حسینیه بابل، دارالمومنین همیشه تاریخ!
بابل، دارالمومنین است. این را از من نپرسید؛ خودتان سری به گروه های مجازی مرتبط با این شهرستان بزنید. ساعت ها از اعلام رحلت فقیه مبارز، آیت الله فاضل استرآبادی می گذرد. سکوتی سنگین در شبکه های مجازی مرتبط با این شهر حاکم شده است. فضای مجازی بابل هم چون فضای میدانی آن غرق در عزاست. سیل پیام های تعزیت از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی با هر طرز فکر و مقام و منصبی در این فضا دست به دست می چرخد.
چپ یا راست، مسجدی یا غیرمسجدی، با حجاب یا بدحجاب، همه مردم خودشان را صاحب عزا می دانند؛ حتی آن هایی که نهایت آرمانشان رویای برگزاری کنسرت در این شهر است و می دانند که این عالم استوار، بزرگترین مخالف جریان اغواگر فرهنگی بود؛ نیز خود را سوگوار فراق این مرد الهی می دانند.
بابل دارالمومنین است حتی اگر میلیاردها تومان برای تغییر این واژه خرج کرده باشند، هیچ اتفاقی جز مرگ یک عالم دین نمی تواند شهر را چنین یکپارچه نماید. برای بهارنارنج نه اما برای مظاهر دین، تمام شهر به خروش می آید. این جا دارالمومنین است.
معدود کسانی که این روزها بعد از حادثه شهادت زوار حسینی، فضای مجازی شهر را عرصه عقده گشایی خود بر ضد نمادها و نهادهای دینی می دانستند در مقابل عظمت این وحدت و همرنگی و یکپارچگی، چاره ای جز سکوت و خموشی ممتد و خزیدن در لانه های عنکبوتی شان ندیده اند.
شهر ماتمکده مریدان علم و اجتهاد است. دیار مومنان، رنگ ملکوت به خود گرفته، تو گویی این جا در شهر علم و حماسه و ایمان، در آستانه شهادت نبی خدا، شعبه ای از مدینه نبوی را دایر ساخته اند. حرف دین که به میان می آید فطرت ها حیاتی دوباره یافته و قدم ها راه هدایت و رستگاری را می پیمایند.
بابل یک حسینیه است؛ نه فقط چند متر مربع از یک خیابانش، آن هم برای خودنمایی و عکس پراکنی. گستره این شهر، هیئت دلدادگان کوی عاشقی است.
آنانی که با جعل تاریخ، پیشینه جهاد مردم این دیار با بابیت و بهائیت و دیگر دشمنان دین را بر نمی تابند هم باور می کنند که نه فقط یک چهارراه که همه جای این شهر، شهر شهدا است.
میلیاردها تومان هم که خرج کنند و هزاران خدعه هم که به کار ببندند، ماهیت این شهر، ماهیتی دینی و گره خورده با تار و پود شریعت، باقی خواهد ماند. یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ. راست گفت خدای بزرگ و بلندمرتبه.