اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

آخرین خبرها از نقل و انتقالات دولت یازدهم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۳۲ ب.ظ


هفته گذشته فهرستی از وزرای پیشنهادی اشک آتش برای کابینه یازدهم را منتشر کردم که با واکنش های عجیب و غریبی از سوی موافقان و مخالفان مواجه شد. (چنانچه آن را نخوانده اید می توانید در ادامه مطلب ببینید)

به منظور تکمیل این موضوع، فهرستی از جا به جایی های احتمالی کابینه یازدهم که ناظر بر منتقدان دولت منتخب است را نیز تهیه کرده ام که به اطلاع خوانندگان محترم اشک آتش می رسانم:

دکتر حسن عباسی: مسئول بایگانی ثبت احوال "اسلام آباد غرب" !

حجت الاسلام حیدر مصلحی: مسئول حراست فروشگاه رفاه چابهار

خسرو دانشجو: رئیس دانشگاه آزاد ساوجبلاغ

کامران دانشجو: معاونت آموزشی شعبه شماره دو دانشگاه در شرف تأسیس پیام نور در تنب کوچک

حجت الاسلام محمدیان: امام جماعت مسجد همان دانشگاه

سعید جلیلی: ناظم مدرسه راهنمایی شبانه روزی در نورآباد ممسنی

وحید جلیلی: مسئول کانون فرهنگی هنری نمازخانه همان مدرسه

مهندس غرضی: پیک موتوری فست فود و کافی شاپ بندر خمیر

محسن رضایی: رئیس هیئت مدیره شرکت تولیدی سنگ پای قزوین

مهدی نصیری: مدیر پژوهشی و مطالعات راهبردی کتابخانه خیریه ورمقان

حجت الاسلام علی رضا جهانشاهی: مسئول ستاد مبارزه با پولشویی بشاگرد

حسین الله کرم: وابسته نظامی ایران در منطقه خودگردان فلسطین

سردار نقدی: مسئول ایست بازرسی پاسگاه مرکزی چنگوله

سردار کمیل کهنسال: دژبان پادگان 04 بیرجند

حجت الاسلام سیدحمید روحانی:  رئیس اداره مبارزه با دخانیات خاش

حجت الاسلام روح الله حسینیان: رئیس اداره ثبت اسناد و املاک سنگان

حجت الاسلام حمید رسایی: مسئول کفشداری مزار شهید مدرس در کاشمر

حجت الاسلام آقاتهرانی: معاونت پرورشی آموزش و پرورش صومعه سرا

حسن رحیم پور ازغدی: سخنگوی فدراسیون ورزش های باستانی

پرفسور حمید مولانا: مربی مهد کودکان استثنایی

حسین شریعتمداری: مسئول بولتن سازی ستاد خبری سازمان حفاظت ار محیط زیست

حسین قدیانی: مسئول ثبت سفارشات اداره هواشناسی جنوب پایتخت!

ابوالقاسم طالبی: مسئول باجه فروش بلیت سینما آزادی

مسعود ده نمکی: مشاور فیلمنامه گشت ارشاد2 و 3

غلامحسین الهام: سخنگوی رستوران های زنجیره ای اکبر جوجه!

دکتر باقری لنکرانی: رئیس میدان میوه و تره بار شیراز

اسفندیار رحیم مشایی: رئیس اداره میراث فرهنگی شهرستان "بهار و کبودرآهنگ" !

دکتر محمود احمدی نژاد: دبیر جنبش عدم تعهد به جناح ها

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آماری که درباره بابلسر گفته شد صحت دارد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۱۱ ق.ظ


آیا واقعاً بابلسر بیشترین آمار مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری را به خود اختصاص داده است؟

بر اساس اعلام وزارت کشور، شهرستان بابلسر با آرای بالغ بر 96 درصد، بیشترین آمار مشارکت در انتخبات یازدهمین دوره ریاست جمهوری را در بین شهرستان های کشور به خود اختصاص داد.

آیا واقعاً نود و شش درصد مردم این شهر در انتخابات شرکت کرده اند؟ با یک تحقیق میدانی می توان فهمید که تعداد آرای مردم این شهرستان کمتر از آن چیزی است که در آمار رسمی اعلام شده است.

با ین وصف آیا باید مدعی شویم که در انتخابات ریاست جمهوری تقلب شده است؟!

حالا بگذارید به این مطلب هم اشاره کنم که در سال 88 میزان حضور مردم استان مازندران در انتخابات ریاست جمهوری چیزی حدود صد در صد بود! این مسئله دستاویزی برای حامیان عروسک فتنه شد تا به زعم خود بالاخره بتوانند برای ادعای موهوم تقلب در انتخابات مدرکی ارائه دهند.

واقع امر این است که علاوه بر تقید و تدین مردم انقلابی استان مازندران که مستلزم حضور حداکثری آنان در انتخابات است نباید از خاطر برد که مازندران و به خصوص شهرستان بابلسر به دلیل وجود جاذبه های خاص گردشگری، نزدیکی به پایتخت و قرار داشتن در مسیر مشهد مقدس، همواره محل تجمع مسافرانی است که قصد دارند دو سه روزی را فارغ از دغدغه های روزمره خود به تفریح و گردش بپردازند؛ به خصوص در فصل گرما و ایام تعطیلی مدارس و دانشگاه ها.

حضور مهمانان این استان در پای صندوق های رأی را باید دلیل کسب آرای چشمگیر نامزدها در این خطه دانست.

برای همین است که در انتخابات مجلس که در فصل زمستان برگزار می شود و بساط سفر تعطیل است به طور معمول مردم شریف استان کهکیلویه و بویراحمد بیشترین آمار مشارکت سیاسی را به خود اختصاص می دهند.

کاش آنانی که کورکورانه بر طبل تقلب و فتنه می کوبیدند این روزها چشم عقلشان را بیشتر باز کرده و لااقل در پیشگاه وجدان خویش از کرده خود اظهار ندامت کنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قالی بافته شده را پیش پای چه کسی پهن می کنید؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۳۴ ب.ظ

دو روز پس از اعلام رسمی پیروزی حجت الاسلام روحانی در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، سایت های زنجیره ای وابسته به شهرداری تهران مدعی شدند باقر قالیباف از سوی رئیس جمهور منتخب به همکاری در وزارتخانه هایی مانند نفت و کشور دعوت شده است.

از همان روز بسیاری از برادران ما در ستاد انتخاباتی قالیباف نتوانستند خوشحالی خود را از این خبر مخفی کرده و گاه به وضوح اعتراف می کردند که فرصت پیش آمده مانع از هدر رفتن زحمات آنان در طول ایام انتخابات می شود!!

گذشته از میزان صحت و سقم این خبر و این که آیا چنین پیشنهادی واقعاً از سوی رئیس جمهور منتخب طرح شده و یا جزو آرزوهای سردار شهردار است، نکته ای که طرفداران قالیباف باید به آن توجه نشان دهند چرایی چنین پیشنهادی از سوی رئیس جمهور منتخب می باشد.

 در نیمه دهه هشتاد، قالیباف بلافاصله بعد از انتخاب از سوی شورای شهر تهران برای تصدی امور شهرداری پایتخت، با راه انداختن چهل سایت و تعداد بسیاری از انواع نشریات و رنگین نامه ها، سعی نمود علاوه بر تبلیغ چهره خود، به سیاه نمایی مفرط از عملکرد دولت پرداخته و به زعم خود ملت را مجاب کند که انتخابشان در سال 84 اشتباه بوده است. او گمان می کرد اگر مردم از دولت اصولگرای احمدی نژاد بیزار شوند لابد به اصولگرای دیگری که اتفاقاً شهردار تهران است روی خواهند آورد.

حسن روحانی از این مسئله به خوبی آگاه است و با واگذار کردن پست به قالیباف، قدرت تخریب وی را به راحتی مهار می کند.

نتیجه دیگری که از این معامله به ظاهر شیرین – طبق تلقی حامیان قالیباف – نصیب حجت الاسلام روحانی می شود کنار زدن رقیب خطرناکی است که ممکن است با اجماع اصولگرایان و بروز اشتباهات احتمالی از سوی کابینه دولت یازدهم، حلاوت نشستن بر کرسی ریاست جمهوری را در موعد چهارساله آن از کام وی بیرون بکشاند.

اعطای جایگاه مدیریتی به سرسخت ترین رقیب روحانی، عملاً ریاست هشت ساله او را (به زعم وی) بر اریکه ریاست جمهوری، تضمین می نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حجت الاسلام علی زاده به دادگاه ویژه احضار شد

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۴ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۲۸ ب.ظ

 

ارسلان فتحی پور، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس است. شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که چرا رئیس کمیسیون اقتصاد تاکنون هیچ حرف و سخن و مصاحبه ای درباره معضلات اقتصادی، ریشه ها و راه کارهای آن در هیچ رسانه ای نداشته است؟!

پاسخ این پرسش بسیار کوتاه و شفاف است. چون ارسلان فتحی پور تخصصی در این زمینه ندارد!

وزارت علوم به طور رسمی، مدرک تحصیلی رئیس کمیسیون اقتصاد را جعلی عنوان کرده است. صورت نامه وزارت علوم و مدرک تحصیلی جناب فتحی پور، توسط نشریه والفجر منتشر شده و در اختیار نمازگزاران جمعه تهران قرار گرفته است.

حجت الاسلام علی زاده که از فضلای عدالتخواه حوزه علمیه بوده و از همشهریان ارسلان فتحی پور محسوب می شود در چند سخنرانی خود به جعلی بودن مدرک تحصیلی وی اشاره کرده است.

باخبر شدم با شکایت ارسلان فتحی پور، حجت الاسلام علی زاده باید روز سه شنبه 11 تیر خودش را به دادگاه ویژه روحانیت تهران معرفی کند.

امیدوارم روزی را هم شاهد باشیم مسئولانی که با مدرک جعلی پستی را اشغال کرده اند از سوی دستگاه عدالت مورد تعقیب قرار بگیرند.

نکته جالب این که برخی از طلاب بارها به طور حضوری مستندات خود در خصوص جعلی بودن مدرک تحصیلی فتحی پور را به رئیس محترم مجلس ارائه داده اند و از ایشان خواسته اند همان طور که در جریان براندازی مرحوم کردان از وزارت کشور جدیت نشان داده است پیرامون حوزه مسئولیتی خود نیز حساسیت لازم را نشان بدهد. علی لاریجانی نیز هر بار قول پیگیری مسئله را داده است.

طبیعی است مجموعه طلاب عدالتخواه حوزه علمیه سراسر کشور و نیز سایر نیروهای خط مقدمی انقلاب در قبال محاکمه این روحانی عدالت طلب تماشاچی نخواهند بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بهارنارنج، ارزانی خودتان!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۳۸ ب.ظ


 

تا آن جا که من به یاد دارم شهر بابل را دارالمومنین لقب داده بودند. به گمانم بعضی از تابلوهای ورودی شهر نیز با این عنوان مزیّن شده بود.

در جریان سفر مقام معظم رهبری به شهرستان بابل، شعار یکپارچه مردم این شهر در زمین فوتبال هفت تیر، این گونه سر داده شد:

دارالمومنین گشته معطر           جان ما فدای راه رهبر

نمی دانم چه شد که ابتکاری نو به میان آمد و شهر بابل را به شهر بهارنارنج توصیف نمودند. تابلوهای ورودی شهر عوض شد و از آن پس عنوان دارالمومنین به طور رسمی از شعارها و تریبون ها و مکتوبات مسئولان شهری حذف گردید.

یادم است گاهی به شوخی می گفتیم اگر بابل شهر بهارنارنج است پس لابد شهر همسایه ما هم می شود شهر آبلیمو!

مدتی پیش متوجه شدم مسئولان مرکز استان نیز عنوان بهارنارنج را برای شهر خود انتخاب کردند. طبیعی است این رقابت و دعوا از چشم مسافران استان مخفی نخواهد ماند. هر مسافری که وارد بابل می شود این تابلو را می بیند: به بابل، شهر بهارنارنج خوش آمدید. آن وقت کمی آن طرف تر، حدود چهل کیلومتر پس از خروج از بابل چشمش به این تابلو می افتد: به ساری، شهر بهارنارنج خوش آمدید!

دعوای سر واژه بهارنارنج از جنس دعوا بر سر عنوان خلیج همیشه فارس نیست. این جا بحث نه بر سر تاریخ و اصالت ها که بر مدار تعصبات قومیتی استوار گردیده است.

به عنوان یک شهروند بابلی توصیه می کنم عنوان بهارنارنج را بدون هیچ حاشیه و کش و قوسی، دودستی و سخاوتمندانه تقدیم برادران ساروی خود کنیم. بابل همان دارالمومنین باشد (که هست) بهتر است.

یکی از ویژگی های شهر مذهبی بابل، تعدد حضور هیئت هاست که در مناسبت های مذهبی، چهره شهر را به پایگاه اهل بیت علیهم السلام تبدیل می کنند. این ویژگی را باید از افتخارات این شهرستان برشمرد.

پیشنهاد می کنم به پاس دل ولایی محبان اهل بیت در این شهر حماسه و شهادت، روی تابلوهای ورودی شهر بنویسند: به "حسینیه بابل" خوش آمدید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به بهانه پخش مستند آفتاب صبح

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۱۸ ب.ظ

عصر دیروز مستند آفتاب صبح به کارگردانی و تهیه کنندگی دوست خوبم آقا هادی نادری از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد.

این مستند آمیزه ای از فرهنگ عاشورا و مهدویت را از نگاه جامعه به تصویر می کشید که الحق و الانصاف سازنده آن خوب توانسته بود از پس بیان آن چه که در ذهن داشته، بربیاید.

به آقاهادی نادری، این طلبه زجر کشیده بابلی تبریک می گویم. پیش از این نیز چند اثر هنری وی از تلویزیون نمایش داده شده و یا در جشنواره های متعدد حائز رتبه ای ارزشمند گردیده بود.

بر و بچه های جلسه شهدای روحیه، طیف روشنفکر و نقاد این مدرسه علمیه بودند که با عزیمت به قم و گردآمدن دور هم، به تکامل و بلوغ اندیشه و شخصیت یکدیگر کمک رساندند.

یادم است اوایل تشکیل این جلسه، سر و صدا و حواشی پرداخته شده از سوی برخی دایه های دلسوزتر از مادر، تا بابل نیز حساسیت هایی را برانگیخته بود. عده ای تلاش می کردند تجمع این طیف از طلبه ها را از هم پاشیده و به نوعی آنها را مطرودین حوزه قلمداد نمایند.

هادی نادری یکی از همین بچه ها بود که خوش درخشید.

مجتبی آقاپور اولین کسی بود که بحث های انتقادی درون گفتمانی را در این جمع کلید زد و عملاّ جلسه مذکور را به رسمی ترین پایگاه آزاداندیشی حوزه تبدیل نمود. او خود همینک از فعالان عرصه فرهنگ و اندیشه در حوزه علمیه قم است.

سید حامد صالحیان به بابل هجرت کرده و علمدار "پیرعلم" این شهر گردیده است. امام جماعت مسجد پیرعلم بابل، امروز امید و پشتوانه بچه های خط مقدمی انقلاب در این شهرستان محسوب می شود.

محسن علیجانزاده در شمار برترین راویان سیرت شهیدان در سطح کشور قرار گرفته و گاهی برای پیدا کردنش به وقت و حوصله ای ایوب وار نیاز است.

حجت الاسلام ادیب زاده (ادبی) علاوه بر حضور در سنگر تبلیغ، معدن خیر و بانی آبادانی نقاط محروم شهرستان بابل است.

میثم واثقی پا به حوزه تأملات فلسفی دین در عرصه اجتماع نهاده و امروز در حلقه خاص اندیشمند توانای حوزه و دانشگاه، استاد حمید پارسانیا جای گرفته است.

سید هانی رضویان هرگاه به شهر خود سفر می کند رکورد منبرهای مذهبی شهر را به دست می گیرد. او خطیبی تواناست که منبرهایش در قم نیز طرفدارانی دارد.

محسن آذرتاش، سیدمحسن احمدی و مصطفی صاحبی، هر یک عقبه فکری جمعی از ناب ترین جوانان منطقه ای از کشور را سامان دهی می کنند.

امیرحسین عبدی، ابداعات و خلاقیت هایش را در فیلمسازی و تولید نشریات فرهنگی متمرکز ساخته است.

علی رنجبر، علی سمسارپور و میثم نوریان از مبلغان اندیشه دین در دورافتاده ترین مناطق کشور هستند.

مرتضی عمرانی و موسی اکبرنژاد مدیریت مرکز هنری و خلاقیت های ادبی حوزه را به دست گرفته اند.

ابراهیم برارپور تربیت نسل نونهال خارجیان مقیم ایران را برای پرچمداری اسلام در اقصی نقاط عالم به دوش می کشد.

سید امیر سخاوتیان، دانشمند جوان حوزه است که در عرصه هایی چون تلفیق علم و دین و نیز بیداری اسلامی، گام هایی ماندگار و علمی را برداشته است.

مجید ولی زاده گستره ای به پهنای دانشگاه های شمال کشور را عرصه ترویج اندیشه ناب اسلام قرار داده و همتش را خرج وحدت حوزه و انشگاه ساخته است.

علی ملاآقایی در دانشگاه های تهران، ردی از صداقت و تعهد دینی را برجای نهاده است....

برای همه رفقای این جلسه، آرزوی توفیق و سربلندی دارم. انشاءالله شکوفایی کامل این نسل از طلاب فرهیخته شهرمان که همواره نسبت به ساختارهای خودساخته و سنتی حوزه و خط قرمزهای دست و پاگیر به میراث مانده از عهد تحجر، بی اعتنا بوده اند ثمره ای شیرین همچون تحقق مطالبات مکتب انسان ساز اسلام در سطح جامعه را به دنبال داشته باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از پاستور تا سعدآباد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۳۸ ق.ظ


در جلد نهم بحار به نقل از کافی از امیرالمومنین علیه السلام روایت می کند که می فرمود:

خداوند مرا پیشوای خلق قرار داده است و به همین سبب بر من فرض کرده است که زندگی خود را در خوراک و پوشاک در حد ضعیف ترین طبقات اجتماع قرار دهم تا از طرفی مایه تسکین آلام فقیر و از طرف دیگر سبب جلوگیری از طغیان غنی گردد.

در شرح احوال استادالفقهاء وحید بهبهانی رضوان الله علیه می نویسند:

روزی یکی از عروس های خود را مشاهده کرد که پیراهنی الوان از نوع پارچه هایی که معمولا زنان اعیان و اشراف آن عصر می پوشیدند به تن کرده است. فرزندشان (مرحوم آقامحمد اسماعیل شوهر آن خانم) را مورد ملامت قرار دادند، او در جواب پدر این آیه قرآن را خواند:

قل من حرم زینة الله التی اخرج لعباده والطیبات من الرزق؟

یعنی "بگو چه کسی زینت هایی که خدا برای بندگانش آفریده و هم چنین روزی های پاکیزه را تحریم کرده است؟"

ایشان جواب دادند من نمی گویم خوب پوشیدن و خوب نوشیدن و از نعمت های الهی استفاده کردن حرام است، خیر در اسلام چنین ممنوعیت هایی وجود ندارد، ولی یک مطلب دیگر هست و آن این که ما و خانواده ما به اعتبار اینکه پیشوای دینی مردم هستیم وظیفه خاصی داریم، خانواده های فقیر وقتی که اغنیا را می بینند که از همه چیز برخوردارند طبعا ناراحت می شوند، یگانه مایه تسکین آلامشان این است که خانواده "آقا" در تیپ خودشان هستند، اگر ما هم در زندگی به شکل تیپ اغنیا درآئیم این یگانه مایه تسکین آلام هم از میان می رود. ما که قادر نیستیم عملا وضع موجود را تغییر دهیم لااقل از این مقدار همدردی مضایقه نکنیم.

سیری در نهج البلاغه مرتضی مطهری ص229

رئیس جمهور منتخب ملت علاوه بر این که یک مسئول عالی رتبه است به دلیل برخورداری از کسوت روحانیت، در زمره مردان دینی نیز شمرده می شود. طبیعی است که ایشان به این دو دلیل از این پس بیشتر در زیر ذره بین جامعه بوده و تکلیف سنگین تری را به دوش خواهد داشت. انشاءالله از این امتحان الهی سربلند بیرون بیاید.

شنیده شده قرار است دفتر ریاست جمهوری دوباره از پاستور به کاخ سعدآباد منتقل شود. دعا می کنم این خبر دروغ باشد. متأسفانه بعد از سال های جنگ، بخشی از بدنه روحانیت، پرچمدار اشرافیت و رفاه طلبی گردید و ضربه ای جبران ناشدنی بر فرهنگ و سبک زندگی اسلامی وارد ساخته و تأثیر بسیاری از اندرزهای مبلغان دین را در بین مردم خنثی ساخته است.

والعاقبة للمتقین

  • سیدحمید مشتاقی نیا

العلماء باقون

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۱۵ ب.ظ


چند روز پیش یکی از مراجع تقلید حوزه علمیه قم به رحمت خدا رفت.

خبر ارتحال آیت الله مدنی تبریزی مصادف شد با اخبار داغ انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری و در لا به لای هیجانات آن گم شد. در قم نیز خبر فوت ایشان بازتاب اجتماعی چندانی نداشت.

من از شخصیت این مرحوم شناختی ندارم اما از باب تعصب صنفی و تعظیم جایگاه مرجعیت، در حد بضاعت خود یادشان را گرامی می دارم و برایشان آرزوی علو درجات را دارم.

فکر می کنم سال 84 بود که توفیق شد دیداری خصوصی با ایشان داشته و دقایقی را در محضر شریفشان باشم. خاطره آن دیدار به طور کامل در ذهنم حک شده اما از آن جا که با اتفاقی طنز همراه بود ترجیح می دهم در فرصتی دیگر به بیان آن بپردازم.

شادی روح این بزرگوار و نیز برای سلامتی همه مراجع عظام تقلید، صلوات بر محمد و آل محمد (ص).

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فتنه ولایتی را فراموش نخواهیم کرد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۴۰ ب.ظ


یکی از اصلی ترین بازنده های این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، علی اکبر ولایتی بود.

این متخصص اطفال که با پیروزی انقلاب سر از سیاست درآورد و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری با مساعدت صدا و سیما در زمره مورخین نیز درآمد در حالی پا به عرصه رقابت ها گذاشت که عهد بسته بود در صورت اثبات مقبولیت دیگر همپیمانان خود یعنی آقایان حداد و قالیباف به نفع آنها کنار بکشد. او این کار را نکرد تا این حدیث گوهربار را دگربار بر سر زبان ها بیندازد: لا دین لمن لاعهد له

ولایتی با این که می دید حضورش در بین نیروهای حزب الله تفرقه انداخته است اما باز هم حاضر به کناره گیری از رقابت ها نشد. این رویکرد در حالی است که ایشان در سال 84 با ورود رئیس خود اکبر هاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات، از ادامه رقابت در انتخابات ریاست جمهوری انصراف داده بود.

علی اکبر ولایتی در آخرین مناظره هشت کاندیدا شکست سختی خورد و از چشم بسیاری از جوانان حزب الله افتاد. او متکبرانه به حدادعادل که سال ها رئیس یک قوه بود تاخت و او را ناآشنا با عالم سیاست قلمداد کرد. ولایتی برخلاف نظر مقام معظم رهبری، نقطه قوت دولت احمدی نژاد یعنی سیاست خارجه را به چالش کشاند و رابطه با کشورهای آمریکای لاتین را به سخره گرفت. جالب است خود ایشان در زمان ماجرای میکونوس و تحریم سیاسی ایران از طرف اروپا، دائم به کشورهایی مانند بورکینافاسو و... سفر می کرد تا نشان دهد ایران در عرصه بین المللی منزوی نیست.

بدترین شکست ولایتی در مناظره معروف جایی بود که با تمسک به دروغ، مذاکره آلماتی2 را وارونه جلوه داد و با پاسخ دندان شکن سعید جلیلی مواجه شد.

ولایتی تا قبل از این ماجرا حتی نزد کسانی که قصد رأی دادن به او را نداشتند از محبوبیت برخوردار بود؛ اما خودش خواست نشان دهد اگر پای نفسش وسط بیاید انسان خودساخته ای نیست و حاضر است برای رسیدن به قدرت برخی حریم ها را نادیده بگیرد.

همه این موارد یک طرف، زخم زبان هایی که بچه های حزب الله به خاطر ندانم کاری ایشان از دست دشمنان انقلاب تحمل کردند طرف دیگر. این روزها خیلی ها به ما تیکه می اندازند که مشاور عالی رهبر انقلاب چه راحت حقایق را تحریف می کند! البته پاسخ آنها مشخص است. چرا که مواضع قاطع و اصولی رهبر عزیزمان بارها نشان داده که ایشان با استفاده از منابع مختلف خبری، ضمن اشراف کامل به مسائل جاری در داخل و خارج کشور، هیچ گاه تحت تأثیر القائات دوست و دشمن قرار نگرفته اند.

تنها لطف حضور ولایتی در این دوره از انتخابات، نشان دادن وزن اعتبار و مقبولیت اجتماعی حامیان متشرعش بود، والسلام.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسد به: خانم مرمر فیروزپور

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۵۸ ب.ظ


خانم مرمر فیروزپور در این دوره از انتخابات شورای اسلامی شهر بابل نیز توانست با آرایی بالا اعتماد مردم را به خود جلب کند. ایشان با بیش از ده سال حضور در شورای شهر، در حال حاضر قدیمی ترین عضو این شورا محسوب می شود.

به خاطر دارم سال ها پیش وقتی این بانوی جوان بابلی پا به عرصه رقابت های شورای شهر گذاشت، سن کم و نوع پوشش وی که با عرف بانوان این شهر تفاوت داشت، او را به یکی از جنجالی ترین نامزدهای آن دوره تبدیل کرد. مدتی بعد، پس از ورود ایشان به شورا، بر همگان مشخص شد که خانم فیروزپور چه از نظر نگرش سیاسی و چه از منظر نوع پوشش، همواره در چارچوب قانون و شرع مقدس حرکت نموده و جای هیچ گونه نگرانی را برای اقشار متدین دارالمومنین باقی نمی گذارد.

برخلاف آن چه که تصور می شد خانم مرمر فیروزپور یک دختر جوان جویای نام نبود که به صرف فعالیت در چند نشریه محلی، دچار بلند پروازی شده و دنبال کسب وجهه اجتماعی باشد. تعریف و تمجیدها از فعالیت های خستگی ناپذیر و خدمات بی شائبه ایشان نسبت به شهروندان هر روز بر سر زبان ها می افتاد و خاطره ای خوش از حضور یک بانوی مسلمان در عرصه خدمت رسانی را بر صفحات تاریخ این شهر نقش می زد. اینجانب خود بارها شاهد بوده ام که بسیاری از صاحب نظران متدین و چهره های مذهبی شهر از خدمات ایشان تمجید نموده اند. البته بر این باورم که خوب است این نوع تقدیر و تمجیدها از باب من لم یشکر المخلوق، جلوه ای مشهود پیدا کند.

از زندگی شخصی و خدمات بی چشمداشت وی به یکی از نزدیکان بیمارش نیز تعریف هایی شنیده ام که شاید ایشان از علنی شدن آن رضایت نداشته باشد.

الغرض؛

یک عضو شورای اسلامی شهر باید دارای سه ویژگی باشد تا حضور و خدمت خود را به مرحله کمال برساند. یک ویژگی، ضرورت پاکدستی است. الحق و الانصاف باید اذعان کرد که به شهادت بسیاری از نهادهای نظارتی، خانم فیروزپور در گیر و دار شائبه ها و شبهات مالی برخی اعضای شورای شهر که گاه دامنه آن چهره های مدعی زهد را نیز در بر می گرفت، یکی از پاک ترین و سالم ترین اعضای شورای اسلامی این شهرستان محسوب می شود.

ویژگی دوم کار و تلاش صادقانه است که به شکر خدا از صفات برجسته خانم فیروزپور شمرده می گردد.

ویژگی دیگری که باید در همه خادمان ملت موج بزند داشتن روحیه انقلابی است. گاه شنیده شده است که خانم فیروزپور در قبال پرسش برخی مخاطبان خود درباره ماجرای معروف و تأسف آور اختلاس و ارتشای چند نفر از اعضای شورای شهر، این گونه اظهار داشته که توجه به این مسائل وظیفه او نبوده و این جنس از امور ربطی به وی نداشته و عیسی باید به دین خودش باشد و موسی نیز همچنین و...

شایید لازم باشد برای این خواهر ارجمند توضیح داده شود که آموزه های دین با تکالیفی چون امر به معروف و نهی از منکر دیگر جایی برای وجود چنین ادبیاتی باقی نگذاشته است. عضو شورای شهر قطعا امین مردم شمرده می شود و مردم حق دارند که از او انتظار داشته باشند در قبال چپاول و نادیده انگاشتن حقشان سکوت و بی تفاوتی را کنار گذاشته و از طریق مجاری ذی ربط، از حقوق شهروندان دفاع نماید.

تردیدی نیست که تقویت روحیه انقلابی در کنار دیگر اوصاف درخشان این بانوی بزرگوار، می تواند خانم مرمر فیروزپور را به عنوان یکی از ماندگارترین مفاخر شهرستان بابل و به مانند الگویی برای همه زنان ایران اسلامی قرار دهد.

ضمن تبریک به خاطر موفقیت خانم فیروزپور در جلب اعتماد عمومی، برای ایشان در همه عرصه های زندگی آرزوی توفیق روزافزون دارم.


تکمله: یکی دو ساعت پس از انتشار مطلب فوق، توضیحاتی در خصوص بند آخر این نوشتار از سوی یکی از مسئولان سیاسی و نظارتی شهر به اطلاع این جانب رسید که در جای خود مهم و باعث خوشحالی است. بر اساس فرموده ایشان، خانم فیروزپور اگر چه در ظاهر با هدف صیانت از حیثیت شهر، مواضعی مانند آن چه بیان شد را در انظار عموم طرح نموده ولی در واقع شخص ایشان بیشترین نقش را در اصلاح برخی مصوبات سودجویانه و رویکردهای منفعت طلبانه تعدادی از اعضای شورای شهر داشته که بسیار موثر و حائز اهمیت بوده است.

 با توجه به وثاقت گفتار آن عزیز، این جانب ضمن پوزش از این بانوی فرهیخته، امیدوارم خداوند توفیق بیشتری را در ارائه خدمت خالصانه به بندگان خود نصیب ایشان گرداند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۳۵ ب.ظ


حسن میان خواهرهایش تک واقع شده بود. زیبا بود، نوجوان بود، شاد بود و خوش رو. پدر و مادر و خواهرها قربان صدقه اش می رفتند. پشت لبش سبز نشده بود که عزم جبهه کرد. پدر همه عشقی که به پسر داشت را پای علی اکبر حسین ریخت و حسنش را به خط مقدم فرستاد.

جنازه حسن که آمد، قامت چارشانه پدر خم نشد و اگر سوختنی بود این شمع درونش بود که به آرامی ذوب می شد؛ مبادا که لبخندی به لب کریه دشمن راه پیدا کند. خودش هم مجالی به دست می آورد راهی جبهه می شد و گاه به زور جراحت و گازهای شیمیایی به خانه بازمی گشت.

همسرش نیز مشق صبوری را در مکتب زینب آموخته بود. سال ها بعد، مادر به دیدار تنها پسرش شتافت و مرد اما باز هم شانه هایش خم نشد.

دخترها را که سر و سامان داد کارش شده بود رفتن به زیارت. یک روز کربلا، یک روز مشهد، ... صبحی سرد ناگهان در جوار کریمه اهل بیت چشمت را به جمال خود روشن می ساخت...

آرامشش کوه را به کرنش وا می داشت. کافی بود چند لحظه کنارش بنشینی حتی در صف اول نمازجمعه که ساکت و خاموش به خطبه ها گوش می داد. همان چند لحظه برای روزها آرامش و یقین قلبت کافی بود.

آخرین سفرش هم کربلا بود. دو سه روز بعد از بازگشت، حالش تغییر کرد و...

حاج حسین گرجی پدر شهید حسن گرجی هم میهمان شهدا شد. انّا انشاءالله بهم لاحقون. شادی روحش صلوات.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسد به: محمدحسین منصف

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۵۴ ب.ظ


حسین منصف ویژگی های منحصر به فردی داشت که باعث شد بسیاری از فعالان فرهنگی و اجتماعی شهر در این دوره از انتخابات شوراها گرد او جمع شده و با تبلیغاتی اندک و ناقص، زمینه ورود قاطعانه او به جمع اعضای شورای اسلامی شهر بابل را فراهم آورند.

دو ویژگی منحصر به فرد حسین منصف، یکی ایده و اراده فرهنگی اوست که بارها با ابداع و راه اندازی کاروان های پیاده حرم امام و راهیان نور درون شهری و استانی و برپایی نمایشگاه های متعدد فرهنگی و انتشار کتب و نشریات متعدد و... به منصه ظهور رسیده است.

دومین ویژگی این آزاده سرافراز، روح آزادگی او در مواجهه با کژی ها و ضعف های مسئولان و ناکارآمدی مدیران و... است که در چنین مواقعی هزینه عمل به تکلیف امر به معروف و نهی از منکر را بارها به جان خریده و تا پای بازداشت و تهدید و ضرب و شتم و تطمیع و... جلو رفته است.

حسین منصف یک بسیجی ولایی امتحان پس داده است که ایستادن پای او افتخاری برای دوستان همراهش محسوب می گردد.

موفقیت حسین منصف در انتخابات شورای شهر بابل را تبریک می گویم و برایش آرزوی توفیق روز افزون دارم.

حسین فراموش نکند که جزو معدود اعضای شهری شورای شهر بابل است که خاستگاه حقیقی اش محفل نورانی امت حزب الله می باشد. امید است او در مدت چهارساله حضور در شورای اسلامی شهرستان بابل با حوصله ودرایت خویش، منشأ خدماتی ماندگار برای شهر غبار گرفته بابل گردد.

حسین فراموش نکند کسانی که با هزینه های ده ها میلیونی خود و اطرافیانشان وارد شورا شده اند درصدد جبران مخارجشان برخواهند آمد. کوتاه کردن دست غارتگران، مطالبه حامیان منصف است که البته باید با متانت و تدبیر و پرهیز از شتاب زدگی به ظهور برسد.

امید است تجربه حضور یک نیروی انقلابی در شورای شهر آن قدر شیرین باشد که در دوره های بعد شاهد انتخاب سیزده حسین منصف توسط مردم متدین دارالمومنین باشیم. انشاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فهرست پیشنهادی اشک آتش برای کابینه یازدهم

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۳۳ ق.ظ

این روزها بالاترین دغدغه رئیس جمهور محترم جناب دکتر روحانی، انتخاب کابینه است. طبیعی است همه گروه ها و جریان های مرتبط با ایشان درصدد نقش آفرینی و به دست آوردن سهام در کابینه یازدهم هستند.

حداقل کاری که از دست اینجانب بر می آید کمک فکری به رئیس جمهور جدیدمان است. از این رو فهرست پیشنهادی را بر مبنای کارآمدی و با معیار فراجناحی از میان دوستان آقای روحانی آماده کرده ام که از همه نظر دارای جامعیت می باشد:

محمدرضا عارف: معاون اول

مهدی هاشمی: وزیر امور خارجه

عبدالله جاسبی: وزیر اقتصاد و دارایی

فاضل لاریجانی: وزیر علوم

سردار علایی: وزیر دفاع

سیدحسین موسویان: وزیر اطلاعات

محسن هاشمی: وزیر رفاه

محمد نوری زاد: وزیر فرهنگ و ارشاد

فائزه هاشمی: وزیر ورزش و جوانان

معصومه ابتکار: نماینده رئیس جمهور در شورای نظارت بر صداوسیما

خاوری: رئیس کل بانک مرکزی

یاسر هاشمی: وزیر نفت

علیزاده طباطبایی: وزیر دادگستری

غلامحسین کرباسچی: وزیر راه و شهرسازی

مسیح مهاجری: وزیر ارتباطات

مهدی خزئلی: دبیر شورای عالی امنیت ملی

محمدرضا خاتمی: وزیر بهداشت

مصطفی تاج زاده: وزیر کشور

سید محمود دعایی: وزیر آموزش و پرورش

احمد ناطق نوری: وزیر نیرو

علی مطهری: دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی

جواد لاریجانی: وزیر کشاورزی

محمدرضا باهنر: وزیر تجارت

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسد به: حسین حسین زاده نوری

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۵۵ ب.ظ


حسین یکی از جوان ترین نامزدهای انتخابات شورای اسلامی شهر بابل بود. فعالان عرصه مجازی او را با وبلاگ فرزند کاوه آهنگر می شناسند.

حسین بی اغراق بابرنامه ترین کاندیدای شورای شهر بود. تصمیم رسمی او برای ورود به عرصه انتخابات دیر اتخاذ شد. با این وصف دوستان کم سن و سالش او را تنها نگذاشتند و به رغم تمام کاستی های مالی و تبلیغاتی، آرای قابل توجهی را برایش به دست آوردند.

کسب چنین رتبه ای با توجه به حجم اندک تبلیغات وی در مقابل جایگاه اسمی برخی رقبای معروف اما ناکام او بسیار حائز اهمیت می باشد. 

حسین لابد به خاطر دارد که در بدو ورود به این عرصه بیش از آن که درصدد پیروزی بر رقبا باشد در پی بهره گیری از فرصت های ارتباطی با شهروندان بود تا بتواند ایده ها و نظرات اصولی خود در حوزه کارآمدی مسئولان شهری را به عنوان یک فرهنگ در سطح جامعه ترویج کند.

یکی از ارزشمندترین تجربیات حسین، ضرورت بی اعتمادی به کانون های قدرت و ثروتی است که تحت لوای دیانت و اصولگرایی، به خاطر منافع باندی شان گاه ممکن است بچه های بسیجی را مثلا پای یک ورزشکار دوپینگی و مهندس رشوه خوار و... فدا کنند.

به حسین حسین زاده نوری تبریک می گویم و امیدوارم تجربه به دست آمده از این دوره انتخابات را پشتوانه اراده مستحکم خویش برای خدمت رسانی به مردم در دوره های بعد قرار دهد.

حسین البته فرصت دیگری را نیز در اختیار دارد. او نباید بگذارد تجمع ارزشمند و صمیمانه دوستان جوانش به راحتی دچار گسست شود. او می تواند با بهره گیری از این ظرفیت، محفلی تأثیرگذار از جوانان بسیجی  شهر را در عرصه های مختلف فرهنگی و اجتماعی بنیان نهاده و گامی ماندگار را در پرورش نیروهای مستعد مدیریت شهری و کشوری بردارد. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تبریک به یک روحانی!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۱۵ ق.ظ

شواهد موجود نشان می دهد حسن روحانی رأی بالایی را به دست آورده است. من به نوبه خود به ایشان تبریک می گویم.

فراموش نکنیم حسن روحانی در وابستگی به نظام و تبعیت از ولایت فقیه، مهر تأیید شورای محترم نگهبان را به دست آورده است.

باتوجه به هزینه های برخی نامزدها که در سال های اخیر با راه اندازی ده ها سایت و نشریه تنها رمز پیروزی خود را سیاه نمایی از فعالیت های دولت می دانستند باید اذعان کرد که روحانی به نسبت آنها از رأی حلال تری برخوردار است.

گویا روحانی و قالیباف با فاصله ای زیاد به دور دوم راه پیدا خواهند کرد. عده ای معتقدند برد نهایی با قالیباف است. علت آن را هم تجمیع آرای اصولگرایان می دانند. نکته مهم، غفلت این افراد از آرای سفید و نیز کسانی است که با قهر و تلخی از انتخابات فاصله گرفته و در ان شرکت نکرده اند. این افراد قطعا پشت روحانی جمع خواهند شد. بعضی از آرای ولایتی نیز مربوط به سبد هاشمی رفسنجانی است.

من برای حسن روحانی آرزوی توفیق دارم. انشالله که حفظ آبروی روحانیت را در امور خود سرلوحه قرار خواهد داد.

اصولگراها هم بهتر است چهارسالی را در کما بگذرانند و هر روز این جمله تاریخی مغز متفکر راست سنتی، جناب جوادخان لاریجانی در سال 88 را مشق شبشان قرار دهند که " اصولگراها چاره ای جز حمایت از احمدی نژاد ندارند. "

رأی روحانی تلنگری هم برای مهندسین انتخابات خواهد بود که بیخود و بی جهت میلیاردها تومان بودجه مقابله با جنگ نرم را خرج تخریب فرزند ملت کرده بودند.

یک تبریک ویژه هم باید به اکبر هاشمی رفسنجانی گفت. او با به میدان فرستادن ولایتی و روحانی توانست صحنه را طوری طراحی کند که منجر به شکست اصولگراها بشود. موفقیت دیگر هاشمی نیز در بزرگ نمایی خطری فرضی با عنوان جریان انحرافی و جابه جایی بین اصل و فرع مسائل کشور بود. این توفیق به اندازه ای بود که برادران خودعمارپندار و بصیرت زده ما را هم وارد زمین بازی کرد آنهم به نفع هاشمی.

احمدی نژاد ضعف ها و قوت هایی داشت. انشالله از او خواهیم آموخت که مملکت را نمی شود با رودربایستی اداره کرد. انشالله خواهیم آموخت که می شود مستقل بود و بی اتکا به باندهای قدرت و ثروت به مردم خدمت کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فهرست نهایی اصولگرایان

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۰۰ ق.ظ

به دنبال ارائه فهرست های متعدد از سوی برخی گروه های ارزشی شهر بابل برای انتخابات شورای اسلامی شهر که موجب سردرگمی بسیاری از شهروندان گردیده و شائبه تفرقه بین نیروهای اصولگرای این شهرستان را قوّت بخشید، تشکل های محوری و جمعیت های انقلابی شهرستان بابل در اقدامی وحدت آفرین و به منظور معرفی چهره های اصلح از میان نامزدهای موجود در انتخابات شورای اسلامی شهر، نه چهره اصولگرا، متعهد و دارای برنامه را پس از ساعت ها مشورت با جمعی از علما، اساتید دانشگاه، نخبگان و فرهیختگان عرصه های علمی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، خانواده های معزز شاهد و ایثارگر، هیئت های مذهبی سطح شهر، اصناف و بازاریان و دیگر فعالان شاخص عرصه های فرهنگی و خدمت رسانی انتخاب نموده اند که اسامی آنها به شرح ذیل می باشد.

امید است در پرتو وحدت و همت والای نیروهای دلسوز انقلاب در شهر دارالمومنین، شاهد شکل گیری شورایی باشیم که فارغ از حاشیه هایی که حیثیت مذهبی شهر را لکه دار می کند با اجرای طرح های سازنده و تحول آفرین، به الگویی برای دیگر نقاط ایران اسلامی تبدیل شود.

1-      حجت الاسلام قاسم گیلانی فر

2-      آقای محمد حسین منصف

3-      آقای جعفر واثقی

4-      آقای ناصر قنبرزاده

5-      آقای علی اکبری مجد

6-      آقای حسین حسین زاده

7-      آقای محمد صادقی

8-      آقای کوروش رضاپور

9-      آقای عارف حیدری

 

 

 

جبهه ایمانی بنیان

مجمع تشکل های حزب الله بابل

تشکل طلاب مبارز شهرستان بابل

جامعه عدالتخواهان اصولگرا

مجمع دانشجویی مطالبه

حزب الله سایبری شهرستان بابل

انجمن بانوان ولایتمدار

جامعه اسلامی رزمندگان

جامعه اسلامی بازاریان شهرستان بابل

جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در معرکه اختلاف بین بزرگان، تکلیف ما چیست؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۳۵ ق.ظ

شنیده شده است جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که دربرگیرنده تعدادی از اساتید محترم حوزه علمیه قم است با انتشار بیانیه ای اعلام کرد اکثریت اعضای آن از یک کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری حمایت می کنند.

بر فرض صحت این خبر، از سوی دیگر تعدادی از علمای شاخص و انقلابی کشور همچون حضرات آیات علامه مصباح یزدی، خزعلی، علم الهدی، جزایری، زابلی و... از کاندیدای محترم دیگری در انتخابات پیش رو اعلام حمایت کرده اند.

پرسشی که برای بسیاری از متدینین کشور پیش می آید این است که تکلیف ما در این بین چیست؟ ما باید به نظر کدام طیف از علما عمل کنیم؟ آیا می توان قاعده اصولی تعارض و بالتبع آن تساقط نظرات دو طرف را جاری کرد؟ و...

پاسخ یک: اصل این است که خود انسان بنا بر آگاهی، تحلیل و بصیرت خود اقدام به شناخت اصلح نماید. به لطف شفافیت های موجود در فضای سیاسی جامعه و نیز بنا بر معیارهایی که مقام معظم رهبری تبیین کرده اند و با شناختی که از عملکرد و گرایشات کاندیداها و حامیان آنها وجود دارد، تشخیص اصلح برای اغلب دلسوزان انقلاب کار دشواری نیست.

پاسخ دو: زمانی باید به نظر متخصصان سیاسی رجوع کرد که خود انسان توانایی تشخیص اصلح را نداشته باشد. بی شک معتمدین سیاسی کسانی هستند که سوابق انقلابی درخشانی داشته باشند. طبیعی است بزرگوارانی که در بحبوحه خطرها و در بزنگاه های سرنوشت ساز انقلاب اسلامی مانند فتنه شوم88 و دوران حاکمیت پرتنش اصلاحات، گوشه عزلت را برگزیده و عافیت طلبی را برگزیدند به نسبت مجاهدان راست قامتی که با تمام توان پا به عرصه دفاع از کیان انقلاب و ستون مستحکم آن یعنی ولایت فقیه گذاشته و آبرو و حیثیت خود را در معرض تهاجم تخریبی بدخواهان اسلام ناب قرار دادند کمتر مورد اعتماد خواهند بود.

آیا می توان همراهی ناخواسته برخی بزرگان با رسانه های غرب همچون بی بی سی و... را در حمایت از یک کاندیدای ورشکسته سیاسی در دومین مرحله از انتخابات سال 84 از خاطر برد؟ مگر می شود جانب داری تعدادی از بزرگان صاحب نام را از بنی صدر خائن به فراموشی سپرد؟ آیا امامان جمعه ای که درست در وسط معرکه فتنه از سمت خود در انقلابی ترین شهر کشور استعفا داده و ناخواسته دل دشمن را به وجد می آورند باز هم می توانند معتمد ما در انتخاب اصلح به شمار روند؟

پاسخ سه: چنان چه کسی بین خود و خدای خودش به اصلح بودن کسی پی برده باشد و یا با اعتماد صادقانه به برخی بزرگان و معتمدان به کاندیدایی رأی دهد انشاءلله اجرش نزد خدواند محفوظ بوده و فارغ از هر مصداقی که مورد انتخابش باشد به ثواب و صواب دست یافته است.

پاسخ به یک شبهه: آیا فرمایش حضرات امام (ره) در لزوم همراهی جوانان حوزه با یک تشکل خاص حوزوی و پرهیز از تقابل با آنان، می تواند حجت ما در تشخیص اصلح به شمار رود؟

1-     1- اگر قرار باشد این مسئله را در انتخابات نیز تسری دهیم معنای رقابت از بین رفته و از سوی دیگر شکست چهره منتخب این تشکل، مانند آن چه که در سال های 76 و 84 اتفاق افتاد، آسیبی جدی برای مقبولیت اجتماعی این عزیزان محسوب خواهد شد.

2-    2-  تشخیص جمعی از علما در صورت عدم تعارض با جمعی دیگر از عالمان ممکن است حجت محسوب شود، اما در شرایط امروز وزنه علمی و اجتماعی برخی از علمای انقلابی بسیار بالاتر از اعضای ناشناخته یک تشکل صنفی و سیاسی در حوزه علمیه است.

3-     3- مرور زمان باعث تغییر در اعضای اصناف و تشکل ها گردیده است. بسیاری از چهره های قدیمی و شناخته شده گروه ها به دلیل کهولت سن به کنار رفته و عناصر دیگری به جای آن ها قرار گرفته اند. امروز نه جمعیت موتلفه همان تشکیلاتی است که نفس قدسی شهدایی چون بخارایی و امانی و نیک نژاد و... در آن حاکمیت داشت، نه تحکیم وحدت، همان جمعیتی است که بینی استکبار را به خاک مالید و...

4-     4- امام به ما آموخت ملاک، حال فعلی افراد است.

یک پرسش کلیدی:

به نظر شما اگر دایره انتخاب نامزدها بین آقایان ولایتی و جلیلی محدود شود اکبر هاشمی رفسنجانی به کدام گزینه رأی خواهد داد؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نفدیک یامحمود

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۲۸ ق.ظ
598 به نقل از بولتن نیوز: آنچه که در عرف سیاسی کشورمان مرسوم است از این قرار است که پایان دوران مدیریت هر شخص به طر معمول به تخریب او-حال چه درست یا غلط- اختصاص دارد.

محمود احمدی نژاد نیز به عنوان کسی که از نخستین روزهای ریاست جمهوری خود با چالش روی کار آمد نه تنها از این قاعده مستثنی نیست بلکه موج تخریب ها و داوری ها در آستانه پایان 8 سال ریاست بر قوه مجریه وسط او به اوج رسیده است.

اما خالی از لطف ندیدیم زمانی که دور، دور کوبیدن یک شخص است اندکی از خوبی های او نیز بگوییم و یادآوریم شویم که چه خصوصیاتی از احمدی نژاد موجب اقبال شگرف مردمی به او شد.

عکس های زیر مربوط به دیدار احمدی نژاد با مهمانان خارجی مراسم سالگرد امام خمینی در چند روز است که همانطور که در تصاویر مشخص و واضح است، شوق و اشتیاق فراوانی در میان حضار برای دیدن رئیس جمهور دیده می شود.


















این عکس ها شباهت فراوانی با عکس هایی دارد که در سال های نخستین ریاست جمهوری احمدی نژاد با مردم ایران زیاد به چشم می خورد اما به راستی چرا هنوز این جماعت خارجی هنوز هم احمدی نژاد را دوست دارند؟ هنوز هم برق اشتیاق در چشمان آنها فریاد می زند!

یکی از خصوصیات احمدی نژاد که روح دوباره را به مشتاقان آرمان های امام خمینی در داخل و به امت اسلام در سراسر امت اسلام دمید، جسارت و شجاعتی بود که از ایشان در بیان آرمان های انقلاب اسلامی ئ ارزش های امام خمینی در سطح بین المللی دیده شد.

هنوز هم نخستین سخنرانی احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و آغاز طوفانی او با ندای «اللهم عجل لولیک الفرج» در گوش جهانیان و امت اسلام طنین انداز است.

طرح مسئله هلوکاست و جهان بدون صهیونیزم از جمله دیگر ابتکارات احمدی نژاد بود که موقعیت اسرائیل و رژیم صهیونیستی را به شدت در عرصه جهانی متزلزل کرد و نشان داد که ادعای آزادی بیان از سوی غربی ها کاملا یک شعار است.

استقبال شگفت انگیز از او در کشورهایی چون ترکیه، لبنان، مصر و سایر بلاد اسلامی و سر دادن شعار «مرگ بر اسرائیل» در هنگام استقبال از احمدی نژاد، استقبال از یک شخص نبود بلکه مردم این کشورها مجددا آرمان های بزرگ امام خمینی را در عرصه سیاست خارجی از او دیدند و مشتاقانه به سمت او آمدند و البته همچنان هم این شعارها در سیاست خارجی این دولت قابل مشاهده است.

این شوق و اشتیاق نسبت به آرمان های انقلاب اسلامی چراغ و نقشه راه خوبی برای سایر نامزدهای ریاست جمهوری است که بدانند مقبولیت جمهوری اسلامی نزد سایر کشورهای اسلامی در گرو طرح شجاعانه و استقامت بر آن است و تعبیر و تفسیر عملی این تعبیر است که به کسی رای دهید که مصداق آیه شریفه«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا» باشد.

رئیس جمهور ما هرکه باشد تنها در صورتی می تواند در قلوب امت اسلام جایی برای خود بیابد که مصداق استقامت بر آرمان های انقلاب اسلامی و اسلام ناب محمدی باشد و از طرح آن بیمی د دل نپروراند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما همیشه حماسه ساز بوده ایم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۵۰ ق.ظ


آن زمان که بزرگترین آثار هنری دنیای غرب در وصف ناز و کرشمه های خیابانی و عشق های کاذب مثلثی و روابط بی ضابطه اخلاقی، خلق می شد و به عنوان شاهکاری بزرگ در بزم های مستانه دلدادگان وهم و هوس، نقل محافل قرار می گرفت، قصه های شاهکارنامه فردوسی و روایت حماسه های مردان دشمن کش و دیوافکن ایران زمین، گرمای جمع صمیمی مردم این آب و خاک بود و صفای نقاله سرایی در وصف شیران بیشه غیرت و حماسه، تفریح سالم و آموزنده پیر وجوان این سرزمین به شمار می آمد.

این پیشینه پرافتخار ملتی است که هنر و ادبیاتش ریشه در عمق انسانیت و مردانگی داشته است. تاریخ این سرزمین پهناور نیز آنگونه رقم خورد که تا زمانی که پای حاتم بخشی های شاهان بزدل و بی کفایت و سلطان حسین های بی شهامت به میان نمی آمد مرد و زن این مرز و بوم با چنگ و دندان از کیان میهن و عقاید خویش دفاع کرده و قدمی از سر تسلیم و ذلت در مقابل بیگانگان برنداشته اند.

شاید بتوان بزرگترین حماسه ایرانیان را پذیرش عقلانی و قلبی دین مبین اسلام دانست که اگر این حق طلبی و عدالت خواهی نبود فتح این سرزمین برای سربازان عربی ارتش اسلام به این راحتی و گوارایی، محقق نمی شد.

این ملت با این پیشینه پرافتخار تاریخی هیچ گاه زیر بار ظلم و نابرابری نرفت. شاه قلدر انگلیس نشانِ پهلوی، با تمام قساوت و ناجوانمردی اش نتوانست در مقابل دستان خالی مردم این مرز و بوم دوام آورده و آرزوی کشف حجاب و خلع لباس روحانیت و زدودن مظاهر دین را با خود به گورستان تاریخ برد.

سال های چهل و دو تا پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، مملو از خاطرات حماسی مردان و زنان گمنامی است که در کوچه پس کوچه های شهر و دیارشان به مبارزه جانانه با طاغوت زمان پردداختند و شاه آمریکایی و پرادعایشان را از تخت نخوت و عصیان به زیر کشاندند. به راستی ما با نام و نشان چند نفر از شهدای سال های انقلاب آشنایی داریم؟

پیروزی انقلاب اسلامی، تازه اول ماجرا بود. شرق و غرب عالم دست به دست هم دادند تا با راه اندازی ده ها گروهک ریز و درشت التقاطی، به نبرد با فکر و جسم منادیان آزادی و عدالت پرداخته و جامعه اسلامی را از لحاظ اعتقادی و اجتماعی به ناامنی بکشانند. ترویج عقاید باطل چپ و راست از سویی و ترورهای کور منافقان و کودتاها و نواهای شوم جدایی طلبانه از سوی دیگر، امنیت انقلاب اسلامی را نشانه رفته بود. شرایط جمهوری تازه تأسیس اسلامی به گونه ای نبود که از برنامه ها و نیروهای زبده و خبره اطلاعاتی بهره مند باشد. تنها تکیه گاه برقراری امنیت در کشور، "مردم" بودند. ملت که به صحنه آمد کوچه به کوچه و خیابان به خیابان از ناامنی و شرارت زدوده شد و آسایش و امنیت بر فضای کشور حاکم گردید. حربه رسمی دشمن برای نابودی انقلابی که کاخ های ستم دنیا را نشانه رفته بود، آغاز تهاجم نظامی با پشتیبانی همه سردمداران کفر و الحاد بود. ایران در آن برهه نه ارتش قدرتمندی داشت و نه تسلیحات ارزنده ای. باز هم نوبت دست های خالی بود تا در نبرد نابرابر تن و تانک، حماسه هایی جاودانه بسرایند. در پایان سال های پرفراز و نشیب دفاع مقدس، اتحاد دنیای جهانخواران، به رغم صدها تهاجم ددمنشانه به مردم بیگناه کشور ایران، نتوانست حتی یک متر از این آب و خاک را جدا کند چه رسد به فتح هفت روزه تهران و انقراض حاکمیت توحید!

تمام سال های دفاع مقدس، به هر مسجد و پایگاهی که سرک می کشیدی، جمع بی ادعایی از زنان و مردان بی نام و نشان ایران اسلامی را می دیدی که در حد بضاعت خود تلاش می کردند باری از دوش انقلاب برداشته و به سهم خود، به پشتیبانی جبهه و جهاد فی سبیل الله بپردازند. عملیات بازسازی مناطق جنگی که آغاز شد، اقتصاد پس از سال های جنگ، توان کشش همه هزینه های مربوط به آن را نداشت. صف های طویل کمک های نقدی و اهدای اجناس گرانقیمت زینتی، جهاد اکبر مردمان این مرز و بوم را یک بار دیگر به نمایش گذاشت.

جنگ هیچ گاه به پایان نرسید. امام (ره) جنگ کفار با انقلاب اسلامی را جنگ عقیده می دانست. جغرافیای جنگ از صحنه رویارویی نظامی به عرصه های پیچیده فرهنگی کشانده شد. مردم ندای هل من ناصر مقتدایشان را که شنیدند منتظر نهادها و ارگان ها نماندند. هر کس به نوبه خود گوشه ای از کارها را به دست گرفت تا پدیده مبارکی به نام فرهنگ، گفتمان، اندیشه و ادبیات پایداری در مقابل زرق و برق های فریبنده فرهنگ غرب، صف آرایی کند. تشکیل هزاران هیئت برای ترویج فرهنگ اسلام ناب و تأسی به اهل بیت عصمت علیهم السلام، راه اندازی هزاران کاروان خودجوش زیارت مشاهد مطهر شهدا، تشکیل کانون ها و محافل مستقل فرهنگی و... نمونه هایی از تلاش های ایثارگرانه مردم ایران اسلامی در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی محسوب می شود.

23تیر 1378 نیز دشمن در تجربه ای جدید، شکست میدانی دیگری از مردم این سرزمین خورد. در آن روز مردم پیش از آن که کار به امر ولایت بکشد، تنها با دعوت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، به خیابان ها ریختند تا دیگر جای پایی برای پس مانده های فریب خوردگان وادی ظلمت، باقی نماند. انتخابات باشکوه سال88 هم صحنه پرافتخار دیگری از همبستگی مردم با شعائر انقلاب اسلامی بود. شرکت کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری دهم، فارغ از هر نوع سلیقه و گرایشی، در یک مانور بزرگ سیاسی، طعم ناامیدی را بر کام بدخواهان ملت نشاندند.

فتنه شوم سال88 عرصه امتحانی سخت برای مردم و مسئولان بود. تاریخ گواه خواهد بود که حماسه نه دی و حضور قاطع مرد و زن مسلمان در دفاع از آرمان های اسلام ناب محمدی (ص) رمز پیروزی بر توطئه های پیچیده ای بود که اندکی بعد ابعادی از آن در کشور سوریه مشاهده گردید. آن جا بود که واژه "خواص بی بصیرت" در ادبیات سیاسی کشور شکل گرفت تا آیندگان بدانند توده های مردم پابرهنه این سرزمین در بزنگاه های تاریخ، بابصیرت تر از بسیاری از نخبگان پرادعای سیاسی ظاهر شده اند.

اگر کسی می خواهد ابهت ملت ایران را بشناسد کافی است تنها به این پرسش پاسخ دهد که چرا دشمنان قسم خورده و ناجوانمردی همچون رژیم غاصب صهیونیست و آمریکای جهانخوار، به رغم تمام رذالت ها و نیز بهره مندی از امکانات نوین تسلیحاتی، هیچ گاه شهامت حمله به سرزمین پاک ایران اسلامی را در خود ندیده اند؟!

هربار که سیل و زلزله ای قومی از این ملت را داغدار کرد، مردم خود را در غم آنها شریک دیده و به یاریشان شتافتند؛ آن گونه که چشم ناظران بین المللی را خیره می ساختند. به یقین شمارش حماسه های بزرگ دلیرمردان و شیرزنان کشورمان به این آسانی میسّر نیست.

سال نود و دوی هجری شمسی، مردم ایران در دو انتخابات بزرگ و سرنوشت ساز، حماسه دیگری را رقم خواهند زد. حضور باشکوه مردم در پای صندوق های رأی، پیامی نابودکننده و یأس آور برای استراتژیست های غربی است که با غفلت از جایگاه معنوی و بلوغ فکری ملت ایران و تنها با اتکا به تئوری ها و تفکرات مادی خود، به ارائه طرح های نخ نما شده ای مانند تحریم های اقتصادی و سیاسی می پردازند تا به فهم کودکانه خویش، مردم حماسه آفرین کشورمان را بر سر آرمان هایشان به پای میز معامله بکشانند.

ملت ایران همیشه حماسه ساز بوده است. خلق حماسه های مکرر و نو برای این مردم شریف و فهیم، امر عجیب و تازه ای نیست. شاید به جای آن که با تبلیغات ضعیف و سطحی خود درصدد تلقین و ترغیب مردم به خلق یک حماسه بزرگ در خرداد نود و دو باشیم لازم باشد صفحاتی از کتاب زرّین حماسه های مردم ایران را مرور کنیم تا به دوست و دشمن نشان دهیم که ایران انقلابی به برکت وجود و حضور پررنگ مردمانی مؤمن، بابصیرت و شجاع در عرصه های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی، بر قله های رفیع عزت و افتخار، ماندگار خواهد بود و با تحقق بخشیدن به مفاهیم بلندی چون عدالت و آزادی حقیقی، راه نجات ملت ها از یوغ استکبار و ستم پیشگان را به سراسر گیتی نشان خواهد داد.

مردم ایران همواره حماسه ساز بوده اند. شکی نیست آنها رئیس جمهوری را می خواهند که پرچم انتخاباتی اش به رنگ حماسه باشد.

والسلام علی من اتبع الهدی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا دکتر جلیلی بازهم زیرکانه عمل خواهد کرد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۰۶ ق.ظ

ابتدای ورود سعید جلیلی به رقابت های یازدهمین دوره انتخابت ریاست جمهوری، بسیار هوشمندانه بود.

او به رغم اصرار بررخی جبهه ها و ائتلاف های سیاسی، حاضر نشد زیر علم هیچ گروهی برود تا در صورت پیروزی در انتخابات، منّت گروه ها و جریان ها بالای سرش نبوده و مجبور به تمکین از باج ستانی آنها نباشد. سعید جلیلی به خوبی می داند که اگر وامدار گروهی باشد و نتواند تمایلاتشان را ارضا کند دیر یا زود سیل انگ های ضد و نقیضی چون ارتباط با فراماسونی و انجمن حجتیه و مجاهدین خلق و رمالی و جادوگری و... نصیبش خواهد شد!

نحوه ورود سعید جلیلی به عرصه رقابت ها زیرکانه بوده است اما باید دید این کاندیدای تربیت شده مکتب ولایت، تا انتهای رقابت هم خواهد توانست زیرکانه عمل کرده و پرچم گفتمان اصیل اسلام ناب را به دوش بکشد؟

این روزها برخی صاحبان سیاسی مکنت در جریان راست سنتی و تعدادی از هم صنفان سابق شهردار تهران و سهامداران بانک های الف و ث و... تلاش دارند تا در پناه توجیه تکراری به اصطلاح نجات اصولگرایی، جلیلی را وادار به کناره گیری به نفع همشهری رقیب خود یعنی باقر قالیباف کنند.

نکته دیگری که سعید خان باید به آن توجه داشته باشد گفتار انقلابی در تبلیغات انتخاباتی است. ویژگی حضرت محمود حفظه الله در سال 84 که باعث جلب دلهای مردم به سمت او گردید بیانات پرحرارت در دفاع از اصول و مبانی انقلاب و اسلام بود. متأسفانه بسیاری از نگاه ها به زبان و گفتار افراد است. این خطر وجود دارد که برخی رقبای ناکارآمد جلیلی و و مدعیان پوشالی گفتمان جهاد و انقلاب، با بهره گیری از تکنیک های شعاری و روانی خود بتوانند به راحتی از پس اجرای استراتژی فریب برآمده و گوی سبقت را از سایر کاندیداها بربایند.

مردم به دنبال سرچشمه زلال معارف اسلام و انقلاب هستند ولی ممکن است جویبارهای مصنوعی و سراب های فریبنده، آنها را از مسیر دستیابی به مسیر حق منحرف سازد.

خلاصه حرف ما برای جلیلی عزیز فقط یک توصیه است: در تبلیغات انتخاباتی خود هم یک انقلابی باش نه دیپلمات! خر ما برای سعید جلیلآ

  • سیدحمید مشتاقی نیا