اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

یک دعوت قرآنی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۲۴ ق.ظ

منطقه گیلانغرب، هوای خنکی داشت. شب ها خوابیدن زیر پتو حسابی می چسبید و بیدار شدن و برخواستن را سخت می نمود. نوجوانی داشتیم که در همه کارها به دیگران کمک می کرد و خیرخواه دیگران بود. او اهل نماز شب بود و نیمه های شب در دل تاریکی بر می خواست، بی اعتنا به لذت خوابیدن در خنکای هوا وضویی می ساخت و به نماز می ایستاد. این نوجوان صدای قشنگی هم داشت. او دوست داشت دیگران را هم برای نماز شب بیدار کرده و کاری کند تا آنها نیز از فیض آن بهره مند شوند. از طرفی هم از حق الناس می ترسید و دلش نمی خواست با صدا زدن دوستانش باعث رنجیدن و ضایع شدن حقی از آنها شود.

در نهایت فکری به نظرش رسید که کارساز بود. او کمی قبل از اذان صبح، در گوشه ای از سنگر می نشست و با صدای زیبایی که داشت قرآن را تلاوت می کرد. دوستانش از صدای دلنشین قرآن او بیدار می شدند و بی آن که هیچ اعتراضی کنند با کمال میل وضو می ساختند و دقایقی قبل از اذان، دو رکعت نماز نافله شب به جا می آوردند.

بر اساس خاطره ای منتشر شده در سایت موسسه جهانی سبطین

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">