دو روز پیش نامه ای از سوی یکی از مجامع دانشجویی منتشر شد که از مقام
معظم رهبری برای حضور در دانشگاه و پاسخ گویی نسبت به سوالات دعوت به عمل آورده
بود.
به رغم اصرار دوستان قصدم ورود به این موضوع نبود و بنا به دلایلی می خواستم
از کنار آن به سادگی بگذرم. تا این که دیروز عصر دو مطلب را اتفاقا در یک سایت
مطالعه کردم، یکی مال حدود یکسال پیش بود و یکی هم مربوط به همین ایام؛ که بنظرم
می تواند با موضوع دعوتنامه سرگشاده خطاب به مقام معظم رهبری ارتباط داشته باشد.
یک مطلب، متنی است از مصاحبه با عبدالرضا داوری. عبدالرضا داوری را که
می شناسید. اهل قلم و نظر است و تقریباً با همه جناح ها و گروه های سیاسی حشر و
نشر داشته است. او اخیراً در موج برخوردهای خاص دستگاه قضا پانزده ماه را در زندان
گذراند و بعد تبرئه شد!
داوری در مصاحبه خود با انصاف نیوز درباره حال و هوای زمان فعالیت های
دانشجویی می گوید: "انجمن اسلامی دانشگاه تهران نسبت به مجموعهی دفتر تحکیم
موضع داشت، بخصوص از مقطعی که آقای فاتح آمد. دکتر فاتح سعی کرد یک تعادلی را
ایجاد کند و درست هم حرکت میکرد. ایشان میگفتند ساختار را باید بپذیریم و
در چارچوب قانون، مردم و رهبری پیش برویم. آن مقطع ما دیدارهای زیادی با رهبری
داشتیم. خیلی وقتها هم بچهها انتقادات جدی میکردند. ایشان نیز میپذیرفتند.
اصلا اینگونه نبود که ایشان برخورد سلبی داشته باشند. چند موردش را خاطرم هست که
آقای فاتح در بعضی جلسات با رهبری انتقادات را مطرح کرد."
مطلب دیگری هم در همین سایت خواندم که مصاحبه ای است در تراز امنیتی
با اکبر خوشکوشک، عنصر اطلاعاتی پرحاشیه که در سال 96 انجام گرفته بود. اکبر خان
بارها در این مصاحبه بر ارادت خود نسبت به مقام معظم رهبری تأکید می ورزد؛ اما در
اواخر مصاحبه کنایه ای را به زبان می آورد که قابل تأمل بوده و پشت پرده بعضی از
رویکردهای سیاسی و رسانه ای محافل خاص در سال های اخیر را آشکار می سازد:
"یک روز مرحوم آیتالله هاشمی یک حرف خوبی زد و گفت اگر رهبر
معظم انقلاب بخواهد همه چیز حل میشود. باید آقا همه را مثل برادر دور هم جمع کند،
از آن مشارکتیها تا آن کُند، مجمع روحانیت، آقای خاتمی، آقای ناطق، همین آقای سید
حسن آقا، همه را باید جمع کند دور هم که ما یکی شویم.
مثلا من شنیدم که آقا برای آن عمل در بیمارستان بودند، اجازه داده نشد
آقای خاتمی و آیتالله موسوی خویینیها به ملاقاتشان بروند، ولی خیلیها اجازهی ملاقات
پیدا کردند. خب این دوری است، بالاخره مخالف و موافق، همه در زیر یک چتر هستند و
قبول دارند که رهبری آقا باید بماند، اگر نماند، این تندروها، امثال آقای احمدینژاد
و مشایی و … این حکومت را بههم میریزند."
الغرض؛
بحث سر این نیست که رهبری هم باید پاسخگو باشد یا نه. خود مقام معظم
رهبری هم بارها در دیدارهای متعدد با دانشجویان و نخبگان، در مقابل پرسش های صریح
و گاه توهین آمیز بعضی میهمانان با حوصله و منطق به بیان توضیح و ارائه پاسخ
پرداخته است. همین الان اگر متن پرسش و پاسخ های دانشجویی رهبری را پرینت بگیرید
از مجموعه جلسات پرسش و پاسخ تمامی سران قوا در همه سال های پس از انقلاب بیشتر و
شفاف تر است.
نکته این جاست که جریانی هدفمند در ائتلافی نانوشته با مجموعه رسانه
های معاند خارج نشین و یا سرسپرده داخلی چند سالی است که تلاش می کند شخص مقام
معظم رهبری را ریشه و منشأ اصلی همه مشکلات کشور معرفی نماید.
دوستان جوان و دلسوز و عدالت خواه ما وقتی هنوز موفق نشده اند سران
قوا و یا حتی معاونینشان را به چالش پاسخگویی و گفتگوی صریح وادار کنند باید
حواسشان جمع باشد که با چنین نامه هایی ناخواسته در زمین کسانی بازی نکنند که
همواره از نقش خیانت بار خود در تحریف مسیر انقلاب فراری بوده و تنها عمود خیمه
انقلاب که یک تنه در مقابل کژ روی ها ایستاده است را مقصر کاستی ها نشان می دهند.