دکتر محمد رحیمی از پزشکان متعهد و
بسیجی شهرستان بابل در یادداشتی نوشت:
یارانه ی ناعادلانه ی سلامت
سخن از طرح تحول نظام سلامت بسیار رفته
و شاید همین تعدد و تکثر مطالب و انتقادات و تکذیبیه ها و تاییدیه ها باعث شده آن چنان
که باید و شاید زوایا و خفایای این طرح که بر جغرافیای سلامت ایران زمین سایه انداخته
بر همگان واضح و مبرهن نشده باشد.
اردیبهشت 1393 بود که به سان پیشینیان وزیر
جدید بهداشت برای به یادگار گذاشتن یک طرح در سیستم سلامت طرحی را مبنی بر طرح تحول
در نظام سلامت اجرایی ساخت، طرحی در 9 محور و با اما و اگرهای فراوان.
اینکه آیا مطالعاتی پیرامون اثرات اجرایی
شدن این طرح در میزان افزایش سطح سلامت مردم تحت پوشش صورت گرفته بوده یا خیر جای خود؟
اینکه آیا این طرح به صورت پایلوت و در
مقیاس کوچکتر برای تصحیح و رفع نواقص احتمالی اجرایی و سپس به تمام ایران زمین تعمیم
پیدا کرده یا خیر به جای خود؟
اینکه برای چنین طرحی با این وسعت و تعهدات
مالی آنچنانی در بلبشوی اوضاع اقتصادی کشور منابع مالی پایدار در نظر گرفته شده بوده
یا خیر به جای خود؟
اینکه این طرح با تمامی انتظارات و توقعاتی
که در مردم و حتی کادر بهداشتی علی الخصوص پزشکان بوجود آورده قابلیت کنارگذاشتن و
چشم پوشی در آینده به مثابه تمامی طرح های چهارساله یک وزارت دارد یا خیر به جای خود؟
عرض بنده فقط و فقط و فقط در این نوشتار
کوتاه، توجه به گوشه ای بسیار کوچک است و آن مبحثی به نام عدالت سلامت و واژه ای به
نام یارانه سلامت...
اقتصاددانان به خوبی با مباحث یارانه ای
و کوپن و تاثیرات هر روش تخصیصی در معیشت مردم آگاه هستند.
در دولت نهم با همکاری مجلس به دلایلی اقتصاددانان
به این نتیجه رسیدند که کوپن شکر و قند و روغن و آرد و سوخت و .... عادلانه نیست که
یک دلیل کوچک آن با یک مثال ساده آن است که به فرض فرد الف یک شورلت هشت سیلندر قدیمی
دارد و هفته ای شصت لیتر بنزین یارانه ای مصرف میکند یا خانواده ب چهار خودرو با مصرف
بنزین یارانه ای فراوان دارد در حالی که خانواده ج که اتفاقا به لحاظ اقتصادی در مضیقه
است از این یارانه استفاده نمیکند مضاف بر اینکه مصرف اصلی خانواده ج مثلا برنج هست
که یارانه دولتی کفاف میزان مصرفشان را نمیکند بنابراین اجناس با قیمت بالاتری عرضه
و پول یارانه در دست مردم قرار گرفته تا با توجه به نیاز خود در جایی که بیشتر مورد
نیازشان هست خرج نمایند.
اینکه طرح هدفمندی یارانه ها درست بوده
یا خیر و چه تبعاتی به بار گذاشت اینجا محل بحث بنده نیست.
در شروع طرح هدفمندی یارانه ها سرانه ماهانه
45500 تومان به هر فرد تعلق گرفت که تا به امروز این رقم افزایش پیدا نکرده است.
شاید بدانید که یکی از منابع مالی طرح تحول
نظام سلامت از محل هدفمندی یارانه ها می باشد.
حال با پیش فرض بالا و با توجه به اطلاعاتی
که در رابطه با طرح تحول نظام سلامت دارید به این موضوع یک بار دیگر با دید اقتصادی
می نگریم.
در طرح تحول نظام سلامت، بخشی از منبع مالی
طرح هدفمندی یارانه ها به وزارت بهداشت تخصیص داده شده است و این وزارت خانه متولی
خرج کرد آن می باشد حال بنگریم این یارانه سلامت به چه طریق مصرف می شود: فرد الف رئیس
شورای روستایی یکی از روستاهای کشور که صاحب چهار هکتار باغ مرکبات می باشد دارای بیماری
مزمن سرطان می باشد و سال 94، بیست نوبت در بیمارستان بستری و تحت رادیوتراپی قرار
گرفته و سپس به تعداد 10 نوبت در بیمارستان دولتی دیگری بستری و تحت شیمی درمانی قرار
گرفته و سپس برای وی جراحی جهت خارج سازی توده انجام که به دلیل عوارض جراحی و سن بالای
وی، پس از پانزده روز بستری در آی سی یوی جراحی و انواع ویزیت های مختلف نامبرده فوت
مینماید و در تمامی این مدت وی به دلیل استفاده از دفترچه بیمه روستایی سه الی پنج
درصد هزینه ها را پرداخت کرده است.
خانواده ب حاصل یک ازدواج فامیلی با سه
فرزند مبتلا به بیماری ژنتیکی می باشد که در دوران بارداری توصیه به انجام غربالگری
شده اند که به دلیل هزینه ی بالای تصویربرادری و آزمایشات تکمیلی از انجام آن امتناع
کرده اند؛ فرزندان وی بایستی هر دو ماه یکبار در درمانگاه و یا مطب برایشان آزمایشی
نوشته و بدلیل عدم اعتماد متخصص به آزمایشگاه بیمارستان دولتی و یا عدم انجام بعضی
از آزمایش ها در بیمارستان دولتی و از دیگر سوی بدلیل نیاز به تصویربرداری های سالانه
این خانواده با هزینه کمرشکن سلامت مواجه شده و این خود در حالی است که مادر خانواده
بدلیل عدم رضایت به معاینه توده پستان (که منجر به تغییر ظاهر پوست ناحیه شده) در درمانگاه
تنها بیمارستان دولتی شهرشان و در حضور دانشجویان پسر، ناگزیر به مراجعه به مطب متخصص
جراحی و انجام ماموگرافی بوده که از پیگیری بیشتر بدلیل مخارج بالای آن صرف نظر می
نماید.
با توجه به مثالهای فرضی فوق که در دنیای
واقعی در مقیاس های مختلف هر لحظه در جای جای کشور در حال رخ دادن است، اگر اجازه داشته
باشیم نام لااقل بخشی از بودجه طرح تحول سلامت را یارانه سلامت بگذاریم بخشی از این
یارانه صرف افزایش کارانه های کادر بهداشتی علی الخصوص پزشکان، بخشی از آن صرف بیماران
بستری و بخش دیگری صرف خدمات هتلینگ و ساخت و سازها و نوسازی های آن چنانی شده است
که در هر قسمتی ضرورتی موجود و با این وجود بر هر کدام نقدی واجب می باشد.
ناگفته پیداست در بحث اقتصاد مقاومتی اگر
شما در حال مقاوت اقتصادی باشید به مثابه آن پدر که از برج ها کاسته و فقط خرج های
اصلی خانه را پرداخت میکند تا بتواند ضرورت های اولیه مثل خوراک و پوشاک و مسکن را
تامین نماید؛ بایستی در جای جای اقتصاد ایران از برج های غیرضرور در این شرایط کاست،
از دیگر سوی آیا این عادلانه است که یارانه و یا همان سوپسید سلامت در جیب پزشکان و
خرج بیماران بستری شود در حالی که بحث پیشگیری ها و اقدامات سرپایی از این یارانه محروم
باشند؟
بی شک قابل تقدیر است اینکه بیمار بستری
دیگر دغدغه مالی آن چنانی ندارد اما این تمام ماجرا نیست، در حالی که منابع محدود است
بایستی بدانیم که چاه درمان چاهی است که انتها ندارد و هر چه در این چاه پول بریزید
سیر نخواهد شد و رغبت به بستری شدن زیاد و صف انتظار در بیمارستان های دولتی طولانی
خواهد شد که شد...
آیا وقت آن نیست که به دور از تعصبات
جناحی و خودخواهی های روشنفکرانه از درمان به سمت پیشگیری پیش رویم تا تاثیر آن را
در طولانی مدت بر سلامت فرزندانمان مشاهده نماییم؟
انتخاب با ماست اینکه صبر کنیم سرطان بگیریم
و در شیک ترین بیمارستانها مجانی جان سپاریم یا اینکه در طول سالیانِ درازِ زندگی با
مراقبت های تنگاتنگ سلامت و با هزینه عقلانی از مجرای بیمه سلامت همگانی کارآمد جامعه
ای شاداب و پویا داشته باشیم که بتواند چرخ صنعت و اقتصاد و کارخانه ها را بچرخاند
و موجب پیشرفتمان گردد.
نوبت آن است که چهارساله و برای خود فکر
نکنیم و تصمیم نگیریم و یادگار به جای نگذاریم گاهی باید گمنام بود و چرخ دنده ها را
چهل سال روی هم سوار کرد تا نوادگانمان سوار بر مرکبی رهوار تا به ثریا بتازند ان شاالله.
محمد رحیمی
3 مرداد 1396
مصادف با ولادت حضرت معصومه(س)