اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

تشکل گرایی و غازهای موهوم همسایه!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۴ ب.ظ

این روزها حرف تازه و جذاب بسیاری از سخنران ها یا صاحبان ایده و نظر پیرامون انقلاب اسلامی و کار و تلاش برای ترویج ارزش های الهی، حول محور "تشکیلات" دور می زند. جسارتاً زیاده روی در تکرار این راه حل برای سامان دهی فعالیت های فرهنگی مرتبط با جبهه انقلاب اسلامی، تهوع آور شده است.

اگر منظور از تشکل، راه اندازی سازمان هایی جدید و مردمی، اما با ساختار مرسوم نهادهای اداری است، که یک نفر رئیس باشد، یکی معاون، یکی مسئول هماهنگی، یک نفر مدیر اجرایی، یکی هم دبیرخانه، یک نفر امور پرسنلی و .... باید گفت این همان روش ملال آور ادارات و موسسات دولتی است که در نهایت، سرنوشتی جز وضعیت کنونی و البته تأسف آور نهادهای فرهنگی بی خاصیت و بودجه خور نخواهد داشت.

اما اگر تشکل را به معنای "اجتماع فعال و هدفمند" بدانیم که قرار است با محور "انگیزه"، "فهم" و "برادری" حرکتی هماهنگ را برای به ثمر رساندن هدفی معیّن پیگیری نماید، در واقع به بومی سازی این راهبرد سازنده دست زده ایم.

تشکیلات خوب است؛ اما لزوماً به معنای تحزّب نیست. دورهمی های سازنده توأم با روحیه ایثارگری، بزرگ منشی و "با برنامه" را هم می توان یک تشکل مفید تلقی نمود. به نظر با روحیه ای که از مردم این سرزمین دیده شده، همین روش می تواند بهترین مثال برای شکل گیری یک تشکیلات بومی و مومنانه باشد.

گاه سخت گیری در تعریف تشکل و بزرگ نمایی اقدام فرضی و مشابه دشمن می تواند باعث تحقیر و سرخوردگی و انزوای نیروهای خودی شود.

تشویق به منظور ایجاد تکثّر در تحقق اجتماع فعال و هدفمند جوانان مومن، نشاط بیش از پیش نیروهای مخلص و دلسوز اسلام و انقلاب اسلامی را به دنبال خواهد داشت. آن چه مهم است این است که یک جمع کوچک یا بزرگ، فراتر از ساختارهای مرسوم و دست و پاگیر سازمانی، بداند چه می خواهد، چرا می خواهد و برای رسیدن به آن چه که می خواهد چه باید بکند؟

تقویت دو عنصر "انگیزه" و "برنامه"، خواه ناخواه جماعت همفکر را به اقتضای ذات اجتماع گرای انسان، دور هم جمع خواهد کرد؛ اما صرف اصرار بر تشکل گرایی، منهای توجه به زیرساخت های فکری و فرهنگی ، کاری عبث و فرصت سوز و چه بسا ناامید کننده خواهد بود.

آن چه هم که در باره ضرورت جبهه سازی در بین نیروهای خودی یاد می شود، کاری پیچیده و دست نیافتنی نیست.

این که یک نفر گروه و تشکیلاتی را راه می اندازد خود به خود بدین معناست که ایده و عمل مورد نظر خود را نتوانسته در زیرمجموعه سایر گروه های همسو تعریف نماید. این برداشت درونی البته ممکن است ادعایی بیش نباشد؛ اما ما در این خصوص با واقعیت ها سر و کار داشته و مجالی برای به کرسی نشاندن حقایق مورد نظر از طریق اقناع برای ایجاد تلفیق بین گروه های همسو نداریم. به بیان دیگر، یک نفر یا یک جمع به هر دلیل می خواهد فعالیتی مستقل داشته باشد. این تصمیم لزوماً به معنای گسست و برهم خوردن اتحاد بین نیروها نبوده و چه بسا عاملی باشد که حسّ تنوع طلبی اجتناب ناپذیر جامعه را ارضا نماید.

ضمن احترام به تلقی و طرز فکر هر جمع مومنانه ای، باید به فکر تقویت الفت و محبت بین گروه های همسو بود. همدلی و برادری بین گروه های همفکر می تواند مانع از بروز رقابت های غیرضروری و فرصت سوز بین خودی ها گردیده و نیز منجر به همراهی، حمایت و هماهنگی بین این گروه ها در فعالیت های هم و سرنوشت ساز بشود. این اتفاق در واقع، تحق همان جبهه ای است که در عرصه فرهنگ یا اجتماع به دنبال آن بوده ایم. اتحاد به معنای یکی شدن نیست. یکرنگی و یک دلی، حلقه مفقوده جماعتی است که یک هدف را دنبال کرده اما از حال یک دیگر بی خبر هستند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">