حاشیه های فاطمیه بابل (2)
هیئت محبان المعصومین علیهم السلام را انگار مال خودم می دانم! آن جا احساس راحتی دارم. من نه در تأسیس و نه در استمرار این هیئت دخالت و نقشی نداشتم و اکنون هم بیش از نود درصد بچه های هیئت را نمی شناسم؛ اما پس از سال ها وقتی برای چند لحظه پا به محیط آن می گذارم حال خوشی پیدا می کنم.این حالت شاید مربوط باشد به حس رفاقت و قرابتی که از نظر فکری با امثال آقا محمد زمان یعقوبی و آقا مجید قلی پور و آقا جواد رحیمی فر و ... دارم.
اگر قرار باشد درباره این هیئت یک جمله بگویم همین عبارت کافی است که محبان المعصومین، هیئت انقلاب است.
فضای این هیئت رنگ و بوی شعائر و آرمان های انقلاب را دارد. از سخنرانی و نوحه های این هیئت می شود فهمید که انقلاب خمینی زنده است و نفس می کشد و خون رشادت و غیرت در رگ جوانان این مملکت همچنان جاری است.
آقا محمد زمان که خودش برادر شهید است زندگی اش را با انقلاب و دغدغه دین گذراند و از همین روی گفتار و رفتارش با ادبیات و فرهنگ انقلاب اسلامی عجین شده است.
خاستگاه نخستین این هیئت در منطقه حمزه کلا بود. جوان های پاک منطقه پرجمعیت حمزه کلا علاقه ای خاص و احساس نیازی معنوی نسبت به این هیئت داشته و دارند. به نظر، مکان فعلی هیئت با توجه به اشباع شدن مناطق مرکزی شهر از هیئت های فعال و جوان پسند، باعث غربت و مظلومیت این مجموعه مذهبی می شود.
انتظاری هم از آقا محمدزمان وجود دارد و آن این است که با توجه به سابقه درخشان حضور و فعالیت وی و دوستانش از دوره نوجوانی در مراکز انقلابی به خصوص پایگاه های بسیج و ... سطح کارکرد مجموعه محبان را از صرف هیئتی بودن ارتقا بخشیده و دیگر فعالیت های فرهنگی و آموزشی مرتبط با اسلام و انقلاب را نیز در شرح وظایف خود مورد توجه قرار دهد. این توقع را البته تنها از امثال آقا محمد زمان می توان داشت که اسلام و انقلاب را با پوست و گوشت و استخوان خود گره زده و بیشتر از هر کسی جای خالی یک کانون فراگیر مذهبی با رویکردهای متنوع دینی را در سطح شهر احساس می کند.
- ۹۴/۰۱/۱۶