اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۳۵۰۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشتاقی نیا» ثبت شده است

زیاد توی چشم نباشید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۸ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۱۲ ب.ظ

مصطفی محمودزاده

 

نمیخواهم بگویم دلیلش قطعا همین است. اما آدم کمتر توی چشم باشد بهتر است. برخلاف جماعت مجازی باز و عاشقان اینستا، آدم هر چقدر کمتر دیده شده و کمتر خریدار نگاه دیگرن باشد خیلی برایش بهتر است. کار خوب میکنیم خدا میبیند و اجر گمنامی، مضاعف است. کار بد کنیم کمتر بی آبرو و ضایع می شویم. موفقیتی کسب کنیم کمتر در معرض حسد یا چشم زخم خواهیم بود.

نمی خواهم بگویم دلیلش قطعا همین است؛ اما حاجی 111 ساله سنندجی که مصاحبه اش در رسانه های مختلف بازتاب گسترده داشت و سلامت و همت او مورد توجه مردم قرار گرفت چند روز بعد با لباس احرام بر اثر سکته قلبی از دنیا رفت و قرار شد در همان سرزمین به خاک سپرده شود.

البته به قول یکی از دوستان، پایان عمر خوبی بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شرافت واگنرها

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۳۸ ق.ظ

ابعاد شورش واگنر و جنگ شناختی غرب علیه روسیه :: نورنیوز

 

واگنرها رسما اعلام شورش مسلحانه کردند؛ اما به روی مردم کشورشان آتش نگشودند، به ارتش دشمن نپیوستند، گرای مراکز حساس را به دشمن ندادند، در پوشش نیروی خودی وارد ارکان دولت نشده و دست به خیانت نزدند، کسی را اعم از مردم یا مسئولان و نیروهای مسلح ترور و شکنجه نکردند، حتی دست به تبلیغات رسانه ای برای تخریب کشورشان نزدند، برای اینکه کشور لطمه ندیده و دشمن سوءاستفاده نکند دست از شورش کشیدند، اقدام به اغتشاش و فعالیتهای پارتیزانی و تخریبی و هرج و مرج نکردند که هیچ دوباره به صفوف جبهه بازگشته و در مقابل دشمن صف آرایی نمودند.

اینها صد برابر شرافت دارند به جماعت خائن و وطن فروش کشورمان. بیخود نیست ما به گروهک مجاهدین حلق میگوییم منافق. 

با ادعای حمایت از مردم به روی مردم عادی کوچه و بازار آتش می گشودند، ترورهای جمعی با مواد منفجره در اماکن عمومی، انتقال اسرار و اطلاعات طبقه بندی شده و جاسوسی برای دشمن، دادن گرای مراکز حساس یا عمومی برای بمباران هوایی، پیوستن به ارتش متجاوز، اخلالگری اقتصادی و اجتماعی، گروگان گیری و شکنجه نیروهای انقلابی، شایعه پراکنی و جنگ روانی، حتی دستکاری نامه اسرا برای فشار بر آنها و آزار خانواده های دلشکسته شان، گوشه هایی از خباثت و خیانت این طیف رسوای وطن فروش و نامرد است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نمی شود شما کمتر بخورید؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۶ تیر ۱۴۰۲، ۱۲:۰۴ ب.ظ

قیمت ماشین های لوکس ساشا سبحانی به همراه عکس - سایت ایران انفجار

 

مصباحی مقدم در مصاحبه با جماران گفته است:

"چین 4 دهه رشد بالای ده درصد را تجربه کرده و توانسته از یک کشور به شدت فقیر با جمعیت انبوه خارج شود و به کشوری تبدیل شود که جایگاه دوم اقتصاد دنیا را دارد. پس این نشان می‌دهد شدنی است. چین ظرفیت‌های ما را ندارد. موقعیت جغرافیایی چین موقعیت ما نیست. چین به اندازه موقعیت و شرایط ما نیست. موقعیت انرژی که ما داریم چین ندارد. البته موقعیت جمعیتی که چین دارد را ما نداریم. آن جمعیت قانع است، جمعیتی که به دو وعده یا یک وعده غذا در شبانه روز اکتفا می‌کند. این فرهنگ کاملاً متفاوتی است."

 

یک راه دیگر هم هست. آقازاده ها و دامادها و عروس ها و خواهرزاده ها و برادرزاده های مسئولان بیشتر از سه وعده غذا نخورند، دستشان از کیسه ملت کوتاه شود، ثروتهای بادآورده جماعت نوکیسه مورد حساب و کتاب قرار بگیرد، بساط رانت خواری جمع شود، حقوقهای نجومی کنترل شود، امکانات رفاهی مسئولان کاهش پیدا کند، تسهیلات بانکی عادلانه توزیع شود و... واقعا مشکل مملکت، شکم ماست؟ از قیمتهای پروازی اجناس خبر دارید که همان دو سه وعده غذای فعلی ملت هم بدون گوشت و مرغ و برنج سپری می شود؟

بنده خدایی بود میگفت مردم ما از مردم یمن یاد بگیرند که لنگ میبندند و کم میخورند و... دو روز بعد عکس یادگاری آقازاده هاش با گرگهای وال استریت در آمد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خلاقیتی که باید ثبت میشد

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۶ تیر ۱۴۰۲، ۰۸:۱۲ ق.ظ

قطعا بالای پانزده سال میشود اگر اشتباه نکنم، که کتاب ناگفته های جنگ، خاطرات شفاهی علی صیاد شیرازی را خواندم و از بر کردم. کتابی که قاطعانه به همه علاقمندان آثار دفاع مقدس معرفی نموده و سفارش کرده ام مطالعه آن را از دست ندهند.

یک جایی در این کتاب وقتی صیاد دارد به ماجرای عملیات فتح المبین اشاره میکند جریان حفر تونلی را در زیر پای عراقی ها توضیح میدهد. از طرف صیاد شیرازی، به یزد رفتند و از آیت الله شهید صدوقی کمک خواستند. او یک مقنی حرفه ای را به جبهه اعزام می کند. این تونل به گفته صیاد بسیار محرمانه و حرفه ای در زیر پای عراقی ها ایجاد شده و از آنطرف خط دشمن بیرون می آمد. شب عملیات، نیروها در آن قسمت وقتی پشت سر عراقی ها درامدند به راحتی توانستند سنگر فرماندهی دشمن را به تصرف درآورده و خط را به کنترل درآورند. صیاد میگفت وقتی اسرای عراقی را به داخل تونل هدایت می کردند آنها ابتدا دچار وحشت شده و به التماس می افتادند. چون گمان میکردند قصد زنده به گور کردنشان را داریم. اما وقتی بالاخره مجبور میشدند داخل تونل بروند از سیم کشی برق و کانال تهویه هوا به حیرت درآمده و ذکر الله اکبر را ناخواسته به نشانه تحسین بر زبان جاری می ساختند.

خوب این خاطره را سالها پیش خواندم و حسرت خوردم که کاش یکنفر مثل شهید بهروز مرادی که عقلش رسید و بعضی آثار جنگ مثل در ورودی مسجد جامع خرمشهر را جایی نگه داشت که بعدها در موزه استفاده شود، پیدا می شد تا این تونل تاریخی را حفظ و نگه داری میکرد. 

اخیرا مطلبی خواندم از یکی از فرماندهان خوزستانی دفاع مقدس که به ماجرای حفر این تونل اشاره داشت. او نام استاد مقنی تونل را هم برد به نام غلامحسین رعیت رکن آبادی که اصالتا یزدی و ساکن قم بوده و گویا یکی دو سال بعد در شرهانی به شهادت می رسد.

پی مطلب را گرفتم و متوجه شدم این شهید بزرگوار در گلزار اصلی شهدای قم مدفون است. دیروز در سالروز شهادت امام محمدباقر علیه السلام که توفیق حضور در گلزار شهدا و شرکت در دسته عزاداری را پیدا کرده بودم با اندکی جستجو موفق شدم مزار این شهید قهرمان و تاریخ ساز را بیابم؛ قطعه 3 ردیف ششم. گلزار شهدای قم با توجه به حضور شهیدان گرانقدری چون زین الدین و ابراهیمی و کمال کورسل و خوانساری و دقایقی و ... همواره میزبان اردوهای دانشجویی است. امیدوارم دوستان راوی در خصوص حماسه این شهید بزرگوار و زدودن غربت از نام و یاد او نیز همت بگمارند.

 

photo_2023-06-27_07-48-24_95n2.jpg

photo_2023-06-27_07-48-36_0zim.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مهم است با که باشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ تیر ۱۴۰۲، ۰۸:۵۵ ب.ظ

screenshot_۲۰۲۲۰۱۲۸-۱۴۱۰۵۹_instagram_kfmt.jpg

 

یک زمانی هر کس به لاریجانی ها میگفت بالای چشمتان ابروست حسابش با کرام الکاتبین بود. برای من هم این تجربه پیش آمد. ماجرای سعید ذاکری و موارد شدید مشابه آن هم از حافظه تاریخ محو نخواهد شد. همان زمان هر کس هر چه دلش میخواست به محمود احمدی نژاد، هاشمی شاهرودی و این اواخر هاشمی رفسنجانی هم میگفت اما فقط لاریجانی ها بودند که حرمت داشته و خط قرمز محسوب می شدند. من یکبار فقط به خاطر نقل مطلبی در وبلاگ که نویسنده اش گفته بود چرا به اتهامات برادران لاریجانی (فاضل و جواد) رسیدگی نمی شود به دادگاه ویژه احضار شدم.

تصویر بالا را اتفاقی وسط آرشیو استوری هایم پیدا کردم. سید مهدی صدرالساداتی را به خاطر کامنت یکی از خوانندگان که برداشت توهین نسبت به حجت الاسلام خاموشی از آن می شد محاکمه و خلع لباس کردند. الان یک مداح بی سواد شهرت طلب متصل به شیعه لندنی به شخصیت علمی و مبارز آیت الله اراکی بابت دفاعی که از مبانی انقلاب داشته علنا اهانت کرده، قوه قضاییه هم به روی مبارک خودش نیاورده است.

فرق می کند با کی و مقابل کی باشید. خاموشی در زمان تصدی ریاست سازمان تبلیغات، بودجه دو نشریه حامی قالیباف را تأمین میکرد و حالا به اذعان نمایندگان مجلس، قالیباف مانع تحقیق و تفحص از سازمان اوقاف به ریاست خاموشی به رغم همه حرف و حدیثها و حاشیه هاست.

وقتی به حلقه خاصی وصل باشید از حاشیه امن برخوردار بوده و هر چقدر هم که گند بزنید از پاسخگویی در امان خواهید بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خبر و نظر

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ تیر ۱۴۰۲، ۰۶:۰۱ ق.ظ

متن و شعر کوتاه و خاص در مورد نگاه عاشقانه با عکس نوشته

 

مخبر: افزایش نامتعارف قیمت ها نمی تواند به رونق تولید کمک کند.

چشم میگم پیگیری کنن

 

بانک مرکزی: تورم در ماه های آینده کاهش می یابد.

بزک نمیر بهار میاد

وزیر ارتباطات: سرعت اینترنت موبایل دو برابر شده است.

شما کجا زندگی میکنی؟

 

پلیس راهور: سال گذشته در جریان یک میلیون و ۱۰۰ هزار تصادف، ۱۹ هزار و ۴۹۰ نفر کشته شدند.

به اندازه یک جنگ تلفات میدیم، همه هم نگرانن اما هیچ تغییری هم اتفاق نمی افته

 

ضرغامی: فرشهای سعدآباد باید پیدا شود.

دکل نفتی گم شد پیدا نشد، پولهای مفقودی فولاد مبارکه پیدا نشد و... سخت نگیر اخوی.

 

سرپرست باشگاه استتقلال: ساپینتو دائم الخمر بود.

ساقی اش کی بود؟

 

نمایندگان مجلس: چرا حامی اغتشاشگران باید رییس اتاق بازرگانی شود؟

اغتشاش هم نوعی تجارت و بازرگانی در تعامل با غرب بود. البته از نقش نظارتی مجلس هم سپاسگزاریم!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باخت قابل تحمل

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۴ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۲۰ ق.ظ

پخش زنده والیبال ایران و هلند 3 تیر 1402 | لیگ ملت های والیبال 2023 |  پایگاه خبری تحلیلی انصاف نیوز

 

مسابقه دیروز بین ایران و هلند که در زمین هلند برگزار شد اگر چه منجر به باخت ایران با نتیجه سه بر دو شد اما بالاخره شاهد یک باخت قابل تحمل بودیم! بازی های دو هفته اخیر تیم ملی والیبال ایران اصلا خوشایند و در تراز اعتبار این تیم نبود. انسان نگران میشود مبادا عصر بازیکنان طلایی والیبال به سر آمده باشد. شکستهای متوالی تیم، بسیار زجر آور و در مواردی تحقیرآمیز بود. باخت سه بر صفر مقابل تیم آمریکا به خصوص در ست سوم که بازی برتر ایران مشهود بود جای نگرانی و حیرت داشت.

به زودی هفته سوم این رقابتها هم آغاز میشود. به نظر نمی رسد این تیم بتواند درخشش چندانی داشته و از اعتبار والیبال ایران در سطح جهان دفاع کند. امیدوارم در سری مسابقات بعدی، با تدبیر بهتر فدراسیون شاهد حضور جوانهایی با انگیزه تر، جدی تر و تاکتیکهای تیمی بهتر باشیم. مربی آملی تیم را دوست دارم اما شاید بهتر باشد کارشناسان امر نظر بدهند این مربی میتواند تیمی بهتر را برای مسابقات بعدی جهانی آماده کند یا نه؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اوقاف را پاسخگو کنید

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۶:۱۲ ق.ظ

روایت تلخ تسنیم از جنگل خواری در شمال/ ویلاسازی در دل جنگل های مازندران /  جنگل هایی که هر روز آب می روند- اخبار مازندران - اخبار استانها تسنیم |  Tasnim

 

 نمایندگان مردم ملایر و تفرش در مجلس شورای اسلامی اعلام کردند قالیباف جلوی تحقیق و تفحص از اوقاف را گرفته است.

میدانید چرا؟ زمانی که جناب آقای خاموشی رئیس سازمان تبلیغات بود از بودجه فرهنگی این سازمان هزینه بعضی نشریات حامی قالیباف مثل پنجره و مثلث را تأمین می کرد. آنکه سازمان فقیر تبلیغات بود؛ حالا در اوقاف درندشت و پول ساز چه میگذرد خدا میداند! تفکر باندبازی متعلق به همه جناح هاست و به یقین در تضاد با عدالت و اصلاح امور است.

افشاگری پیرامون قرارداد عجیب واگذاری منافع یک گاوداری در ازای مبلغی ناچیز به عروس آقای خاموشی به هیچ وجه باعث سرافکندگی و شرمندگی وی نشد. کما اینکه افشاگری پیرامون عضویت رانتی داماد 23 ساله رییس دفتر فرمانده سپاه در کارخانه ای بزرگ و پول ساز نیز باعث نگرانی کسی نگردید. پیشتر نیز درباره فرزند مخبر، دختر مظلوم نعمت زاده و ... افشاگری هایی صورت گرفت که به جایی نرسید.

هیچ مسئولی بابت رانت خجالت نکشیده و عذرخواهی نمیکند. شاید از این باب که میدانند بقیه مسئولان حتی در رده نهادهای نظارتی نیز به همین آسیب مبتلا بوده و بالطبع انگیزه ای برای اصلاح و بازخواست نخواهند داشت.

حالا از این موضوع که بگذریم سازمان اوقاف با توجه به درآمدها و گردش مالی بالای آن همواره در افکار عمومی در مظان اتهام قرار داشته و شایعات پیرامون واگذاری های رانتی و ... درباره آن بسیار شنیده شده است. خب بالاخره این سازمان باید به کجا پاسخگو باشد و چه نهادی قرار است در باره ابهامات موجود دست به تحقیق و بررسی بزند؟ به نظر شما این حرف و حدیثها که البته راست و دروغش قاطی شده در پرتو سکوت و بی مبالاتی مسئولان و عدم پاسخگویی و شفاف سازی نهاد مزبور در نهایت چه سطحی از بی اعتمادی عمومی را رقم زده و در باور دوستداران نظام چه تأثیری خواهد داشت؟

در مجلس پیشین، پورمختار رییس وقت کمیسیون اصل نود، سازمان اوقاف را بزرگترین زمین خوار کشور معرفی کرد. اخیرا سید شمس الدین حسینی نماینده مردم تنکابن و رامسر در مجلس نیز اظهاراتی مشابه داشته اشت.

نگذارید اوضاع به همین منوال جلو برود. مردم در تنگنای معیشتی و اقتصادی هستند و شنیدن این نوع اخبار که با روح عدالت طلبی نظام دینی در تضاد است باعث دلسردی و ناامیدی آنها میشود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زمین صاف!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۲۷ ق.ظ

photo_2023-06-23_13-02-42

 

این هم یک امتیاز خوب و برجسته است. این ویژگی را هر کسی ندارد که بتواند چند کار را با هم انجام دهد و دچار هول و استرس نشود و  کیفیت کارش لطمه نبیند و پا پس نکشد؛ البته با مدیریت و برنامه ریزی و آرامش و وقت شناسی.

تصویر دختر خانم دانشجویی که با لباس زیبای عروس سر جلسه امتحان دانشگاه حاضر شده ترسیم گر همین ویژگی ممتاز و تحسین برانگیز است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

واقعا چرا با این زن ازدواج کردید؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲ تیر ۱۴۰۲، ۱۰:۱۹ ب.ظ

فرارو | ماجرای مخوف‌ترین زن قاتل؛ زنی که هفت شوهرش را کشت

 

«مارجی ولما بارفیلد» ۵۳ ساله یکی دیگر از قاتلان سریالی است که در طول چند سال متوالی، مادرش و هفت نفر از همسرانش را در شهر لومبرتون واقع در شمال کالیفرنیا به قتل رساند. او چهار نفر از همسرانش را هنگامی که در خواب بودند به قتل رساند؛ به این ترتیب که با به آتش کشیدن تختخواب وانمود می‌کرد که آن‌ها در حال سیگار کشیدن به خواب رفته‌اند و تخت آتش گرفته است.

این قاتل مخوف، در غذای باقی مقتولانش هم آرسنیک و مواد کشنده دیگر اضافه می‌کرد. بعد از دستگیری، مارجی به قتل‌هایش اعتراف کرد و در سال ۱۹۸۴ با تزریق مواد کشنده اعدام شد. از سال ۱۹۷۶ به بعد، مارجی ولما اولین زنی بود که در آمریکا محکوم به مرگ می‌شد.

 

واقعا دلم میخواهد بدانم ویژگی این زن چه بود که هفت نفر حاضر شدند با او ازدواج کنند؟ اساسا برایشان سوال نشد که چرا شوهران قبلی این زن بر اثر سوانحی مشابه جان باخته اند؟ اگر کسی کتابی فیلمی گزارشی درباره این ماجرا سراغ دارد معرفی کند ممنون میشوم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پالتوی پوست خز، برای زن صیغه ای بریتانیا!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲ تیر ۱۴۰۲، ۰۶:۴۱ ب.ظ

دستبوسی محمد رضا شاه از ملکه انگلیس - جهان نیوز

 

یکی از نکات تاریخی که گاهی ذهنم را به خود مشغول میکرد این بود که جناب شاه بالاخره یک انسان بوده و ادعای زعامت و دلسوزی برای یک مملکت را داشته. یک انسان لااقل در قبال پدر خودش حس تعهد و علقه دارد و از ظلم به او ناراحت شده و درصدد جبران آن بر می آید.

برایم عجیب بود در کل زندگی محمدرضا شاه پهلوی، یک بار ندیدم موضعی رسمی بر ضد کشور انگلیس گرفته باشد. او با چشم خود دید که دولت بریتانیا دست به اشغال خاک میهن زد، قحطی و مشکلات مختلف را برای مردم به بار آورد، پدر او را از سلطنت ساقط کرد و به تبعید فرستاد تا اینکه نهایتا در نقطه ای دوردست مرد. اینها را محمدرضا دید باز هم حاضر نشد بر ضد انگلیس ولو در حد یک جمله حرفی اعتراضی بزند که مثلا چرا با مردم و خاک کشور ما چنین کردید؟ این چه بلایی بود سر پدر من درآوردید؟ و... چقدر ممکن است یک مرد بی غیرت و اخته باشد؟

این روزها مشغول خواندن کتاب خاطرات دنیس رایت کاردار و سفیر اسبق بریتانیا در ایران هستم. این کتاب توسط واحد تاریخ شفاهی بخش فارسی دانشگاه هاروارد در مصاحبه با دنیس رایت منتشر شده است. ناشر ایرانی هم یک جورهایی در مقدمه کتاب فهمانده که خیلی هم با سیاستهای جاری کشور همراه نیست؛ بگذریم.

دنیس رایت در صفحه 62 این کتاب میگوید:

"... به هر حال ما مجادله کلامی دشواری داشتیم، چون شاه خیلی فوری به من گفت که از آنجا که او تجهیزاتی که استحقاقش را داشته نگرفته، از پیمان بغداد و متحدانش مأیوس شده. ترکها و حتی افغانها، که در پیمان هم نبودند، بهتر عمل می کردند و این بود که او مأیوس شده بود و می خواست با روسها وارد پیمان شود. من هم گفتم که اگر او این کار را بکند، پیش از هر چیز این پایان پیمان بغداد خواهد بود و این را گفتم که نهایتاً این پایان پادشاهی شما خواهد بود! روسها پادشاهان را دوست ندارند. او گفت شما مانند یک زن نشانده (موقت) با من رفتار می کنید. یادم هست که به او گفتم خب اعلیحضرت، اگر زنان نشانده رفتار خوبی داشته باشند، گاه گاه پالتو پوست خزی هم نصیبشان می شود!"

توجه داشته باشید که گفتگوی فوق مربوط به زمانی است که دنیس رایت کاردار بوده و هنوز به سمت سفیری بریتانیا منصوب نشده بود. این طرز صحبت کردن یک دیپلمات انگلیسی در سطح کاردار با مقام اول مملکت ماست که بوی تحقیر و تهدید آن بلند است. یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی -فارغ از نقدهایی که به بعضی عملکردها و رویکردها وارد است- همین نفی سلطه استکبار و نه گفتن به ابرقدرتهاست تا اجانب برای مسئولان ما تصمیم نگیرند. قبلا در خاطرات مرحوم امینی که توسط کیهان لندن منتشر شده خوانده بودم که خودش میگفت با پشتیبانی آمریکا به رغم مخالفت شاه به عنوان نخست وزیر ایران تعیین شده بود!

مطلبی که میخواستم خدمتتان عرض کنم تا این جای کار تمام شد؛ اما اگر زحمتی نیست این چند خط را هم از صفحه 58 خاطرات دنیس رایت بخوانید، بدک نیست. تحلیل و تفسیرش هم با شما. او بعد از یک گردش کامل در ایران و سنجش تفکر و دیدگاههای مردم جهت تهیه گزارش به لندن اینگونه میگوید:

" من برگشتم و جداً توصیه کردم که به خاطر سوءظن ایرانیان که به قرن نوزدهم و آنچه کنسولها در کشورشان کرده بودند، به ویژه در جنگ اول و دوم جهانی و زمانی که سر و کار آنها با قبایل افتاد و مواردی مانند آن بر می گشت، ما نباید هیچ کنسولگری را بازگشایی کنیم، مگر جاهایی که جوامع بریتانیایی بزرگی باشند، که آن زمان هم چنین نبود، به استثنای خرمشهر که گفتم فکر میکنم باید به خاطر صنعت نفت و اینکه در دست داشتن نبض افکار عمومی در خوزستان خیلی مهم است، آنجا کسی را داشته باشیم. این توصیه پذیرفته شد..."

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بهتر نیست قانون همیشه ملاک باشد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۰۶ ق.ظ

مشمولین قانون کار و اداره کار چه کسانی هستند؟

 

خانم هدی نتاج را دورادور میشناسم. در حد اینکه خواهری جوان اهل بابل و پرانرژی در عرصه خبرنگاری و فعالیت رسانه ای است، به نظر می رسد آدم مستقل و با شهامتی باشد که حفظ حقوق شهروندی از دغدغه های همیشگی اوست. از آن دست خبرنگارهایی هم نیست که پولی بگیرند و خبری را سفارشی کار کنند یا در ازای سکوت مقابل قانون شکنی ها و تعدی ها باجی بستانند و...

اولین بار که نام این خواهر بزرگوار را شنیدم چند سال پیش در فضای مرحوم تلگرام بود. البته مرحوم از نگاه من که با فیلترشکن ها رابطه خوبی ندارم. یک سازمان یا مجموعه ای که الان اسمش یادم نیست از این خبرنگار جوان بابت مطلبی شکایت کرده بود. حسین آقای منصف بود که اول بار مطلبی در حمایت از خانم نتاج نوشت، پشت سرش مطلب دوم را من نوشتم و از نهاد شاکی انتقاد کردم. همین الان هم ببینم کسی یا مجموعه ای به خاطر انتقاد از حوزه کاری و عملکرد خود پای خبرنگاری را به دادگاه می کشاند با هر گرایش و سلیقه ای که باشد وظیفه میدانم به سهم خود دخالت کنم.

دو سه روز پیش ویدیوی کوتاهی از خانم نتاج منتشر شد که ایشان بدون رعایت پوشش شرعی و قانونی حجاب در حال توضیح پیرامون مشکل روستای انجیلسی و دپوی مخرّب و ویرانگر میلیونها تن زباله در طبیعت زیبای آن بود.

این قلم نیز بارها در خصوص منع شرعی و قانونی دفن زباله در روستای انجیلسی و خسارتهای زیانبار آن به طبیعت منطقه یادداشتهایی داشته و به طور میدانی نیز در ارتباط با بعضی مسئولان پیگیر حل این مساله بوده است.

هر کس دلش برای قانون و طبیعت و حقوق عامه میتپد باید این پدیده شوم را محکوم نموده و مسئولان استان را که به بهانه حفط طبیعت اقدام به تخریب کلبه ساکنان قدیمی جنگل می نمایند، بخاطر سکوت و بی عملی در خصوص صدور رأی دادگاه و منع قانونی و زیانبار دفن زباله در انجیلسی مورد شماتت قرار دهد.

اما خواهر بزرگوار ما مستحضر باشد که قانون، خوب یا بد، قانون است و راه اصلاح هر قانونی که خوشایند ما نیست در گرو قانون شکنی که در نهایت منجر به هرج و مرج میشود قرار ندارد. کما این که دوستان فعال مدنی و محیط زیست نیز از طریق قانون موفق به اثبات منع و حرمت دفن زباله در طبیعت گردیدند و الگویی مناسب و زیبا از قانون مداری برای اصلاح معضلات جامعه را ترسیم نمودند. اگر هم قانونی را قبول نداریم و راهی هم برای تغییر آن نمی بینیم فارغ از میدان بحث و استدلال علمی و کرسی آزاداندیشی که همیشه باز است، تقابل با قانون و عرف، مصداق بارز هنجارشکنی و منافی تعهد شهروندی در رعایت نظم اجتماعی است.

به یقین ارتکاب خطا و بی احترامی به قانون با داعیه قانونمداری سازگار نیست.

به همان دلیل که رفتار مسئول هنجار شکن رانت خوار باندباز و نجومی بگیر هر چقدر هم که بر حفظ حجاب و عفاف اصرار بورزد از نظر منطق، نکوهیده و متناقض شمرده میشود کشف حجاب و بی حرمتی به شرع و قانون به رغم تأکید بر اجرای قانون در حیطه ای دیگر مثل محیط زیست و ... نیز قابل قبول نخواهد بود.

حمایت ما از قانون نباید بر مبنای سلیقه و میل و نفع شخصی و مصلحتی باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مدیران میانی دولت قانون شکنی نکنند!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۱۰ ب.ظ

سازمان محیط زیست: هرگونه فعالیت مجدد "پتروشیمی میانکاله" مغایر با ضوابط محیط زیستی است

 

به رغم اعتراض گسترده به طرح غیرقانونی پتروشیمی میانکاله که در نهایت منجر به دخالت شخص رییس جمهور و توقف آن گردید، استاندار مازندران بی اعتنا به موراد مبهم از نحوه واگذاری مشکوک این پروژه به فردی معلوم الحال، بارها به دفاع از اجرای آن و توهین به منتقدان اقدام کرده است.

خبرگزاری تسنیم امروز گزارش داد که تکمیل فنس های محوطه عملیاتی پروژه دوباره از سر گرفته شده است.

در این گزارش از قول ایرج حشمتی معاون سازمان محیط زیست میخوانیم:

"مشخص شد، فنس‌کشی ناتمام این پروژه شروع شده و ادامه دارد. این در حالی است که پروژه پتروشیمی امیرآباد میانکاله فاقد مجوز ارزیابی زیست محیطی از سازمان حفاظت محیط زیست است و بر اساس آخرین مکاتبات دستگاه قضا، زمین مورد نظر هم باید مسترد شود."

 

به گزارش تسنیم، "پتروشیمی امیرآباد" میانکاله پروژه‌ای است که در نزدیکی حریم تالاب میانکاله در زمستان سال 1400 کلید خورد بود. این پروژه به دلیل اینکه فاقد مجوز ارزیابی سازمان حفاظت محیط زیست بود با مخالفت سازمان حفاظت محیط زیست رو‌به‌رو شده و نهایتاً پس از کش و قوس‌های فراوان با حکم دادستانی از ادامه ساخت و فعالیت آن جلوگیری شد.

گفتنی است، با گذشت حدود یک سال از حکم به توتقف فعالیت این پروژه، ابهامات زیادی درخصوص نحوه واگذاری زمین منابع طبیعی به این پروژه مخرب، جعل مجوز ارزیابی محیط زیستی توسط بانیان پروژه و... وجود دارد.

 

 

امیدوارم قوه قضاییه یکبار برای همیشه به طور قاطع به این پرونده ورود کرده و با قاصران و مقصرانی که بدون در نظر گرفتن تشریفات قانونی و برخلاف استانداردها و موازین لازم اقدام به واگذاری عجیب و چند برابری زمین به یک متهم فساد اقتصادی نموده اند، برخورد جدی کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسانید به دست وطن فروشان!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۳۹ ق.ظ

کتاب روایت آزادگی - مطاف عشق

 

یک مدتی پیرامون آزادگان و وضعیت اسرای ایرانی در چنگال عراق تحقیق و مصاحبه و مطالعه داشتم. همکاری موقت در موسسه فرهنگ اسارت و آزادگان با مدیریت مسعود ده نمکی فرصتی برای ایجاد این عرصه مطالعاتی شد. کتابی هم با عنوان "روایت آزادگی" پیرامون بعضی نکات و آموزه های مغفول اسارت به انتشار رساندم.

دو موضوع برای من جالب بود که بی استثنا در همه 20 اردوگاه اسرای ایرانی در عراق اتفاق افتاد.

یکی اینکه بی استثنا در همه اردوگاه ها سرسخت ترین زندان بان ها و دژخیمان بعث بعد از مدتی این جمله را خطاب به اسرای ایرانی به کار می بردند که بالاخره نفهمیدیم ما اسیر شما هستیم یا شما اسیر ما! این عبارت نشان میدهد که اسرای ایرانی، آزادگی را فراتر از معنای آزادی در فکر و عمل خویش جاری ساخته و به رغم همه سختی ها و کمبودها و فشارها، دشمن را در اثر ایستادگی خود به استیصال کشاندند.

نکته بعد اما بر میگردد به سرنوشت جاسوس ها و وطن فروش ها.

در هر اردوگاهی بالاخره چند نفری پیدا میشدند که فریب دشمن را خورده و به جاسوسی برای آنها رو می آوردند و فعالیتهای مخفی اسرا مثل آموزشهای علمی و ورزشی و جلسات روضه و نماز جماعت را لو می دادند. جاسوس ها معمولا از میان افرادی بودند که در کار قاچاق و ... بوده و در نقاط مرزی توسط دشمن به اسارت گرفته می شدند. البته گاهی رزمنده معمولی هم فریب دشمن را می خورد و با آنها همکاری میکرد. 

جاسوس ها از طرف دشمن حمایت می شدند. جوایزی مثل سیگار و شکر و شیرخشک دریافت می کردند و اگر اسیری با آنها برخورد میکرد نیروهای عراقی پشت جاسوس درآمده و اسیر مقابل را تنبیه می کردند.

تا کی؟

تا زمانی که زمزمه آزادی و تبادل اسرا مطرح شد. وقتی بحث آزادی اسرا جدی شد زندان بان های عراقی گاهی با اسرایی که زیاد شکنجه شده بودند رو بوسی کرده و طلب حلالیت می کردند. نکته جالبش اینجاست همان زندان بان بعثی که از جاسوس ها و خائنین برای اداره اردوگاه استفاده میکرد حالا راه می رفت و پس گردن یا توی سر آنها می زد و می گفت خاک بر سرت که وطنت را فروختی!!

این خاطره را از اسرای اغلب اردوگاهها شنیده ام. حتی دشمنان هم به حکم فطرت و خرد می دانند خیانت و وطن فروشی کاری پست و حقیر است و وقتی تاریخ مصرف چنین افرادی میگذرد مثل دستمال کاغذی چرکین، آنها را دور می اندازند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شکلات تلخ!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۲۵ ب.ظ

ویدیو| اخراج و درگیری بی مورد کنعانی زادگان مقابل ازبکستان | پایگاه خبری  جماران

 

دیروز مسابقه ایران و ازبک را در فینال جام کافا نگاه کردم.

دقیقه شصت و شش بازی، کنعانی زادگان مرتکب خطایی روی دروازه بان ازبکستان شد. کارت زردی که از داور روسی گرفت شیرین ترین اخطار تیم فوتبال ایران در سالهای اخیر بود. چرا؟

یوسوپوف، دروازه بان تیم حریف در اقدامی سریع با پرتاب توپ، یکی از بازیکنان تند و تیز ازبک را تا نزدیکی های دروازه ما و موقعیت تک به تک هدایت کرده بود که سوت ناگهانی داور باعث توقف بازی، کارت زرد به کنعانی زادگان و نجات دروازه تیم ملی ایران شد. گزارشگر مسابقه هم چند بار از این سوت تاریخی و نجات بخش داور روس که به نفع ایران بود تشکر کرد.

حالا همین حسین کنعانی زادگان که باید قدردان داور می بود، وقتی در دقایق پایانی بازی کارت زرد دوم را دریافت کرد، داد و بیداد راه انداخت، خودش را به زمین زد، بازی را به جنجال کشاند، بین دو طرف درگیری ایجاد شد، پلیس تاشکند آمد وسط مستطیل سبز رنگ و... کار بچگانه او مورد تقبیح همه رسانه ها قرار گرفت و خاطره ای بد از این مسابقه و برد شیرین لااقل برای خودش به جا ماند.

ما آدمها گاهی با دست خودمان لحظات شیرین زندگی را به تلخی می کشانیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تضادبین سنت و مدرنیته حرف مفت است !

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۴۵ ق.ظ

مصطفی چمران، چریک فیزیک‌دان | شهرآرانیوز

 

من خودم میدیدم شلیک آر.پى.جى را که نیروهاى ما بلد نبودند، به آنها تعلیم میداد؛ چون آر.پى.جى جزو سلاحهاى سازمانى ما نبود؛ نه داشتیم، نه بلد بودیم. او در لبنان یاد گرفته بود و به همان لهجه‌ى عربى آر.بى.جى هم میگفت؛ ماها میگفتیم آر.پى.جى، او میگفت آر.بى.جى. او از آنجا بلد بود؛ یک مقدار هم از یک راه‌هائى گیر آورده بود؛ تعلیم میداد که اینجورى آر.پى.جى را بایستى شلیک کنید. یعنى در میدان عملیات و در میدان عمل یک مرد عملى به طور کامل. حالا ببینید دانشمند فیزیک پلاسماىِ در درجه‌ى عالى، در کنار شخصیت یک گروهبانِ تعلیم دهنده‌ى عملیات نظامى، آن هم با آن احساسات رقیق، آن هم با آن ایمان قوى و با آن سرسختى، چه ترکیبى میشود. دانشمند بسیجى این است؛ استاد بسیجى یک چنین نمونه‌اى است. این نمونه‌ى کاملش است که ما از نزدیک مشاهده کردیم. در وجود یک چنین آدمى، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهاى قلابى و تضادهاى دروغین - که به عنوان نظریه مطرح میشود و عده‌اى براى اینکه امتداد عملى آن برایشان مهم است دنبال میکنند - اینها دیگر در وجود یک همچنین آدمى بى‌معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل. اینکه گفتند:

با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم‌

مقام معظم رهبری/ دو تیرماه 1389

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حضرت معصومه در کربلا!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ۰۴:۵۰ ق.ظ

حضرت معصومه (س) - همشهری آنلاین

 

از روز قبل که در مسیر عملیات به طور مخفیانه به نزدیکی سنگرهای دشمن رفته بودیم آب قمقمه هایمان به اتمام رسیده بود. هوای گرم و آتشین دشت های اطراف مهران و کیلومترها پیاده روی با کوله ای سنگین و مهمات و ... طاقتمان را طاق نموده بود. نیمه های شب عملیات شروع شد. جست و خیز و تکاپوی جنگ، تشنگی را از یادمان برد؛ اما اندکی بعد، جراحتی که بر بدنم نشست و خونی که از تن رفت تشنگی را به خاطرم آورد. همراه چند مجروح دیگر به عقب برگشتم تا توسط نیروهای امداد به بیمارستان صحرایی منتقل شوم.

نشانه هایی که گذاشته بودیم براثر شدت آتش درگیری از بین رفته بود. راه را گم کردیم. یکی دستش یکی پاهایش یکی جای جای پیکرش زخمی بود. به همدیگر کمک می کردیم و زیر پر و بال هم را می گرفتیم. این وضعیت با توجه به ضعف و خستگی شدیدی که داشتیم باعث کندی حرکت ما می شد. گاهی مقابل عراقی ها در می آمدیم. یکی دوبار با آنها درگیر شدیم که به خیر گذشت. احتیاط می کردیم که در تیررس دشمن نباشیم. خمیده و دولا دولا راه می رفتیم. واقعا دیگر نای حرکت نداشتیم. ما گم شده بودیم و اصلا نمی دانستیم در خط دشمن هستیم یا جبهه خودی. خبری از نیروهای خودی نبود. از یافتن آب هم ناامید شده بودیم. سنگ بزرگی پیدا کردیم که حال غار داشت. می شد به عنوان پناهگاه از سایه آن بهره بود و برای ساعاتی از تیررس دشمن خارج شد. خودمان را رساندیم و زیرش دراز به دراز افتادیم. دوست نداشتیم ناامیدی به سراغمان بیاید؛ اما فقط معجزه می توانست ما را از آن وضعیت بغرنج خارج کند. درد داشتیم وناله می کردیم. ان قدر تشنگی به ما فشار آورد که علف های هرز کنار تخته سنگ را چیدیم و به دهان گذاشتیم تا رطوبت آن مقداری از شدت عطش جانکاهمان را کم کند.

سعی کردم به زخم های دوستانم رسیدگی کنم و کمی جلوی خون ریزی شان را بند بیاورم. خواب به چشمانمان نمی آمد. گویا نزدیک اذان صبح بود. شاید این آخرین نماز صبحی بود که می خواندیم. حال معنوی خاصی داشتیم. تیمم کردیم و نماز را خواندیم. به چهره خسته و خون آلود و تشنه همدیگر که نگاه کردیم حسی مشترک در نگاه همه به چشم می آمد. احساس می کردیم اینجا با این حالت یا شهید می شویم یا اسیر. نشستیم و با هم به آهستگی زیارت عاشورا را زمزمه کردیم. چقدر هم در آن شرایط می شد حال و هوای عاشورا را حس کرد و عطش طفلان اباعبدالله را درک نمود و با اصحاب کربلا همنوا شد.

یک آن احساس کردم گنبد زیبای حرم حضرت معصومه مقابل چشمانم می درخشد. نور امید در دلم زنده شد. رو کردم به دوستانم و گفتم: رفقا! بیایید هر کدام برای حضرت معصومه صد تومان نذر کنیم تا آبی پیدا کنیم. این خانم خیلی پیش خدا آبرو دارد. این خانم بانوی کرامت است و دست رد به سینه دلدادگانش نمی زند...

پیشنهادم را پذیرفتند. هر کس در خلوت خود به نجوا نشست و مشغول دعا و زمزمه شد. روشنایی آسمان توی چشم می زد. احساس کردم باوری درونی مرا به بیرون فرا می خواند. یقین داشتم لطفی شامل حال ما شده و در آن تپه ماهور خشک هم دستمان به آب خواهد رسید. هر چند با ظواهر امر جور در نمی آمد.

یاعلی گفتم و در مقابل نگاه های متحیر دوستانم بیرون رفتم. چهار دست و پا حرکت می کردم که از دید احتمالی دشمن در امان باشم. نیم خیز و سینه خیز حرکت می کردم. زانوها و دست هایم از سختی زمین سنگلاخی و سفت و تیغ های تیز بیابان پر خون شده بود. کمی که رفتم چشمم به پرنده کوچکی افتاد که در نقطه ای می نشست و بلند می شد. این حالت را چند بار دیدم. حدس زدم باید خبری باشد. به طرفش که رفتم چشمم به چشمه ای زیبا افتاد که از ته چاله ای می جوشید و بعد در داخل یک شیار جاری می شد. نی هایی کوچک و مقداری علف اطراف آن را پوشانده بود و زیبایی خاصی به آن آب زلال می داد. خدا شاهد است با وجود تشنگی فراوان حتی قطره ای آب از آن چشمه زیبا و زلال ننوشیدم. با هر زحمتی برگشتم و رفقا را خبر کردم. باورشان نمی شد و شاید گمان می کردند خیالاتی شده ام. اما به هرحال پذیرفتند که همراهم بیایند.

بالاخره همه از آن آب گوارا که هدیه حضرت معصومه بود نوشیدیم. هر چند این آب خوردن باعث شد خونریزی زخم هایمان بیشتر شود ولی به هر حال اگر شدت تشنگی ادامه می یافت حیاتمان به اتمام می رسید. خدا را شکر کردیم و مسیری را انتخاب کردیم و به سختی جلو رفتیم. بالاخره به لطف خدا خط خودی رسیدیم و از آن معرکه نجات پیدا کردیم. فکر می کنم چند ساعتی بیهوش شدم. به خودم که آمدم خبر آزادسازی شهر مهران تمام آن لحظات سخت را برایم شیرین ساخت. خدا را شکر کردم که زنده ماندم و خبر این پیروزی را شنیدم. دست بر سینه گذاشتم و از راه دور سلامی به آستان کریمه اهل بیت دادم. من و همرزمانم لطف خانم را هرگز فراموش نمی کنیم.

احمد محلوجیان/ آخرین حلقه رزم جلد دوم ص 130 سید حمید مشتاقی نیا/ اداره کل حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس استان قم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کلام شما اثر ندارد

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۱۳ ق.ظ

Asadollah Chahriari/Getty Images

 

آن مسئولی که خودش بر اساس رانت به مقام و منصبی رسیده و از شایستگی لازم بی بهره است، آن که عروسش موقوفه میلیاردی را با ثمن بخس به چنگ می آورد، آن مدیری که حقوق نجومی دارد، کسی که سیسمونی نوه اش را هم از خارج تهیه میکند، سرداری که داماد بی تجربه و بی تحصیلاتش عضو هیات مدیره کارخانه ای بزرگ میشود، امام جمعه ای که همنشین مفسدان اقتصادی است و دغدغه اولش کسب قدرت بیشتر برای اطرافیان است، مسئولی که در قبال ریخت و پاش مالی اطرافش سکوت میکند و... حتی اگر بخواهند مقابل فساد اجتماعی ایستاده و از حجاب و هنجارهای دینی سخنی بگویند و اقدامی کنند، قول و فعلشان اثر ندارد. آب زلال از سرچشمه پاک و تمیز می جوشد.

"کسی که خودش فاسد است، نمی تواند کلامش را یک طوری ادا کند که مردم صحیح بشوند، تأثیر ندارد. آن وقتی کلام تأثیر دارد که از قلب مهذب و پاک بیرون بیاید، اگر چنانچه از قلب ناپاک بیرون بیاید و از قلب شیطانی بیرون بیاید، به زبان شیطانی گفته بشود، این تأثیر نمی تواند بکند در قلب اشخاص." امام خمینی

صحیفه نور ، جلد ۱۹، صفحه ۹۲

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امروز شهادت امام جواد و فردا روز ازدواج!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۱۲ ق.ظ

امام جواد علیه السلام فرمود هر که به کاری راضی باشد در انجام آن سهیم است.

آنکه آمد محضر ولیّ خدا و گفت برادرم دوست داشت در جنگ کنار شما باشد؛ نتوانست. ولیّ خدا از غنائم، سهمی به او بخشید.

 امةً سمعت بذلک فرضیت به؛ آنهایی که از فاجعه عاشورا خشنود شدند در شمار لعنت شدگان خدا و ملائک و مومنان قرار دارند.

در نهی از منکر نیز سه مرحله را ذکر نموده اند که نخستینش انزجار قلبی است؛ کما اینکه اولین مرحله ایمان، باور قلبی است.

مهم است در دل ما چه میگذرد.

کسی میخواهد عیار صدق یا نفاق خود را بسنجد به قلبش رجوع کند و ببیند بین خودش و خدا به آنچه عمل می کند باور دارد یا نه.

از بدیها بدمان بیاید و از خوبی ها خوشحال شویم. این خلق و خو به مرور در رفتار ما نیز تأثیر میگذارد و باعث میشود در شمار نیکان عالم قرار بگیریم.

همین امام میفرماید: هرکس به شخصی سخنران علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست؛ پس چنانچه سخنور برای خدا و از خدا سخن بگوید، بنده خداست؛ و اگر از زبان شیطان سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود!

خب این حدیث هم قابل توجه دلدادگان فضای مجازی و شهروندان مطیع رسانه بود که گاه هر چه را از تریبون محبوبشان ببینند و بشنوند چشم و گوش بسته باور میکنند.

حالا که شهادت امام جواد علیه السلام است یک حدیث دیگر هم از ایشان در زمینه ازدواج بخوانیم بد نیست. اولا فردا یعنی اول ذی حجه روز ازدواج است و دوم اینکه بعضی دختر خانمها و خانواده هایشان که زیبایی و خوش تیپی و شهرت و مدرک و ثروت خواستگار را اصل میدانند وقتی بی شوهر می مانند پشت نقاب دین مخفی شده و تقیّد مذهبی خود را علت استمرار تجردشان می شمارند که باید این حدیث را با دقت خوانده و از بر کنند:

مَنْ خَطَبَ إلَیْکُمْ فَرَضیتُمْ دینَهُ وَأمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إِلاَّ تَفْعَلُوهُ تَکُن فِتْنَةٌ فِی الأَرْضِ وَفَسَادٌ کَبِیرٌ. [تهذیب الأحکام، ج 7، ص 396، ح 9]
هر که به خواستگاری دختر شما آید و به تقوا و تدیّن و امانتداری او مطمئن می باشید با او موافقت کنید و گرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگی در روی زمین خواهید شد.

 

چرا به امام جواد (ع)،باب الحوائج می گویند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عملکرد شما در شأن جمهوری اسلامی است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۸ خرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۳۷ ب.ظ

جناب آقای مصدق، معاون اول قوه قضاییه فرمودند ادبیات سردار مفخمی در شأن یک فرمانده نبود.

خب با اینکه منظور سردار کاملا واضح است که بحث وی پیرامون جدیت در برخورد با هنجار شکنی در چارچوب قانون بوده است ولی جناب آقای مصدق هم گویا متأثر و منفعل از فضای مجازی به بیان چنین موضعی در نکوهش این سردار راست قامت پرداخته است.

در ماجرای مشابهی که چندی پیش در گیلان شاهد بودیم، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه نیز که سابقه سکوت ممتد در قبال رفتارها و گفتارهای اشتباه بعضی ائمه جمعه را داراست (نمونه اش امام جمعه شهری کوچک در شمال که منتقدان حزب اللهی خود را نادان لقب داده بود) حالا در مقابل اعلام انزجار امام جمعه رشت از بی حجاب ها اقدام به موضع گیری و نقد ایشان نمود.

جناب آقای مصدق که فردی حوزوی و تحصیل کرده است به جای نگرانی از ادبیات یک مسئول انتظامی در رده استانی، باید پاسخ دهد که آیا اساسا وضعیت قوه قضائیه در شأن حاکمیت دینی و علوی قرار دارد؟ 

پرونده اختلاس در فولاد مبارکه به کجا رسید؟ پرونده های سنگین وزارت نفت زنگنه چطور؟ پرونده شکایت از حسن روحانی؟ پرونده همراهان اکبر طبری؟ پرونده اختلاس از بانک دی؟ پرونده واگذاری مشکوک پتروشیمی میانکاله؟ و... الی ماشاءالله از این پرونده های حجیم وجود دارد که کسی نمیداند سرنوشتش چه شد!

چرا ادعای دستگاه قضا در مبارزه با ویژه خواری ها و رانت ها و دانه درشت ها نتوانسته اعتماد مردم را به این نهاد جلب نماید؟

چرا شاکی و متشاکی و وکیل و حتی قاضی نسبت به وضعیت دادگاهها ناراضی هستند؟

چند درصد از مردم احساس میکنند که میتوانند در قوه قضاییه به حقشان برسند؟

چند درصد از مردم احساس میکنند که مدعی العموم در دفاع از حقوق عامه جدی و قاطع است و بدون مماشات به استرداد اموال غارت رفته متعلق به جامعه از دست غارتگران گردن کلفت می پردازد؟

همین لایحه شل و ولی که دستگاه قضا برای مواجهه با عریانی زنان هرزه در سطح معابر به مجلس فرستاده در شأن طلبه پایه اول حوزه هم نیست چه برسد در تراز نظر قضات و مسئولانی که باید در رتبه فقیه باشند.

مهمتر از حرف، عمل است که باید دید آیا عملکرد دستگاه قضا در بسط عدالت و تقابل با ظلم در شأن نظام اسلامی بوده است یا نه؟

آسیب شناسی نهاد قضا و انطباق رویکردهای آن با آرمانهای امام و شهدا و آموزه های مکتب علوی را بی واهمه از زیاده خواهی هوچی گران فضای مجازی، اصلی مهم و ضروری بدانید.

یادتان نرود در زمان امیرالمومنین هم فقر و جنگ و خیانت و مشکلات اجتماعی و ... وجود داشت، اما آنچه در حکم میراث علی علیه السلام، گنجینه معارف حاکمیتی شیعه قرار گرفته، عدالت علی در حق ضعفا و قضاوت بی مماشات او در برخورد با دانه درشتها و فرمانروایان خاطی بود.

از فرمانده غیور انتظامی مازندران و همه مسئولان فهیم نهاد انتظامی کشور انتظار میرود هیاهوی هرزه طلبان مجازی و یا انفعال مسئولان بالا دستی قضایی تأثیری در روحیه و قاطعیت آنها در انجام رسالت ذاتی شان به عنوان یک پلیس مسلمان نداشته باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا