اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۶۲ مطلب در آبان ۱۴۰۲ ثبت شده است

هامون، دیروز و امروز

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۲، ۰۹:۱۴ ق.ظ

فیلم ایرانی - هامون - خسرو شکیبایی - FULLHD

 

دیشب برای پنجمین بار نشستم و هامون را دیدم. اولین بار یازده یا دوازده سالم بود که آن را در سینما دیدم. چون قهرمان داستان، حمید هامون بود خوشم آمد و باز هم برایش تماشایش به سینما رفتم. درست مثل فیلم عروس که آنجا هم قهرمان داستان، حمید بود.

با یم یلد ولم یولد بچگی های حمید میخندیدم. با آشفتگی هایش، نویسنده بودنش، کتابخوانی هایش، دویدن هایش به وجد می آمدم. از این که بیقرار کشف حقیقت بود او را می پسندیدم. دریا را همیشه دوست داشتم. زیباترین موسیقی خلقت، صدای امواج آب است. از اینکه حمید هامون دل به دریا می سپرد آرامش میگرفتم و...

الان البته آن نگاه را ندارم. هامون، تصویر از هم گسیختگی روانی جماعت روشنفکر است که ماندن در راه و سرگشتگی و حیرانی را به ثبات قدم و یافتن مقصد و اقامت در منزل عبودیت ترجیح میدهند. درست مثل آنهایی که زیارت را بهتر از نماز می پندارند. مثل طلبه ای که نعلین زرد و عطر و سورمه چشم را واجب تر از درس بپندارد.

روشنفکرها اهل بازی و خوشگذرانی اند. دنبال تفاوتند و حاشیه را بر متن ترجیح میدهند. عرفان شیعه اما حقیقتی آرامش بخش در بطن نورانی خود دارد که در گرو همرهی و طیّ طریق با خضر ظلمت ستیز، قابل دستیابی و تحقق است.

رگه های نگاه چپ نیز در گفتگوهای فیلم دیده میشود. آنجا که توسعه مدل آمریکایی سنگاپور و فیلیپین و مالزی را دست و پا زدن سوسک وار در لجنزار برای رفاه بیشتر، حول محور شکم تلقی میکند.

اگر مهرجویی، گاو را گاو نامید، هامون را باید خر می نامید که این تعبیر نه البته از سر بغض و وهن که برگرفته از دیالوگهای مکرر قهرمان قصه است آنگاه که اذعان میدارد در پس این حیرانی چهل و خورده ای ساله، هیچ گُهی نشده است.

همه این ماجرا اما به آنجا که عارف مسلکی خداجو به نام علی عابدینی، در دریای گمگشتگی، دست نجات به سوی هامون دراز میکند قابل اغماض است. هامون را صدباره هم پخش کنند می بینم. دیدن یک فیلم لزوماً به معنای تأیید کامل محتوای آن نیست. همین که آدم میفهمد سازنده فیلم و سراینده داستان به فهم خودش احترام گذاشته و اثری جدی را خلق کرده هزاران بار می ارزد به تماشای سینمای غالب این سالها که معجونی از تلفیق تصاویر وارونه و صحنه های مشوّش بی هدف مبتنی بر ارضای شهوات و امیال حیوانی و اغراض بیگانه پسند سازندگانشان است. هامون لااقل ایرانی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

لیست سیاه

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۲، ۰۹:۰۴ ق.ظ

لیست سیاه چیست و چگونه به آن پیامک ارسال کنیم؟- سامانه پیامک رایگان اس ام اس

 

آن طلبه ای که با نزدیک شدن به چهره های مطرح قم و تهران اقدام به کارچاق کنی و پول گرفتن از افراد فاسد برای کمک به آنها در امور قضایی و گمرکی و ... میکرد، بلاک کردم.

آن برادر مدافع حرمی که از خوردن پول مردم ابایی نداشت و اگر به سوریه رفت صرفا از باب عذاب وجدان درونش بود که به خودش ثابت کند با داعش لااقل از لحاظ مرز جغرافیایی تفاوت دارد، بلاک کردم.

آن خواهر محترمی که جانماز آب میکشید؛ اما یک لحظه بدون جنس مخالف نمیتوانست نفس بکشد، یکی را برای پول کندن میخواست، یکی را برای انجام تکالیف دانشگاه، یکی را برای چت ارضایی شبانه و ... انداختم دور.

آن امام جمعه ای که در مقابل پول ضعف داشت و دست و پایش می لرزید و همسفره شدن با سرمایه داران زالو صفت رانت خوار و مفسدان اقتصادی را در مسیر خدمت به ولایت! تلقی میکرد دورش خط کشیدم.

آن عزیز هزارچهره ای که در باطن خودش بدخواه بود و از توفیقات دیگران به خشم و حسد در می آمد و آه می کشید کنار گذاشتم.

آن دوست نابرادری که موقع مشکلات به یاد دیگران می افتاد و خرش که از پل رد میشد جفتک می انداخت را حذف کردم.

آدم قرار نیست همه را اصلاح کند. اصلاً قرار نیست همه اصلاح شوند. آدم قرار نیست همیشه صبور باشد. گاهی حفظ آرامش نه برای آرامش که برای دورخیز در برداشتن گامهای بزرگ تر، لازم و ضروری است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا