اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۳۹۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشک آتش» ثبت شده است

بازخورد یک خاطره تلخ از تجاوز جنسی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۳:۵۸ ب.ظ

وقتی اخلاق را «نفله» می‌کنند !

 

دوستی روانکاو چند سال پیش ماجرایی را تعریف کرد درباره یکی از بیمارانش مردی بود که در میان مشکلات عدیده روحی، بیزاری خاصی نسبت به عنصر غیرت داشت. یعنی اگر می دید کسی دارد ناموس مردم را آزار می دهد خوشحال می شد، خبری درباره تجاوز در صفحه حوادث نشریات می خواند نیشخند می زد، می شنید یا می دید کسی جلوی مزاحمین نوامیس مردم ایستاده، عملش را تقبیح می کرد و...!

پدیده ای عجیب و سوال برانگیز بود چون به هر حال غیرت لااقل برای مردم ایران فارغ از هر گرایش و مسلکی که داشته باشند، امری معمول و مستمر در طول تاریخ بوده است. دوست روانکاو ما رفت توی نخ این بابا و کارش را به طور حرفه ای آغاز کرد و بالاخره علت را کشف نمود و متوجه درد اصلی او شد.  

مرد بیمار در سالهایی نه چندان دور متاسفانه شاهد اتفاقی تلخ در پیرامون خود بود. گویا فرد یا افرادی مقابل چشم او به ناموسش تعرض می کنند و او از ترس جان خود واکنشی به این مساله نشان نداد. این خاطره تلخ و عذاب وجدان ناشی از سکوت در مقابل جنایتی که شاهدش بود باعث ایجاد نوعی عقده در او شد که هم از شنیدن اخبار ناگوار مربوط به آزار جنسی دختران و زنان احساس آرامش می کند و هم در برابر افرادی که برای دفاع از نوامیس جامعه غیرت به خرج میدهند واکنش منفی نشان داده و برای ایجاد تخفیف و کوچک شماری سکوت تلخ خود، کار آنها را نادرست و بی ارزشش جلوه می دهد.

این روزها وقتی خواندم فرد تحصیل کرده ای با پیشینه مذهبی و در جایگاه استاد دانشکده حقوق، رفتار غیرتمندانه شهید الداغی در دفاع از نوامیس مردم که از او چهره ای در سطح یک قهرمان ملی ساخت را زیر سوال برده و با عرض پوزش از محضر شهدا، وی را نفله لقب داد ناخواسته یاد ماجرایی افتادم که آن دوست روانکاو تعریف کرده بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از اهواز تا لولان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۶:۳۷ ب.ظ

دانلود و خرید کتاب از اهواز تا لولان اثر مجید جعفرآبادی | نشر شهید کاظمی |  طاقچه

 

این کتاب را هم شکر خدا خواندم؛ از اهواز تا لولان که یادداشتهای روزانه شهید تخریبچی جوان، مصطفی جعفرپوریان در آن گردآوری شده به همت دوست همرزمش مجید جعفرآبادی که توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد. همین جا یک گله هم بکنم از جناب آقای خلیلی مدیر انتشارات مذکور که نسبت به ما کمی کم لطف شده است.

بگذریم

از جمله ویژگی های این کتاب، انتقال حال و هوای با صفای روزهای جنگ به خواننده است.

نکته دیگر یاداوری یکی از جنایتهای فراموش شده صدامیان در طول دفاع مقدس است. دو سه بار در این کتاب به زیارت مزار بیست خواهر شهید گمنام در اطراف بستان و سوسنگرد نزدیک سابله اشاره می شود. کنجکاو شدم و در اینترنت جستجویی کردم. حمید داوودآبادی نویسنده مطرح دفاع مقدس به این موضوع اشاره ای داشته که در خبرگزاری فارس هم منتشر شده. بعثی ها در حمله اول به خوزستان در مسیر اهواز، به شهر حمیدیه رسیده و انتظار داشتند مردم این شهر به استقبال آنها بروند که این اتفاق نیفتاد  و مردم در برابر لشکر متجاوز مقاومت به خرج دادند. عراقی ها در انتقام از مردم عرب زبان این منطقه بیست زن پیر و جوان و خردسال از اهالی حمیدیه را به اسارات گرفته به اطراف هویزه و سوسنگرد بردند و بعد از شکنجه های رذیلانه در نقطه ای زنده به گور کردند. یکی از اسرای عراقی پرده از این جنایت وحشیانه برداشت و منطقه دفن آنها را نشان داد. در طول جنگ و تا مدتی بعد از آن این نقطه محل رجوع رزمندگان و زوار و اجرای مرثیه و عزاداری بود که به دلایلی در سالهای اخیر مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته است.

 

مزار خواهران گمنام بستان - مشرق نیوز

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حساب و کتاب!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۷:۱۱ ب.ظ

خرید کردن با خانمها را اصلا دوست ندارم و از زیر این کار معمولا شانه خالی می کنم، با مادرم هم صرفا در خریدهای معمول و مصرفی خانه همراهی می کردم و در غیر این صورت بهانه می آوردم. خانمم را هم تشویق می کنم با دوستانش به بازار برود؛ اما خب این بار سفر مشهد بود و دلم نیامد همسر عزیز را برنجانم که اساسا خودش یک رنج بر است!

اقامتگاه ما کجا بود؟ سمت خیابان نواب، کجا رفتیم خرید؟ چهارراه شهدا. یعنی صد و هشتاد درجه آنطرف مسیر و محدوده استقرار ما.

عصر پنج شنبه و خیابانهای اطراف حرم مملو از جمعیت بود. طولانی بودن مسیر البته به نسبت سن و سال ما یکطرف، حیران و سرگردان بودن متأهلی پشت ویترین مغازه ها از طرفی دیگر، کمردردم را تشدید کرده بود. خلاصه بعد از حدود دو ساعتی سرپا ایستادن، مغازه ای کوچک در گوشه ای دنج از مجتمع بزرگ تجاری مرکزی، نگاه بانو را جلب کرد. موقع خرید کالا رفتم داخل مغازه تا نظر همسرانه ام را بدهم و مهر تأیید نهایی را بزنم که دیدم نه تنها خانم فروشنده ظاهر مناسبی ندارد دکور و تزیینات مغازه کوچک هم نشان می دهد اساسا ورود آقایان به آن ممنوع است. زود متوجه شدم و گفتم من بیرون می ایستم. خانم فروشنده گفت چون با همسرتان هستید اشکال ندارد ورود آقایان اگر تنها باشند ممنوع است. گفتم نه.

رفتم بیرون روی نیمکت نشستم. دقایقی بعد همسر آمد و گفت پیامک خرید رسید؟ گفتم نه. گفت مغازه دار هم می گوید کاغذ دستگاه تمام شده و رسید ندارد. مبلغ خرید دویست هزار تومان بود. برایم پیامکی از بانک نیامد که البته بعضی وقتها امری عادی است. از طرفی هم موجودی حساب، کمتر از یک میلیون بود و مطمئن بودم صفر اضافه نزده است. بلایی که بارها توسط فروشندگان زن، ناخواسته بر سر مشتری آمده است.

دیگر وقت بازگشت بود و من هم خوشحال که بالاخره میتوانم ساعتی استراحت کنم. مسیر را رفتیم با خستگی تا آن طرف نزدیک خیابان نواب. خرید کوچی انجام دادیم که برویم هتل. این بار پیامک بانک آمد. به سرم زد حساب و کتابی کنم که دیدم بعله، خانم فروشنده یک صفر را کمتر وارد کرده و به جای دویست هزار تومان بیست هزار تومان کشیده است.

آه از نهادم بلند شد. فردا بلیت بازگشت داشتیم و چاره ای نبود جز این که همه مسیر را دوباره برگردم و پول آن خانم را به دستش برسانم. از خانواده جدا شدم و غرغر کنان همه مسیر را برگشتم. باید دوباره از حرم می گذشتم. بازرسی های حرم به جای استفاده از دستگاه مخصوص گیتهای فرودگاهی، همچنان به روش سنتی والبته جدی انجام می گیرد و تا فیها خالدون آدم را می گردند و انگار عزمشان را جزم کرده اند هر طوری شده بمبی، نارنجکی، موشکی، چیزی در لا به لای فراز و فرودهای بدن انسان پیدا کنند. با اعصابی خرد این مرحله را هم برای چندمین بار پشت سر گذاشتم و با تمام سرعت و البته با درد کمر و بد و بیراه به فروشنده کم حواس، راهم را ادامه دادم. هوس کردم موقعی که پول را می دهم سرش منت بگذارم که ببین گیر آدم خوب افتادی این همه راه را برگشت که بقیه پولت را بدهد. خیلی ها اصلا به روی مبارکشان نمی آورند. خیلی ها می گویند باشد بعدا که مسیرمان خورد پولش را می دهیم و معمولا هم یادشان می رود. ببین چه کار خوبی کرده ای پولت به باد نرفت. اصلا حالا که این همه راه را عرق ریخته ام و با درد کمر برگشته ام باید یک تخفیف جدی هم بدهی و....

بالاخره رسیدم چهارراه شهدا، مجتمع تجاری و آن مغازه کوچک را در کنج زیرزمین پاساژ پیدا کردم. خانم فروشنده با همان سر و وضع نه چندان مناسبش نشسته بود روی صندلی بیرون دکان و داشت کتابی می خواند. رفتم جلو دیدم دارد قرآن می خواند. دیگر حرفی نزدم. کارتم را در آوردم و اشتباهش را اطلاع دادم. اصرار کرد که من دارم اشتباه می کنم. اما بالاخره قانع شد. صد و هشتاد تومان کشید. پیامکش که آمد دوباره حساب و کتاب کردم و مطمئن شدم او یک صفر را کم زده بود. خداحافظی کردم. چند قدمی پشت سرم آمد و بدرقه ام کرد.

 

خداوند چگونه حساب و کتاب میکند؟آیا کار نیک تنها یک ثواب دارد؟پیامبر اسلام  در این باره چه فرمودند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

می دانید این قبر کیست؟

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۵:۵۵ ب.ظ

photo_2023-05-12_17-48-20_wf47.jpg

 

مرحوم حاج آقای راستگو، خودش از شاگردان میرزا جواد آقا تهرانی بود در مشهد. یکبار سر صحبت باز شد در کلاس مربی گری کودک، دفتر تبلیغات قم. برایمان از این مرد خدا گفت که روح بزرگی داشت آن قدر که وقتی در مسطح یا گرد بودن زمین دچار شک شد و علم و تحقیقش راه به جایی نبرد، روحش را شبی برد آن بالا دید زمین گرد است و ...

اولین بار اسم این مرحوم را از مدیر مدرسه مان شنیدم؛ حاج اصغر آقای حقیقی، حدود بیست و پنج شش سال پیش. خودش جانباز و فرمانده گردان بود. گفت جبهه را می خواهید بشناسید به مرد خدا میرزا جواد آقا تهرانی نگاه کنید. عالم بود، مجتهد بود، استاد فرزانه و صاحب کتاب بود، یواشکی خودش را به جبهه می رساند، می دیدند پیرمردی آمده است با قد خمیده، دست بچه های بسیجی آب و غذا می دهد، نورانیت عجیبی دارد و شب زنده داری هایی دیدنی. چیزی نمی گذشت ماشین هایی از ستاد فرماندهی می آمدند او را با احترام به عقب ببرند گریه می کرد بگذارند یک روز دیگر پیش بسیجی ها بماند. خانه با صفایش در مشهد قدم گاه بچه های بسیجی بود. خودش می شد پیش نماز آنها. کیف می کرد وسط بچه های حزب اللهی می نشست. می گفت نمازی که با بچه های بسیجی خوانده شود مورد قبول خداست.

ضدعرفان بود. البته ضد عرفان مرسوم و محصور در لغات. اهل بازی با کلمات و عشوه های کلامی و تعابیر شاعرانه و ... نبود. دین را با فقه می شناخت و حقیقت را در کلام اهل بیت می جست. اما معنا و معرفت را در عمل پیگیر می شد. بند واژه ها نبود.

همین است که با آن درجه ممتاز معنوی و علمی، خودش را خاک پای بچه بسیجی ها می دانست. سفارش کرد از دنیا که می رود برایش سنگ مزار نگذارند. روی قبر سیمانی اش حتی نامی هم ثبت نشده است. گمنامی و سادگی را دوست داشت. شاید از مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها حیا می کرد ... الله اعلم.

چند روز پیش برای اولین بار توفیق حضور در بهشت رضا علیه السلام را پیدا کردم و زیارت مزار شهدایی چون برونسی، کاوه، شوشتری، عطایی، بختی، اسماعیلی، توسلی، بخشی، سنجرانی، تولایی، حسین پور، چراغچی و...؛ پرچم بچه های مشهد بالاست. میرزا جوادآقا تهرانی، اینجا هم همسایه شهداست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دریده های روشنفکر

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۴:۵۶ ب.ظ

جنبش " می تو" در ایران از هم پاشید/ پا پس کشیدن بازیگران یکی پس از دیگری! -  وقت صبح

 

اوایل فروردین 1400، بیش از هشتصد زن از فعالان عرصه سینما طی بیانیه ای اعلام کردند که نسبت به تعرض در سینما اعتراض دارند!

همزمان خانه سینما طی بیانیه ای ضمن صحه گذاشتن بر اصل وقوع تجاوزات و تعرضات جنسی در سینما به ظلم و حق کشی رایج در پشت صحنه تولید آثار سینمایی نیز اذعان نمود تا جایی که گاه حتی مردان نیز مورد ستم چهره ها و ستاره های سینما قرار گرفته، کتک خورده و تحقیر می شوند.

به نظرم این اتفاق اگر چه در همه جای دنیا کم و پیش متداول است اما در ایران باید بیشتر مورد توجه مردم قرار بگیرد. هنوز بسیاری از مردم ساده دل ما با تماشای یک فیلم گمان می کنند فلان بازیگری که نقشش را خوب ایفا کرده میتواند الگوی مناسبی هم در زندگی آنان قرار بگیرد.

در کشور ما که سلبریتی ها مدعی روشنفکری هستند و در همه مسائل صاحب نظر بوده و انتظار دارند عنان امور فرهنگ و سیاست به تمایلات نفسانی آنان گره بخورد افشای ماهیت پلید و دغدغه های حیوانی این جماعت لازم و ضروری به نظر می رسد.

طایفه ای خوش رنگ و لعاب با درونی گندیده که در حوزه کاری شان حتی به همکاران خود رحم نداشته و به صرف دارا بودن شهرت و ترس تهیه کننده و کارگردان از نیمه کاره ماندن پروژه، هر ظلم و تعدی و زیاده خواهی در حق عوامل قراردادی فیلم که اغلب از امنیت شغلی محرومند را روا می دانند چگونه می توانند منجی جامعه و پیگیر برقراری عدالت و دفاع از حقوق محرومان باشند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منفعل نباشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۴۱ ب.ظ

پیام تبریک مقام معظم رهبری به مناسبت سال 1400 | وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

 

این‌جور نیست که چون حالا با یک حجم عظیمی از تبلیغات بر روی یک موضوعی تمرکز میکنند، تکیه میکنند، تکرار میکنند، با زبانهای مختلف آن را بیان میکنند، ناچار ما هم بایستی همرنگ جماعت بشویم و همان را مطرح کنیم، همان را تکرار کنیم؛ نه، ما خودمان مبانی داریم، ما فکر داریم.
استکبار در صدد آن است که کلیشه‌های مورد نظر خودش را به همه‌ی مردم دنیا تحمیل کند؛ هم به آحاد ملّتها، هم بالخصوص به مسئولان و مؤثّران کشورها؛ یعنی دولتها، نمایندگان مجالس، تصمیم‌گیران، تصمیم‌سازان، به قول خودشان اتاقهای فکر، به همه‌ی اینها میخواهند آن کلیشه‌های خودشان را تحمیل کنند و آن را وارد ذهن آنها و فضای ذهنی آنها بکنند. مایلند همه، جهان را از منظر آنها ببینند؛ مفاهیمی را که آنها بر روی آن تکیه میکنند، با همان رویکرد آنها، با همان نگاه آنها تشخیص بدهند و بشناسند. این رویکرد رویکرد سلطه‌طلبانه است؛ با این رویکرد سلطه‌طلبانه مفاهیمی را یا جعل میکنند یا دست‌کاری میکنند و معنا میکنند و مایلند همه، طبق معنای آنها این مفاهیم را بفهمند و به‌کار بگیرند و در ادبیّاتشان از آنها استفاده کنند.۱۳۹۴/۰۶/۱۲ مقام معظم رهبری

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بابل و باز هم جنگ قدرت

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۵:۰۰ ب.ظ

با تقویت شایعات و اخبار غیر رسمی در خصوص تغییر فرماندار بابل، رسانه های وابسته به گروههای مدعی اصولگرایی و انقلابی گری فاقد کارنامه که همواره در خصوص مفاسد و اتهامات اقتصادی و اداری پیرامون همپالکی های خود سکوت نموه اند به نیت باج خواهی از شرکت سهامی دولت سیزدهم در آستانه انتخابات مجلس به میدان آمده و سر و صدا راه انداخته اند.

البته سایر جناحها و گروههای سیاسی هم به اقتضای طبع منفعت خواه خود کشمکش هایی را در خفا یا آشکار رقم خواهند زد.

هر مدیری که آمد و رفت با هر گرایش و تعلق خاطری

مشکل کهنه ترافیک نفس گیر بابل حل نشد

معضل دفن زباله به رغم ورود دستگاه قضا و صدور حکم قانونی پیرامون منع دپوی زباله و آثار زیست محیطی ناشی از آن حل نشد

رواج نزول خواری که زندگی بسیاری از مردم را به لجن کشانده هنوز حل نشده است

آب و فاضلاب و آسفالت و نان و... وضعیت خوبی دارا نیست. مشکلات کشاورزان نیاز به پیگیری جدی دارد و...

انبوه جناحها و گروههای سیاسی قدرت طلب و منفعت خواه آنقدری که برای تصاحب کرسیهای ریاست و توسعه حوزه نفوذ خود دغدغه دارند دغدغه مردم و انقلاب و آرمانهای شهدا را ندارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چرا مرا آفریدند؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۳۶ ب.ظ

راهکار و تکنیک های طلایی مبارزه با فساد

 

مقدمه:

انسان به برکت وجود عقل، بر سایر جانداران عالم شرافت دارد. این ویژگی، همه انسانها را در طول زندگی بارها به تفکر پیرامون پیدایش خویش و جهان خلقت وا میدارد. چرایی خلقت، هدف از زندگی، مبدأ و معاد، حوادث عالم و ... از جمله پرسش هایی است که بشریت را همواره به تأمل وا داشته است. سرخوردگی، بن بست و یأس و تباهی از نتایج بی توجهی به پاسخ این پرسش های درونی است که گاه انسان ها را به ورطه خودکشی می کشاند.

هدف آفرینش:

در خصوص اهداف آفرینش، نکات و روایات متعددی از جوانب مختلف بیان شده است. آنچه که به طور مختصر باید اشاره داشت این است که خدا، به اقتضای خدایی خود و دارا بودن وصف خالقیت، به آفرینش موجودات عالم اقدام نموده است. به عبارت دیگر، خدا نمی تواند خدا باشد، خالق باشد اما چیزی خلق نکند. همان خدایی که واجد وصف خالقیت است، انسان را اشرف مخلوقات قرار داده و برنامه ای تربیتی برای او در نظر گرفته است.

خدا جامع جمیع اوصاف متصور در عالم است و انسان را نیز به سمت کمال فرا می خواند. خدا کار بیهوده انجام نمی دهد و از این رو است که انسان را بی هدف نیافریده. انسان در پرتو آموزه های فطری و رسالت راهنمایان الهی، مسیر خدایی شدن و رشد و کمال را در زندگی طی می کند. اصل آفرینش و اعطای هستی، و نیز اصل زمینه سازی برای تعالی انسان، لطف و رحمت خدا به بندگان است اما نباید از یاد برد که انسان مختار آفریده شده و حق انتخاب مسیر خیر یا شرّ را داراست و طبعاً باید مسئولیت انتخاب خود را نیز پذیرا باشد.

خدا مربی است:

اصل وجود اختیار، امتیازی است که خدا در میان همه مخلوقات خود اعم از حیوانات و فرشتگان و اجنه و ... تنها برای انسان قائل شده است. انسان دارای همه ویژگی های خدایی است که در صورت عمل به فطرت و سیرت نیک می تواند به اوج بندگی و سعادت دست یابد و در صورت انتخاب مسیر بد به ورطه هلاکت فرو افکنده شود. حوادث عالم نیز در این راستا به منظور محک ایمان و ایجاد رشد و کمال در انسان ها رقم می خورند.

علم خدا:

خدا به همه آن چه که هست و بود و خواهد آمد آگاه است. فلسفه امتحانات و ابتلائات عالم نه افزایش آگاهی خدا که اتمام حجت بر بندگان است. خدا ظلم نمی کند و قبل از عمل، تنبیه یا تشویق نمی نماید. انسان که مورد احترام خداست در بستر عملکرد خویش در دوره حیات، امکان اصلاح خود و یا کژ روی را داراست و در آخرت نیز به عدل و انصاف خویش درباره عملکردش قضاوت خواهد نمود و به حقانیت حکم خداوند اقرار خواهد کرد.

ورای ظواهر:

دنیا، همه گستره خلقت نیست. دنیا را باید در کنار آخرت و حساب و کتاب قیامت دید. جهان آخرت، محدوده اصلی حیات حقیقی انسان هاست که البته مقدمات آن بسته به نیکی ها یا شرارت های این دنیا فراهم می گردد. از این رو نباید تلخی ها و ناکامی های ظاهری این دنیا و یا خوشی ها و کامروایی های ظاهری آن را نهایت و نتیجه پایانی پرونده زندگی کسی دانست. چه بسیار سختی ها و تلخی هایی که مقدمه حیات نورانی و بهشت جاودانی است و چه بسیار خوشی هایی که آفت حیات اخروی و مقدمه نکوهش ابدی است.

اعتماد به خدا:

راز آرامش، اعتماد به خداست. این اعتماد البته مستلزم شناخت حقیقی نسبت به خداوند است. کسی که خدا را حکیم و خیرخواه و مدبّر و عالم و قادر مطلق می داند نه از خوشی های عالم دچار غرور و خودبرتربینی می گردد و نه در برابر شکست ها و تلخی ها مبتلا به افسردگی و انزوا و حیرانی می شود. خدایی که دنیا را با این عظمت و پیچیدگی و نظم و خرد خلق نموده، حوادث و فراز و نشیب های عالم را نیز مبتنی بر خیر و صلاح بندگانش ترسیم نموده است. این اعتماد و حسن ظن به خدا البته منافی تلاش برای پیشرفت و تغییر و اصلاح نیست. انسان مکلف است در راه کمال و پیشرفت خود در دایره امور معنوی و مادی قدم بردارد. اصل کمال جویی، وصفی خدا دادی و مشروع و بایسته است. اما در کنار تلاش برای صعود و در عین توکل بر خدا، به دلیل اعتمادی که به خالق خود دارد در صورت عدم دستیابی به بعضی اهداف و برنامه ها، صبر و قناعت و رضا پیشه نموده و دچار یأس نخواهد شد.

رابطه با خدا:

خدا بندگانش را برای عبادت آفریده است اما این عبادت منحصر به انجام تکالیف دینی روزمره مانند نمازه و روزه و ... نیست. در عین ضرورت التزام به مناسک و تکالیف شرع، آن چه که سازنده انسان و هدف خدا در راستای ایجاد تکامل در بشریت است، یاد خدا در همه احوال و امور زندگی است. این یاد خدا بودن مسئولیت آور است و هر لحظه و هر جایی مانع از تخطی از حق و ظلم به دیگران و انحراف از مسیر درست خواهد بود.

جهان توحیدی:

ناگفته پیداست جهانی که سراسر مملو از یاد خدا و تربیت انسانهایی باشد که در همه حال، خدا را در نظر دارند و به حساب و کتاب قیامت ایمان آورده اند از ظلم و زیاده خواهی و بی اخلاقی و تباهی، تهی خواهد بود و حیات طیبه الهی در آن رقم خواهد خورد. برنده واقعی خلقت کسی است که دنیا را هدف و انتهای هستی ندانسته، از هر فرصتی برای رشد و تعالی خویش بهره برده و آخرتی نیک و شرافتمند را برای خویش رقم می زند.

اکرم پوراحمد

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تهاجم فرهنگی داخلی!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۲۶ ب.ظ

photo_2023-05-06_13-11-39_1egd.jpg

 

ترور حاج آقای سلیمانی در بابلسر را دیدید؟

رسانه کاری می کند که سرویس جاسوسی و امنیتی هم نمی تواند بکند.

گاهی برای ترور یک شخص باید فردی تروریست را آموزش داد و هزینه کرد و به کشور متخاصم فرستاد. اما رسانه کاری می کند که بخشی از مردم منفعل کشور هدف، از نظر عقلی چنان شستشو شوند که بدون اقدام سازمانی و تشکیلاتی به سرباز دشمن تبدیل گردند و همان کار را انجام دهند که دشمن میخواهد.

این نمونه فیزیکی و تروریستی ماجرا بود.

اما نمونه های فرهنگی این رویه سالهاست که در کشور ما قابل مشاهده است. رسانه های دشمن کاری کرده اند که لایه هایی از جامعه به خصوص قشر سلبریتی تبدیل به سرباز فرهنگی بیگانه شده اند. فرهنگ و باورهای ملی و بومی و مذهبی را نشانه حقارت می پندارند و عریانی و دلدادگی نسبت به غرب را افتخار می شمارند.

این گونه فضا به سمتی می رود که حتی اگر شبکه های ماهواره ای دشمن تعطیل شوند از همین درون، عده ای خودباخته با سرمایه های ملی و مردمی آثاری را تولید می کنند که تیشه به ریشه فرهنگ مردم زده و تمدن غرب را بر تمدن غنی ایرانی برتری می بخشد.

شبکه نمایش خانگی، نمونه تهاجم فرهنگی دشمن از درون است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره شورت آقای وزیر!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۷:۴۰ ق.ظ

قطعه فیلمی در فضای مجازی دست به دست می چرخد بریده ای است از مصاحبه جناب آقای مهندس ضرغامی در گفتگو با دو جوان پسر و دختر که در آن مثالی پیرامون نحوه خرید شورت خود به میان می آورد! اینکه قبلا شورتش را از دستفروشها میخرید و حالا نمی تواند این کار را انجام دهد و خانمش برایش انجام میدهد و چون مسئول شده و روی صندلی ریاست مینشیند شورت اندازه او به راحتی پیدا نمیشود و....

فارغ از سایز لگن جناب آقای وزیر، تماشای این کلیپ برای هر بیننده ای با هر گرایش سیاسی مضحک و جلف تعبیر شده و موجب تاسف بوده است.

تاسف از میزان شعور مدیری فرهنگی که با هر مستمسکی دنبال جلب توجه و دیده شدن است در حالیکه سالها سکان امور فرهنگی کشور را در معاونت سینمایی ارشاد و ریاست صدا و سیما و عضویت شورای عالی فضای مجازی و وزارت گردشگری برعهده داشته و دارد. و البته باید تاسف خورد چنین افرادی که بارها اقدام به حرکات و سخنان جلف در تریبونها داشته اند و هیچگاه چه از نظر تئوریک و چه در مقام عمل حرفی در عرصه مدیریت فرهنگی نداشتند چگونه رشد کرده و عنان جامعه ایمانی را به دست گرفته اند؟

مدیران ضعیف و نالایق وقتی جای جوانان فرهیخته و کاربلد را گرفته و خوبان روزگار منزوی میشوند باید برای آینده آن جامعه تاسف خورد و اشک ریخت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اتفاقا خبر خوبی است!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۱۵ ب.ظ

چه کسانی صندلی های خالی دانشگاه ها را پر می کنند؟ - ایرنا

 

کاهش ۵۰ درصدی انتخاب رشته جهت ورود به دانشگاه/۶۰۰هزار صندلی خالی در دانشگاه‌ها داریم

معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آزاد:
🔹نمونه بارز کاهش تمایل در بین جوانان جهت ادامه تحصیل، کاهش ۵۰ درصدی در انتخاب رشته جهت ورود به دانشگاه ها است. امروز ۶۰۰ هزار صندلی خالی در دانشگاه ها داریم.

🔹در برخی از استان های کشور نرخ بیکاران تحصیلکرده ۳ برابر بیکارانی است که تحصیلات دانشگاهی ندارند.

 

اتفاقا معتقدم این خبر خبر خوبی است. البته در رشته هایی که تخصص و کارآمدی آن مورد نیاز جامعه هست نباید خلأ حضور دانشجو احساس شود اما باور کنید خیلی از دانشجوها دارند وقتشان را تلف می کنند. تفکر غلطی را با تبلیغات راه انداخته اند که همه جوانها باید به دانشگاه بروند. طرف میرود پنج الی هفت سال وقتش را تلف می کند، عمرش را می سوزاند، اعصاب و انرژی و پولش را هدر می دهد و بعد از فارغ التحصیلی احساس می کند پنج الی هفت سال از جامعه عقب مانده است.

این فرهنگ غلط باید اصلاح شود.

نیاز نیست همه جوانها با دانشگاه بروند و سطح توقع شان باعث آزار خودشان و دیگران بشود. همه رشته ها مورد نیاز کشور نیست. تعداد داوطلبان هم در اغلب رشته ها بیش از حد نیاز است. بقیه با همان مدرک دیپلم بروند سر کار و زندگی و تشکیل خانواده و آینده شان را با دستان پر انرژی خودشان بسازند. خوشحال شدم این خبر را خواندم. متولیان فرهنگ و مدعیان تمدن سازی که در خواب نازند. لااقل خود جوانها به این نتیجه رسیده اند نیاز نیست لزوما از طریق دانشگاه دنبال تأمین آینده باشند. مطمئن باشید به نفع جامعه است چه از نظر اقتصادی و چه فرهنگی که همه به دانشگاه نروند و نیروی مازاد به جای وقت کشی در محیطهای دانشگاهی دنبال کسب و کار و سر و سامان دهی به زندگی باشد و عمرش را به بطالت نگذراند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کالسکه طلایی سلطان

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۷:۴۳ ق.ظ

عکس/ برگزاری مراسم پرهزینه تاجگذاری پادشاه انگلیس در سایه اعتراضات

 

تصاویری از مراسم تاج گذاری پادشاه انگلستان که در حال برگزاری است مورد اعتراض بخشی از مردم این کشور قرار گرفته است. خانواده سلطنتی بریتانیا در روز تاج گذاری تمام شکوه و جلال خود را به نمایش می گذارد: کالسکه های طلایی، جواهرات، تاج و تخت، بهترین لباس ها. گراهام اسمیت، منتقد سلطنت در این باره گفته است: این غیرقابل قبول است که 100 میلیون پوند برای تاج گذاری هزینه شود!

 

در فرهنگ غرب، تجمل گرایی و فخر فروشی و اشرافیت، یک اصل و افتخاری است که عنصر بالندگی محسوب می شود. همین تفکر طبقاتی نظام سرمایه سالاری که عقبه لذت جویی و منفعت طلبی دارد منجر به شکل گیری تفکرات مارکسیستی و نفی غلط هر نوع سرمایه داری گردیده است.

از نظر اسلام اما اصل ثروت، محترم است به شرط آن که از راه مشروع تحصیل شده و در راه مشروع صرف شود. هر نوع ظلم و نفی حقوق دیگران و زیاده خواهی و چنگ اندازی به سفره مردم و خیانت و دروغ، مردود شمرده می شود. از نظر اسلام تفاخر و اشرافیت و ریخت و پاش و اسراف ولو در حیطه اموال شخصی مورد قبول نیست. برنامه اجتماعی اسلام نفی شکاف طبقاتی و رسیدگی به امور ضعفا و محرومیت زدایی از جامعه است.

هر گاه دیدیم چشم و هم چشمی و تفاخر و خودنمایی و تجمل گرایی و اسراف و زراندوزی به امری عادی و مرسوم نزدیک می شود بیم سقوط نظام اخلاقی و تأثر از نظام فکری غرب و فاصله از آموزه های دین را در دل خود راه داده و به فکر اصلاح و دوری از خوی استکباری باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ماجرای گیلان از چند زاویه

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۳:۲۶ ق.ظ

یک- امام جمعه یکی از شهرها حدود یک یا دو سال قبل در خطبه های نمازجمعه به منتقدان خود که از قضا بچه های بسیجی آن شهر بودند توهین نمود و آنها را نفهم خواند و هر چه برازنده خودش بود حواله شان کرد. یادم است یکی از مسئولان عالی نظارتی مرتبط با ائمه جمعه که مرا از نزدیک می شناسد در گفتگوی تلفنی، به منظور ماستمالی رفتار اشتباه این فرد گفت: اسم کسی را که نبرد!

حالا اما امام جمعه رشت هم در تذکر به وضعیت بی حجابی نام کسی را نبرد اما آقایان فضائلی و قمی و مروی و حاج علی اکبری رو ترش کرده اند.

یادم است یکبار آقای قمی در سخنانی که در مجلس داشت نسبت به تاثیرپذیری و انفعال بعضی خودی ها در قبال رسانه های غیر خودی زبان به گلایه گشود. حالا خود حضرات که در برابر بسیاری از کاستی ها همواره سکوت داشته اند مقهور رسانه های آن طرفی قرار گرفته و ابزاری برای زدن جبهه خودی شده اند.

دو- شوراهای تأمین شهرها به طور معمول در قانونی نانوشته اما مرسوم و مکرر، به زعم خود برای حفظ حریم دستگاه ولایت اقدام به امضای مصوبه برخورد با منتقدان ائمه جمعه می نمایند. عجیب است اگر یک بسیجی در شهری دور دست نسبت به مراوده امام جمعه ای با باندهای قدرت و ثروت لب به انتقاد بگشاید بلا فاصله مورد بازخواست و پیگرد قرار می گیرد اما اگر خود آقایان بالانشین صلاح بدانند به طور یک پارچه امام جمعه ای را به خاطر نهی از منکر مورد نقد علنی قرار داده و ابدا هم نگران تضعیف دستگاه ولایت نمیشوند.

سه- جناب آقای حاج علی اکبری که بی اعتنا به عملکرد ضعیف برخی از ائمه جمعه، اقدام به عزل حاشیه ساز امام جمعه عدالتخواه لواسان نمود که خاری در چشم مافیای قدرت و ثروت و کوه خواری به شمار می آمد به منظور تئوریزه سازی تصمیم اشتباه خود اساس نهی از منکر مصداقی را زیر سوال برد. حالا اما همین آقایان در حال انتقاد مصداقی از امام جمعه رشت هستند.

وجه اشتراک ماجرای امام جمعه رشت با امام جمعه لواسان این است که منکر اتفاق افتاده در رشت به میزبانی نهادی رسمی و به ظاهر انقلابی یعنی بنیاد شهید انجام گرفت. در لواسان نیز بخشی از کوه خواری ها و زمین خواری ها توسط نورچشمی ها صورت میگرفت. به نظر می رسد عزیزان گاهی مکلف به حفظ وضع موجود و صیانت از میز و آبروی صاحبان قدرت و سازمانهای عریض و طویل مرتبط هستند.

چهار- الداغی، بسیجی و طلبه و مدعی نبود اما در قبال نامردی و ضعیف کشی ایستاد و به شهدای کربلا پیوست. اساسا تعداد شهدای کربلا یا شهدا و یاران خط مقدمی جبهه حق در طول تاریخ چندان زیاد نیست. کم هستند آدم هایی که آزاده باشند و بی تفاوتی را کنار نهاده و در دفاع از حق هزینه بدهند و دنبال شیرین کاری و شهرت و منفعت و لذت نباشند. ترجیح می دهم امثال الداغی بی ادعا را نماینده تفکر و منش ولایت بدانم تا امثال فضائلی و مروی و حاج علی اکبری و قمی را که ندیدیدم در مقابل منکرهای جامعه به خصوص در حوزه مسئولان –از هنجار شکنی مستمر در شبکه نمایش خانگی تا رانت خودرویی نمایندگان و تبعات مخرب فرهنگی ناشی از ویژه خواری و تبعیض و شکاف طبقاتی و بی عدالتی و ...- واکنشی نشان داده باشند. همین آقای قمی یکبار از اهمال و خواب آلودگی دستگاههای فرهنگی در حوزه حجاب و عفاف انتقاد علنی داشته که حالا بعد از مدتها سکوت نگران بیزای از دختران بی حجاب در مراسمی با هزینه بیت المال شده است؟ همین آقا نبود که در ابتدای روی کارآمدنش با جار و جنجال و هزینه و ... مدعی راه اندازی سامانه و مجموعه ای مجازی برای تسهیل در امر ازدواج جوانان گردید و بعد از مدتی کوتاه و شکست این طرح به روی مبارک خودش نیاورد و پاسخگوی هزینه ها نشد؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره فوت مرحوم فاضل

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۱۶ ب.ظ

بیانیه حوزه علمیه مازندران درباره فوت مرحوم حجت الاسلام فاضل

 

خانواده فاضل در بابل خانواده ای متدین و محبوب و بی حاشیه هستند و معمولا هم از مناصب سیاسی دور بوده اند.

فوت مرحوم ابراهیم فاضل، کوچکترین پسر مرحوم آیت الله فاضل استرابادی موجی از شایعات را بر سر زبانها راه انداخت.

به رغم تکذیبهای مکرر مسئولان و اقوام مرحوم و ورود شبکه استانی صدا و سیما، همچنان بازار شایعات درباره مرگ وی داغ است.

آنچه که باعث تقویت شایعه در این خصوص شد گره خوردن نام یک "روحانی" با شهر "بابلسر" بود.

بابلسر به تازگی شاهد ترور دردناک مرحوم آیت الله سلیمانی امام جمعه اسبق این شهر بود.

خیلی ها با همین پیش زمینه، فرضیه قتل یک روحانی دیگر در بابلسر را محتمل دانستند. غافل از آن که مرحوم ابراهیم فاضل بدون لباس روحانیت در بابلسر و بهنمیر تردد داشت.

او با کرایه خودروی اسنپ به ساحل کرفون بهنمیر رفت و قرار بازگشت را هم با راننده بست. بعد از این که لباسهایش را در آورد و به دریا رفت دیگر خبری از او نشد. با توجه به خلوت بودن ساحل کرفون، با گذشت ساعتی، بعضی عابرین در حالی متوجه وجود البسه در کنار ساحل شدند که کسی را در آب ندیدند. از همین بابت با پلیس تماس گرفتند. مرحوم ابراهیم فاضل در دریا غرق شد و با توجه به طوفانی بودن دریا کار جستجو برای یافتن او به طول انجامید و سرانجام پیکرش در سواحل جویبار پیدا شد.

روحش شاد و ان شاءالله قرین برادر شهید و پدر و اجداد عالم و بزرگوارش قرار بگیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سر بسته درباره سربازی!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۵:۴۱ ب.ظ

خبر خوب سخنگوی دولت برای مشمولان سربازی

 

علی بهادری جهرمی در صفحه توییتری خود نوشت: ‏خبر خوب برای مشمولان سربازی؛ لایحه اصلاح قانون وظیفه عمومی برای طی مراحل قانونی در دستور کار دولت قرار گرفته است.

گسترش مفهوم وظیفه عمومی به امور فرهنگی، فناوری و اقتصادی، تغییر در معافیت‌ها و معاف شدن مشمولان مازاد به تشخیص ستاد کل، از مواردی است که در لایحه در نظر گرفته شده است.

 

نمیدانم طرح دولت چیست آیا در مجلس رای می آورد یا نه واکنش ستاد کل نیروهای مسلح چه خواهد بود اما به هر حال باید اذعان داشت مدت طولانی سربازی و عدم ضرورت به کارگیری سربازان در بعضی امور نتیجه ای جز اتلاف عمر و تخریب شخصیت و ضربه روحی و بی اعتمادی بخشی از جوانان کشورمان نداشته است. گاه با عصبانیت نوشته ام بعضی ها خوششان می آید حالا که خودشان به جایی نرسیده اند لااقل جوان تحصیل کرده مردم بیاید جلویشان پا بکوبد، در را باز و بسته کند، سینی چای بیاورد، میز را دستمال بکشد، سرش داد بزنند و ... بلکه احساس شخصیت کرده و گمان کنند برای خودشان کسی شده اند!

جالب و دردناک آن که تا سالهای سال حتی مبلغ قانونی مصوب خودمان بعنوان حقوق سربازی را به سربازها نمی دادیم اما با برگزاری انواع کلاسهای فرهنگی و عقیدتی تلاش داشتیم جوانان سرباز را به مسئولان نظام خوشبین و معتقد بار بیاوریم!

امیدوارم متولیان امور نظام وظیفه به فکر پیوست فرهنگی تصمیمات خود درباره دو سال از بهترین و پر انرژی ترین مقطع سنی جوانان باشند و تصمیمی اتخاذ کنند که جوانان کشور به دلسوزی و درک و خیرخواهی مسئولان کشور اعتماد نمایند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وضوی خون و نماز پیروزی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۱:۴۵ ق.ظ

پرمعناترین تصویر سفر رئیسی در سوریه؛ نماز پیروزی در مسجد اموی دمشق

 

کربلای هویزه که بروید یک ردیف بعد از مزار شهید سید حسین علم الهدی، مزاری است برای دانشجوی شهید محمد حسن قدوسی که پسر آیت الله شهید علی قدوسی است. می گویند در آخرین لحظات عمرش که می دانست از شدت جراحت، رخت اقامت از دنیا خواهد بست، لبخند زد و با خون خودش وضو گرفت و به آسمان وصال پر گشود.

یادم است اولین بار که این خاطره را شاید حدود بیست سال پیش در جمعی دانشجویی مطرح کردم برای خیلی ها سوال بود که علت کار او چیست. برایشان درباره عشقبازی با خدا و ایمان به هدف و نگاه متعالی فرا مادی و عاقبت محور توضیح دادم....

 

دو روز است این تصویر که بالای صفحه می بینید و مربوط است به نماز آ سید ابراهیم رییسی در مسجد اموی دمشق در رسانه های مختلف باز نشر و دست به دست می شود و اغلب هم این تیتر را برایش انتخاب کرده اند: نماز پیروزی.

قطعا این نماز نماد پیروزی فرزندان بی ادعای نهضت جهانی خمینی، اعم از رزمندگان جوان ایرانی و افغانستانی و پاکستانی و آذربایجانی و سوری و لبنانی در مقابل اتحاد بین المللی و گسترده و مجهز غربی و عربی و صهیونیستی است که جلوه ای مختصر از قیام و پیروزی نهایی جبهه امام عصر عج در دوره ظهور را ترسیم نموده است.

جالب است تصویر فوق در روزهایی منتشر می شود که مصادف با سالگرد شهدای مظلوم و غریب خانطومان است.

البته این نماز پیروزی، مقدمه ای به نام وضوی خون داشت که ثمره شیرین و ابدی آن را باید به حاج قاسم سلیمانی، همدانی، تقوی فر، اسکندری، حسونی زاده، خزائی، حمید، نوری، نوروزی، حاجی حتم لو، غریب، کابلی، مشتاقی، علیزاده، رادمهر، بلباسی، بواس، بریری، باغبانی، حیدری، طاهر، رجایی فر، عابدینی، اسدی، حبیب اللهی، شالیکار، عمادی، زارع، کریمی، حججی، قربانخانی، کریمیان، جمشیدی، موسوی، خلیلی، دهقانی، حسینی، صابری، رحیمی منش، امرایی، هاشمی، عربی، سامانلو، روشنایی، جیلان، حاجی زاده، سالخورده، سلمانیان، مکیان، نبی لو، بیاضی زاده، محمدی، قربانی، نظری، حاجیوند، کیهانی، علیدوست، عارفی، مرادی، خانزاده، دانشگر، ایمانی، تمام زاده، آژند، عشریه، صدرزاده، ذوالفقاری، عطایی، سنجرانی، محمدخانی، بیضایی، اکبری، لطفی، عفتی، طهماسبی، قاسمی، اسماعیلی، کمالی و همه گلگون کفنان تاریخ ساز منادی تمدن نوین و جهانی عصر ظهور و خانواده های صبورشان تبریک و تهنیت گفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

موریانه بی عدالتی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۵:۵۹ ب.ظ

photo_2023-05-05_17-48-09_ypwx.jpg

 

همزمان با افشای وام دهی یک میلیارد و سیصد میلیون تومانی بانک مرکزی به کارمندانش که در اقساط سی ساله صورت گرفت بازرسی ریاست جمهوری خبر از واگذاری خودروی رانتی به صد نماینده مجلس، پیش از روی کار آمدن دولت فعلی داد.

فارغ از نحوه برخورد با چنین وقایعی باید این مهم را در نظر داشت که رانت و تبعیض و ویژه خواری که منجر به شکاف طبقاتی و بی عدالتی در جامعه می شود بالاترین ضربه به حیثیت نظامی است که قرار بود بر مبنای مدیریت علوی به سر و سامان دهی امور جامعه بپردازد. 

اگر اعتماد مردم از سلامت نهادهای رسمی کشور سلب و مخدوش شود رفتارهای درست نظام هم مورد شبهه و تردید قرار خواهد گرفت.

شما را به خدا برای تأمین منافع خود و خاندان و دار و دسته تان، با خون شهدا و اعتبار نظام دینی و حاکمیت اسلامی بازی نکنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آه و نگاه

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۲:۴۰ ب.ظ

quiiiz85@telegram on Pinno: در این صبح زیبا الهی نگاه خدا همراه لحظه...

 

اگر دیدی دعا می کنی و زود اجابت می شود

به خودت غرّه نشو

شاید خدا می داند جنبه صبر را نداری، می داند عجولی و افق نگاهت بلند نیست.

گاهی خدا دعای آن بنده ای را که برای خودش می خواهد، دیرتر اجابت می کند؛

قرار است او در کوره صبر و استقامت، آبدیده شده، درجات قرب را طی نموده و همسایه خدا بشود.

وقتی دعای کسی در ظاهر اجابت نمی شود، یعنی خدا برنامه ای بزرگ تر و بالاتر برای او در نظر دارد.

آن که به خدا اعتماد می کند، شکیباست و خود را طلبکار نمی داند. به وقتش بهتر از آن چه که باید نصیبش خواهد شد.

وقتی اجابت دعایت به طول انجامید، آرام باش و یقین بدان که خدا هنوز دارد نگاهت می کند.

اکرم پوراحمد

  • سیدحمید مشتاقی نیا

می دانید بیستم اردیبهشت در بابل چه خبر است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۳:۴۲ ب.ظ

می دانید بیستم اردیبهشت در بابل چه خبر است؟

بهار فصل شکوفایی است، فصل رویش و سرسبزی و طراوت است. قرار است بیستم اردیبهشت، نوروز را گرامی بداریم!

رستاخیز جانهای خسته و دلهای غبار گرفته و احیای فطرتهای خفته را در میعادگاه یاد و خاطرات شهدا به تماشا بنشینیم.

می دانید بیستم اردیبهشت در بابل چه خبر است؟!

قرار است دریچه ای رو به حیات طیبه شهادت بگشاییم و حسّ پرواز در آسمان یکرنگی و صفا را تجربه کنیم.

حماسه و غیرت، بالاترین ره آورد مردانگی و شرف است که در کربلاهای مکرر تاریخ، تابلوی رشادت و ایثار را به تصویر کشانده است.

بیستم اردیبهشت، جوانان و نوجوانان بیت الشهداء بابل، میزبان قدوم مبارک دلدادگان کوی وصل و جاماندگان قافله نور در مسجد فاطمة الزهرا سلام الله علیها هستند. به یاد کربلائیان خانطومان، مرثیه هجران سروده و میثاق پیروی از آرمانهای جهانی شان را به زبان دل نجوا می نماییم. غبار نسیان و زنگار زمانه، هرگز یارای فراموشی آرمان شهدا را نخواهد داشت. آرمان علی وردی ها، سید روح الله عجمیان ها و همه شهدای خط مقدمی و مردان سرخ جامه میدان انقلاب، با جان زلال خویش اهتزاز ابدی بیرق استقامت و غیرت را نوید داده اند.

بچه های نسل تازه نفس انقلاب، یاد شهدای عاشورای خانطومان را عزم خیزش دوباره برای دفاع از حریم باورهای نورانی مکتب جهاد و شهادت می دانند. حجت الاسلام میرهاشم حسینی استاد و دوست و همنفس شهید علی وردی، سخنران محفل شهداست. رائحه حضور شما عطر یاد و نام شهیدان را شمیم خوش کوچه پس کوچه های شهر قرار خواهد داد.

شهدای نسل جدید، بی استثنا دلداده شهدای متقدم بوده و راه سبز آنان را سرلوحه طریقت بهشتی خویش ساخته بودند. تردیدی نیست زنده نگاه داشتن یاد شهدا، کابوس نابودگر هیمنه پوشالی جبهه باطل خواهد بود. پس: هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله.

بیستم اردیبهشت 1402 بعد از نماز مغرب و عشاء، هیأت بیت الشهداء، مسجد بزرگ فاطمةالزهرای بابل، میدان ولایت، عهد واره ایستادگی بر میثاق با فرزندان راستین فاطمه زهرا و یاران صدیق ولایت، نوروز بیداری و بهار خجسته دلدادگان کوی رستگاری خواهد بود، بأذن الله و اذن رسوله و اذن خلفائه...

 

اینجا مازندران، صدای شهدای خان‌طومان | خبرگزاری فارس

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آخرین روزهای عمر استاد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۱۳ ق.ظ

آیت الله موسوی تهرانی به دیار حق شتافت | خبرگزاری بین المللی شفقنا

 

آیت الله موسوی تهرانی از اساتید برجسته حوزه علمیه قم به تازگی از دنیا رخت اقامت بر بست.

مدت کوتاهی توفیق شاگردی ایشان در درس فرائد الاصول را داشتم. تا آنجا که می دانم خیلی از اساتید برجسته حوزه روزگاری شاگرد این استاد بزرگوار بوده اند.

راستش را بخواهید برایم عجیب است که چرا آنگونه که باید در مقام این استاد مبرز حوزه ادای دین و احترام صورت نگرفت. بنری در سطح شهر یا حتی حوزه ندیدم مجلس ترحیمی ندیدم اطلاعیه بزرگان را ندیدم. البته رحلت ایشان همزمان با حادثه شوک آور شهادت شیخ عباسعلی سیلمانی در بابلسر بود اما برجستگی آن خبر نباید باعث بی توجهی به رحلت این عالم خودساخته و شریف باشد.

بگذریم.

فیلمی بسیار کوتاه از آخرین روزهای عمر مرحوم موسوی تهرانی در مناجات و هم عهدی با امام زمان(عج) از طریق فضای مجازی دستم رسید که در آپارات بارگذاری کردم. نگاهی کنید و حظی ببرید:

https://www.aparat.com/v/vRXwm

  • سیدحمید مشتاقی نیا