آرشیو بهمن اشک آتش
چند ساعتی است که وبلاگ اشک آتش فیلتر شده است.
فعلا توسط برخی از دوستان مشغول پیگیری علت این اتفاق و رفع آن هستم.
اشک آتش باز هم به روز خواهد شد انشالله.
راه دسترسی به مطالب را هم که خودتان بهتر از من بلد هستید.
نگاه یک : این دو جوان، افرادی پست و خبیث هستند که برای دوزار پرکردن جیب خود، دست به سلاح برده و مال و جان مردم بیگناه را به خطر انداخته اند.
نگاه دو: به چهره این دو جوان نگاه کنید. چشم هایشان مظلومانه می درخشد و شرم و عجز از سراسر وجودشان می بارد. به قیافه شان نمی آید آدم های بدی باشند.
جمع بندی: به نظر شما این دو جوان و یا امثال آنان دارای بیماری دو یا چند شخصیتی هستند و هر بار ممکن است به صورتی خاص در اجتماع ظاهر شوند؟ ظاهرشان که نشان می دهد آدم بدی نیستند. از طرفی آن جرایمی هم که مرتکب شده اند غیرقابل کتمان است. آیا آنها مصداق جمع نقیضین هستند؟ تکلیف ما برای قضاوت درباره ذات آنها چیست؟ آنها آدم های بدی هستند؟ ذاتشان مشکل دارد؟ ...
شکی نیست که این دوجوان به خاطر جرم بزرگی که انجام داده اند مستحق اشد مجازات بوده اند. روی سخن درباره ماهیت و گوهر وجود انسان هاست. همه ما می توانیم فرشته باشیم؛ همه می توانیم از ابلیس هم پست تر بشویم... جبری درکار نیست. اما ... از بسترهای تربیتی جامعه هم نمی توان غافل شد.
حرفم را خلاصه کنم. خیلی وقت ها انسان ها در شرایطی رشد می کنند که قدرت انتخاب راه حق برایشان دشوار می شود.
احساس می کنم چهره این دو جوان برایم آشناست. مشابه آنها را بسیار دیده ام.
نیمچه تجربه تبلیغی من و اندک شناختی که از این نسل دارم به این باورم رسانده که اگر یک مبلّغ فعال و دردمند در بخشی از فصول زندگی این دوجوان بر سر راهشان قرار می گرفت، وجه مثبت درونشان بارور می شد و یا لااقل در ارتکاب گناه، خط قرمزی برایشان ترسیم می گردید. خدا از سر قصور و تقصیراتمان بگذرد.
با توجه به درگذشت شهادت گونه روحانی عدالتخواه سیرجانی، حجت الاسلام علی رضا جهانشاهی که چندی پیش در اعتراض به رفتارهای غلط برخی مقامات قضایی دست به اعتصاب غذا زده و در مقابل چشمان بی تفاوت مسئولان، جان خود را از دست داد تعدادی از دوستان وی قصد دارند به منظور قدردانی از تلاش های عدالت خواهانه این روحانی فقید و پاس داشتن نام و یاد وی اقدام به جمع آوری مجموعه خاطرات و دلنوشته های مربوط به ایشان نموده و کتابی را در این خصوص به علاقمندان تراژدی مبارزه با اژدهای هفت سر مفاسد اقتصادی تقدیم کنند.
از عموم دوستان و یاوران این شهید جنگ نرم درخواست می شود مطالب و خاطرات خود را به نشانی این وبلاگ ارسال نمایند.
1/12/1391
خبرگزاری فارس: جمعی از طلاب، دانشجویان و بسیجیان سراسر کشور در بیانیهای تأکید کردند: مردم از خود میپرسند مگر جرم طلبه سیرجانی از تخلفات عدیده آقازاده مشهور بالاتر بوده که حتی حق تأمین وثیقه و آزادی موقت از وی سلب شده است؟
بسیجیان سراسر کشور درباره طلبه سیرجانی بیانیهای منتشر کردند.
متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:
بسمه تعالی
ریاست و اعضای محترم کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی
سلام علیکم
احتراما با اهدای تحیات الهی باستحضار میرساند: حجت الاسلام علی رضا جهانشاهی معروف به طلبه عدالتخواه سیرجانی و بسیجی نوزده ساله همراه وی به نام محسن شیرازی بیش از چهارماه است که به دلیل حمایت از طلاب ناهی از منکر شهرستان بروجرد، بدون صدور هیچ حکمی در زندان اوین به سر میبرند.
متأسفانه در این مدت، نوع رفتارهای برخی از مسئولان دادگاه ویژه روحانیت به گونهای بوده که شائبه کینه نسبت به فرزندان انقلابی ولایت را دامن زده است.
با توجه به آنکه مجلس، خانه و پناهگاه ملت بوده و کمیسیون اصل نود به عنوان مرجعی مستقل برای رسیدگی به تخلفات قوا و احیای حقوق ملت محسوب میشود جمعی از طلاب، دانشجویان و بسیجیان عدالتخواه کشور به محضر شریفتان درباره دو تخلف صورت گرفته ذیل توسط ریاست و دادستان محترم دادگاه ویژه روحانیت، اقدام به شکایت کرده و درخواست رسیدگی قاطع دارد:
1- رفتار خلاف شئون روحانیت
همان طور که مستحضر هستید فلسفه تشکیل دادگاه ویژه روحانیت، صیانت از حریم و شئون روحانیت معزز بوده است. در ماههای اخیر، بازداشت چهارماهه یک روحانی معتبر، در حالی که جرمی جز دفاع از ارزشهای دینی و عمل به مطالبات مقام معظم رهبری نداشته و نیز توهینهای متعدد برخی از عوامل قضایی به همراه فشارهای روانی بر خانواده این روحانی بزرگوار، منجر به هتک حرمت و شئون روحانیت شده است.
2- تشویش اذهان عموم
چهارماه بازداشت بدون محاکمه یک روحانی ولایتمدار و بسیجی جوان همراه وی، در حالی که برخی روحانی نماهای فتنهگر که قصد براندازی نظام را داشتند از چنین برخوردهایی در امان بودند در اذهان عموم، غیرقابل توجیه است.
مردم از خود میپرسند مگر جرم این روحانی سرباز مخلص رهبر، از تخلفات عدیده آقازاده مشهور بالاتر بوده که حتی حق تأمین وثیقه و آزادی موقت از وی سلب شده است؟ بازتاب منفی این برخورد قضایی را میتوانید در بسیاری از رسانههای مجازی جویا شوید. این مسئله در مجموع باعث نگرانی و بدبینی بخشی از جامعه و نیروهای ارزشی نسبت به اجزایی از بدنه نظام مقدس جمهوری اسلامی گردیده و مصداق تشویش اذهان عموم تلقی میشود.
از محضر اعضای محترم کمیسیون اصل نود انتظار میرود نسبت به احقاق حقوق اقشار ولایی و متدین جامعه و مقابله با سوء مدیریت برخی نخبگان سیاسی و قضایی، نهایت اهتمام و جدیّت را به کار گیرند.
والسلام علی من اتبع الهدی
مرگ خوب است اما برای همسایه!
+ نوشته شده در یکشنبه یکم بهمن 1391 ساعت 12:8 شماره پست: 1229
من آدم بیسواد! شما برایم روشن کنید تصویب این قانون یعنی چه؟
می گویند دوشغله بودن ممنوع است. مثلا یک بابایی که هم در جایی سمتی دارد و هم مدیر یک باشگاه ورزشی است باید یکی از این دو را ببوسد و کنار بگذارد.
این که حرف خوبی است. قحط الرجال که نشده است. شده است؟! اتفاقا یک نفر با یک مسئولیت٬ از فراغت بیشتری برخوردار بوده لااقل بیشتر به اعصابش مسلط است.
من این جای کار را نفهمیدم که این قانون آیا شامل کسی هم می شود که هم معاون اول قوه قضائیه باشد و هم رئیس یک نهاد مستقلی به نام دادگاه ویژه روحانیت؟ یا کس دیگری هم رئیس دیوان عدالت اداری باشد و هم دادستان دادگاه ویژه؟
اطلاعات من در این خصوص خیلی کم است. شما بفرمائید می شود؟ نمی شود؟! هر قانونی استثنایی دارد؟ قانون یعنی آن چه من می گویم؟! قانون خوب است اما برای همسایه؟! به کسی ربطی ندارد؟ هیچ کدام؟ همه گزینه ها صحیح است؟!...
بی خیال.
بسم الله الرحمن الرحیم
ما می خواهیم ظلم در جامعه نباشد
مقام معظم رهبری
مسئولان محترم سیاسی، امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی ایران
با سلام و احترام به استحضار می رساند:
بیش از چهارماه است که یک روحانی ولایتمدار و عدالتخواه به نام حجت الاسلام علی رضا جهانشاهی و بسیجی جوان همراه وی، محسن شیرازی به اتهام حمایت از طلاب ناهی از منکر شهرستان بروجرد در زندان اوین به سر برده و از حقوق و آزادی های مشروع اجتماع خود محروم مانده و گاه از سوی برخی مسئولان قضایی مورد انواع اهانت و تهمت های ناروا قرار گرفته اند.
شرح نگرانی و اضظراب خانواده های آنان، که ناباورانه، عزیزانشان را تنها به اتهام احیای ارزش های الهی، در معرض بدترین برخوردهای امنیتی و قضایی می بینند داستان مفصلی است که در این مقال نمی گنجد.
بگیر و ببندهای امنیتی و قضایی درباره طلاب بسیجی و خط مقدمی انقلاب، در حالی با رویکردی خشن و غیرعادی اعمال شده است که وجدان عمومی، گواه صادق تبعیضی است که بین این قشر از جامعه ارزشی کشور با روحانی نماها و آقازاده های فتنه گری دارد که ارتکاب جنایات عدیده شان در سال88 جز با هدف براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی و به هدر دادن ثمرات خون هزاران شهید گلگون کفن این مرز و بوم صورت نگرفته است.
کدام عقل سلیمی است که این سیاست دوگانه را در خوشبینانه ترین حالت، موجب دلسردی و بدگمانی لایه هایی از بدنه ارزشی جامعه نسبت به دستگاه ها و نهادهای انقلابی نداند؟
چند روز است حجت الاسلام جهانشاهی که از احقاق حقوق خود و دیگر سربازان فدایی اسلام و انقلاب از طریق مجاری قانونی ناامید شده است برای آن که صدای حق طلبی و عدالت خواهی خود را به مسئولان کشور برساند دست به اعتصاب غذا زده است.
جای این پرسش اساسی باقی است که چرا مسئولان محترم، مشی قرآنی "رحماءبینهم" را در قبال دوستان صدیق انقلاب به کار نبسته و هیچ گاه حاضر به شنیدن دغدغه ها و درددل های آنان نبوده اند؟ اگر غفلت از "میزان" الهی و رجحان "میز" و مقام این دنیا نبود ذره ای به این حقیقت توجه نشان می دادیم که آه مظلوم، روزی گریبانگیرمان گردیده و هزینه های قصور و تقصیرمان ممکن است به پای نظام مظلوم اسلامی نوشته شود.
به راستی اگر طلاب بسیجی که هدفی جز عمل به مطالبات عدالتخواهانه ولی امر خویش ندارند مانند برخی گردن کلفت های رانت خوار سیاسی، باند و قدرت و رسانه داشتند باز هم چنین برخوردهای شدیدی را از سوی برخی دستگاه ها شاهد بودند؟
امثال حجت الاسلام جهانشاهی بارها در شدیدترین تنگناها و فشارها صداقت خود در وفاداری به نظام را اثبات کرده و هیچ گاه حاضر نشده اند نه تنها با رسانه های بیگانه بلکه حتی با رسانه های معلوم الحال داخلی منتسب به جریان فتنه نیز مصاحبه نموده و از این مسیر، آرمان خود را دنبال کنند.
این بیانیه از باب اتمام حجت شرعی با همه مسئولان سیاسی، امنیتی و قضایی کشور صادر گردیده و ضرورت ورود آنان را برای دفاع از مظلومیت و غربت طلاب ولایتمدار و یاداوری محکمه عدل الهی، طرح می نماید.
بدیهی است طلاب، دانشجویان و بسیجیان عدالتخواه سراسر کشور برای پیگیری حقوق پایمال شده عدالتخواهان و رساندن فریاد دادخواهی آنان به صدور این بیانیه اکتفا نکرده و همه گزینه های منطقی را جهت نیل به اهداف و شعائر انقلابی خویش درنظر خواهند داشت.
والسلام علی من اتبع الهدی
[عنوان ندارد]
+ نوشته شده در یکشنبه یکم بهمن 1391 ساعت 8:30 شماره پست: 1227
این مطلب را در " یادداشت های یک پابرهنه " خواندم:
وقتی جناب حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی که نمی دانم حجت کدام اسلام و کدام مسلمی است با دید زدن شکیلا آب از لب و لوچه اش می ریزد، دیگر امثال سید حمید مشتاقی نیا برای چه جهانشاهی را اصلا روحانی می دانند ؟ بابا روحانی یعنی اینکه بنز سوار شوی، در زمان فتنه، به دنبال شتر سرخ موی فتنه بدوی و در زمان آرامش، از روی شکم در اقتدا به غرب دین را تفسیر کنی ! روحانی یعنی حسن روحانی که آدم نمی داند نورانیت صورتش مدیون مارک کدام شامپو و صابون فرنگی است، وگرنه جهانشاهی پاپتی خاک و خولی کجا آخونده ؟ آخوند یعنی محمد خاتمی که هر روز محاسن مبارکش به یک رنگ بود و ... . نمی توانم باور کنم هم جهانشاهی روحانی است و هم جناب عالیجناب ! نمی توانم باور کنم جهانشاهی یک روز بیرون از اوین باشد و دادگاه وِیژه روحانیت نخواهد که دمار از روزگارش درنیاورد ! نمی توانم باور کنم مهدی هاشمی روزی محاکمه شود ! شما باور می کنید ؟ نمی توان صحبت های لمپنی به نام مهدی هاشمی را شنید ( مکالمه مهدی هاشمی با نیک آهنگ کوثر ) و به وجود عدالت و اقتدار در قوه قضائیه نخندید ! نمی دانم، شاید روزی مهدی هاشمی به خاطر آنکه انگشت درون دماغ محترم شان فرو کرده اند محاکمه شده و به صد بار نوشتن از روی جمله ادب مرد به ز دولت اوست محکوم شود ! وگرنه گور بابای فتنه و فتنه گر ! به قوه قضائیه چه ربطی دارد ؟ به دستگاه قضا و نهادهای امنیتی چه ربطی دارد که فواد صادقی کیست و چه غلطی می کند ؟ به دستگاه قضا و سیاسیون محترم ربطی ندارد سعید ملک پور، در سایت آویزون چه می کرد ؟ به ایشان چه که تعدی به محارم را سایت محترم آویزون توصیه می کرد و اصلا هم اهمیت ندارد که چند نفر به توصیه های سعید خان و دوستانش گوش کرده اند ! اصلا مهم نیست که چند نفر به فساد کشیده شدند و چه توهین ها که به مقدسات نشد ! مهم نیست، مهم این است که وکیل سعید خان، وکیل خاندان عالیجناب است ! تازه اش هم، سعید خان توبه کرده و چه کسی جرات دارد با رافت اسلامی درافتد ! راستی از اکبر خوش کوشک چه خبر ؟ خبری نیست انگار ! من که خبری ندارم، شاید شما خبری داشته باشید ؛ البته به شرط و شروطها که بماند ... بماند که تابناک با نظام نیست و بقیه هم مهم نیستند ! مهم این است که تیتر یک کهریزک تیتر دومی داشته باشد به نام دروغ تقلب ! البته برای برخی ها ! برای برخی ها مهم بود که قاتل کبیری دستگیر و محاکمه شود وگرنه برای دستگاه قضا اصلا کبیری و کبیری ها مهم نبودند که اگر بودند جناب قاضی بعد از یک سال نمی گفت متهم به قتل کبیری در زمان قتل در اختیار این و آن بوده و به روی مبارکش هم نمی آورد که اگر راست است چطور بعد از یک سال فهمیدید ؟ مهم این بود که این پرونده هم بسته شود . مهم این بود که پرونده هفت تیر و هشت شهریور بسته شد . مهم این بود که پرونده فتنه ۱۸ تیر و قتل های زنجیره ای و فتنه ۸۸ بسته شد ! ... مهم این است که خاندان عالیجناب تا ابد خاندان عالیجناب باشند ...
( مطمئنا روحانیت بیدار، ولایتمدار، مبارز و حامی مستضعفین از برخی جملات این مطلب به دور بوده و هستند ؛ اینان حجت واقعی اسلام و نشانه روشن خداوند هستند )
- ۹۱/۱۱/۰۱