از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت... ---------------------------------------------------------------------------------- باید گذشتن از دنیا به آسانی باید مهیا شد از بهر قربانی با چهره خونین سوی حسین رفتن زیبا بود اینسان معراج انسانی
سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۹، ۰۶:۱۲ ب.ظ
ماه آبان است
از گوجه و پیاز تا مرغ و گوشت و نهاده های دامی و مواد شوینده و ... ناگهان جهش قیمتی پیدا می کنند.
نهادهای امنیتی چهار چنگولی خیمه زده اند کسی از گوشه و کنار، اعتراض آبان 98 را تکرار نکند.
هیچ کس حواسش به اوباش محترم کت و شلواری پشت میز نیست. آتش زدن خودپرداز بانک، بی شک نشانه اوباش گری است؛ اما اوباش تر از اوباش آنهایی هستند که زندگی مردم را به آتش کشیده و معیشتشان را بازیچه بی کفایتی خود ساخته اند.
سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۰۸ ق.ظ
"جان ما همواره سپر سنی ها بوده است" شهید حاج قاسم سلیمانی
از دشمن علی باید برائت جست. دشمن حقیقی علی کسی است که مرام و مکتب علی را زیر پا گذاشته و ظلم را جای عدل می نشاند؛ فقر و فساد را برای استثمار ملت ها در جهان می گستراند، دستش به خون آزادی خواهان عالم آغشته است، ملت ها را غارت می کند و جز تباهی و بدبختی و آتش و خون ارمغانی به همراه ندارد.
دشمن علی کسی است که قاسم سلیمانی را در محراب حق و عدالت ترور کرد، نه آن کسی که دوشادوش حاج قاسم ایستاد و در دفاع از مظلوم به مرام علی عمل کرد.
بعد از آن که معین الدین سعیدی نماینده چابهار خبر تن فروشی و خودکشی یک زن برای تأمین آب شرب فرزندان یتیمش را افشا کرد، وزارت کشور به تشکیک در صحت این خبر پرداخت. البته در کشور ما هر خودکشی که در اعتراض به قصور مسئولین صورت بگیرد همواره مورد تشکیک قرار دارد. بنیاد مستضعفان هم امروز خبر انتقال سیار آب شرب به مناطقی از چابهار را به اطلاع مردم رساند. مدیر کل املاک و اموال بنیاد در سیستان اعلام کرد مناطق دوازده گانه حاشیه شهر چابهار فاقد حتی یک متر لوله گذاری آب و فاضلاب هستند.
نکته اول اینکه ظاهرا تا کارد به استخوان نرسد و رسوایی به وجود نیاید رگ غیرت بعضی مدعیان خدمت در دستگاه های اجرایی تکان نمی خورد.
نکته دیگر اینکه شکاف طبقاتی و بی عدالتی در توجه و خدمت به مردم ابدا در شأن یک نظام اسلامی نیست. و مسأله دیگر اینکه حقوق های بعضی از مسئولین اگر نصف شود نیازهای حداقلی و ضروری هموطنان را می توان به راحتی حل نمود.
با تمام وجود معتقدم هر مسئولی در هر مقام و جایگاه و دستگاهی که از مشکلات و کمبودهای ضروری زندگی مردم بی خبر است و یا خبر دارد و اقدامی نمی کند از هر حیوانی پست تر و شایسته لعن و محاکمه است.
آیا آگاهان نه چندان خوشبین، حق ندارند که به وجود رابطهای بین آزمایشاتی چون همان «کارآزمایی» پیشگفته و جهش ویروس کرونا و افزایش عجیب قدرت آن در ایران، مشکوک شوند؟
سرویس سیاست مشرق- در حالی که در دستکم دو هفته اخیر، ویروس کوید ۱۹ در ایران با جهشی عجیب و هولناک، بر تعداد قربانیان خود افزوده است به رقم حیرتآور ۳۳۷ مرگ در روز رسیده، متاسفانه کشورمان در جایگاههای بالای تلفات حاصل از این بیماری قرار گرفته است.
اما در لا به لای اخبار شوم و مایوسکننده درباره طغیان کوید ۱۹ در کشور، برخی اخبار نیز در حوزه بهداشت و درمان منتشر می شود که جای تامل و موشکافی بسیار دارد.
رضا ملک زاده، معاون تحقیقات وزیر بهداشت و عضو "کمیته اجرایی مطالعه کارآزمایی بالینی برای درمان کووید-۱۹" سازمان بهداشت جهانی خبر داد:
"با گذشت حدود هشت ماه از انجام بزرگترین مطالعه کارآزمایی بالینی سازمان بهداشت جهانی برای درمان بیماری کووید -۱۹ نتایج نهایی بررسی ها بر روی اولین گروه از بازوهای درمانی تحت کارآزمایی بالینی اعلام شد
بر اساس نتایج مطالعه چهار داروی ضد ویروس " رمدسیویر"، "لوپیناویر"، "اینترفرون - بتا" و "هیدروکسی کلروکین" تاثیری بر درمان، کاهش طول مدت بستری، نیاز به تهویه مکانیکی و مرگ و میر ناشی از بیماری مبتلایان به کووید -۱۹ بستری در بیمارستات نشان ندادند. "
اما نکته بسیار مهم در این اطلاعات اینجاست که در این کارآزمایی بالینی بینالمللی، جمهوری اسلامی ایران یکی از فعالترین مشارکتکنندگان بوده است.
این کارآزمایی با مشارکت بیش از ۱۱ هزار بیمار بستری مبتلا به کووید-۱۹ بستری در حدود ۵۰۰ بیمارستان از ۳۰ کشور از شش منطقه جهان از جمله ایران صورت گرفته و ۳۰۰۰ بیمار در ۲۹ بیمارستان کشور در این برنامه مشارکت داده شدند.
نکته اما اینجاست، که در حالی که دستگاه بهداشت و درمان کشور در روندی عجیب تلاش می کند «شاگرد اول» کارآزماییهایی این چنین باشد و اطلاعات کوید ۱۹ و مبتلایان به آن به راحتی در اختیار این نوع برنامهها قرار می گیرد که هر اهل فنی به خوبی از پشتپردههای آن آگاه است، نه تنها هیچ کمکی به جمهوری اسلامی در مهار این بیماری و کاستن از این تلفات نمی شود، که شاهدیم در هفتههای اخیر، کرونا دست به طغیان زده و روزانه جان صدها هموطن ما را می گیرد.
به راستی این سوال مطرح می شود که چطور ۳۰۰۰ بیمار ایرانی در برنامهای در این سطح شرکت داده شدهاند، اما هیچ اطلاعاتی درباره ماهیت این برنامه، هویت طراحان و مدیران آن و سرنوشت اطلاعات به دست آمده از این طریق، به ملت داده نمی شود؟
هر اهل تحقیقی که فقط کمی روی ساختار سازمان بهداشت جهانی، حامیان مالی و هویت گردانندگان اصلی آن پژوهش کند، آشکارا در می یابد که این سازمان و اصولا مافیای درمان در دنیا تحت سلطهی شبکه جهانی یهود و بنیادهای صهیونیستی وابسته به خاندانهای زرسالار چون راکفلر و روتشیلد، ابر هلدینگهای صهیونیستی چون گلدمن ساکس، موسساتی چون «روتاری اینترنشنال» و «بنیاد بیل و ملیندا گیتس» و امثال اینها است.
بیل گیتس و همسرش (ملیندا) تولیدات شرکت های دارویی بنیادشان را در کشورهای آفریقایی تست می کنند
شبکه جهانی و ستمگر و جنایتکاری که در تلاش است روزنههای ورود ساده ترین داروها و تجهیزات درمانی به جمهوری اسلامی را بگیرد و بنا بر آن چه نظریهپرزدازان صهیونیست چون برژیسنکی تجویز کردهاند، نسل شیعیان را در روندی خزنده و صبورانه از بیخ بزند، حالا از در «پروژههای تحقیقی» به راحتی به کشور ورود می کند، کل تشکیلات بهداشت و درمان کشور را در اختیار می گیرد تا اطلاعات بنیادین مربوط به حوزه سلامت و اثرات ویروس کوید ۱۹ بر ژن ایرانیجماعت را به راحتی جمعآوری کند.
از قضاء همین شبکه، که راه ورود پانسمان کودکان دچار سندرم پروانهای را به ایران سد می کند، همان است که به گفتهی وزیر بهداشت، از طریق مافیای اقتصادی پارسیان هند (که یکی از بازوهای قوی زرسالاران صهیونیست جهانی است)، مقدمات ورود میلیونها دوز واکسن آنفولانزا را به کشور فراهم می کند! آیا باید باور کنیم که شیاطین انساننمایی که عضو این شبکه مخوف جهانی هستند، دلشان به حال سلامت ملت ایران سوخته است؟
آیا قرار است ایران به یک آزمایشگاه بزرگ تبدیل شود که به راحتی اطلاعات استراتژیک و حیاتی حوزه سلامت ایرانیان از آن استحصال شود؟ آیا آگاهان نه چندان خوشبین، حق ندارند که به وجود رابطهای بین آزمایشاتی چون همان «کارآزمایی» پیشگفته و جهش ویروس کرونا و افزایش عجیب قدرت آن در ایران، مشکوک شوند؟
از طرفی خبرهایی مبنی بر جمع آوری و تشکیل بانک اطلاعات بهداشتی ایران توسط سفارتخانه های خارجی را به گوش می رسد. سفارتخانه ها دنبال جمع آوری اطلاعات پزشکان و کادر درمانی و تجهیزات پزشکی بیمارستان ها و کادر درمان و داروهای تجویزی و... و. هستند تا عملیات ارتباط گیری و خروج و جذب کادر پزشکی کشور را دنبال کنند.
مضافا این که نگرانیهایی جدی درباره پروژههای فروش میلیاردی دارو از طرف شرکتهای خارجی(که به دنبال سواستفاده زا وضعیت تحریمی هستند)، با کارگزاری شبکههای فاسد لانه کرده در حوزه دارو و درمان و احتمال تبدیل کردن جمهوری اسلامی به آزمایشگاه بزرگ بررسی عوارض داروهایی که هنوز در هیچکجا تست نشدهاند، از سوی اهل فن و دلسوزان ابراز می شود.
همین تابستان سال گذشته بود که یک شبکه گسترده از مسوولان رده بالای حوزه دارو و درمان در جریان فساد گسترده در واردات دارو و حیف و میل و تاراج منابع کشور، توسط سازمان اطلاعات سپاه بازداشت شدند که در بین آنها عالیترین مقام سابق حوزه غذا و دارو و معاون او هم حاضر بودند. سازمان دیدبان عدالت و شفافیت، در نشست مطبوعاتی که سال گذشته درباره پرونده فساد در حوزه دارو برگزار کرد، از ورود داروهایی خطرناک به کشور خبر داد که در یک مورد موجب نابینایی چند ده نفر از هموطنان شد.
متاسفانه باید اذعان کرد که حوزه بهداشت و درمان کشور سالهاست که به یکی از شاهراههای «نفوذ» پنهان دشمن در کشور تبدیل شده که از قضاء، چون دور از صحنه مجادلات سیاسی روز است، عمدتا پنهان از حوزه رصد و پایش و برخورد می ماند.
به عبارت دیگر، در حالی که بخشی قابل ملاحظه از پایوران این حوزه، با جان خود، در خط مقدم جهاد درمانی در مبارزه با ویروس کرونا هستند و دهها نفر از کادر درمان و پزشکان و پرسنل بیمارستانی ما در این راه به مقام رفیع شهادت نائل آمدهاند، شبکههایی پرقدرت در این حوزه رخنه کردهاند که پا روی خون آن جهادگران می گذارند و با تسهیل معابر نفوذ و حتی کارگزاری برای آن، ضربات بعضا جبران ناپذیر و عمیق به ملت ایران وارد می کنند که آثار آن بعضا تا چند نسل زدودنی نیست.
به نقل از مهر، امیرحسین بانکیپور در برنامه «بدون توقف» در پاسخ به این سؤال که حاکمیت نسبت به روابط دختر و پسر چقدر مسؤلیت دارد، گفت: ما بیشتر در حد شعارها باقی ماندیم، ولی یک راهکار مشخصی باید داشته باشیم، نظام آموزشی ما در یک فضای علمی بدون مهارت جلو میرود، الان موج سوم دانشگاهها، دانشگاههای مهارتمحور است، اما ما فقط مدرکگرایی را در جوانها بالا بردیم که همین باعث میشود ازدواجشان به تأخیر افتاده و نیازشان را با ارتباط جبران کنند. ما اول باید یک استراتژی درستی نسبت به جوانهایمان داشته باشیم، چون استراتژی غلطی که در حاکمیت داشتیم این بود که سن ازدواج باید در جوانان بالا برود.
وی تأکید کرد: من این را محکم میگویم این در حاکمیت بود، تا ۲۰ سال پیش کل برنامهریزیها در راستای بالا بردن سن ازدواج بود، لذا دورههای آموزشی طولانیتر را بیشتر دوست داشتند تا جوان دیرتر ازدواج کند، بنده زمان مرحوم رفسنجانی در کمیته آموزش و پرورش شورای انقلاب فرهنگی بودم معاون برنامهریزی آقای رفسنجانی یک نامه با ایشان نوشت و اعلام کرد که آقا این نظام متوسطه آن زمان که تازه پیشدانشگاهی وارد آن شده بود، خلاف اهداف توسعه است، آقای رفسنجانی نامه را به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارجاع داد و آمد به کمیته ما، ما معاون برنامه و بودجه را خواستیم، به کارشناسشان گفتیم اینکه ما یک سال از آموزش و پرورش کم کردیم که خوب است، شما که همیشه از بودجه آموزش و پرورش مینالیدین اینکه یک سال زودتر دیپلم بگیرند که بهتر است گفت ضربهای که به ما زدید بیشتر از این حرفهاست، وقتی یکسال زودتر دیپلم بگیرند، یکسال زودتر سربازی میروند و ازدواج میکنند و این مغایر با اهداف توسعه است.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه آنها با این برنامه جلو رفتند، اظهار کرد: خوب وقتی سن ازدواج بالا برود جوان مجبور میشود وارد فضای ارتباط شود، همین آقایانی که این بلا را سر جوانان آوردند در دورهای که دو میلیون و ۱۰۰ هزار دختر بالای ۳۰ سال ازدواج نکرده داریم شعار میدهند مواظب ازدواج کودکان باشیم، ما الان مشکلمان ازدواج کودکان است یا ازدواج این دو میلیون و ۱۰۰ هزار نفر، چرا آدرس غلط میدهید این آقایان الان هم خجالت نمیکشند، وقتی ازدواج را سخت میکنند و سن ازدواج را بالا میبرند خوب طبیعی است که این رابطهها پیش بیاید. حق طبیعی هر جوانی است که در سنی که نیاز دارد بتواند ازدواج کند، چرا میترسیم این حرفها را بزنیم، چطور رابطه با جنس مقابل را میپذیریم اما ازدواج خلاف روشنفکری است، مسیر ارتباط را باز میکنیم مسیر ازدواج را میبندیم، اگر میخواهیم جوان در وقت نیازش ازدواج کند باید به هنرستانها بیشتر بپردازیم، باید مدرکگرایی را کم کنیم، مهارتآموزی را در دانشگاهها تقویت کنیم، شرایط ازدواج یک دانشجوی متأهل را فراهم کنیم، محدودیتهای قانونی یک دانشجوی متأهل نباید مثل یک دانشجوی مجرد باشد.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس یازدهم یادآور شد: اما برای ما این جور نیست، قوانین ما ضد ازدواج است، بروید جزء جزء قوانین را نگاه کنید، آن زمانی که داشتند روی کنترل جمعیت کار میکردند حساب شده مسیر جامعه را به سمتی بردند که ازدواج دیرتر صورت بگیرد، بعد هم فریاد میزنند که چرا دختر و پسرها رابطه دارند، چرا فساد جامعه را گرفته، خوب طبیعی است که وقتی راه حلال را ببندید راه حرام باز شود. باید شرایط ازدواج را آسان کنیم، از هیچ کسی نترسیم، ما باید ازدواج ۲۰ سالهها را الگو کنیم، شعار ازدواج ۲۰ سالهها یک شعار واقعی است که ما باید بدهیم، منتهی کسی که ازدواج میکند باید به بلوغ عقلی و اجتماعی هم برسد، بلوغ جنسی کافی نیست، باید نظام تربیتی مدارس ما در جهت آموزش مهارتهای زندگی باشد.
بانکیپور در پاسخ به این مطلب که «نظام آموزشی با اولویت دادن به رشتههای کار و دانش و فنی، حرفهای میتواند متخصصانی پرورش دهد که آماده تشکیل خانوادهاند» عنوان کرد: مسائل اجتماعی شبکهای با هم مرتبطند، وقتی که جوان شغل داشته و سرش شلوغ باشد دیگر سراغ ارتباط نمیرود، در واقع یکی از راههای شکستن ارتباط همین است که سرش را شلوغ کند ولی جوان ما که صبح تا شب بیکار نشسته در این ارتباط سُر میخورد. با کاهش سن ازدواج مشکل اشتغال را هم حل میکنیم، چون جوانان مسؤلیتپذیرتر میشوند. مشکل اشتغال این است که سن مناسب ورود به اشتغالمان بالا رفته وقتی شما در ۲۵ سالگی میخواهی وارد بازار کار شوی توقعت بالاست، هر شغلی را در شأن خودت نمیدانی، کار هم بلد نیستی، کدام صاحبکاری جرأت دارد تو را به کار بگیرد، اما اگر نوجوان ۱۶ ساله بخواهد کار کند، هم توقعی ندارد و هم حاضر است با حقوق کم کار کند تا کار یاد بگیرد، اگر سرش هم داد بکشند ناراحت نمیشود و بدنش هم به کار کردن عادت کرده و شکل میگیرد، جوانی که قرار باشد ۲۰ ساله ازدواج کند از ۱۷ سالگی خانواده به کار درگیرش میکنند.
وی با اشاره به اینکه نظام تربیتی ما باید به سمتی برود که بلوغ عقلی و اجتماعی جوانان را بالا ببرد، تصریح کرد: الان ذهن بچههای ما پر از فرمول ریاضی و فیزیک و شیمی است، اما مهارت حل مشکل ندارند، در این نظام آموزشی یک نیمکره مغزی بیشتر فعال نیست، جوان در ۲۰ سالگی که هیچ در ۲۸ سالگی هم بلد نیست زندگی کند، چون یادش ندادیم باید یکی از برنامههای آموزش و پرورش از اول ابتدایی آموزش مهارتهای زندگی باشد، نه اینکه درس مدیریت خانواده را در سال دوازدهم بگذاریم که بچهها کنکور دارند و اصلاً لای کتاب را باز نمیکنند.
این کارشناس مسائل خانواده در پایان در پاسخ به این سؤال که کسی که درگیری عاطفی پیدا کرده الان باید چکار کند، گفت: در درجه اول باید افراد امین خانواده را در جریان بگذارد، بعد یک مشاور با تجربه پیدا کند، اگر مشکلی هم پیش آمده در هر مرحله بیدار شود بهتر از فرداست، پس تا دیر نشده یک مشاور خبره پیدا کند تا او تشخیص دهد طرف مقابلش فرد شایستهای هست یا نیست، این شایستگی را خود فرد نمیتواند تشخیص دهد چون عقل و احساسش درگیر است، قطعاً نمیشود یک شبه عشقی که مدتهاست در وجود شماست از بین برود، لذا شرایط سختی دارید، آن مشاور بررسی میکند که رسیدن شما هزینه کمتری دارد یا جداییتان، گاهی مشاور به این نتیجه میرسد باید به هم برسید، او اول از نظر بینشی ذهن شما را قوی میکند، بعد نسبت به آثار و عواقب این مسئله شما را آگاه میکند، شما هم باید از نظر عاطفی خودتان را غنی کنید خیلی اوقات دلیل وابستگی ضعفهای عاطفی است که باید جایگزینهای عاطفی قوی پیدا کرد، از نظر رفتاری نیز باید هر رابطه دیداری و شنیداری را قطع کرده و سود و زیانهای فرد و رابطه را برای خودتان بررسی کنید.