ته چاه باشی و بگویی نوک قله ام؟!
انتخاب اولش اشتباه بود. داماد، غریبه نبود، از راه دور نیامده بود، پسر عموی خودش بود. تازه بعد از عقد فهمید که تفننی مواد میزند، به مادرش چقدر وابسته است و در خانه دست بزن دارد. طلاق گرفت...
از طریق فضای مجازی با کسی آشنا شد که کیلومترها از او دور بود. دل بست. گفت پسر خوبی است، همه چیزمان به هم می آید. ماهها چت کردند. قراری گذاشتند. پسر بعد از صحبت حضوری، ناگهان غیبش زد. چه شد یا چه دید، خدا میداند. مدتی بعد هم دستگیر شد. جرمی داشت که از دختر مخفی نگاه داشته بود....
حالا همین دختر پس از طی دوره افسردگی و سرخوردگی در قامت مشاور دو حرف از دهانش پایین نمی افتد. یکی اینکه آخوندها مقصر این وضع ما دخترها هستند که مانده ایم! دوم اینکه دخترها باید از طریق فضای مجازی برای خود همسر انتخاب کنند. جالب اینکه مدعی هم هست با هر که همکلام شود از طریق حسّ درونی خود میفهمد طرف آدم خوب یا بدی است!!
والّا تو در تشخیص همسری که قوم و خویش خودت و از کودکی هم بازی ات بود هم دچار اشتباه شدی، ضرب شست ازدواج مجازی را هم که خوردی بماند؛ حالا نسخه میپیچی برای دختر مردم که چه بشود؟ خودت لااقل یک راه درست را تا انتها برو بعد به بقیه بگو که پا جای پایت بگذارند...
دشمنان ما از احمق ها هستند :)