لازم بود همه بدانند پایتخت به اوج رسید؟!
در همه جای دنیا رسم است که نهادهای حکومتی در امور مختلف به خصوص در مسائل مربوط به حیطه فرهنگ و هنر دخالت کرده و تلاش می کنند سمت و سوی آرمانی مدنظر خود را با زبان هنر به جامعه تزریق نمایند. تکرار این اتفاق در ایران، رویداد جدیدی نیست.
هزاران ساعت فیلم و سریال و کارتن و بازی رایانه ای و ... به سفارش سرویس های جاسوسی و نهادهای امپریالیستی برای تثبیت و ترویج تفکر زیاده خواهی مستکبران و ایجاد ضعف و گسست در باورهای مذهبی و ملی مردم نقاط مختلف جهان تهیه و در سطح وسیعی پخش می شود. جشنواره های سینمایی دنیا هم به طور کل سیاسی و ابزاری برای گسترش استعمار فکری و فرهنگی چپاولگران عالم است، شکی نیست؛ اما
بعید است با ذره بین هم بتوانید ردی از سفارش دهندگان و بانیان و حامیان مالی پنهان این قبیل محصولات به ظاهر فرهنگی و هنری پیدا کنید. قرار نیست کسی شیپور دست بگیرد و هیاهو راه بیندازد که همه بدانند فلان اثر هنری بر اساس نقشه و جهتی که در پس پرده، طراحی شده تولید و عرضه گردیده است.
همان طور که هنر، حرفش را غیر مستقیم می زند، عوامل و عناصر شکل گیری آثار هنری هم نباید مستقیم و با تابلو وارد میدان شوند. این نکته را همه نهادهای حکومتی سفارش دهنده آثار فرهنگی در سطح عالم به خوبی واقف هستند به غیر از برادران عزیز ما که گویا بر اساس یک فرهنگ غلط ریاکارانه عادت کرده اند آب هم که می خورند برای جلب رضایت مافوق، گزارش و بیلان کاری تهیه کرده و در بوق و کرنا بدمند.
اساسی ترین اشکال کار سری پنجم سریال پایتخت همین است؛ درشت نویسی نقش سازمان هنری اوج در تهیه اثر.
این گونه است که اگر یک کار فرهنگی، خوش بدرخشد، می گویند: حکومتی بود.
اگر هم جایی لنگ بزند و سوتی بدهد، می گویند: شما دیگر چرا؟ شما هم بعله؟وای به روزی که بگندد نمک و از این جور حرف ها!
یک ذره تو دار باشیم کار سختی نیست. کارمان را خدا ببیند کافی است. واقعاً چه لزومی داشت نام موسسه اوج را در ابتدای سریال به رخ آدم و عالم بکشانیم و حساسیت ها را تحریک کنیم؟