مادر، پسر، عشق و پرواز
سالها پیش که عراقی ها دشنه جنگ را بر پیکر مملکت ما فرو کردند، مادران سرزمین من محبت بین خود و فرزندانشان را به کناری گذاشتند و جگرگوشه هاشان را روانه میدان کردند.
حتی هشدارشان دادند شیرشان را حلالشان نمیکنند ذره ای اگر پا پس بکشند.
مادر عبدالمجید باقر نسب، از این دست بود. دلداده فرزندش هم بود. همیشه ذکر لبش بود مجیدم اگر چیزیش بشود می میرم.
شد تا مجیدش شهید شد. با مینی بوسش نیرو برده بود ارتفاعات ماووت که همانجا شهید شد.
جنازه اش را که آوردند مادر گفت بیاورند داخل اتاقش. جنازه را که روی زمین گذاشتند اصرار کرد که الا و بلا بگذارند مجید شب را آن جا بماند تا برای آخرین بار، کنار جگرگوشه اش بخوابد. هر چه کردند راضی نشد که نشد.
مجبور شدند جنازه را بگذارند تا ببینند چه می شود. مادر هم کنار فرزندش دراز کشید و لحظاتی بعد به خواب عمیقی فرو رفت.
چنان که فردا با جنازه فرزندش تشییع شد و برای ابد کنار هم ماندند.
پی نوشت:
شهید عبدالمجید باقرنسب اهل محله دیوکلا از توابع شهر امیرکلا در شهرستان بابل است و ۱۰ روز بعد از رحلتش در کنار پیکر مطهر مادر خود در گلزار شهدای این محله مدفون گردید.
به قلم صادق کیان نژاد
- ۹۴/۰۸/۲۲