زمزمه قدسیان
داخل حیاط وضو گرفته بود و می خواست وارد صحن امامین کاظمین شود. نگاهش که به من افتاد شاید حدس زد که طلبه ام. آمد جلو و حال و احوالی پرسید و این که اهل کجا هستم. خودش طلبه نجف بود. آخر صحبتش خواهشی از من داشت. گفت: به مشهد اگر رفتی از امام رضا بخواه مرا شفا بدهد.
بیماری اش را پرسیدم. گفت: سرطان و به گلویش اشاره کرد. داشتم دلداری و قوت قلبش می دادم که ناگهان نکته ای به ذهنم رسید. پرسیدم: برادر! شما که نجف هستی و دستت به آستان مولا می رسد، چرا شفایت را از امام رضا می خواهی؟!
جواب داد: قبول، به کرامت امیرالمومنین ایمان دارم؛ اما امام رضا چیز دیگری است! شفا را باید آن جا گرفت ...!
این را گفت و رفت و من را به یاد مطلبی تاریخی انداخت. مشابه این سخن – که شفا را باید از امام رضا گرفت – بارها از دیگر مریدان اهل بیت و بزرگان عرصه دین شنیده ام.
می گویند یکی از شیعیان مخلص آمد و به امام رضا علیه السلام گفت: یا علی! ما به همه شما خاندان طهارت، ارادت داریم؛ اما دل ما نسبت به امام حسین علیه السلام طور دیگری است و ارادتی ویژه به ایشان داریم. امام لبخندی زد و پاسخ داد: ما هم نسبت به جدمان حسین علیه السلام نگاه دیگری داریم. ایشان گاه به برخی از شیعیان خرج سفر می داد و آنان را به زیارت کربلا می فرستاد تا مضجع شریف سالار شهیدان همواره زائر داشته باشد. امام با این کار اهمیت زیارت کربلا را نیز به شیعیان می آموخت. امام رضا به شعرایی که برای حسین بن علی علیه السلام مدح و ثنا می سرودند، صله می داد تا آنان را نسبت به کارشان تشویق نموده و یاد جدّ غریبش را در فضای جامعه زنده نگاه دارد.
امروز همه اهل بیت علیهم السلام انگار حواله شفای بیماران را به خراسان رونوشت می کنند. امروز شیعه و سنی، به برکت دارالشفای رضوی، امراض روحی و جسمی خود را در طواف ضریح سلطان عشق جستجو می نمایند. آن روز امام رضا علیه السلام جدّ مظلومش را از غربت درآورد، امروز بارگاه او با شکوه ترین حضور مردمی را در طول همه روزهای سال شاهد است.
- ۹۳/۱۰/۰۱