۱- زیرسؤال بردن برنامه های کلان اقتصادی مانند طرح گسترده مسکن مهر و راه سازی و …، هدفمندی یارانه ها، اعطای وام به واحدهای تولیدی و …
۲- بزرگنمایی، تحریف و شایعه سازی پیرامون برخی مفاسد اقتصادی در دولت سابق
مغرهای متفکر تبلیغاتی همسو با دولت فعلی می پندارند که به لجن کشاندن عملکرد دولت سابق می تواند تا مدت ها حاشیه امنی برای ثبات دولت یازدهم و تکرار آن در یک دوره چهارساله دیگر ایجاد نموده و مردم را از طرح هرگونه پرسشی پیرامون علت تنبلی و کم کاری های بی نظیر این دولت در عرصه های اقتصادی، صنعتی، علمی و … غافل سازد.
اما آن چه که هفتم اسفند گذشته در شهرستان ساوجبلاغ در استان البرز اتفاق افتاد زنگ خطری جدی بود که شکست راهبرد تبلیغاتی مخالفان دولت گذشته را به اثبات رسانید. یک جستجوی ساده در فضای مجازی و رسانه ای کشور و خارج از کشور، انتشار هزاران کیلومتر از خط ها و سطوری را نشان می دهد که سعی داشتند تا با درآمیختن اطلاعات درست و غلط، نظام اقتصادی و بانکی دولت احمدی نژاد را در ذهن مردم، فاسد و ناکارآمد بنمایاند؛ اما ناگهان محمود بهمنی، برجسته ترین و مشهورترین چهره بانکی و اقتصادی دولت دهم، نه در نقطه ای دورافتاده از کشور بلکه در بیخ گوش تهرانی که ماکت آزمایشگاهی فرهنگ و القائات رسانه های وابسته به غرب است با استقبال و اعتماد گسترده مردم مواجه گردیده و با رأیی قابل توجه راهی بهارستان می شود.
آن چه که در دل پاک و باصفای مردم این شهرستان گذشت به راحتی ممکن است یک سال و نیم دیگر در انتخابات ریاست جمهوری هم اتفاق افتاده و یک بار دیگر با پیروزی فرزند ملت، مدار فعالیت های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ایران اسلامی را از محوری که غرب به آن تمایل دارد خارج سازد. رأی به محمود بهمنی می تواند به معنای تأیید کارنامه اقتصادی دولت های نهم و دهم بوده و وجه دیگر آن بی اعتمادی به سیاهنمایی های ناتمام برخی از مسئولان ارشد دولت فعلی باشد.
مغزهای تبلیغاتی دولت یازدهم از این پس کاری بس دشوار را پیش رو دارند. آنها یا باید به روال دو سال و نیم گذشته با خبرسازی و شایعه پراکنی و سیاهنمایی، همچنان به زعم خود تلاش در تخریب و ایجاد نفرت عمومی از دولت سابق را سرلوحه خویش سازند و یا با عبرت از آن چه که در هفتم اسفند گذشته در شهرستان ساوجبلاغ اتفاق افتاد مسئولان اقتصادی، صنعتی و خدماتی دولت یازدهم را مجاب نمایند تا تکانی به خود داده و با اقدامی سازنده و ثمربخش، اثری ملموس را در عرصه اقتصاد جهت رقابت با خدمات دولت گذشته به یادگار بگذارند.
تئوریسین های تبلیغاتی جریان اعتدال و اصلاحات باید باور کنند که حوزه تأثیرگذاری شان از محدوده بالانشینان و مرفهان بی درد فراتر نرفته و حقیقت گرایی بدنه جامعه ایرانی، چالشی جدی پیش روی آنان خواهد بود.