نگاه
از کودکی برایم سوال بود که چرا در ایام محرم عده ای عادت دارند گوشه ای بایستند و عزاداران را نگاه کنند؟ اگر عزاداری خوب است که پس خود باید به جمع آن ها بپیوندند و اگر بد که دیگر تماشا ندارد.
امروز اما به نیکی دریافته ام که همیشه تعداد تماشاچی ها بیشتر از میدان دارهاست؛ چونان که در سال شصت و یک هجری نیز بسیار بودند کسانی که دلشان با حضرت عشق بود و شمشیر های شان در نیام. در عرصه ورزش نیز همیشه تماشاچی ها بیشتر از ورزشکاران هستند. تشویق کننده ها بسیار زیادند. کسانی که دوست دارند در سایه بمانند و دیگران را به ادامه راه فرا بخوانند. کنار گود بنشینند و فریاد تحریص و مواخذه برآورند که لنگش کن.
از آن هایی که در نماز های جمعه فریاد جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان را سر می دادند چه تعداد سابقه حضور در جبهه های دفاع مقدس را در کارنامه خود ثبت کرده اند؟
از آن هایی که در جبهه ها حضور داشتند چند درصد خطوط مقدماتی را برای خدمت به اسلام برمی گزیدند؟
خط مقدمی ها انسان های عجیبی هستند. هر جا این گونه انسانی یافت شد باید قدرش را دانست و در مواقع خطر روی امثال او تکیه کرد. اما هیچ اندیشیده ایم نوع نگرش اکثریت خاموش و پیرو بر چه پایه ای شکل گرفته است؟ آیا اساس تفکرشان قابل تغییر است؟ چگونه؟
اگر حمله ناگهانی سی دی های سخنرانی دکتر عباسی و به دنبال آن فقر و فحشای ده نمکی به خاکریز خود باختگان داخلی نبود جبهه عدالت خواه به این زودی می توانست رقبای قدرتمند جناحی خود را جا گذاشته و اریکه قوای اجرایی را به چنگ آورد؟ (این مقاله در سال 1385 نوشته شده) گذشته از برخی نواقص، صحبت های ایشان چه میزان در برافروختن شعله های غیرت مردم نقش داشت؟
امروز آیا نیروهای روی مین از آزادی لازم برای دفاع انقلابی از حیثیت انقلاب برخوردار هستند؟ اگر نعمت آزادی نبود ماهیت نیرو های انقلاب و ضد انقلاب داخلی چگونه روشن می شد؟ آیا عرصه کتاب به اندازه وادی مطبوعات از آزادی برخوردار است؟ البته خطوط قرمز آزادی امری قابل درک و مورد قبول همگان است. آیا بین ناظرین آن وزارت و سردبیران نشریات در حق جرح و تعدیل مطالب تفاوتی وجود دارد؟ چه نگاهی به نیروهای پیشتاز عرصه انقلاب وجود دارد؟ آقای احمدی نژاد باید بداند و می داند علمی را برافراشته که سینه زن های زیر آن بسیار کمتر از چلو خورهای آخر مجلس هستند.
نوع نگاه به مفهوم عدالت چگونه است؟ مگر نه آن که عدالت به شهادت لغت نامه های معتبر یعنی قرار داشتن هرچیز سر جای خود در مقابل ظلم که قرار نگرفتن موجود در جایی است که شأن او باشد؟ جامعه کلیتی است که اجزای آن را مردم تشکیل می دهند و اگر این اجزا نخواهند آن کل، طعم عدالت را نخواهد چشید.
پیامبری که در قرآن کریم اسوه حسنه لقب گرفته مورد خطاب خداوند واقع می شود که یا ایها المدثر قم فانذر. ای پیچیده در هاله اوهام خویش برخیز و انذار کن.
پیروان آن حضرت آیا پیرو آن حضرت عمل می کنند؟ این حکمت الهی است که ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها. منتظر دیگری نباشیم که هرکس در اجرای عدالت، مالک سهام خویش است. آیا می شود گفت اسلام خوب است اما برای همسایه؟!
کم من فئة قلیلة غلبت فئه کثیره باذن الله را فراموش کرده ایم؟
معروف است حضرت امام(ره) به شاگردانی که دروس خارج او را تقریر می کردند توصیه می نمود که آخر مطلب، نظری از خود را نیز مرقوم کنند. چه تایید باشد وچه ردّ آن گفتار اگر نه لااقل فحشی را ته آن بنویسند! گویا به تشخیص آن پیر فرزانه، سکوت رخوت ذهن را به دنبال دارد و انسان سست اندیشه، در ایمان و عمل نیز دچار رخوت خواهد شد. اسلام دین حق است و حق یعنی عدالت.
یکی از سفارش های بر زمین مانده دین مبین اسلام لزوم حفظ حرمت انسان هاست. آن گونه که حرمت مومن بالاتر از کعبه بیان شده است.
اگر نماز و روزه و دیگر فروغ دین از واجبات است حفظ حرمت انسان ها نیز در کنار آن ها قرار دارد و خود قضاوت کنید آنانی که دورادور توصیف معنویت و عبادات مسلمین را شنیده و شیفته اسلام شدند اگر جامعه اسلامی را نیز گلستان ببینند چه خواهد شد؟ به راستی چرا این دستور دینی هنوز در جوامع دینی نهادینه نشده است؟
عدالت خواهان تا چه حد خود را برای امر به معروف و نهی از منکر که ضامن اجرای عدالت است آماده نموده اند؟ نقد کردن توانی می خواهد و نقد شنیدن توانی بالاتر.
مولا علی علیه السلام بیانی دارد که جامعه ای که در آن ضعیف نتواند بدون لکنت حقش را از قوی مطالبه کند اسلامی نیست.
انسان عدالت خواه اگر در عمل قادر به برداشتن گامی مفید نباشد کمترین وظیفه او داشتن دغدغه عدالت است آن گونه که اگر از غصه خلخال کشیدن از پای زن یهودی بمیرد رواست.
نگاه امروز ما به عدالت آیا می تواند نوید بخش حاکمیت مفهوم والای آن در زمانی کوتاه دست یافتنی باشد؟
امروز بسیاری از بازرس ها و حسابرس های مالی معتقدند کم است این که عمل خلاف قانون و سوء استفاده مالی مسئولین از چشمان تیز بین آنان دور بماند. حق با آنان است. اما آیا بر اساس برخی قوانین داخلی ادارات، سوء استفاده از بیت المال کمی قانونی و مشروع نشده است؟ چرا رییس یک اداره نه چندان مهم در یک شهر کوچک اجازه استفاده از دو اتومبیل دولتی را دارا است؟ اعطای تسهیلات غیر معمول در برخی از نهادهای مستقل بر چه مبنای درستی صورت می گیرد؟ آیا نگاه ما به قانون و حیف و میل اموال عمومی نیاز به تغییر ندارد؟
روزه خواری علنی تعدادی از افراد گستاخ و مغرض هر سال دل مومنین را به درد می آورد. تماشای مزاحمت های خیابانی به مرور به عنوان امری طبیعی و عادی در حال جا افتادن در بینش عابرین کوچه و بازار است.
چرا در سال های نخست انقلاب به رغم ناامنی های کم سابقه و توطئه های پیاپی ستون پنجم و ایادی داخلی دشمنان، نیروهای مردمی که هر یک بعضا اشتغال شخصی خاص خود را داشتند و معاششان از راهی دیگر می گذشت با اندکی درایت بر مشکلات فائق آمدند و طعم شیرین امنیت جامعه اسلامی را که خدشه دار نمودن آن از بالاترین اهداف بیگانگان است بر کام ملت نشاندند و امروز به رغم پیشرفت های مادی در ابزارها و روش های امنیتی، هر روز با دیدن منظره ای قبیح و دور از شأن جامعه اسلامی باید آهی پر سوز از عمق دل و جان خویش بیرون کشید؟
در عصر یکی از روز های ماه مبارک رمضان سال هزار و سیصد و هشتاد و چهار هجری شمسی تعدادی از روزه داران شهر مقاوم اهواز بر اثر انفجار بمب در بازار به خاک و خون کشیده شدند.
این انفجار دفعاتی دیگر تکرار شد. انگشت اتهام با توجه به وجود اسناد و مدارکی غیر قابل انکار، نظامیان انگلیسی مستقر در منطقه را نشانه گرفت.
از آن سوی آب خبرهای دیگری نیز به گوش می رسد. نظامیان انگلیسی در حمله به زندان بصره، جنایتکاران در بند را آزاد نموده و به مکانی دیگر انتقال دادند. آمریکایی ها نیز در برخی از شهرها رفتاری اینگونه داشتند. به دنبال آن ناامنی های عراق افزایش یافت.
در روز تاسوعای حسینی سال هشتاد و پنج هجری شمسی خبر درگیری شدید پلیس نجف با تروریست ها در حومه این شهر به سراسر جهان مخابره شد. صد ها تروریست آموزش دیده قصد داشتند با حمله به نجف، بارگاه مطهر امیر مومنان(ع) را در روز عاشورا با خاک یکسان کرده و مراجع دینی و عزاداران حسینی را قتل عام نمایند که به لطفا خداوند این امر میسر نشد.
آن هایی که نامی هم از شهید غیور اصلی تاکنون نشنیده اند روزهای آخر زندگی این بزرگمرد را مطالعه نمایند. مصطفی مازح جوانی غیرتمند بود که در راه اعدام انقلابی سلمان رشدی مرتد به درجه رفیع شهادت رسید. چند سال طول کشید تا نام او بر سر زبان ها افتاد. گفته می شود ابراهیم عطایی دانشجوی دانشگاه تهران بود که با خلاقیت های فردی برای عمل به تکلیف، خود را به لندن رساند اما در کتابخانه بزرگ این شهر هف گلوله های پلیس انگلستان قرار گرفت و به شهادت رسید. شهدایی مانند مصطفی و ابراهیم چند نفر باشند خدا می داند.
رحمت خدا بر پیر جماران که می گفت اگر خود جوان بودم راه می افتادم و آن خیانت کار را به سزای عملش می رساندم تا عبرتی باشد برای دیگران. در سال های واپسین عمر دولت اصلاحات، یاد و خاطره شهید سرافراز سید مجتبی نواب صفوی از سوی برخی گروه ها و جریان ها درسطح جامعه طنین انداز شد. بیست و هفتم دی ماه سال هشتاد و پنج متاسفانه هیچ اثری از برنامه های وسیع و پر سر وصدای گذشته که تبلیغات بی وقفه رسانه های ملی را به دنبال داشت دیده نشد. خدا کند نگاه ما به شهیدان، ابزاری نشده باشد.
آنانی که زورشان و یا شرمشان قد نمی دهد چند سال است که زیر هجمه سنگین تبلیغات کالاهای تجاری از سوی شبکه های متعدد رسانه ملی در حال خفه شدن هستند. دلسوزان بسیار فریاد زده اند که به جایی نرسیده است و باز می گوییم که مصرف زدگی یعنی احساس نیاز کاذب، یعنی ایجاد عقده های اجتماعی یعنی ایجاد انگیزه برای جرم و خیانت و...
فراتر از شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای امنیت ملی باید به فکر چاره باشد برای جامعه ای که مردم آن در سال های انقلاب و جنگ به نداشته های خود قانع بودند و امروز عطش خواستن شان سیراب شدنی نیست. خیلی ها دارا هستند و یقین پیدا کرده اند که ندارند. بنابراین مطالبات مادی شان از نظام، نقطه پایان نخواهد داشت. شناخت غرایز انسانی باید به عنوان چند واحد درسی توسط متولیان فرهنگی جامعه هر سال مطالعه شود که شاید اثر کند. مصرف گرایی مانند شهوت است. کاری هم که نداشته باشید خودش به غلیان در می آید چه برسد به تحریک و تهییج و تحریص و....
سازمانی که به ادعای مورد تایید خود در فقر مالی دست و پا می زند چرا باید میلیاردها تومان برای انتشار رنگین نامه هایش هزینه کند؟
برای پایین کشیدن آمار نگران کننده طلاق، فیلم های ایرانی پر شده از ازدواج های آسان! البته آسان در انتخاب های خیابانی. بی توجه به معیار هایی که فقدان آن ها دلیل اصلی افزایش طلاق بوده است؛ این یعنی دور باطل.
خداوند مسئولین فرهنگی ما را با مقوله ای به نام فرهنگ آشنا نماید.
انشاءالله
هرچه می کشیم از نگاه است. نگاه هایی که باید ریشه یابی و نمره گذاری شده و در صورت لزوم عینکی مناسب برای شان تدارک دیده شود.
امروز در مراکز تحقیقاتی علوم انسانی به خصوص در عرصه پژوهش های دینی، پیشرفت های فوق العاده ای کسب شده که نتایج آن برای اهالی این وادی، شیرین و دلنشین بوده است. به شهادت بسیاری از دوستان مبلّغ، متاسفانه همچنان در سطوح مختلف جامعه حتی در مراکز علمی و دانشگاهی نگرش ها، باورها و اطلاعات دینی در سطحی بسیار نازل قرار دارد که دل انسان را به درد وا می دارد. از جوانی دانشگاهی که هنوز نمی داند چرا باید مرجع تقلید داشته باشد و با شنیدن دلیل منطقی و کوتاه و گویا بی هیچ غرضی قانع می شود، گرفته تا وجود انواع و اقسام باورهای غلط و خرافی در ابعاد مختلف دین، قلب هر انسان متعهدی را به التهاب وا می دارد.
شکاف بین میزان دستاوردهای پژوهشی و کیفیت انتقال آن به سطح جامعه از کجا پدید آمده است؟
باید به آثار متفکر شهید مطهری مباهات نمود که پس از گذشت چند دهه همچنان تازگی دارند و باید تاسف خورد که چرا آثار آن شهید بزرگوار پس از گذشت چند دهه همچنان تازگی دارند؟!
آسیب شناسی تفکر جامعه دینی در کجا باید صورت پذیرد؟ چه کسانی برای مرهم نهادن بر این زخم دیرین پای به میدان می گذارند؟
هر از گاه پیکر چند شهید گمنام در محوطه دانشگاه های کشور به خاک سپرده می شود. راقم این سطور هیچ اظهار نظری درباره اصل این عمل بیان نمی دارد. اما سوال اینجاست که چرا تا به حال شهدای گمنام را در حوزه علمیه کشور خاکسپاری نکرده اند؟ آیا پرسش فوق، نشان گر این مطلب نیست که نگاه ما به شهدا صرفا یک نگاه معنوی است و با این پیشفرض که حوزه های علمیه از نظر معنوی غنی هستند به دنبال نجات دانشگاه ها رفته ایم؟
آیا اگر علاوه بر نگرش معنوی، نگاه حماسی نیز به این اسطوره های ماندگار تاریخ ایران زمین داشتیم بسیاری از دردهای جامعه با تعمیق این فرهنگ و در نتیجه، عملیاتی شدن آموزه های دین به راحتی بر طرف نمی شد؟
باور کنیم که ریشه قیام حضرت اباعبدالله (ع) صرفا دیدن یک خواب رویای صادقانه نبوده که خود بارها تاکید نموده است بر قیام عقلانی برای احیای دین و اصلاح امت جد بزرگوارش و پا فشاری بر این که مثل اویی با مثل یزید بیعت نخواهد نمود.
راه سرخ او تا انتهای تاریخ امتداد خواهد داشت. امام حسین علیه السلام و یاران دلیرش تا آن جا که توانستند به رغم یقین به شهادت از خود دفاع نمودند آن گونه که چینش دفاعی خیمه ها و طراحی جنگ بازدارنده توسط آن حضرت امروز مورد توجه صاحب نظران امور نظامی واقع شده است.
عملیات استشهادی یعنی نوعی حمله برای ضربه زدن به دشمن که عامل آن به زنده نماندن خود یقین دارد و نوع جنگ اصحاب عاشورایی حسین علیه السلام صورتی این گونه داشت. حضرت نیز یکه و تنها پا به میدان گذارد. با آن که یقین به شهادت داشت اما دست از نبرد باز نکشید و تسلیم نیز نشد و اگر فعل معصوم حجت است دیگر قیل و قالی برای خدشه در این نوع از جهاد دشمن شکنانه باقی نخواهد ماند.
امام عشق علیه السلام با خون خود قیامی تاریخی برای اصلاح امت اسلام را رقم زد و اصلاح امت یعنی تغییر در نگرش هایی غلط که گاه رنگ و ظاهری دینی به خود گرفته اند.
این گونه بیراه نیست اگر محرّم نیز ماه مبارک خوانده شود به برکت خونی که جسم خمود دین را جان دوباره بخشید.
هرجا بدعتی شوم در جامعه اسلامی پدیدار شد باید ریشه را در نگاه غلطی جست که با حرکتی خزنده چیرگی خود را تثبیت نموده است.
برای تغییر در نگاه حاکم بر سطوح جامعه نیاز به دگرگونی صحیح در نگاه حاکم بر سطوح جامعه داریم! باید از خود شروع کنیم. خود سازی، متضمن سلامت زیرساخت های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است.
از زاویه بایدها و نبایدهای دین، دنیا را چون گلستان لاهوت خواهیم دید. والسلام علی من اتبغ الهدی
10/11/85 شام غریبان عاشورائیان.
قم .
- ۱ نظر
- ۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۴۵