پل عبور از بحران ها
بسم الله الرحمن الرحیم
قبله آزادگی
جستاری کوتاه پیرامون نقش نماز در اسارت
مقدمه
اسارت، حتی اگر منطبق با قواعد و قوانین کنوانسیون ژنو باشد، باز هم وضعیتی غیرعادی و دشوار برای اسرا محسوب می شود. دوری از خانواده، آینده مبهم، عدم دسترسی به امکانات معمول اجتماعی و زندگی در حریم سیطره دشمن از جمله عواملی است که دوران اسارت را سخت و ناهموار نشان می دهد. آن چه که بر اسرای ایرانی در بند رژیم بعث عراق گذشت اما چیزی ورای شرایطی بود که در اسارت گاه های شناخته شده دنیا در جنگ های جهانی و ... ترسیم شده است.
گذشته از شرایط غیرانسانی حاکم بر فضای اردوگاه ها و فقدان حداقل هایی از امکانات مادی، این واقعیت را نباید فراموش کرد که اصل نبرد بین دو جبهه عراق و حامیان بین اللملی اش با ایران اسلامی، محدود به مبادی جغرافیایی نبوده و از خاستگاهی ایدئولوژیک نشأت می گرفت.
از این رو اسارت را باید جلوه ای از استمرار نبرد اعتقادی بین قوای حق و باطل دانست. زندانبانان عراقی موظف بودند تا مظاهر ایمانی و ریشه های اعتقادی اسرای در بند را هدف قرار داده و از هر فرصتی برای انتقام جویی و ایراد خدشه به ساحت اعتقادات رزمندگان ایرانی بهره بگیرند. در مقابل، شیران دربند نیز با تأسی از عمق باورهای مذهبی خویش و بر مبنای منطق دینی خود تلاش می نمودند تا با اتخاذ تدابیری شایسته، حوزه نفوذ توطئه های متنوع و پیچیده دشمن را محدود و ناکام سازند. این مجاهدت خاموش بود که دوره سخت و طاقت فرسای اسارت را به مفهوم حقیقی آزادگی پیوند زد و گنجینه ای از آموزه های مکتب پایمردی و ایثار را میراث گرانسنگ تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ساخت.
نماز، پل عبور از بحران ها
بسیاری از انسان ها وقتی در تنگناهای زندگی قرار می گیرند به ورطه ناامیدی غلتیده و به معضلات روحی و روانی مبتلا می شوند. آن چه که برای آزادگان دربند دژخیمان بعث، راه عبور از بحران های طاقت فرسا و قوّت قلبی برای استقامت و صبوری بود را باید در عمق اعتقادت آنان جست. نماز، نسخه ای برای دفع همه آفت های روحی و معنوی در دوران اسارت بود:
"من
و داوود به یکی از پادگانهای بعقوبه منتقل و هر کدام در یک سلول انفرادی زندانی
شدیم. از صبح دستهایمان را از پشت بسته بودند. دیگر کمرمان خشک شده بود. درد در
تمام بدنم میپیچید. سعی میکردم کمرم را راست کنم تا کمتر درد بکشم؛ ولی بیفایده
بود. دست و چشم بسته مانده بودم بدون این که بدانم کجا هستم.
اول که وارد سلول شدم به لولای در تکیه دادم و دور تا دور اتاق را با
دست کشیدن به دیوار، ورانداز کردم؛ اتاقی بود به اندازه دو در سه متر. نیشهای پی
در پی پشهها اعصابم را خرد کرده بود. در فصل پاییز و هوای شرجی عراق و هوای دمکرده
سلول، حسابی عرق کرده بودم. با زحمت کفش کتانی را از پا درآوردم. خواستم نماز
بخوانم؛ اما وضو که هیچ، تیمم هم نمیتوانستم بکنم. سمت قبله را هم که در آن سلول
تاریک نمیتوانستم پیدا کنم. خود را کنار دیوار کشاندم و به موازات آن ایستادم و
نماز مغرب و عشا را خواندم. آن نماز برایم نمازی تاریخی بود؛ نمازی با دستانی که
از پشت بسته بودند و چشمانی بسته، بدون تیمم و وضو و با آن همه دردسر، در جایی تنگ
بیآن که سمت قبله را بدانم.
میدانستم که خداوند به حال بندگانش آگاه است. "1
نماز شب، رمز سلامت روح و جسم
مرحوم حجت الاسلام سید علی اکبر ابوترابی که از او با عنوان سید آزادگان یاد می شود در طول دوران اسارت همواره بر ضرورت حفظ و ارتقای سطح سلامت روح و جسم اسرا تأکید داشت. با توجه به جایگاه معنوی و رهبری فکری مرحوم ابوترابی، خط و مشی تبیین شده از سوی ایشان برای انس با نماز به خصوص نمازهای مستحبی مورد استقبال اسرا قرار گرفته و در تقویت قوای آنان تأثیری شگرف می گذاشت:
" حاج آقا می فرمودند: برادران، آرامش فکری و سلامت جسمانی پیدا نخواهند کرد، مگر با تکیه به خداوند متعال و یاد و ذکر او در نماز های نیمه شب. با این کلام های دلنشین مرحوم ابوترابی، من نیز مجذوب و شیفته شدم و مشتاق و شادمان، نمازهای شب را مرتب می خواندم."2
نماز جماعت، پناهگاه امن اجتماعی
گاه چنان عرصه بر یک جمع، تنگ می شود که شاید دیگر کسی نتواند در نقش طبیب روح و روان، تأثیری در پیرامون خود داشته باشد. در چنین شرایطی، نسخه های مادی علوم زمینی دیگر کارساز نبوده و برای نجات اجتماع باید به راهکاری فرا بشری اندیشید. از مجموع خاطراتی که در فرهنگ اسارت و آزادگی به یادگار مانده، می توان این گونه فهمید که دشوارترین برهه تاریخ اسارت مربوط به ایام بیماری و ارتحال حضرت امام خمینی (ره) است. اوج دلدادگی آزادگان سرافراز به پیرمرادشان آن قدر وسیع و غیرقابل توصیف است که جز از زبان راویان و شاهدان آن دوران، بیان شدنی نیست. امید آزادگان در تمام فراز و نشیب های دوران اسارت این بود که روزی به موطن خود بازگشته و توفیق زیارت مقتدای محبوبشان را درک نمایند.
خبر مربوط به ارتحال حضرت امام (ره) پشت آزادگان را شکست و غمی زائدالوصف را بر فضای عمومی حاکم ساخت. در چنین شرایطی که ممکن بود به یأس و سرخوردگی برخی اسرا منجر شده و استیلای معنوی دشمنان را رقم بزند، تنها یک راهکار جمعی برای نجات همگانی وجود داشت:
" سکوت همه جا را فرا گرفته بود. همه منتظر شروع اخبار بودند، زیرا شایعه ی ارتحال امام (ره) همه بچه ها را مضطرب و نگران کرده بودند؛ با این حال هنوز یقین پیدا نکرده بودیم. بالاخره ثانیه ها سپری شد و زمان پخش اخبار فرا رسید.
گوینده تلویزیون خبر ارتحال امام را خواند. انگار ستون های بازداشتگاه بر سرمان خراب شد. صدای گریه و شیون بچه ها سکوت آسایشگاه را شکست. همهمه و هیاهو تمام اردوگاه را فرا گرفته بود. بچه ها همه بی تابی می کردند. این بود که به پناه آخرمان روی آوردیم. در صفوفی منظم به نماز ایستادیم و شروع به راز و نیاز با خدا کردیم. نگهبانان عراقی متحیر و سرگردان فقط نگاه می کردند و هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دادند. ما هم آرام ترین و پرشورترین نماز را در طول مدت اسارت برپا کردیم."3
نماز جمعه، شکوه آزادگی
یکی از راهکارهای جذب افراد معمولی به جمع نیروهای ارزشی، اشاعه فرهنگ نماز است. در برخی اردوگاه های اسارت، گاه اسرایی که تازه وارد بوده و نمی توانستند با شرایط اسارت کنار بیایند، دچار انزوا و افسردگی شده و با انفعال در مقابل شرایط حاکم بر اردوگاه، در خطر انحطاط فکری و عقیدتی قرار می گرفتند. نماز، حلقه اتصالی بود که این افراد را به محفل معنوی سایر آزادگان کشانده و جبهه مؤمنان را تقویت می نمود. این همبستگی و تقویت قوا در برخی اردوگاه ها نه تنها برنامه های دشمن را عقیم می ساخت بلکه در مواردی باعث احاطه فرهنگ خودباوری و پایداری در فضای اردوگاه گردیده و جمهوری اسلامی کوچکی را در زمین دشمن و در مقابل چشمان متحیر آنان ایجاد می نمود:
" وقتی دیدیم جوّ اردوگاه ۱۸ بعقوبه با اردوگاه ۱۱ تکریت، خیلی فرق می کند و این جا آزادی وجود دارد و اسرا در حال و هوای دیگری هستند، بچه های ما شروع کردند به جذب بچه های جدید. یکی یکی این ها را کشیدیم به طرف خودمان. نماز یادشان دادیم، از آن حال و هوای زندانی بودن درشان آوردیم، آوردیم شان توی فضای اسارت.
از این جا نمار خواندن ها یکی یکی شروع شد، تا کار به جایی رسید که نماز جمعه برپا کردیم. نماز جمعه ای آن جا خواندیم که امام جمعه اش حاج آقا علی باطنی بود. چقدر بزرگ و باشکوه بود نمازی که جلوی چشم عراقی ها خواندیم. تمام عراقی ها از وحشت جمع شده بودند پشت سیم خاردار و با اسلحه و خیره نگاه مان می کردند."4
هر برگ از تاریخ پرافتخار دوران اسارت، آموزه ای از سبک زندگی منطبق با دین و فطرت را در خود جای داده است. در این میان، نخ تسبیح حماسه سترگ آزادگی و مقاومت در چنگال دشمن که سرانجام شیرین پیروزی را به دنبال داشت، جهان بینی توحیدی و اهتمام به معنویت بود که زیباترین مظهر آن اقامه نماز می باشد. امید است با واکاوی لایه های آشکار و پنهان تاریخ اسارت و دفاع مقدس، بتوان نسخه عملیاتی برون رفت از بحران های فرهنگی و اجتماعی را به پیشگاه فعالان و صاحب نظران این عرصه ها تقدیم نمود. سید حمید مشتاقی نیا
1- قصه نماز، راوی: حسن حسن شاهی
2- پیام آزادگان، راوی: محمد امیری
3- سایت جامع آزادگان، راوی: محمد خالصی
4- همان، راوی: علی اکبر اصغرزاد فیاض
- ۹۳/۰۹/۳۰