هیاتی بمانید، هیاتی بمیرید!
دیدید رفقای هیاتی تنهایتان نمی گذارند. یک عمر می دوی برای روضه امام حسین برای خادمی مجلس و محفل اهل بیت برای آنکه سهمی در برپایی خیمه عزا یا جشن آل الله داشته باشی، از راحتی و فراغت خود می کاهی و افتخار میکنی یک استکان چای مجلس اباعبدالله را بشویی یا کفش مرید اهل بیت را جلوی پایش جفت کنی، چراغ مسجد و حسینیه را روشن نمایی و...
وقت رفتنت که شد محبان اهل بیت برایت جبران میکنند. از فراغت و راحت خود میزنند با سر می دوند پای تشییع پیکرت، حسین حسین میگویند دور تابوتت و اشک می ریزند و نماز شب اول برایت میخوانند و خیرات میکنند و...
بچه های هیاتی اینقدر هوایت را دارند و برایت نوشابه باز می کنند، ببین خود اهل بیت برایت چه میکنند، ببین اگر امام رضا نیامد سر بالینت، اگر اباعبدالله گوشه چشمی نداشت، اگر مادرمان بهت خیر مقدم نگفت، اگر حضرت معصومه تنهایت گذاشت، اگر شهدا چراغ قبر و قیامتت را روشن نگاه نداشتند ....
تو بی صاحب و همراه نیستی برادر من. عقلت می رسید که بین این همه کلمات ریز و درشت و زشت و زیبا، حسین حسین گفتن را انتخاب کردی و ذکر جاودان لبهایت قرار دادی، سرمایه گذاری کردی برای چنین روزی، نوش جانت رزق سکونت در آستان حق، بخور و بنوش از جام شیرین وصال معشوق، جلوس ابدی بر خوان کرامت ارباب، مبارک. هنیئا للآکلین...
شادی روح بسیجی و هیاتی مرحوم، جواد محمدی فرد صلواتی هدیه کنید. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.