تأملی بر پدیده " مدلینگ مذهبی "!!
مدلینگ در حقیقت خود، میل به دیده شدن را در بر دارد. " من " ریشه و اساس تظاهر و رغبت برای به چشم آمدن است. کیست که نداند فحوای مذهب، به معنای راهی برای رشد و بلوغ معنوی انسان، فرسنگ ها با منیّت و خودمحوری فاصله دارد؟
انسان مذهبی اگر نخواهد در پوسته شریعت توقف کند؛ زمانی می تواند حرکت به سمت تکامل را طی نماید که در گام نخست، " خود " را برای خدا و برای حل شدن در ذات او بداند. مؤمن نمی تواند هم خدا را بخواهد و هم برای خود شأن و مطالبه ای منفصل از خواسته و میل خدا در نظر داشته باشد. با این وصف باید گفت ترکیب مفهومی دو واژه " مدلینگ " و " مذهبی " از پایه باطل بوده و التقاطی نامأنوس به حساب می آید.
مؤمن به اقتضای ایمانش در پی حقیقت است و حقیقت را فقط در حکم و سلیقه خدا می بیند و اگر در این مسیر احساس کرد که برای خودش وجود مستقلی قائل شده، تردید نکند که نقطه ای از راه را اشتباه پیموده است.
هیئتی اباعبدالله می داند که اباعبدالله نه برای دیده شدن و شهرت و تعریف جایگاه خود که برای آن چه خدا خواست از " خود " خودش و هر آن چه ذره ای از تعلق دنیایی داشت، نیز گذاشت و مصداق " حلّت بفنائک " شد. کسی که دنبال خودش باشد نمی تواند در بزنگاه حوادث، خدا را بر خودش ترجیح داده و صداقت ایمانش را به اثبات برساند.
گرایش به شهرت و میل به دیده شدن در غریزه همه ما وجود دارد و تقویت آن برای یک انسان متدین، به یقین معنایی جز پوک شدن استخوان باورهایش نخواهد داشت. بی تعارف، مذهبیِ بی آرمان، هرگز از پوسته دین فراتر نرفته و راه گم کرده ای است که مجبور می شود به هر دستاویزی برای یافتن خود و اثبات وجودش چنگ بیاندازد؛ حتی اگر این دستاویز چیزی از جنس دنیاطلبی و در تضاد با طریقت عشق و وارستگی باشد. این تضاد را فقط باید معلول ضعف عقبه اعتقادی مدعیانی دانست که ممکن است نگاهشان به عرصه مذهب و معنویت از زاویه سرگرمی و تنوع طلبی باشد.
کمترین آسیب دامن زدن به جلوه فروشی و خودنمایی در اقشار مذهبی، غفلت بعضی جوان ترها از اهداف محتوایی برنامه های دینی و توجه مفرط به نوع پوشش و ژست و حالت های ظاهری است؛ مانند بسیاری از بازیکنان مطرح میادین ورزشی که دغدغه اصلی شان قبل از ورود به زمین مسابقه، آرایش چشم و ابرو است. بچه های هیئتی، خدا را از نزدیک شاهد و آگاه از باطن و ظاهر خویش دانسته و رضایت او را بر تحسین لنز دوربین ها ترجیح می دهند.
آن چه که در شهر ما در یک شبکه مجازی با عنوان مسابقه " مدلینگ مذهبی " اتفاق افتاد، دلیلی دیگر بر ضعف امثال من در ترویج عمق معرفتی دین در سطح اقشار جامعه است. از سوی دیگر اما عدم استقبال اکثریت مطلق جامعه مذهبی و حساسیت آنها نسبت به این کج سلیقگی فرهنگی را نیز باید ستود و به فال نیک گرفت.
برادر ناشناس و بزرگواری که این ایده را طرح و پیگیری نمود البته به زعم این قلم، جوانی خوش ذوق و مستعد و دلسوز است که بهتر است هنر و خلّاقیت خود را بیش از پیش از نعمت تأمل و مشورت با کارشناسان دین و فرهنگ بهره مند سازد.
- ۹۵/۰۲/۰۴
منتظر قدوم سبزتان در دانشیار هستیم
با سپاس
www.Daneshyar.blog.ir