اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

اسدی، یادگار خانطومان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۵۷ ب.ظ

1-      از همان کودکی، موی سرش را هم مدل خیرالله شانه می زد. می گفت: دوست دارم مثل برادرم شهید شوم.

یک بار هم خواب دید که دارد از آسمان به پیکر قطعه قطعه شده اش نگاه می کند.

روزهای آخر می گفت: هر جا می روم انگار خیرالله را هم می بینم. دیگر وقت رفتن شده ...



2-      ایستاده بودم دم هیئت و سوار شدن بچه ها را تماشا می کردم. سه روز مانده بود به شهادت آقا و رفقای هیئتی داشتند می رفتند برای مشهد. یکی آرام زد روی شانه من و گفت: از چیزی ناراحتی؟ با اصرارش جواب دادم. وقتی فهمید به خاطر مشکل مالی نمی توانم زیارت بروم، رفت و چند دقیقه بعد برگشت. پولی که توی جیبم گذاشت برای سفر کفایت می کرد. قبول نکردم. برای من امکان ادای قرض وجود نداشت. لبخندی زد: به فکر پس دادنش نباش. پا بوس آقا که رفتی سلام مرا هم برسان. آن موقع همدیگر را نمی شناختیم. امروز اما سید جواد اسدی را به خوبی می شناسم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سید حمید مشتاقی نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">