سیب زمینی نباشیم
جمله معروفی از شهید چمران نقل شده که بسیار تکان دهنده ست. می گفت تا زمانی که کودکی در دورافتاده ترین نقظه آفریقا از گرسنگی رنج می برد من نمی توانم از ته دل خنده سر داده و آسوده باشم.
به شهید حسن رجایی فر هم گفتند تو یک بار به سوریه رفتی مجروح هم شدی و دینت را ادا کردی چرا دوباره اصرا داری که اعزام بشوی؟ بمان و به کودک خردسالت برس. گفت یک روز در اطراف شهر حلب سر بریده کودکی را بالای یک دیوار دیدم. من چگونه می توان به زن و فرزندان خود سرگرم باشم در حالی که آن گوشه دنیا کودکی مظلومانه به خاک و خون می افتد؟
این تفکر آموزه ای از مکتب عدل علی ست که می فرمود اگر مسلمان از این که بشنود خلخال از پای زن یهودی کشیده اند و از غصه بمیرد، رواست.
این روزها برای مظلومیت مسلمانان میانمار کمترین کاری که می توانیم انجام بدهیم غصه خوردن و ابراز ناراحتی است. هر انسان یک رسانه است و با اندوه و کاستن از شادی هایش می تواند پیام غربت کودکان بی پناه میانمار را به دیگران منتقل نماید.