تو را شفاعت کنم؟!
در شهرک دویجی، رو به روی پتروشیمی بصره، داخل سنگر نشسته بودم. محمد جواد گلی و علی جعفری را دیدم که به طرفم میآیند. دنبال سنگر خالی میگشتند. گفتم: از همین مسیر که آمدید، برگردید. بیست متر آن طرفتر در دل خاکریز، سنگر خالی هست.
چند متری رفته بودند که خمپارهای آمد و جلوی پایشان منفجر شد. گلی هر دو پایش را از دست داد و خون شدیدی از او میرفت. یک دست و دو پای جعفری هم قطع شده بود. زود خودم را رساندم بالای سرشان. احساس کردم حال گلی وخیم است. با حالی گرفته و محزون گفتم: اگر شهید شدی شفاعت مرا فراموش نکن.
محمدجواد گلی با تمام دردی که در وجودش موج میزد، لبخندی زد و به شوخیگفت: تو را شفاعت کنم؟! تو اگر نمیگفتی برگرد این بلا سر ما نمیآمد! آن دنیا به خدمتت میرسم...!
وقتی او را به عقب منتقل میکردند به آرزوی دیرینهاش رسید. علی جعفری هم اکنون جانباز هفتاد درصد است.
راوی: اسماعیل حیاتبخش
- ۹۲/۰۴/۲۷