ما و ولایت عادل
یکی از بایسته ترین صفات ولیّ، دارا بودن عدالت است. ولایت در گونه فردی آن نیز نیازمند رعایت اصل عدل است. عدم رعایت موازین عدالت در ولایت فردی ( مانند ولایت بر صبی و ... ) ممکن است که ولیّ را از حق ولایت ساقط نکند؛ اما به هر حال می تواند منجر به اتلاف حقوق و انحطاط در زندگی دنیوی و اخروی شود.
در جامعه اسلامی، کسانی صلاحیت زمامداری امور را دارا هستند که عادل بوده و بر رعایت حقوق مردم اصرار داشته باشند. حاکم عادل همواره درصدد راهنمایی مردم بوده و امور جامعه را بر مبنای خرد به نیکی اداره می نماید. توجه به این ویژگی، خط قرمزی را ترسیم می کند که بر اساس آن ولایت اهل جور، ناحق بوده و بر خلاف امر الهی است. بنا بر این وظیفه مردم است که ولایت عادل را پذیرفته و با او همراه شوند.
ـ على الإمام ان یعلّم اهل ولایته حدود الاسلام و الایمان. بر امام است که حدود اسلام و ایمان را به اهل مملکت (و آنها که تحت سرپرستى او هستند) بیاموزد.
ـ لیس منا أهل البیت إمام إلا و هو عارف بأهل ولایته و ذلک لقوله تعالى إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ امام و پیشوایى از ما خاندان نیست جز آنکه او دانا و عالم است به کسانى که بر آنها ولایت دارد، و این به خاطر گفتار خداى تعالى است که فرموده به راستى که تو بیم دهنده هستى و هر قومى را راهنمایى است.
ـ من أحسن الکفایة استحق الولایة کسى که کاردانیش نیکو باشد سزاوار حکومت و ولایت است.
ـ خذ الهدایة من اهل ولایته. هدایت و راهنمایى را از اهل ولایت خدا فرا گیر.
- ۹۵/۰۸/۱۴