ارزش حکومت در ذات آن نیست!
سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۵۵ ق.ظ
دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) پیرامون «اهداف حکومت اسلامی»
دکتر سید سجاد ایزدهی
مدرس خارج فقه حوزه علمیه قم
شناخت «حکومت اسلامی» و تمایز آن با سایر نظامهای سیاسی، همواره از
موضوعات مورد بحث اندیشمندان علومسیاسی و تحلیلگران علوماجتماعی بوده است. گرچه
با وجود برخورداری همه حکومتها از ویژگیهای مشابه میتوان به تمایز بسیاری میان
حکومتاسلامی و نظامهای غیردینی اشاره کرد، ولی تمایز این دو، در «غایات» و
«اهدافی» که برای حکومت در نظر میگیرند، بسیار برجستهتر میشود.
حکومتهای سکولار در عصر حاضر بویژه نظامهای لیبرال-دموکراسی، اهداف
حکومت و به تبع کارکردهای آن را به اموری چون رفع نیازهای مادّی شهروندان و تأمین
رفاه آنان محدود میکنند. و اصولاً وظیفه حکومتها را در محدوده نظم عمومی، رفع
نزاعهای احتمالی، تضمین آزادیهای سیاسی، تأمین رفاه مطلوب مادی و ایجاد بستری
برای برخورداری مساوی همگان از امکانات جامعه، معنا میکنند. در این نظامهای
سیاسی، چون حاکمان، منتخب و برگزیده مردم برشمرده میشوند و مشروعیت حکومت در گرو
رأی و نظر مردم است، لذا حاکمان تنها وکیل مردم محسوب شده و اهداف حکومت نیز، تنها
در محدوده خواست و اراده مردم محدود میشود.
از سوی دیگر، حکومتهای دینی که ارزش حکومت را نه در ذات آن، بلکه در
گرو کارکردها و تحقق اهداف دین و ارزشهای فرامادی در جامعه از سوی حکومت، میدانند
از این رو، با رد نظریه «دولت حداقلی»، علاوه بر غایات نظامهای سکولار در رفع
نیازمندیهای مادی شهروندان، حجم وسیعی از غایات مرتبط با اموری چون خیر، سعادت،
اخلاق و معنویت شهروندان جامعه را که در نظامهای غیردینی، از قلمرو اهداف و وظایف
دولت خارج، و به حریم خصوصی افراد مرتبط دانسته میشود، بر عهده میگیرند.
ارزش حکومت در گرو تحقق اهداف دین
جدا از فهم اهداف نظامهای سیاسی و تمایز آن با نظام سیاسی اسلام،
آنچه باید مدنظر قرار گیرد، این است که تشکیل حکومت در نظام اسلامی، از ارزش ذاتی
برخوردار نیست بلکه ارزش آن در گرو تلاش در ایجاد اهدافی است که در روایات اسلامی
مورد توصیه قرار گرفتهاست.
حضرت امام خمینی(ره) درکتاب «ولایت فقیه»، ضمن اینکه حکومت را، نه
غایتی مطلوب، بلکه وسیلهای به جهت تحقق هدفهای عالی دانسته، فصلی مجزا را به
اهداف و غایات حکومت اسلامی اختصاص میدهد و در آن، به سیره ثابته اولیای الهی و
به طور خاص، به عبارات امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه اشاره میکند.بر اساس
دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)، درحالی که حکومتهای کفر از حاکمیت، نفود سیاسی و جعل
قوانینِ خاص، به جهت کامروایی خود سوءاستفاده میکردند، هدف از حکومت اسلامی در
لسان امیرالمؤمنین(ع) احقاقِ حق و از بین بردن باطل برشمرده شده و بر این اساس،
ائمه اطهار(ع) و فقیهان را در راستای برقراری احکام الهی، برقراری نظام عادلانه و
خدمت به مردم به تشکیل دولت موظف کردهاست. و موضوع ولایت فقیه، مأموریت و انجام
این وظایف است.
پس، نفس حاکم شدن و فرمانروایی وسیلهای بیش نیست. و برای مردان خدا
اگر این وسیله به کار خیر و تحقق هدفهای عالی نیاید، هیچ ارزش ندارد.... نخست
وزیر شوروی یا انگلیس و رئیسجمهوری امریکا حکومت و نفوذ سیاسی دارند؛ و این حکومت
و نفوذ و اقتدار سیاسی را وسیله کامروایی خود از طریق اجرای قوانین و سیاستهای
ضدانسانی میکنند. ائمه و فقههای عادل موظفاند که از نظام و تشکیلات حکومتی برای
اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم استفاده کنند.(امام
خمینی، ولایت فقیه، ص 55(
حضرت امام خمینی(ره) پس از توصیف حکومت به مثابه وسیلهای جهت وصول به
غایات عالیه اسلام، برخی از این اهداف و غایات را برشمرده و در ادامه، با عنایت به
روایت و سیره حضرت علی(ع)، غرض از تشکیل حکومت دینی را نه تلاش برای بهدست گرفتن
قدرت سیاسی یا اندوختن اموال دنیا، بلکه اجرای اصول دین اسلام، اصلاح امور کشور،
امنیت اجتماعی، اجرای حدود الهی و نجات مظلومین از دست ستمکاران، فرض نمودهاست.(امام
خمینی، ولایت فقیه، ص 56(
برخی از اهداف و غایات نظام اسلامی مطابق دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)
را در ذیل اشاره میکنیم:
الف) تحقق عدالت اجتماعی
از جمله اهداف و غایاتی که در آموزههای دینی برای نظام سیاسی اسلام
برشمرده شده، تأمین عدالت و تحقق عدالت اجتماعی در همه اجزا و ارکان جامعه است و
حضرت امام خمینی(ره) در وصیتنامه سیاسی-عبادیشان آن را از بزرگترین واجبات و
والاترین عبادات برشمردهاند: «حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور
و اقامه عدالت اجتماعی... از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات
است.»(صحیفه امام خمینی، جلد ۲۱، صفحه407 (
گرچه تأمین عدالت در تمامی ارکان جامعه را باید از مهمترین وظایف
پیامبران و فرستادگان الهی بهشمار آورد، ولی با عنایت به اینکه تضمین تحقق امور
اجتماع در قالب عدالت اجتماعی، امری است که تنها به واسطه تأسیس نظامی مبتنی بر
عدالت، اقامه کامل قوانین اسلام و اجرای آن در جامعه محقق خواهد شد، لذا تحقق این
امر را باید در سایه تشکیل حکومت دینی دانسته و تحقق آن را از وظایف و کارکردهای
حکومت دینی برشمرد: «در حقیقت، مهمترین وظیفه انبیاء(ع) برقرار کردن یک نظام
عادلانه اجتماعی از طریق اجرای قوانین و احکام است... هدف بعثتها، به طور کلی،
این است که مردمان بر اساس روابط اجتماعی عادلانه نظم و ترتیب پیدا کرده، قد آدمیت
راست گردانند. و این با تشکیل حکومت و اجرای احکام امکانپذیر است.» (امام خمینی،
ولایت فقیه، ص 70(
تأمین عدالت اجتماعی به عنوان غایت حکومت اسلامی فقط مسلمانان و مصحلت
آنان را مدنظر قرار نمیدهد، بلکه همه ساکنان کشور اسلامی (ولو صاحبان ادیان دیگر)
را نیز شامل میشود. بر این اساس، همه افرادی که در کشور تحت حکومت اسلامی زندگی
میکنند باید مشمول بهرهمندی از عدالت اجتماعی شده و از فواید آن بهرهمند باشند.
این رویکرد، بر سیره حکومتی حضرت علی(ع) مبتنی است که در کلام حضرت امام خمینی(ره)
اینگونه جلوهگر شده است: «ما عدالت اسلامی را میخواهیم در این مملکت
برقرار کنیم. اسلامی که راضی نمیشود حتی به یک زن یهودی که در پناه اسلام است
تعدی بشود. اسلامی که حضرت امیر(سلام الله علیه) میفرماید برای ما چنانچه بمیریم
ملامتی نیست، که لشکر مخالف آمدهاست و فلان زن یهودیهای که معاهد بودهاست خلخال
را از پایش درآورده است(ر.ک. نهجالبلاغه؛ خطبه 27) ما یک همچو اسلامی که عدالت
باشد در آن، اسلامی که در آن ظلم هیچ نباشد، اسلامی که آن شخص اولش با آن فرد آخر
همه در سواء در مقابل قانون باشند (میخواهیم).» (صحیفه امام، ج 9، ص425-424(
ب) توسعه معنویات
از جمله غایاتی که در آموزههای دینی، برای حکومت اسلامی برشمرده شدهاست
تلاش در راستای توسعه دین و معنویت در جامعه است. زیرا غایات برشمرده شده در ادلّه
دینی (مشتمل بر آیات و روایات)، گسترهای وسیع از امور معنوی را دربر میگیرد و
کارویژههای متمایزی نیز متناسب با این اهداف و غایات، برای حکومت دینی برشمرده
شدهاست. بر این اساس، حکومت اسلامی باید احیای ارزشهای اخلاقی و تزکیه نفوس را
سرلوحه کارکردهای خویش بداند. چنانکه پیامبراکرم(ص)، هدف بعثت خویش را کامل کردن
فضائل اخلاقی در جامعه اعلام داشته و عملاً در این مسیر گام برداشتهاست.
از این رو، نظام سیاسی اسلام، در الگویگیری از رسالت نبوی(ص) و
تأمین غایات آن، موظف است ارتقای جهتگیری اخلاقی و ارزشی جامعه را مورد عنایت
قرار داده و هماهنگی و انطباق مقررات فردی و اجتماعی با احکام الهی و رشد عقلانیت
بشر را مد نظر قرار دهد.
«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاق»؛ (نهجالفصاحه،ص
345(
همانا به رسالت برانگیخته شدم تا فضایل اخلاقی را به کمال برسانم.
بر اساس موازین دینی و روایات اهل بیت(ع)، گرچه اصل ضرورت حکومت به
غرض تحصیل اموری چون تأمین نظم فراگیر، امنیت اجتماعی، رفاه عمومی، احقاق حق،
مقابله با دشمنان و... مورد انکار نیست، لکن دین اسلام، به این مقدار از کارویژهها
(به عنوان حداقلهایی است که حکومتها باید در جامعه به اجرا درآورند) اکتفا نکرده
بلکه نصوص دینی، کارویژههای مختلفی را برای حکومت برشمردهاست که شناخت آن، حکم
به تمایز حکومت دینی نسبت به حکومتهای سکولار میدهد که از آن میان میتوان به
بازگرداندن نشانههای از بین رفته دین در جامعه و اجرای حدود به جهت تحقق شریعت در
جامعه اشاره کرد.
«خدایا تو آگاهی آنچه از ما صادر شده نه برای میل و رغبت در سلطنت و
خلافت بوده و نه برای بهدست آوردن چیزی از متاع دنیا، بلکه برای این بود که آثار
دین تورا باز گردانیم و در شهرهای تو اصلاح و آسایش را برقرار نماییم تا بندگان
ستمکشیدهات در امن و آسودگی بوده و احکام تو که ضایع مانده جاری گردد.» (نهجالبلاغه،
خطبه 131(
با عنایت به این قضیه است که حضرت امام خمینی(ره)، مقوله حکومت را که
در جهان معاصر بلکه در طول تاریخ تنها به اداره ابعاد مادی مردم پرداخته و تدبیر
شئون زندگی مادی را مورد اهتمام خود قرار دادهاست به حوزه وسیعتری وارد کرده و
غرض و غایت آن را به اقامه عدل، معرفت خداوند و اسلام و تلاش در رساندن انسانها
به کمال و سعادت معرفی کرده است: تمام چیزهایی که انبیا از صدر خلقت تا حالا
داشتند و اولیای اسلام تا آخر دارند، معنویات اسلام است، عرفان اسلام است، معرفت
اسلام است، در رأس همه امور این معنویات واقع است. تشکیل حکومت برای همین است،
البته اقامه عدل است، لکن غایت نهایی معرفی خداست و عرفان اسلام. (صحیفه امام، ج
20، ص298(
ج) اجرای احکام شریعت
در حکومت اسلامی که تفاوت و تمایز آن، در عمل به آموزههای وحیانی و
تعالیم اسلامی است، غرض از حکومت، عمل به این آموزهها بلکه تحقق آن در عرصه
اجتماع و جامعه کلان است. از این رو، باید تحقق آموزههای اسلامی و شریعت را از
محوریترین اهداف حکومت دانست و طبیعتاً مبارزه با حاکمان طاغوت نیز باید از باب
مقدمهای جهت نیل به تشکیل حکومت اسلامی مورد عنایت قرار گیرد: «ملت ایران و ما،
مقصدمان این نیست و نبود که فقط محمدرضا برود؛ دست اجانب کوتاه بشود؛ اینها همه
مقدمه بود؛ مقصد، اسلام است. ما میخواهیم که اسلام حکومت کند در این مملکت؛ احکام
اسلام در این مملکت جریان پیدا بکند.»(همان، ج8، ص41(
تحقق اسلام و آموزههای شریعت در کشور اسلامی گرچه از اهداف نظام
اسلامی محسوب میشود، ولی باید آن را هدفی میان مدت ارزیابی کرد و در راستای هدفی
بزرگتر یعنی دعوت جهانیان به دین حق و انتشار توحید در همه نقاط عالم به حساب
آورد. بدیهی است تحقق این آرمان، جز به تشکیل حکومتی مبتنی بر اسلام و آموزههای
قرآنی در کشور اسلامی به مثابه «أمّ القری» میسّر نخواهد شد. و صدور انقلاب اسلامی
به دیگر کشورها را نیز باید در این راستا ارزیابی کرد: «مع ذلک این نهضت چون یک
نهضت الهی بود،...مسأله اساسی ما این نبود که رژیم سلطنتی برود و... مقصد اصلی این
بود که توحید را در عالم منتشر کنند؛ دین حق را در عالم منتشر کنند … مقصد این بود
که دین اسلام را منتشر کنند؛ و حکومت، حکومت قرآن باشد؛ حکومت اسلام باشد.» (همان،
ج8، ص 41-40(
بدیهی است موارد برشمرده شده برای اهداف نظام اسلامی، بخشی از مجموعه
مؤلفههایی است که در این راستا میتوان از آنها یاد کرد و از آن جمله میتوان به
دفاع در مقابل دشمنان و متجاوزین به نوامیس مسلمانان و کشور اسلامی و رفع اختلافات
در داخل نظام اسلامی، اشاره کرد که در منطق و کلام حضرت امام خمینی(ره) قابل
ردیابی بوده و به عنوان یکی از اهداف نزدیک تشکیل حکومت و نهادهای اجرایی به شمار
میرود:
عقل هم به ما حکم میکند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم
آوردند بتوانیم جلوگیری کنیم، اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند، دفاع کنیم. شرع
مقدس هم دستور داده که باید همیشه در برابر اشخاصی که میخواهند به شما تجاوز کنند
برای دفاع آماده باشید. برای جلوگیری از تعدیات افراد نسبت به یکدیگر هم حکومت و
دستگاه قضایی و اجرایی لازم است.(امام خمینی، ولایت فقیه، ص50(
- ۹۴/۰۵/۰۵
http://rooyesh.blog.ir