اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام رضا» ثبت شده است

قدوة المتألهین، آه در بساط نداشت!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۸ دی ۱۴۰۰، ۱۰:۳۶ ق.ظ

 

آیت الله انصاری شیرازی، عالمی بزرگ و متواضع بود که توصیفات عجیبی درباره جایگاه عرفانی ایشان وجود دارد.

گاهی چهارشنبه ها به خانه اش می رفتم و در اتاقی کوچک همراه بعضی از دوستان طلبه از نکات اخلاقی اش لذت می بردم و بیشتر از آن، تماشای چهره با صفایش را صیقل روح خود می دانستم.

نکته ای را می خواهم بنویسم که دلم می خواهد در تاریخ ثبت شود.

اول تعابیری که بعد از رحلت این بزرگوار منتشر شد و با جست و جوی ساده در اینترنت می توانید به آن دسترسی داشته باشید را ببینید:

" امام خمینی دربارهٔ او گفته بود: «تا ما امثال آقای شیخ یحیی انصاری را داریم، آسیبی به این مملکت نمی‌رسد.» و وی را ذوالشهادتین می‌دانست. همچنین آیت الله بهجت دربارهٔ او گفته بود: «ما تا آقای انصاری را داریم، مشکلی نداریم.»[
آیت الله عابدی در روز درگذشت وی در ابتدای درس خارج فقه و اصول اظهار داشت: «اگر بگویم بعد از حجت بن الحسن عج متواضع‌ترین انسان روی زمین، آقای انصاری شیرازی است، اغراق نکرده‌ام.»[
حجت الاسلام صدیقی: «آیت‌الله انصاری شیرازی درس که می‌گفتند -معمولاً استاد جلوتر از شاگردان از کلاس خارج می‌شد- تا ایشان قدمش را از کلاس بیرون می‌گذاشت شروع به جفت کردن کفش‌های طلاب می‌کرد و کسی هم حریفش نمی‌شد

مجمع عالی حکمت اسلامی در سال ۱۳۸۹ از مقام علمی یحیی انصاری شیرازی تجلیل کرد. متن لوح تقدیر همایش را آیت الله جوادی آملی نوشت و حضرات آیات سبحانی و مصباح یزدی آن را امضاء کردند. آیت الله جوادی آملی در این متن وی را «قدوة المتالهین» خطاب کرده بود."

من به واسطه دوست بزرگوارم حجت الاسلام شیخ مصطفی صاحبی با این شخصیت کم نظیر عالم اسلام آشنا شدم. حاج مصطفی خودش دیده بود که در حرم مطهر حضرت معصومه وقتی یکی از مراجع در حال عبور بود و طلاب و جوانان دورش حلقه زده و همراهی اش نموده و عبایش را می بوسیدند، آیت الله انصاری شیرازی با آن مقام علمی و جایگاه معنوی مثل طلبه های کم سن رفت لا به لای مردم و عبای آن مرجع را به رسم تبرک دست کشید و به صورتش کشید. آن مرجع هم البته متوجه ایشان نشده بود.

او را به یکی از مدارس علمیه دعوت کرده بودند برای درس اخلاق. یکی از اساتید بلند شد و پیش از سخنرانی وی شروع کرد به تعریف از استاد و بیان مقام علمی و معنوی او. آیت الله انصاری از این همه تعریف و تمجید ناراحت شد. بلند شد. سر به زیر داشت. بلند شد و رفت بالای منبر. نتوانست صحبت کند. بغض در گلویش مانده بود. بسم اللهی گفت و مکث کرد. با خودش نجوا داشت: به من می گوید استاد اخلاق، عالم وارسته و... این کلمات را می گفت و بی اختیار اشک می ریخت. نتوانست حرفی بزند. صدای هق هق گریه اش بلند شده بود. از منبر پایین آمد و رفت. طلبه های نوجوان تا ساعتی نشسته و مبهوت، اشک می ریختند و از حال و هوای او متأثر بودند.

مطلع شدم او چهارشنبه ها ساعت یازده تا اذان ظهر، در اتاق کوچک خانه قدیمی خودش، همان اتاقی که حضرت امام ره و علامه طباطبایی هم گاهی در آن جلوس علمی داشتند می نشیند و مباحثی اخلاقی مطرح می کند.

با حاج مصطفی صاحبی همراه شدم. شیخ یحیی انصاری، کتاب بحار را باز می کرد و حدیثی می خواند و شرحی می داد. من بیشتر از آن که دنبال محتوای گفتار و تدریسش باشم از حالات و گفتار و صفای وجودش لذت می بردم و چشمانم را به او خیره می ساختم. موقع رفتن با لبخند می آمد و تا پشت در همه را بدرقه می کرد. سعی می کردم آخرین نفر باشم می روم، که نگاهمان بیشتر در هم تنیده شود.

به مسعود ده نمکی جریان را گفتم. او هم چندبار از تهران خودش را می رساند و پای درسش می نشست و می گفت خاطره جلسات مرحوم اسماعیل دولابی برایش زنده می شود. یک بار هم حمید داوودآبادی را با خودش آورد که از شانس او آن روز شیخ یحیی انصاری شیرازی کسالتی داشت و کلاس برقرار نشد.

چهارشنبه ای نزدیک تابستان بود. کمی زود به منزل استاد رفتم. در اتاق، فقط ایشان نشسته بود و پیرمرد سیدی که هم سن و سال خودش بود اما همیشه پای درس حاضر می شد. این دو مشغول گفت و گو بودند. روحانی پیر و سید از ایشان پرسید آیا امسال هم مثل سال های گذشته تابستان را به مشهد می رود و مدتی را در جوار امام رضا علیه السلام  بیتوته می کند؟ پاسخ شیخ یحیی  برایم تکان دهنده بود. با تواضع و صدای ملایمش آهسته جواب داد که دستش تنگ است و بعید است امسال از پس هزینه سفر بر بیاید و بعد هم بلافاصله موضوع بحث را عوض کرد.

به عنوان یک منتقد همیشگی  که همواره به بعضی هدر رفتن های بودجه حوزه در ازای تنگنای معیشتی طلاب معترض بوده ام تحمل این حرف برایم سنگین بود. سنگین بود کسی با این درجه علمی و معنوی که توصیفاتش از بعضی مراجع معظم هم برجسته تر است این گونه در سختی باشد که از پس هزینه های سفر زیارتی مشهد بر نیاید آن وقت فرزندان بعضی آقایان و بستگانشان در پول غوطه بخورند و...

دو سه روزی فکرم مشغول بود که ببینم چه کاری می توانم برای این مرد بزرگ انجام بدهم. در نهایت نامه ای خطاب به آیت الله مکارم نوشتم و ماجرا را شرح دادم و از ایشان خواستم کاری کند. نامه را به دفتر وی بردم. شنیده بودم ایشان خودش وقت می گذارد و نامه ها را می خواند. فردی که نامه را تحویل گرفت از من خواست اگر پیگیر پاسخ آن هستم به او اطلاع دهم که گفتم نه، جوابی نمی خواهم. همین که نامه خوانده شود برایم کافی است.

تابستان از راه رسید. ماجرا از خاطرم رفت. راستش را بخواهید خودم هم پول سفر به مشهد را نداشتم؛ اما بالاخره جور شد و با همسرم به مشهد رفتیم. محل اقامت ما در خیابان آیت الله بهجت بود که فکر می کنم آن موقع می گفتند آزادی، مسیر ایستگاه راه آهن. طبعا راه ما برای رفت و برگشت به حرم از سمت چهارراه شهدا و خیابان آیت الله شیرازی بود.

یک روز بعد از زیارت به خانمم گفتم این بار برای تنوع هم که شده از مسیر باب الجواد خارج شده، به چهارراه خسروی رفته و از آن جا به سمت چهارراه شهدا و محل اقامتمان برویم. او هم پذیرفت. از چهارراه خسروی به سمت شهدا، پیاده رو خلوت بود. ناگهان دیدن فردی که از رو به رو می آمد مرا حسابی به وجد آورد. خدای من! آیت الله انصاری شیرازی بود. شاید دیدن هیچ کس در آن لحطه نمی توانست مرا این قدر خوشحال کند. رفتم نزدیکش ایستادم، سلام و احوالپرسی کردم. التماس دعایی گفتم و رفتم و شیرینی این دیدار را به خاطر سپردم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

صلی الله علیک یا علی بن موسی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ۰۴:۱۹ ب.ظ

فیلم دیده نشده از مجروحیت شهید حسن رجایی فر

 

هر وقت دلش می گرفت می گفت: بروم به رفیقم سر بزنم زود بر می گردم. می رفت مشهد، پابوس آقا و بر می گشت.

بعد از چند سال؛ حالا در آستانه شهادت امام هشتم، پیکرش را از خانطومان به شهر می آورند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تنبل نباشید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۵۵ ب.ظ

5ltx_photo_2020-04-30_17-42-31.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کرونا و بساط دین!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۰۶ ب.ظ

 

یک عده شبهه انداختند وسط که مگر نمی گفتید امام رضا شفا می دهد، به قم پناه ببرید، از اهل بیت کمک بخواهید؟ چه شد پس؟ چرا کرونا که آمد ماست هایتان را کیسه کردید، دنبال دوا و دکتر می گردید، به زیارت می روید ماسک می زنید و از باورهایتان کمک نمی گیرید؟

یک عده هم خیر سرشان رفتند جواب بدهند خودشان شبهه جدید تولید کردند! از هول حلیم افتادند توی دیگ و گفتند: ای بابا! دلتان خوش است؛ امام رضا خودش هم مسموم شد و به شهادت رسید و ...یک جوری که انگار نعوذ بالله اهل بیت علیهم السلام برای نجات خودشان هم نتوانستند کاری انجام دهند چه برسد به این که بخواهند برای مردم قدمی بردارند؟!!!

به این می گویند شبهه در شبهه! این گونه شد که کار بیشتر گره خورد و خلق الله ماندند معطل که بالاخره تکلیف چیست و نکند این سال ها که پای منبر نشستیم سر کار بوده ایم و پشت و پناهی نداریم و ...؟

عزیز دل برادر! عارضم خدمت شما که اهل بیت و به خصوص همین امام رضای نازنین خودمان پناهگاه و دارالشفای دردهای مردم در طول همه زمان ها بوده و هستند، شکی نیست. چه بسیار افرادی اعم از شیعه و سنی و مسلمان و غیر مسلمان از مشاهد شریف ائمه حاجت و شفا گرفته اند که اصلاً قابل کتمان نیست. اما توسل به اهل بیت مثل هر دعا و حاجتی ممکن است گاه به طور مستقیم و محسوس برآورده شده و گاه بنا بر مصالحی به گونه ای دیگر روا شود. اهل بیت در زمان حیات مادی خود و یا پس از آن معجزات و کرامات بسیاری بر جای گذاشته اند؛ اما بنا بر علم باطن و الهی خود نیک می دانند چه هنگام باید از قدرت و کرامت خویش بهره گرفته و چه هنگام بنا بر مصالح مقدّر الهی نباید از قدرت معنوی شان استفاده کنند. از این رواست که بعضی حاجات ما به حَسَب ظاهر روا نشده و یا این که مثلا موت (شهادت) حتمی و مقرّر آل الله هم بر اثر سمّ کین و شمشیر خصم محقق می گردد. بالاخره اهل بیت قرار است روزی از دنیا بروند یا نه؟!

این از شبهه دوم اما جواب شبهه اول:

همان دینی که به ما یاد داده در مواجهه با مشکلات و گره های زندگی به دامان اهل بیت پناه برده و از خدا و برگزیدگانش مدد بجوییم این را هم آموخت که رجوع به عقل و دقت در محافظت از جان و تلاش برای کسب روزی و رشد و پیشرفت، امری ضروری و تکلیفی شرعی است. همان طور که پیامبر بیرون (نبی) به کمک پیامبر درون (عقل) شتافته تا انسان ها را به مرحله شکوفایی معنوی و کمال برساند، توسل و توکل نیز در کنار همّت و مجاهدت و عمل به توصیه های عقلانی، عنصر برکت و موفقیت در امور مادی زندگی شمرده می شود. یعنی همان ضرب المثل معروف فارسی که از تو حرکت و از خدا برکت.

حیات بشر در گرو بهره گیری از عناصر مادی و معنوی است. حفظ جان و سلامتی واجب است. خدا و اهل بیت رسول الله نیز به اقتضای کرامت و بزرگواری شان حاجت مؤمنان تلاش گر و عاقل و عامل را بی جواب نمی گذارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نفس کشیدن در هوای دوست

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۱۷ ق.ظ

می پرسد حالا که اینهمه آمدی زیارت، حاجتت را گرفتی؟

و نمی داند که حاجت من همین زبارت بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آمدم ای شاه پناهم بده

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۳۱ ب.ظ

See the source image

 

قرار است نگذارد آن طرف تنها بمانیم. به دیدنمان می آید که در برهوت عقبی احساس غربت نکنیم.

نمی گذاریم که تنها بماند. کبوترانه در حریم حرمش قدم می زنیم و عطر زیارتش را به مشام جان می رسانیم.

دلخوشی ام این است که در زاد روز خواهری که در مسیر وصال برادر، زهر غربت نوشید و شهید راه زیارت شد و به یاد همه آرزومندانی که دست اجل فرصت زیارت دوباره امامِ جان را از آنان دریغ نمود دوستان و آشنایان تازه در گذشته ای چون: جواد جلالی نیا، سید علی حسینی ایمنی، محمد مهدی امین زاده، حاج علی برارپور و فرزندش حسین، احمد گرجی، منوچهر ساداتی، محمد عباسپور و همسرش زهرا نقیبی، حجت الاسلام خورشیدی، آیت الله کریمی، سید مجتبی حسینی اصل، محمد آقای تهرانی، حاج قاسم نژاد نصراله، حسن محمدی، سید مظفر ربیعی، محمد امین کریمیان، محمد حسن دهقانی، حاج قاسم سلیمانی و... به پابوسی مُلک شفاعت شتافته و سلام کوچکی پیشکش آستان کبریایی اش کنم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یا سریع الرضا!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۰۷:۳۴ ب.ظ

See the source image

 

امشب شب میلاد حضرت جواد الائمه علیه السلام است. به ما یاد داده اند اگر امام رضا را به جان جوادش قسم دهیم انشاءالله حاجت روا می شویم.

به حکم آموزه الجار ثم الدار، امام رضا را به جان جوادش قسم بدهیم مردم مظلوم هند و یمن و سوریه و نیجریه و ... را از بلای استبداد و توحش حاکمان سرسپرده نجات دهد.

امام را قسم دهیم به جان جوادش بیماری و سختی و فشار را از مردم نجیب کشورمان دور سازد و دل هموطنانمان را شاد گرداند.

امام مان را رئوف لقب داده اند و ما به این صفت او ایمان داریم. به حق مقام رضایش، آهوی رمیده دل ما را امشب امام رئوف به ایمن گاه حریم خویش متوجه سازد و لطف بی کرانش را ضامن قلوب شکسته مومنان قرار دهد. به حق دردانه عالم جود، وجود ما را از گزند گمراهی و بلایای مادی و معنوی در امان نگاه دارد. حصن حصین ولایت او، دژ مستحکم لااله الاالله است که پناهجویان دلداده را از عذاب های دنیایی و اخروی محفوظ می دارد. 

السلام علیک یا علی بن موسی ایها الرضا

سلام متوسلین دامان جوادت نثار بارگاه منور و گنبد آسمانی حرم قدسی تو مولاجان! نجوای دل غمزده مان را در گستره فضل و اجابتت پذیرا باش.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آبادان و مشهد!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۰۴ ق.ظ

آبادانی ها به امام رضا علقه خاصی دارند. در این شهر مکانی است که از آن بعنوان قدمگاه امام رضا یاد می شود. بسیاری از مورخین معتقدند امام هشتم موقع ورود به ایران و انتقال به طوس از این شهر عبور کرده است.

جالب است وقتی آبادان به محاصره دشمن در آمد نام عملیاتی که منجر به شکست حصر آن شد ثامن الایمه انتخاب گردید و جالب تر اینکه یگان پیشرو در شکست حصر آبادان و پیشتاز نجات این شهر لشکر ۷۷ خراسان بود.

آبادان شهر مهمی است و دشمن خیلی تلاش کرد این شهر را به تصرف درآورده و نامش را عبادان بگذارد.

منافقین کوردل در انتقام از شکست تلخ ارتش بعث در عملیات ثامن الایمه و به تلافی آن اقدام به ترور شهید هاشمی نژاد در شهر مقدس مشهد نمودند.

جالب است که در لهجه مشهدی ها و آبادانی ها هم شباهت های جالبی وجود دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آقا سلام علیک

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۵:۵۷ ق.ظ

گنبد حرم آقا برای ما حکم یک کپسول بزرک اکسیژن را دارد. باید هر چند وقت یکبار بیاییم و مخزن حیاتمان را شارژ کنیم و دوباره جان بگیریم.

دلخوشی ما در این عالم همین است که گفته اند به تعداد دفعاتی که به زیارت آقای جان مشرف شدید علی بن موسی الرضا نیز پس از مرگ به دیدارتان خواهد آمد.

سرمایه ای بیش از این وعده روح افزا و طرب انگیز برای آخرتمان نداریم.

به حرم که وارد می شوی و میگویی سلام آقا یعنی آقای من تو از طرف من خیالت راحت باشد سلامت می مانی و روح و راه و اندیشه ات گزندی از جانب من نخواهد دید و دلت از دست من به درد نخواهد آمد.

یک نفر که مهمانتان کند انصاف داشته باشید و معرفت به خرج دهید دغدغه تان می شود اینکه هوایش را داشته باشید و محبتش را به طریقی جبران کنید. محبت امام را چگونه میتوان پاسخ داد؟ امام رضا جلوه ای از ثبوت آیه "راضیة مرضیه" است. هم از خدا و آنچه مقدر دانسته راضی است و خدا هم از او چنین است.

رضا مدخل ورود به جمع باصفای عباد الرحمن است "وادخلی جنتی" را نوید می دهد اگر اهل باشیم و حصن "انا من شروطها" را پذیرفته باشیم.

امام بعد از مرگ به دفعات زیارتت به دیدار تو می آید و چادر ضد حریق "أمن من عذابی" را بر سرت می کشد اگر از باب رحمتش به "کلمة لااله الاالله" وارد شده و قلعه گنج توحید را به کسی و چیزی نفروخته باشی.

اگر از امام حاجت می خواهی جز شکر زیارت ذکری بر زبان نیاور که این شکر، نعمتت را افزون نموده و دنیا و آخرتت را با زیارت مکرر جمال رضایت حق، برکت خواهد داد.

دخیل ارادت ما به پنجره فولاد عشق آقا بسته باد تا ابد ان شاءلله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کبوتر حرم را دعا کنید

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۷، ۰۱:۲۸ ب.ظ

بیمار است و در مشهد بستری است. برای کار خیر رفت جایی که بیماری اش عود کرد. کبوتر حرم امام رضاست و خادم آستان قدس رضوی. از آن آدم هایی است که می توان درباره اش با اطمینان رو کرد به خدا و گفت: انّا لا نعلم منه الّا خیرا.

حلّ در فنای حق است و پای اراده اش در راه حق، استوار. دلسوز خلق الله بود و هست و خواهد بود. دلش در گروی عشق به خدا و معارف وحی، می تپد.

برایش دعا کنید کم نیاورد. عمرش را در خیرخواهی گذرانده، خیرش را از خدا بخواهیم.

او الان به دعای شما نیاز دارد. امام رضا را قسم بدهید به فرزند دلبندش، جواد الائمه، باب الحوائج و مادر بی نشانش فاطمه زهرا که دست حاجت ما را خالی بر نگرداند. مگر جز خدا کسی را داریم و آبرویی جز مهر به اهل بیت برایمان باقی مانده است؟

دخیل أمن یجیب را به پنجره فولاد لطف آقا گره بزنید. التماس دعا...

  • سیدحمید مشتاقی نیا