بر دین ملوک! 1
سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۵ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۳۴ ق.ظ
عملیات که شروع شد، کار تخریب چی ها هنوز نیمه تمام بود. تیربارهای دشمن روی معبرها به کار افتاد و بچه ها را به خاک و خون کشید.
چاره ای نبود. راه باید هموار می شد. منصور، خودش را روی سیم های خاردار انداخت و به فرمانده دسته، دستور داد نیروها را از روی بدنش عبور دهد.
بچه های آخر صف، وقتی از سر کنجکاوی، زیر پایشان را نگاه کردند، در دل تاریک شب، بدن مجروح فرمانده شان، منصور کلبادی نژاد را دیدند که آرام روی سیم های خاردار دراز کشیده بود و از بدنش خون می چکید.
آن شب نبرد رزمنده ها دیدنی بود. انگار غیرتشان دو چندان شده بود.
راوی: علیجان میرشکار
1- اشاره به حدیث شریف الناس علی دین ملوکهم
- ۹۳/۱۰/۰۵