چرا مرا آفریدند؟
مقدمه:
انسان به برکت وجود عقل، بر سایر جانداران عالم شرافت دارد. این ویژگی، همه انسانها را در طول زندگی بارها به تفکر پیرامون پیدایش خویش و جهان خلقت وا میدارد. چرایی خلقت، هدف از زندگی، مبدأ و معاد، حوادث عالم و ... از جمله پرسش هایی است که بشریت را همواره به تأمل وا داشته است. سرخوردگی، بن بست و یأس و تباهی از نتایج بی توجهی به پاسخ این پرسش های درونی است که گاه انسان ها را به ورطه خودکشی می کشاند.
هدف آفرینش:
در خصوص اهداف آفرینش، نکات و روایات متعددی از جوانب مختلف بیان شده است. آنچه که به طور مختصر باید اشاره داشت این است که خدا، به اقتضای خدایی خود و دارا بودن وصف خالقیت، به آفرینش موجودات عالم اقدام نموده است. به عبارت دیگر، خدا نمی تواند خدا باشد، خالق باشد اما چیزی خلق نکند. همان خدایی که واجد وصف خالقیت است، انسان را اشرف مخلوقات قرار داده و برنامه ای تربیتی برای او در نظر گرفته است.
خدا جامع جمیع اوصاف متصور در عالم است و انسان را نیز به سمت کمال فرا می خواند. خدا کار بیهوده انجام نمی دهد و از این رو است که انسان را بی هدف نیافریده. انسان در پرتو آموزه های فطری و رسالت راهنمایان الهی، مسیر خدایی شدن و رشد و کمال را در زندگی طی می کند. اصل آفرینش و اعطای هستی، و نیز اصل زمینه سازی برای تعالی انسان، لطف و رحمت خدا به بندگان است اما نباید از یاد برد که انسان مختار آفریده شده و حق انتخاب مسیر خیر یا شرّ را داراست و طبعاً باید مسئولیت انتخاب خود را نیز پذیرا باشد.
خدا مربی است:
اصل وجود اختیار، امتیازی است که خدا در میان همه مخلوقات خود اعم از حیوانات و فرشتگان و اجنه و ... تنها برای انسان قائل شده است. انسان دارای همه ویژگی های خدایی است که در صورت عمل به فطرت و سیرت نیک می تواند به اوج بندگی و سعادت دست یابد و در صورت انتخاب مسیر بد به ورطه هلاکت فرو افکنده شود. حوادث عالم نیز در این راستا به منظور محک ایمان و ایجاد رشد و کمال در انسان ها رقم می خورند.
علم خدا:
خدا به همه آن چه که هست و بود و خواهد آمد آگاه است. فلسفه امتحانات و ابتلائات عالم نه افزایش آگاهی خدا که اتمام حجت بر بندگان است. خدا ظلم نمی کند و قبل از عمل، تنبیه یا تشویق نمی نماید. انسان که مورد احترام خداست در بستر عملکرد خویش در دوره حیات، امکان اصلاح خود و یا کژ روی را داراست و در آخرت نیز به عدل و انصاف خویش درباره عملکردش قضاوت خواهد نمود و به حقانیت حکم خداوند اقرار خواهد کرد.
ورای ظواهر:
دنیا، همه گستره خلقت نیست. دنیا را باید در کنار آخرت و حساب و کتاب قیامت دید. جهان آخرت، محدوده اصلی حیات حقیقی انسان هاست که البته مقدمات آن بسته به نیکی ها یا شرارت های این دنیا فراهم می گردد. از این رو نباید تلخی ها و ناکامی های ظاهری این دنیا و یا خوشی ها و کامروایی های ظاهری آن را نهایت و نتیجه پایانی پرونده زندگی کسی دانست. چه بسیار سختی ها و تلخی هایی که مقدمه حیات نورانی و بهشت جاودانی است و چه بسیار خوشی هایی که آفت حیات اخروی و مقدمه نکوهش ابدی است.
اعتماد به خدا:
راز آرامش، اعتماد به خداست. این اعتماد البته مستلزم شناخت حقیقی نسبت به خداوند است. کسی که خدا را حکیم و خیرخواه و مدبّر و عالم و قادر مطلق می داند نه از خوشی های عالم دچار غرور و خودبرتربینی می گردد و نه در برابر شکست ها و تلخی ها مبتلا به افسردگی و انزوا و حیرانی می شود. خدایی که دنیا را با این عظمت و پیچیدگی و نظم و خرد خلق نموده، حوادث و فراز و نشیب های عالم را نیز مبتنی بر خیر و صلاح بندگانش ترسیم نموده است. این اعتماد و حسن ظن به خدا البته منافی تلاش برای پیشرفت و تغییر و اصلاح نیست. انسان مکلف است در راه کمال و پیشرفت خود در دایره امور معنوی و مادی قدم بردارد. اصل کمال جویی، وصفی خدا دادی و مشروع و بایسته است. اما در کنار تلاش برای صعود و در عین توکل بر خدا، به دلیل اعتمادی که به خالق خود دارد در صورت عدم دستیابی به بعضی اهداف و برنامه ها، صبر و قناعت و رضا پیشه نموده و دچار یأس نخواهد شد.
رابطه با خدا:
خدا بندگانش را برای عبادت آفریده است اما این عبادت منحصر به انجام تکالیف دینی روزمره مانند نمازه و روزه و ... نیست. در عین ضرورت التزام به مناسک و تکالیف شرع، آن چه که سازنده انسان و هدف خدا در راستای ایجاد تکامل در بشریت است، یاد خدا در همه احوال و امور زندگی است. این یاد خدا بودن مسئولیت آور است و هر لحظه و هر جایی مانع از تخطی از حق و ظلم به دیگران و انحراف از مسیر درست خواهد بود.
جهان توحیدی:
ناگفته پیداست جهانی که سراسر مملو از یاد خدا و تربیت انسانهایی باشد که در همه حال، خدا را در نظر دارند و به حساب و کتاب قیامت ایمان آورده اند از ظلم و زیاده خواهی و بی اخلاقی و تباهی، تهی خواهد بود و حیات طیبه الهی در آن رقم خواهد خورد. برنده واقعی خلقت کسی است که دنیا را هدف و انتهای هستی ندانسته، از هر فرصتی برای رشد و تعالی خویش بهره برده و آخرتی نیک و شرافتمند را برای خویش رقم می زند.
اکرم پوراحمد