فرزند شهید و لشکر یزید!
شما فرزند شهید، شما تاج سر ما؛ اما اگر با پای خودت رفتی و به سپاه یزید پیوستی تکلیف ما با تو مشخص است. مگر در لشکر عمرسعد، کم جانباز و خانواده شهید بودند که عزم قتل امام خویش را داشتند؟
شما آقازاده، شما نور چشم همه؛ اما معیار حق و باطل، اسم و رسم و نسب نیست.
شیعه یکبار گوش یک فرزند شهید را کشید که اتفاقاً آقازاده که چه عرض کنم، امامزاده بود و همین یک گوش کشی برای همه تاریخ کفایت می کند که معیارها را قاطی افراد نکنیم. جعفر کذاب، فرزند امامی شهید بود که منفور ابدی روزگار شد.
ما یک بار واحدهای انزجار از مخفی شدن پشت شهدا را در فتنه 88 پاس کرده ایم.
فرزند شهید تاج سر ماست، تا زمانی که پا جای پای پدر شهیدش بگذارد؛ نه آن که بخواهد مثلاً با قانون شکنی و تقلّب، جیبش را پر کند و عرصه را که تنگ دید، ننه من غریبم بسراید!
این حناها رنگی ندارد برادر من؛ جمع کن این بساط ترحّم برانگیز را آبجی!
من صدها خانواده شهید را می شناسم که خدا می داند ذره ای چشم داشت به دست فرد یا نهادی ندارند. آنها طرف معامله خود را خدا می دانند نه این که مدام هوار بکشند بابای همیشه خوب ما را بدهید اگر ندادید پس لطفاً در ازایش سهمیه های ما را بدهید.
شأن خاندان بلندمرتبه شهدا بالاتر از این باج ستانی هاست. خدا می داند هر چه که نظام برای شهدا و خانواده هایشان گذاشته وظیفه اش بوده و کم هم گذاشته؛ زندگی و آبرو و عزت ما مدیون شهداست؛ این سهمیه های بی مقدار در برابر عظمت شهدا و غربت خانواده های بی ادعایشان پشیزی نمی ارزد؛ اما اگر دو سهمیه اشتغال برای ده فرزند شهید متقاضی وجود داشته باشد و یکی بخواهد وسط این ده نفر، معلق بازی در بیاورد کارش خلاف قانون و بی شک منافی با راه و منش شهید است.
مطمئن باشید پدر شهید شما هم جای ما باشد نمی گذارد حق فرزند شهید دیگری را با پارتی و توصیه از ما بهتران بالا بکشید.
- ۹۳/۰۹/۰۹