفر و الحاد بوده و از این رو ستیز با عناصر نفوذ را باید دشوارتر و البته موثرتر از نبرد با مظاهر عصیان و لاابالی گری دانست.

امسال رنگ و بوی بهمن بابل باید با همه سال ها تفاوت داشته باشد. پنجاه و هفت دیگری در نود و نه رقم خورد که کام مردم را شیرین ساخت و نور امید را در دل های دردمند یاوران حقیقی و بی دریغ انقلاب نشاند و پابرهنگان و محرومان و تشنگان عدالت و حق طلبی را جان دوباره بخشید. فجر 99 را باید جشنی با شکوه تر گرفت و شعارهای انقلاب را یک بار دیگر بر سر دست ها بالا برد و پویایی نهضت خاموش ناشدنی خمینی کبیر را بر سر اذناب نفاق و تزویر کوبید و شهد عدالت و ظلم ستیزی و فساد گریزی را در جام بلورین عشق و ایمان، گوارای وجود ولی نعمتان انقلاب ساخت.

انقلاب اسلامی زنده است و در گام دوم خود، مکتب سلیمانی ها را نماد طریقت رستگاری خویش می داند. از این منظر، جمهوری اسلامی حرمی است که بیرق خیمه هدایت رسول الله و عَلَم قیام اباعبدالله را برافراشته و بی شک هیچ مصلحت و خیری بالاتر از حرکت در مسیر صیانت از دستاوردهای معنوی و مادی آن حتی به قیمت ریزش منفعت طلبان ظاهر گرا نخواهد بود والله متم نوره ولو کره الکافرون...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی برای تخریب دین بهانه درست میکنیم

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۰۳ ب.ظ

oa54_0453a9dc-c16f-4fce-9296-9cbed6b2b37b.jpg

 

در حالی که شهرستان بابل به جمع معدود شهرهای قرمز کرونایی کشور پیوسته انتشار تصویری از توزیع کباب در صف های طولانی ایستگاه صلواتی آن هم توسط پرسنل شهرداری و نیروی انتظامی، واکنش منفی شهروندان را به دنبال داشته است.

بی شک یکی از عوامل تشدید کننده بحران کرونا در بابل، باز بودن مسیرهای سفر به این شهرستان است اما چنین صحنه هایی نیز با داعیه دین داری و قانون مداری سازگار نیست. مردم از عناصر متصل به مظاهر دین توقع بیشتری دارند چه برسد به این که عوامل توزیع و ایجاد صف، وابسته به نهادهای دولتی باشند. فرمانداری و ستاد مقابله با کرونا هم بابت مجموعه قصورها و تقصیرهایشان باید بازخواست شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رفتار تحقیرآمیز با طلبه بابلی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۹، ۰۷:۵۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

ریاست محترم قوه قضاییه حضرت آیت الله رییسی با سلام و اهداء تحیات الهی و آرزوی توفیق؛

احتراماً اینجانب صابر رمضانی از طلاب حوزه علمیه بابل و پیشنماز یکی از مساجد قدیمی شهر و فعال مذهبی فرهنگی استان مازندران، اخیراً به واسطه شکایت یکی از متهمان اقتصادی دستگیر و به دادگاه عمومی منتقل شدم که اخبار مربوط به حواشی آن در این چند روزه بر سر زبان ها افتاده است. در این خصوص شرحی مختصر و گویا از واقعه را به استحضار می رسانم:

پس از افشای رانت خواری گروه اقتصادی "خونه به خونه" در پرونده بانک دی توسط قوه قضاییه و اعلام رسمی آن از سیمای جمهوری اسلامی، این حقیر با انتشار استوری در فضای مجازی، به انتقاد از هیأت غریب مدینه وابسته به این مجموعه پرداختم.

اینکه ادبیات به کار رفته در متن حاوی توهین بود یا نه طبعا در دادگاه مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت. هر چند که ناگفته پیداست قصد این قلم، انتقاد نسبت به سوءاستفاده از احساسات مذهبی و نگاه ابزاری به اعتقادات مردمی بوده است.

جمعی از اعضای هیأت غریب مدینه با تحریک مالک گروه اقتصادی مذکور به شکایت از اینجانب اقدام نمودند. در این خصوص احضاریه مکتوب به دست من نرسید.

صبح چهارشنبه 24 دی 99 مأمورینی از کلانتری 15 به در خانه من مراجعه کردند. در حالی که از ماجرای شکایت بی اطلاع بودم و بی آنکه توضیحی درباره موضوع پرونده بدهند اصرار بر جلب حقیر داشتند. توضیح دادم که من طلبه ام و احضار حقیر باید با دستور دادگاه ویژه روحانیت استان صورت بگیرد که مأمور مربوطه اعتنایی به این حرف نداشت. از آنها فرصت خواستم برای حفط آبرو در مقابل همسایگان لااقل لباسم را عوض کنم که متأسفانه اجازه ندادند و با اصرار آنها با همان لباس خانگی و بدون آن که لااقل فرصت اطلاع به خانواده را داشته باشم به کلانتری منتقل شدم.

قبل از ورود به کلانتری با خانواده تماس گرفتم تا لباس مناسبی برایم ارسال کنند. در کلانتری هم توضیح دادم که من طلبه ام و ... اما توجهی صورت نگرفت و متأسفانه همراه یک متهم معتاد با دستبند به دادگستری منتقل شدم. اصرار من برای اجتناب از این کار فایده ای نداشت وهر چه توضیح دادم که مردم شهر مرا به عنوان طلبه و مداح و ... می شناسند و وجود دستبند و همراهی با یک مجرم، بازی با حیثیت من محسوب می شود، افاقه نکرد. تصاویر مربوط به نحوه انتقال حقیر قطعا در دوربین های مدار بسته کلانتری و دادگستری بابل ثبت می باشد.

در دادگاه با تکرار چند باره این موضوع و تماس های پیاپی بعضی دوستان، بازپرس دستور باز کردن دستبند را داد و نهایتا رسیدگی به این پرونده به دادسرای ویژه روحانیت ساری حواله داده شد.

اگر چه اینجانب تمایلی به رسانه ای شدن ماجرا نداشتم اما دوستان هیأتی اقدام به اعتراض به نحوه این برخورد در فضای مجازی نمودند که انتقادهای شدیدی نسبت به برخورد کلانتری به دنبال داشت.

شایان ذکر است بابت شکایت از خود هیچ گونه ناراحتی نداشته و آن را حق شکات می دانم و آماده دفاع از نوشتار خود در محضر قانون می باشم؛ اما نوع برخورد شتابزده و سخت با توجه به جایگاه شاکی باعث بدبینی دوستان نسبت به ضابطین قضایی شده است. جالب آن که نه مأمورین کلانتری و نه بازپرس مربوطه هیچ یک آمریت دستبند زدن و این نوع برخورد را برعهده نگرفته و مسئولیت آن را متوجه دیگری می دانند!

با توجه به التهابات ایجاد شده در فضای ذهنی جامعه و تبعات ناگوار آن برای نیروهای انقلاب استدعا می شود نسبت به پیگیری و رسیدگی به این گزارش اقدام عاجل نمایید. بی تردید به عنوان سرباز فدایی ولایت و انقلاب اسلامی استمرار حواشی این اتفاق در فضای رسانه را به صلاح ندانسته و به نظارت عادلانه نهاد قضا نسبت به رفتار زیر مجموعه، رجاء واثق دارم.

والسلام با تشکر

صابر رمضانی/ دارالمومنین بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تنش در پیاده راه!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۲۱ ق.ظ

 

آنطور که شنیده ام کسبه اطراف پیاده راه آیت الله سعیدی بابل پس از بارها اعتراض نسبت به تبعات ناهنجار این مکان که تبدیل به پاتوق بعضی اوباش و مزاحمین نوامیس شده بود در حرکتی جمعی، نیمکت های پیاده راه را از جا در آوردند. شنیده شده حضور عوامل شهرداری و تلاش برای نصب دوباره نیمکت ها زمینه تنش فیزیکی بین طرفین را فراهم می آورد که در نهایت با دخالت مسئولان قضایی و انتظامی، ماجرا موقتا فیصله پیدا کرد.

برخی گمانه زنی ها از احتمال تبدیل مجدد این پیاده راه به خیابان خبر می دهد.

از حق نباید گذشت که وجود پیاده راه یا میدانی در هسته مرکزی شهر برای اجرای برنامه های فرهنگی و یا استراحت و تفریح شهروندان و تأثیر شگرف آن در چشم انداز بصری و مبلمان شهری امری لازم و طبیعی است؛ اما متأسفانه سرنوشتی که در اغلب پارک ها و فضاهای سبز کوچک و بزرگ شهر دیده شد در این پیاده راه هم مشاهده گردید. بارها و بارها شهروندانی آشنا یا ناشناس تماس و تأکید داشته اند که فضاهای سبز اطراف منزل یا محله شان باعث تجمع معتادان یا اوباش گردیده و با توجه به مزاحمت های پیاپی و سلب آسایش همسایگان، عطای آن را به لقای آن بخشیده و حاضرند هر اقدامی انجام داده تا شرّ وجود این خدمتگزاری بلدیه را از سر خود کم کنند. بی شک برای مأموران انتظامی نیز مقدور نیست که در همه ساعات شبانه روز در همه پارک ها و فضاهای سبز حضور یافته و به ایجاد نظم و اعمال قانون بپردازند.

به این بهانه باید گریزی زد به غفلت بزرگ فرهنگی که متأسفانه در همه این سال ها و دوره ها و در مدیریت همه شهردارها و شوراها شاهد آن بوده ایم. متأسفانه در طول همه ادوار، جهت گیری بخش های فرهنگی شورا و شهرداری خارج از حیطه وظایف اصلی و حول محور علائق شخصی و گروهی قرار داشته است. دغدغه این دوستان یا برگزاری کنسرت و پارتی های مختلط بود یا کار هیأتی و شوهای مذهبی. هزینه های فرهنگی شهر اغلب یا به جیب دلالان رقص و آواز ریخته شد یا به حساب دلاکان نوحه و عزا. با بودجه های فرهنگی یا شعار سیاسی و انقلابی سر داده شد یا تبلیغ سیاست گریزی و لیبرال مسلکی. دردمندانه باید گفت به کار فرهنگی همواره به عنوان فرصتی انتخاباتی نگاه شده است.

حقیقت آن است که نه شهرداری باید اداره ارشاد و سازمان تبلیغات باشد و نه شورا نماینده بی بی سی و من و تو!

اصلی ترین وظیفه نهادهای فرهنگی شهر تقویت فرهنگ شهرنشینی و حیات اجتماعی و آداب زندگی جمعی و آموزش حقوق شهروندی است که متأسفانه در همه این سالها مغفول مانده و یا جدی گرفته نشده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهید بزاز در این روزهای طوفانی قم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۱۵ ق.ظ

هر چقدر گفتند تدریس در حوزه و مدارس، کمتر از مبارزه مسلحانه ...

 

از در دیوار شهر فریاد بر می خاست. همهمه ای در کوچه ها و خیابان ها، شنیده می شد. قم آبستن فاجعه ای خونین بود. چهارراه بیمارستان (شهدا)، مقابل کلانتری مملو از جمعیت بود. جمعیتی خشمگین که در عصر هجدهم دیماه هزار و سیصد و پنجاه و شش، خود را برای صبح خون بار فردا آماده می کردند. با دخالت پلیس و همدستی ساواک، جمعیت به تلاطم در آمد.

سرهنگ جوادی، بلندگو را دست گرفت و دستور داد مردم پراکنده شوند. عده ای به این سوی و آن سوی می دویدند تا در صورت درگیری، بتوانند از خودشان محافظت کنند. سرهنگ، بادی به غبغب انداخت. او مغرورانه به تماشا ایستاده بود. گاهی با دست و گاه با فریاد، مردم را به عقب می راند. از این که می دید برخی با سر و صدای او صحنه را ترک می کنند بیشتر کیف می کرد. درلابه لای جمعیت، چشمش به جوانی خوش سیما افتاد که سر جایش ایستاده بود و همچنان شعار  می داد. چند بار داد و بیداد کرد تا شاید جوان بترسد؛ اما تاثیری نداشت. او به روی خودش هم نمی آورد. سرهنگ، خشمگین شد. کلتش را درآورد و به سمت او نشانه گرفت. فکر می کرد با این کار می تواند او را فراری دهد. چشم غرّه ای رفت. لبش را گزید: « برو پسر تا نزدم بدبختت نکردم...» جوان با خشم به او نگاهی انداخت. دستش را مشت کرد و به طرفش راه افتاد. سرهنگ، یکه خورد. رفتار جوان برایش غیر منتظره بود. انگشتش را روی ماشه، چسباند و با حیرت به او چشم دوخت. جوان در یک قدمی او قرار گرفت. سینه اش را به لوله چسباند و با صلابت فریاد زد: « بزن نامرد! بزن منو بکش. وقتی به مراجع ما توهین می کنن، همون بهتر که کشته بشیم.»

سرهنگ بک قدم به  عقب رفت. دستانش احساس سستی می کرد.  شاید صلابت او بود که تردید را در دل سرهنگ حاکم کرد. شاید اگر می دانست این طلبه جوان که با پیراهن سفید و یقه شیخی و نعلین زرد، رو به رویش ایستاده همان کسی است که مدت ها دنبالش بودند، تصمیم دیگری می گرفت. اگر می دانست این همان قاسم معروف است که صبح همین روز با لهجه شمالی فریاد می کشید و طلبه ها را تحریک می کرد و به خیابان می کشاند، به این راحتی اسلحه را کنار نمی گذاشت.

عصر هفده دی که روزنامه اطلاعات با مقاله ای توهین آمیز نسبت به امام(ره) در سطح کشور توزیع شد، هیچ کس گمان نمی کرد که تا دو روز دیگر، خشم مردم، دستگاه حکومت را این طور بلرزاند.

صبح هجده دی، کلاس های درس، تعطیل بود. طلبه ها وقتی برای کسب خبر، به مدرسه خان ( آیت الله بروجردی) – که بعد از تعطیلی فیضیه محل تبادل تازه ترین اخبار بود- رفتند، طلبه ای سفید رو را دیدند که با تمام قدرت داد می زد: « چرا نشستید؟ مگه نمی دونید به رهبرتون توهین کردن؟...» کمی بعد، خودش با بیست نفر دیگر از طلبه ها به میدان آستانه رفت و شعار داد. قاسم برای تحریک بقیه، پایش را به زمین می کوبید  و از عمق جان فریاد می کشید. درگیری که شروع شد، مردم هم به آنها ملحق شدند. بعد هم به خانه مراجع رفتند. اما نوزده دی، جمعیت طور دیگری بود. رییس ساواک ترسیده بود، دستور داد مردم را به گلوله ببندند.

قاسم، شجاع تر از آن بود که با این قیل و قال ها از میدان به در رود. او دیگر آبدیده شده بود. او یک انقلابی بود. بارها در شدیدترین درگیری ها حضور داشت. یک بار وقتی ساواک و کماندوهای مذدور، به تجمع متعرضین در حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) حمله کردند؛ قاسم با دیدن مظلومیت زائرین، خونش به جوش آمد. افسری را دید که گوشه ای ایستاده. دوید و با یک حرکت سریع، او را به زمین انداخت. مامورین دنبالش دویدند؛ اما او لا به لای جمعیت رفت و ناپدید شد. کمی  بعد دوباره به مقابل حرم رفت. فرجی را دید که بی سیم به دست، نیروهایش را فرماندهی می کند. مردم قم او را به خوبی می شناختند. فرجی از خون آشام ترین روسای ساواک بود که در شکنجه و قتل بسیاری از مبارزان دست داشت. قاسم خیلی عادی خود را به او رساند و ناگهان در یک فرصت مناسب با لگد به زیر شکم او زد.

فریاد فرجی به آسمان رفت. مردمی که زیر باتوم مامورین به شدت کتک می خوردند با دیدن این صحنه، با صدای بلند،  الله اکبر گفتند و جوان را تشویق کردند. مامورین خشمگین شدند و دنبالش دویدند. یکی از آنها، باتوم را محکم بر سرش کوبید. قاسم بی هوش روی زمین افتاد. مردم به دادش رسیدند و از چنگال ساواک نجاتش دادند. به هوش که آمد، می خندید دیگر به این چیز ها عادت کرده بود. چندبار در بابل و قم از دست مامورین کتک خورده بود و هر بار نیز مردم نجاتش داده  بودند. یک بار، موقع فرار، بالای دیوار رفته بود که تیری به پایش اصابت کرد. یک بار هم در خیابان چهارمردان قم، مامورین دنده های سینه اش را خورد کردند، ولی نتوانستند دستگیرش کنند. قاسم از این موضوع تا آخر عمر رنج می برد. می دانست که این درد، یک روز، کار دستش می دهد....

  • سیدحمید مشتاقی نیا